نقد اسلام: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جز «نقد اسلام» را محافظت کرد: مناقشه بر روی مطالب/جنگ ویرایشی غیرسازنده: در بحث مقاله حل اختلاف شود. ([ویرایش=تنها مدیران] (زمان سرآمدن ‏۵ اکتبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۲:۴۹ (UTC)))
به نسخهٔ 29658459 از Sayenevisande (بحث) برگردانده شد: قبل از مناقشه (T)
برچسب: خنثی‌سازی
خط ۱:
{{در دست ویرایش}}{{نوارکناری نقد دین}}
'''نقد اسلام''' عموما به نقد دین [[اسلام]] در باورها، اصول یا هر عقیده مرتبط با اسلام گفته می‌شود که''' از همان اولین مرحله‌های شکل‌گیری آن وجود داشته‌است. اولین نقدهای نوشتاری توسط [[مسیحی|مسیحیان]] و [[یهودیان]] نوشته شده، یا همانند مسلمان سابق [[ابن راوندی]]. تا قبل از قرن نهم میلادی، برخی [[اسلام]] را به‌عنوان شاخه‌ای رادیکال از [[هرطقه|بدعت‌گذاری]] در [[مسیحیت]] می‌شناختند.<ref name="John of Damascus2">De Haeresibus by [[یوحنای دمشق|John of Damascus]]. See [[ژاک پل مین|Migne]]. ''Patrologia Graeca'', vol. 94, 1864, cols 763–73. An English translation by the Reverend John W Voorhis appeared in ''The Moslem World'' for October 1954, pp. 392–98.</ref> بعدها [[جهان اسلام]] مستقیماً مورد نقد قرار گرفت.<ref name="WarraqPoetry">{{cite book|title=Leaving Islam: Apostates Speak Out|last=Warraq|first=Ibn|publisher=Prometheus Books|year=2003|isbn=1-59102-068-9|page=67}}</ref><ref name="Ibn Kammuna">Ibn Kammuna, ''Examination of the Three Faiths'', trans. Moshe Perlmann (Berkeley and Los Angeles, 1971), pp. 148–49</ref> نقد اسلام در [[جهان غرب|جوامع غربی]] بعد از [[حملات ۱۱ سپتامبر]] و [[تروریسم اسلامی|عملیات‌های تروریستی دیگر مسلمانان]] در قرن ۲۱م بار دیگر شدت گرفت.<ref>{{cite news|url=https://www.nytimes.com/2015/01/14/opinion/islams-problem-with-blasphemy.html|title=Islam’s Problem With Blasphemy|last=Akyol|first=Mustafa|date=13 January 2015|work=|newspaper=[[نیویورک تایمز|The New York Times]]|accessdate=16 January 2015}}</ref> در سال ۲۰۱۴ میلادی، حدود یک‌چهارم (۲۶٪) کشورها و مناطق جهان [[قانون کفرگویی|قوانین ضد کفرگویی]] داشتند و همچنین ۱۳٪ کشورها [[ارتداد|قوانین ضد ارتداد]] داشتند.<ref>[http://www.pewresearch.org/fact-tank/2016/07/29/which-countries-still-outlaw-apostasy-and-blasphemy/ Which countries still outlaw apostasy and blasphemy?], [[Pew Research Center]], 29 July 2016.</ref> در ۲۰۱۷ میلادی، ۱۳ کشور از بین کشورها با اکثریت [[مسلمان]] دارای [[اعدام|مجازات مرگ]] برای [[ارتداد]] و [[کفرگویی]] بودند.<ref>{{cite news|url=https://www.indy100.com/article/the-countries-where-apostasy-is-punishable-by-death--Z110j2Uwxb|title=The countries where apostasy is punishable by death|first1=Louis|last1=Doré|date=May 2017|access-date=15 March 2018|newspaper=[[The Independent]]}}</ref>
 
موارد مورد نقد شامل اخلاق [[نقد محمد]]، آخرین پیامبر الهی براساس [[اسلام]]، در زندگی عمومی و شخصی اوست.<ref name="Oussani">[http://www.newadvent.org/cathen/10424a.htm Mohammed and Mohammedanism], by Gabriel Oussani, ''Catholic Encyclopedia''. Retrieved April 16, 2006.</ref><ref name="WarraqQuest">Ibn Warraq, The Quest for Historical Muhammad (Amherst, Mass. :Prometheus, 2000), 103.</ref> مسائل مربوط به [[صحت تاریخی قرآن|صحت]] و اخلاق در [[قرآن]]، کتاب مقدس [[مسلمان|مسلمانان]]، نیز توسط منتقدین مورد بحث قرار می‌گیرد.<ref name="BibleInQuran">[http://jewishencyclopedia.com/view.jsp?artid=1032&letter=B#3068 Bible in Mohammedian Literature.], by Kaufmann Kohler Duncan B. McDonald, ''Jewish Encyclopedia''. Retrieved April 22, 2006.</ref> نقدهای دیگر پرسش‌هایی را دربارهٔ [[حقوق بشر]] در گذشته اسلام و کشورهای اسلامی مدرن مانند [[زن در اسلام|رفتار با زن‌ها]]، [[دگرباشی|دگرباشان جنسی]] و اقلیت‌های دینی و قومی در قوانین اسلامی را بررسی می‌کند.<ref>{{cite web|url=http://www.freedomhouse.org/template.cfm?page=22&year=2005&country=6825|title=Saudi Arabia|publisher=}}</ref> با روند رو به رشد اخیر [[چندگانگی فرهنگی]]، توانایی و خواست مهاجرین مسلمان برای جذب شدن در [[جهان غرب|جوامع غربی]]<ref name="Modood">{{cite book|title=Multiculturalism, Muslims and Citizenship: A European Approach|author=Tariq Modood|date=2006-04-06|publisher=Routledge|isbn=978-0-415-35515-5|edition=1st|page=29}}</ref> و کشورهایی مانند [[هند]]<ref>"Indian Nepalis: Issues and Perspectives", pp. 355–56, Tanka Bahadur Subba, Concept Publishing Company, 2009, 9788180694462</ref><ref name="Ibtimes">{{cite news|url=http://www.ibtimes.com/indias-mexican-problem-illegal-immigration-bangladesh-213993|title=India's 'Mexican' Problem: Illegal Immigration from Bangladesh|date=6 February 2012|publisher=Ibtimes|quote=Ghosh claimed Muslim immigrants in India are now attacking Hindus and forcibly seeking to convert Hindu girls to Islam. He has demanded that the Indian government halt illegal immigration from Bangladesh and deport undocumented Muslims back to Bangladesh.}}</ref><ref name="Niticentral">{{cite news|url=http://www.niticentral.com/2012/10/31/illegal-immigration-from-bangladesh-has-turned-assam-explosive-16664.html|title=Illegal immigration from Bangladesh has turned Assam explosive|date=2012-10-31|publisher=Niticentral|accessdate=۹ نوامبر ۲۰۱۷|archiveurl=https://web.archive.org/web/20131215022553/http://www.niticentral.com/2012/10/31/illegal-immigration-from-bangladesh-has-turned-assam-explosive-16664.html|archivedate=۱۵ دسامبر ۲۰۱۳|dead-url=yes}}</ref> و [[روسیه]]<ref>{{cite web|url=http://www.worldpolicy.org/journal/summer2013/tatarstan-battle-islam-russias-heartland|title=Tatarstan: The Battle over Islam in Russia's Heartland|year=2013|accessdate=۹ نوامبر ۲۰۱۷|archiveurl=https://web.archive.org/web/20131225014733/http://www.worldpolicy.org/journal/summer2013/tatarstan-battle-islam-russias-heartland|archivedate=۲۵ دسامبر ۲۰۱۳|dead-url=yes}}</ref><ref>{{cite book|title=Russia and Islam: State, Society and Radicalism|publisher=Taylor & Francis|year=2010|page=94}} by Roland Dannreuther, Luke March</ref> نیز مورد نقد واقع شده‌است.
از سوی دیگر، پاسخ‌هایی از طرف [[دین‌پژوهی|دین پژوهان]] و محققین اسلامی به این [[انتقاد|انتقادات]] مطرح شده‌است. برخی، اغلب اشکالات وارد شده بر [[دین اسلام]] و ایجاد تقابل میان افراد و احکام آن را ناشی از سوء برداشت از [[احکام اسلام|مفاهیم اسلامی]] می‌دانند.<ref>{{یادکرد وب |نویسنده = |نشانی=http://iqna.ir/fa/news/3671335/سوء-برداشت-از-دین-ریشه-بسیاری-از-مشکلات-میان-پیروان-ادیان-است |عنوان=سوء برداشت از دین ریشه بسیاری از مشکلات میان پیروان ادیان است | ناشر =خبرگزاری ایکنا |تاریخ =۱۹ آذر ۱۳۹۶ |تاریخ بازبینی=۳۰ اوت ۲۰۱۹}}</ref> برخی دیگر این مقوله را ناشی از [[دین ستیزی]] بسیاری از مخالفان و حس تقابل با اسلام یا حتی [[نفرت]] از آن دانسته‌اند.<ref>{{یادکرد وب |نویسنده = |نشانی=https://www.asriran.com/fa/news/221311/نقد-دین-با-دین-ستیزی-فرق-دارد |عنوان=نقد دین با دین ستیزی فرق دارد | ناشر =خبرگزاری عصر ایران |تاریخ =۲۶ تیر ۱۳۹۱ |تاریخ بازبینی=۳۰ اوت ۲۰۱۹}}</ref>
 
=== پیشینهاخلاق ===
نقد اسلام از همان اولین مرحله‌های شکل‌گیری دین اسلام وجود داشته‌است. اولین نقدهای نوشتاری توسط [[مسیحی|مسیحیان]] و [[یهودیان]] نوشته شده، یا همانند مسلمان سابق [[ابن راوندی]]. تا قبل از قرن نهم میلادی، برخی [[اسلام]] را به‌عنوان شاخه‌ای رادیکال از [[هرطقه|بدعت‌گذاری]] در [[مسیحیت]] می‌شناختند.<ref name="John of Damascus2">De Haeresibus by [[یوحنای دمشق|John of Damascus]]. See [[ژاک پل مین|Migne]]. ''Patrologia Graeca'', vol. 94, 1864, cols 763–73. An English translation by the Reverend John W Voorhis appeared in ''The Moslem World'' for October 1954, pp. 392–98.</ref> بعدها [[جهان اسلام]] مستقیماً مورد نقد قرار گرفت.<ref name="WarraqPoetry">{{cite book|title=Leaving Islam: Apostates Speak Out|last=Warraq|first=Ibn|publisher=Prometheus Books|year=2003|isbn=1-59102-068-9|page=67}}</ref><ref name="Ibn Kammuna">Ibn Kammuna, ''Examination of the Three Faiths'', trans. Moshe Perlmann (Berkeley and Los Angeles, 1971), pp. 148–49</ref> نقد اسلام در [[جهان غرب|جوامع غربی]] بعد از [[حملات ۱۱ سپتامبر]] و [[تروریسم اسلامی|عملیات‌های تروریستی دیگر مسلمانان]] در قرن ۲۱م بار دیگر شدت گرفت.<ref>{{cite news|url=https://www.nytimes.com/2015/01/14/opinion/islams-problem-with-blasphemy.html|title=Islam’s Problem With Blasphemy|last=Akyol|first=Mustafa|date=13 January 2015|work=|newspaper=[[نیویورک تایمز|The New York Times]]|accessdate=16 January 2015}}</ref> در سال ۲۰۱۴ میلادی، حدود یک‌چهارم (۲۶٪) کشورها و مناطق جهان [[قانون کفرگویی|قوانین ضد کفرگویی]] داشتند و همچنین ۱۳٪ کشورها [[ارتداد|قوانین ضد ارتداد]] داشتند.<ref>[http://www.pewresearch.org/fact-tank/2016/07/29/which-countries-still-outlaw-apostasy-and-blasphemy/ Which countries still outlaw apostasy and blasphemy?], [[Pew Research Center]], 29 July 2016.</ref> در ۲۰۱۷ میلادی، ۱۳ کشور از بین کشورها با اکثریت [[مسلمان]] دارای [[اعدام|مجازات مرگ]] برای [[ارتداد]] و [[کفرگویی]] بودند.<ref>{{cite news|url=https://www.indy100.com/article/the-countries-where-apostasy-is-punishable-by-death--Z110j2Uwxb|title=The countries where apostasy is punishable by death|first1=Louis|last1=Doré|date=May 2017|access-date=15 March 2018|newspaper=[[The Independent]]}}</ref>
 
== نقد اخلاق اسلامی ==
=== محمد ===
{{اصلی|نقد محمد}}
منتقدانیبه اعتقاد مسلمانان [[محمد]] یکی از پیامبران الهی و بنیان‌گذار [[اسلام]] است و به‌عنوان یک الگو برای پیروان این دین به حساب می‌آید. منتقدینی مانند [[زیگموند کوئل]] و [[ابن وراق]] (مسلمان پیشین)، برخی از اعمال [[محمد]] را غیراخلاقی می‌دانند.<ref name="Oussani"/><ref name="WarraqQuest"/>
 
==== قتل کعب ====
[[کعب بن اشرف]] یکی از یهودیان مخالفمخالفین محمد در صدر اسلام بود که در حوالی [[مدینه]] می‌زیست. قبیله وی که [[بنی‌نضیر|بنی نضیر]] نام داشت، همگی با محمد پیمان‌نامه صلح نوشته‌بودند تا هرگز علیه یا له محمد، اقدامی نکنند. اما پس از [[غزوه بدر|جنگ بدر]] و به نقلی [[غزوه احد|احد]]، کعب به همراه چهل تن از بنی نضیر برای مبارزه با محمد و برانگیختن مکیان در مبارزه با محمد، به [[مکه]] عزیمت کرد. کعب در یادبود کشته‌شدگان بزرگ قریش اشعاری سروده‌است و بزرگان [[قریش]] را به برخورد با محمد دعوت می‌کرد. او همچنین اشعاری در سبک [[اروتیسیزمتن‌کامگی|اروتیک]] دربارهٔ زنان مسلمان سروده بود که موجب توهین به مسلمانان شده بود. کعب بن اشرف، علاوه بر فعالیت‌هایفعالیتهای تبلیغاتی بر ضد مسلمانان، مخالف فعالیت‌هایفعالیتهای اقتصادی و تجاری آنان نیز بوده‌است. به همین دلیل، به هنگام برپایی بازار مسلمانان در محله بقیع‌الزُبیر مدینه، کعب طناب‌هایطنابهای بازار مسلمانان را برید که این اقدام، جابجایی بازار مسلمانان به نزدیکی مسجد النبی را دربرداشت.<ref>{{یادکرد وب |عنواننویسنده =نشریهفاطمه معرفتاحمدوند - مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (ره) - کتابخانه مدرسه فقاهت|نشانی=https://libwww.eshiawebcitation.irorg/10244/52/5/%22کعب_بن_اشرف%226BB5F3MaK |وبگاهعنوان=libکَعْب‌بن اَشرف | ناشر =www.eshiawebcitation.irorg |بازبینیتاریخ =2020-08-23۱۰ دی ۱۳۸۷ |کدتاریخ زبانبازبینی=fa۱ اوت ۲۰۱۹}}</ref><ref name=":0">{{یادکردچون وب|عنوان=دانشنامهکعب جهاناز اسلامآزار -محمد بنیادو دائرةیارانش المعارفدست‌بردار اسلامینبود، -محمد بالاجبار از مسلمانان خواست تا به شر و آزار وی پایان دهند.<ref>{{یادکرد وب |نویسنده =محمد کتابخانهمهدی مدرسهشیرمحمدی فقاهت|نشانی=https://libwww.eshiamashreghnews.ir/23019news/1276640/5467/%22کعب_بن_اشرف%22|وبگاه=lib.eshia.ir|بازبینی=2020اعدام-08کعب-23|کدابن-اشرف-نمونه-برخورد-با-هنرمند-ضدارزش# زبان=fa}}</ref><ref name=":2">{{یادکرد وب|عنوان=ترجمهاعدام مجمع"کعب البیانابن فیاشرف" تفسیرنمونه القرآنبرخورد -با بیستونی،هنرمند محمدضدارزش -| کتابخانهناشر مدرسه فقاهت|نشانی=https://libwww.eshiamashreghnews.ir/10266/24/308 |وبگاهتاریخ =lib.eshia.ir۲۲ دی ۱۳۹۲ |تاریخ بازبینی=2020-08-23|کد۱ زبان=faاوت ۲۰۱۹}}</ref> اوبا دراعلام آزار و اذیترضایت محمد، بسیارچند سرسختانهتن دراز تلاشقوم بود به طوریاَوس که حتی دست از اعتقاداتآن یهودیجمله خویشعبّاد برداشتهبن وبِشر، جهتابونائله جلبسلکان اعتمادبن مکیان،سلامه اقدام(برادر بهرضاعی سجدهکعب) دربودند،<ref>{{یادکرد پیشگاهکتاب [[بت‌های|نام عرب]]خانوادگی=واقدی نموده‌است.|نام= با|کتاب=کتاب اینالمغازی حال| مکیانناشر=اعلمی او|سال= را|مکان=ج۱، ازص۱۸۷ مکه اخراج کردند وی مجدداً به بنی نضیر پناه برد.|شابک=}}</ref><ref>{{یادکرد وبکتاب |عنواننام خانوادگی=دانشنامهابن‌سعد جهان|نام=محمد اسلام|کتاب=الطبقات -الکبری بنیاد| دائرةناشر=دار المعارفالکتب اسلامیالعلمیه، -منشورات کتابخانهمحمد مدرسهعلی بیضون فقاهت|نشانیسال=https://lib.eshia.ir/23019/1/4462/%22کعب_بن_اشرف%22 |وبگاهمکان=lib.eshia.irج۲، ص۳۲ |بازبینیشابک=2020-08-23|کد زبان=fa}}</ref><ref name=":2"/> چون کعب ازرا آزاردر محمدخارج واز یارانشقلعه دست‌بردارخود، نبود،در محمدحوالی ازشِعْب‌العَجوز، مسلماناندر خواستبیرون تامدینه، به شرشکل وغافلگیرانه‌ای آزارکشتند.<ref>{{یادکرد ویکتاب پایان|نام دهند.خانوادگی=ابن‌سعد با|نام=محمد اعلام|کتاب=الطبقات رضایتالکبری محمد،| چندناشر=دار تنالکتب ازالعلمیه، قوممنشورات اَوسمحمد کهعلی ازبیضون آن|سال= جمله|مکان=ج۲، [[عبادص۳۲۳۳ بن|شابک=}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب بشر|عبّادنام خانوادگی=بن بِشر]]،حبیب [[سلکان|نام=محمد بن|کتاب=اسماءالمغتالین سلامه|ابونائله سلکانناشر=دار بنالکتب سلامه]]العلمیه، ([[خویشاوندیمنشورات رضاعی|برادرمحمد رضاعی]]علی کعب)بیضون بودند،|سال= کعب|مکان=ص۱۴۴–۱۴۶ را|شابک=}}</ref><ref>{{یادکرد درکتاب خارج|نام ازخانوادگی=طبری قلعه|نام=محمد خود،بن درجریر حوالی [[شعب‌العجوز|شِعْب‌العَجوز]]،کتاب=تاریخ درطبری بیرون| مدینه،ناشر=موسسه بهعزالدین شکل|سال= غافلگیرانه‌ای|مکان=ج۲، کشتند.<refص۴۹۰ name|شابک=":0"}}</ref> پس از آنکه [[محمد]] خبر قتل کعب را می‌شنود برای قاتلان آرزوی شادی می‌کند و خدا را شکر می‌نماید.<ref name="Ashraf">{{cite encyclopedia|title=Ka'b ibn al-Ashraf|encyclopedia=[[Encyclopaedia of Islam]] Online|publisher=Brill Academic Publishers|date=|issn=1573-3912|author=[[ویلیام مونتگومری وات|William Montgomery Watt]]|editor=P.J. Bearman|editor2=Th. Bianquis|editor3=[[کلیفورد ادموند باسورث|C.E. Bosworth]]|editor4=E. van Donzel|editor5=W.P. Heinrichs}}</ref> این اولین حکم اعدام بود که در اسلام، به جرم [[سب‌النبی|سب النبی]] صادر و اجرا گردید.<ref>{{یادکرد وب|عنوان=نشریه معرفت - مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (ره) - کتابخانه مدرسه فقاهت|نشانی=https://lib.eshia.ir/10244/52/5/%22کعب_بن_اشرف%22|وبگاه=lib.eshia.ir|بازبینی=2020-08-23|کد زبان=fa}}</ref> از دیگر جرم‌های مطرح شده برای وی توسط منابع اسلامی، استهزاء مسلمانان، برهم زدن صلح‌نامه بنی نضیر با محمد و برانگیختن آتش فتنه برای جنگی دوباره با مسلمانان مطرح شده‌بود.<ref>{{یادکرد وب|عنوان=تاریخ اسلام - دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم - کتابخانه مدرسه فقاهت|نشانی=https://lib.eshia.ir/10256/22/3/%22کعب_بن_اشرف%22|وبگاه=lib.eshia.ir|بازبینی=2020-08-23|کد زبان=fa}}</ref><ref name=":2"/> پس از مرگ وی، گروهی از یهودیان مدینه به جهت اعتراض به قتل وی نزد محمد آمدند اما محمد با یادآوری اقدامات کعب، آنان را مجاب به پذیرش یک صلح‌نامه کرد.<ref name=":0"/>
 
==== سن پایین عایشه ====
{{همچنین ببینید|ازدواج کودکان}}
براساس [[حدیث]]‌های منابع [[سنی]]، [[عایشه]] در هنگام عقد با محمد شش یا هفت سال داشت و در هنگام ازدواج به سن نه سالگی رسیده بود.<ref name=armstrong157>{{Harvard citation no brackets|Armstrong|1992|p=157}}</ref><ref name="ReferenceA">{{Hadith-usc|Bukhari|usc=yes|5|58|234}}, {{Hadith-usc|Bukhari|usc=yes-usc|5|58|236}}, {{Hadith-usc|Bukhari|usc=yes-usc|7|62|64}}, {{Hadith-usc|Bukhari|usc=yes-usc|7|62|65}}, {{Hadith-usc|Bukhari|usc=yes-usc|7|62|88}}, {{Hadith-usc|usc=yes|muslim|8|3309}}, {{Hadith-usc|muslim|8|3310}}, {{Hadith-usc|muslim|8|3311}}, {{Hadith-usc|abudawud|41|4915}}, {{Hadith-usc|abudawud|usc=yes|41|4917}}</ref><ref name="ReferenceB">{{cite magazine |title=Mountain Rigger |url=http://www.economist.com/node/8148621 |magazine=[[اکونومیست]] |date=November 11, 2006}}</ref><ref name=spellberg40>{{Harvard citation no brackets|Spellberg|1994|p=40}}</ref><ref>{{Harvard citation no brackets|Watt|1960}}</ref><ref>{{Harvard citation no brackets|Barlas|2002|pp=125–26}}</ref> [[محمد بن جریر طبری|جریر طبری]] که ۲۰۰ سال پس از مرگ محمد در ایران به‌دنیا آمده‌است، در کتاب تاریخ طبری، عایشه را در هنگام ازدواج ۱۰ ساله می‌داند.<ref name="spellberg40"/> ششصد سال بعد از مرگ محمد [[ابن خلکان]] عایشه را در زمان عقد نه ساله و در هنگام ازدواج دوازده ساله توصیف می‌کند.<ref name="Afsaruddin2014">{{Harvard citation no brackets|Afsaruddin|2014}}</ref>
 
در قرن بیستم یک نویسنده هندی به‌نام محمد علی احادیث مربوط به سن کم عایشه را زیر سؤال برد؛ او تفسیر جدید محمد بین عبدالله خطیب تبریزی در کتاب [[مشکات المصابیح]] را سند قرار داد که در آن سن عایشه در هنگام ازدواج ۱۹ سال اعلام می‌شود.<ref>{{Harvard citation no brackets|Ali|1997|p=150}}</ref> کالین ترنر استاد [[انگلستان|انگلیسی]] [[علوم اسلامی|مطالعات اسلامی]]<ref>{{cite web|url=http://durham.academia.edu/CTurner|title=Dr CP Turner - Durham University|publisher=}}</ref> گفته‌است که چون ازدواج یک مرد مسن با یک دختر جوان در میان [[بادیه‌نشینان]] امری رایج بوده‌است، نمی‌توان عمل محمد در آن دوران را نامناسب دانست.<ref>C. (Colin) Turner, ''Islam: The Basics'', Routledge Press, p.34–35</ref> [[کارن آرمسترانگ]] نویسنده انگلیسی نیز می‌گوید «هیچ عمل زشتی در ازدواج محمد با عایشه وجود ندارد. ازدواج غیابی برای بستن پیمان صلح در آن زمان با دخترانی حتی جوان‌تر از عایشه رایج بوده‌است».<ref name=":0">Karen Armstrong, ''Muhammad: Prophet for Our Time'', HarperPress, 2006, p. 167 {{شابک۲|0-00-723245-4}}</ref>
==== سن کم عایشه ====
مسلمانان علت این امر را موقعیت محمد به عنوان رهبر جامعه قبیله ای آن زمان می‌دانند که ازدواج‌ها بیشتر دلایل سیاسی داشته و محمد اهداف والاتری از برآورده کردن نیازهای نفسانی دنبال می‌کرده‌است.<ref>{{cite book|url= https://books.google.com/books?id=GAxh0K8-BVgC&pg=PA136|title= Critical Lives: Muhammad|author=Yahiya Emerick|year=2014|publisher=Alpha Books|location=|page=136|isbn= 0-02-864371-2|accessdate=2015-03-22}}</ref> به همین دلیل محمد تا ۵۰ سالگی تنها یک همسر داشت.<ref name="ensani.ir">http://ensani.ir/fa/article/69571/کنکاشی-درباره-علل-تعدّد-همسران-پیامبر-صلی-الله-علیه-وآله-</ref>
{{همچنین ببینید|کودک‌همسری}}
با وجود اختلاف در سن حقیقی [[عایشه]] در هنگام ازدواج با محمد، سن کم او همواره یکی از نقدهای وارده توسط منتقدان اسلام بر محمد بوده‌است. اختلاف در سن عایشه به هنگام زفاف با محمد در منابع اسلامی، بین ۹ تا ۱۸ سالگی ذکر شده‌است. [[محمد بن جریر طبری]] و [[ابن خلکان]]، سن عایشه در هنگام عقد را بین ده تا نه سال ذکر کرده‌اند.<ref name=":3">{{یادکرد وب|عنوان=پرسش و پاسخ - پرسش و پاسخ - کتابخانه مدرسه فقاهت|نشانی=http://lib.eshia.ir/11137/1/237|وبگاه=lib.eshia.ir|بازبینی=2020-08-23|کد زبان=fa}}</ref><ref name="armstrong157">{{Harvard citation no brackets|Armstrong|1992|p=157}}</ref><ref name="spellberg40">{{Harvard citation no brackets|Spellberg|1994|p=40}}</ref> با وجود آنکه اکثر قریب به اتفاق منابع اهل سنت، با استناد به یک روایت منقول از شخص عایشه، سن او را در هنگام عقد شش تا هفت سال گزارش کرده و سن او را هنگامه زفاف، هشت تا نه سال دانسته‌اند؛ اما بسیاری از منابع شیعی و برخی منابع اهل سنت، گزارشاتی متفاوت را نقل کرده‌اند.<ref name="ReferenceB">{{cite magazine|date=November 11, 2006|title=Mountain Rigger|url=http://www.economist.com/node/8148621|magazine=[[اکونومیست]]}}</ref><ref name="Afsaruddin2014">{{Harvard citation no brackets|Afsaruddin|2014}}</ref><ref>{{Harvard citation no brackets|Barlas|2002|pp=125–26}}</ref> [[ابوبکر محمد ابن خزیمه|ابن خثیمه]] و [[احمدبن یحیی بلاذری|بلاذری]]، سال ایمان آوردن عایشه را سال اول بعثت و در سن کودکی گزارش کرده‌اند. بر این اساس اگر عایشه در هنگام ایمان آوردن ۵ سال داشته باشد؛ سن وی در هنگام ازدواج با محمد (سال اول هجری) باید ۲۰ سال باشد. همچنین با مقایسه سن عایشه با خواهرش [[اسما بنت ابوبکر|اسماء]] که در منابع اهل سنت، ده سال گزارش و سال مرگ اسماء که ۷۳ ه‍.ق در سن صد سالگی بیان شده‌است، روشن خواهد شد که سن عایشه در هنگام ازدواج با محمد (که به سال چهارم هجرت رخ داده‌است) ۱۹ یا ۲۰ سال بوده‌است.<ref name=":3"/><ref>{{یادکرد وب|عنوان=پایگاه اطلاع‌رسانی اصلاح|نشانی=http://www.islahweb.org/feqhi-questions2?page=19&quicktabs4=1&quicktabs6=1|وبگاه=www.islahweb.org|بازبینی=2020-08-23}}</ref><ref>{{یادکرد وب|عنوان=سن عایشه هنگام ازدواج|نشانی=https://hawzah.net/fa/Question/View/10320/سن-عایشه-هنگام-ازدواج|وبگاه=hawzah.net|بازبینی=2020-08-23}}</ref><ref>{{یادکرد وب|عنوان=الصحیح من سیرة النبی الأعظم صلّی الله علیه وآله - العاملی، السید جعفر مرتضی - کتابخانه مدرسه فقاهت|نشانی=https://lib.eshia.ir/27772/4/96|وبگاه=lib.eshia.ir|بازبینی=2020-08-23|کد زبان=fa}}</ref>
 
=== اخلاق در قرآن ===
{{همچنین ببینید|نقد قرآن|اخلاق اسلامی}}
[[پرونده:Submission screenshot.gif|بندانگشتی|صحنه‌ای از فیلم [[تسلیم (فیلم)|تسلیم]] که در آن آیه‌هایی از قرآن بر روی بدن زنان مسلمانی که مورد آزار قرار گرفته‌اند نشان داده می‌شود.]]
به گفته برخی از منتقدین اخلاق در قرآن به نسبت اخلاق در [[مسیحیت]] و [[یهودیت]] که اسلام ادعای تکمیل آن‌ها را دارد، پسرفت کرده‌است. برای مثال [[دانشنامه کاتولیک]] می‌نویسد «اخلاق در اسلام بدتر از اخلاق در یهودیت و بسیار بدتر از اخلاق در کتاب عهد جدید است» و همچنین می‌نویسد «در اخلاق اسلامی قسمت‌های قابل تحسین بسیاری وجود دارد، این قابل انکار نیست، اما هیچ اصالت و برتری در آن‌ها وجود ندارد».<ref name="Oussani"/>
* منتقدین اعتقاد دارند که قرآن می‌گوید{{Cite quran|4|34}} «و زنانی را که از نافرمانی آنان بیم دارید نخست پندشان دهید و بعد در خوابگاه‌ها از ایشان دوری کنید و اگر تأثیر نکرد آنان را بزنید؛ پس اگر شما را اطاعت کردند دیگر بر آنها هیچ راهی برای سرزنش مجویید، که خدا والای بزرگ است.» و به مردان اجازه می‌دهد تا زنان خود را کتک بزنند.<ref>Kathir, Ibn, "Tafsir of Ibn Kathir", Al-Firdous Ltd. , London, 2000, 50–53 – Ibn Kathir states "dharbun ghayru nubrah" strike/admonish lightly</ref> فیلم [[تسلیم (فیلم)|تسلیم]] که با قتل [[تئودور ون گوگ|کارگردانش]] پس از ساخت فیلم بیشتر مشهور شد، با نمایش این آیه‌ها بر روی بدن زنان مسلمانی که مورد آزار قرار گرفته‌اند به انتقاد از این آیه و آیه‌های مشابه می‌پردازد.<ref name="submission_script">{{cite web|url=http://www.opzij.nl/opzij/show?id=23669&framenoid=19755|title=Welkom bij Opzij|publisher=|accessdate=۱۰ نوامبر ۲۰۱۷|archiveurl=https://web.archive.org/web/20070927225432/http://www.opzij.nl/opzij/show?id=23669&framenoid=19755|archivedate=۲۷ سپتامبر ۲۰۰۷|dead-url=yes}}</ref> اما در طرف مقابل، محققین و عالمان دینی اسلام طبق آموزه‌های دینی اسلام باور دارند، لفظ «زدن» پس از ارائهٔ دو راه حل (نخست پند دادن و در صورت عدم توجیه شدن، ممانعت از هم بستری) و تنها در صورت قبول نکردن و نپذیرفتن حقوق مرد توسط زن (و طبق ضوابطی مانند مقداری که دیه بر آن جاری نشود<ref>{{یادکرد وب |نویسنده =خبرگزاری تابناک |نشانی=http://tabnak.com |عنوان=کتک زدن شوهر حق مسلم زن! | ناشر =نمناک |تاریخ = |تاریخ بازبینی=۲ اوت ۲۰۱۹}}</ref>) توصیه شده‌است؛ و اگر کسی از روی ستم و ظلم چنین کاری بکند، به هیچ وجه به احکام اسلامی عمل نکرده‌است.<ref name="porseman">{{یادکرد وب |نویسنده = |نشانی=https://www.porseman.com/article/تنبيه-زنان-در-سوره-نساء،-آيه-34/112557 |عنوان=تنبیه زنان در سوره نساء، آیه ۳۴ | ناشر =www.porseman.com |تاریخ =۸ اردیبهشت ۱۳۸۷ |تاریخ بازبینی=۱ اوت ۲۰۱۹}}</ref> این کلمه همچنین در معانی دیگری مانند «از پیششان رفتن»، «زدن»، «آرام زدن» و «جدا شدن» نیز ترجمه شده‌است.<ref name="ReferenceC">Laleh Bakhtiar, The Sublime Quran, 2007 translation</ref><ref>"The Holy Quran: Text, Translation and Commentary", Abdullah Yusuf Ali, Amana Corporation, Brentwood, MD, 1989. {{شابک۲|0-915957-03-5}}, passage was quoted from commentary on 4:34 – Abdullah Yusuf Ali</ref><ref name="Ammar, Nawal H. 2007">Ammar, Nawal H. (May 2007). "Wife Battery in Islam: A Comprehensive Understanding of Interpretations". Violence Against Women 13 (5): 519–23</ref>
* برخی منتقدین اعلام می‌کنند که قرآن با دیگر ادیان سازگاری ندارد. زیرا به آن‌ها حمله کرده و نسبت به پیروان آن ادیان دیگر نفرت پراکنی می‌کند.<ref name="BibleInQuran"/><ref>"Anti-Semitism". [[دانشنامه جودائیکا|Encyclopaedia Judaica]]</ref> برای مثال، [[سم هریس]] آیه‌هایی از قرآن را به‌صورت جنگیدن با ناباورها و کافران تفسیر می‌کند. قرآن می‌گوید{{نقل قول قرآن|۹|۲۹}} «با کسانی از اهل کتاب که نه به خدا، و نه به روز جزا ایمان دارند، و نه آنچه را خدا و رسولش تحریم کرده حرام می‌شمرند، و نه آئین حق را می‌پذیرند، پیکار کنید تا زمانی که با خضوع و تسلیم، جزیه را به دست خود بپردازند»<ref>{{یادکرد وب|نویسنده=مکارم شیرازی|کد زبان=fa|تاریخ=|وبگاه=|نشانی=http://makarem.ir/compilation/Reader.aspx?pid=61874&lid=0&mid=20281|عنوان=سوره توبه / آیه ۲۹}}</ref><ref name="Who Are the Moderate Muslims?">Sam Harris [http://www.huffingtonpost.com/sam-harris/who-are-the-moderate-musl_b_15841.html Who Are the Moderate Muslims?]</ref> جزیه اصولاً به مالیاتی اطلاق می‌شود که دولت اسلامی از اهل کتاب در قبال مستثنی کردن آنها از خدمت نظامی، و حفاظت از آنها در مقابل تعرض دیگران، بر اساس قرارداد ذمه، از آنها دریافت می‌کند.<ref name="anveremon">Anver M. Emon, Religious Pluralism and Islamic Law: Dhimmis and Others in the Empire of Law, Oxford University Press, {{ISBN|978-0199661633}}, pp. 99–109.</ref><ref name="ArnoldPoI3">{{cite book | first=Thomas | last=Walker Arnold | authorlink=Thomas Walker Arnold | publisher=[[Constable & Robinson|Constable & Robinson Ltd]] | date=1913 | title=Preaching of Islam: A History of the Propagation of the Muslim Faith | url=https://archive.org/details/preachingofislam00arno | pages=60–1 | quote=This tax was not imposed on the Christians, as some would have us think, as a penalty for their refusal to accept the Muslim faith, but was paid by them in common with the other ''dh''immīs or non-Muslim subjects of the state whose religion precluded them from serving in the army, in return for the protection secured for them by the arms of the Musalmans.}} ([https://archive.org/stream/preachingofislam00arno#page/60/mode/2up online])</ref>{{sfn|Esposito|1998|p=34|ps=. "They replaced the conquered countries, indigenous rulers and armies, but preserved much of their government, bureaucracy, and culture. For many in the conquered territories, it was no more than an exchange of masters, one that brought peace to peoples demoralized and disaffected by the casualties and heavy taxation that resulted from the years of Byzantine-Persian warfare. Local communities were free to continue to follow their own way of life in internal, domestic affairs. In many ways, local populations found Muslim rule more flexible and tolerant than that of Byzantium and Persia. Religious communities were free to practice their faith to worship and be governed by their religious leaders and laws in such areas as marriage, divorce, and inheritance. In exchange, they were required to pay tribute, a poll tax (''jizya'') that entitled them to Muslim protection from outside aggression and exempted them from military service. Thus, they were called the "protected ones" (''dhimmi''). In effect, this often meant lower taxes, greater local autonomy, rule by fellow Semites with closer linguistic and cultural ties than the hellenized, Greco-Roman élites of Byzantium, and greater religious freedom for Jews and indigenous Christians."}}<ref>{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی۱=نجفی |نام۱=محمدحسن |عنوان=جواهرالکلام، ج۲۱، |صفحه=۲۲۷}}</ref> هریس در کتاب پایان ایمان مسلمانان تندرو را حاصل ترجمه صریح قرآن می‌داند و نسبت به امکان وجود اسلام میانه‌رو شکاک است.<ref name="Harris1">{{Cite book|title=The End of Faith: Religion, Terror, and the Future of Reason|last=Harris|first=Sam|publisher=W. W. Norton; Reprint edition|year=2005|isbn=0-393-32765-5|pages=31, 149}}</ref>هنری مارتین ادعا می‌کند که مسئله حوری‌ها به این دلیل مطرح شده‌است تا پیروان محمد را ارضا کند.<ref>Controversial Tracts on Christianity and Mohammedanism, by Henry Martyn, p. 131</ref>
* برخی منتقدین اعلام می‌کنند که قرآن با دیگر ادیان سازگاری ندارد. زیرا به آن‌ها حمله کرده و نسبت به پیروان آن ادیان دیگر نفرت پراکنی می‌کند.<ref name="BibleInQuran"/><ref>"Anti-Semitism". [[دانشنامه جودائیکا|Encyclopaedia Judaica]]</ref> برای مثال، [[سم هریس]] آیه‌هایی از قرآن را به‌صورت جنگیدن با ناباورها و کافران تفسیر می‌کند. قرآن می‌گوید{{نقل قول قرآن|۹|۲۹}} «با کسانی از اهل کتاب که نه به خدا، و نه به روز جزا ایمان دارند، و نه آنچه را خدا و رسولش تحریم کرده حرام می‌شمرند، و نه آئین حق را می‌پذیرند، پیکار کنید تا زمانی که با خضوع و تسلیم، جزیه را به دست خود بپردازند»<ref>{{یادکرد وب|نویسنده=مکارم شیرازی|کد زبان=fa|تاریخ=|وبگاه=|نشانی=http://makarem.ir/compilation/Reader.aspx?pid=61874&lid=0&mid=20281|عنوان=سوره توبه / آیه ۲۹}}</ref><ref name="Who Are the Moderate Muslims?">Sam Harris [http://www.huffingtonpost.com/sam-harris/who-are-the-moderate-musl_b_15841.html Who Are the Moderate Muslims?]</ref> جزیه اصولاً به مالیاتی اطلاق می‌شود که دولت اسلامی از اهل کتاب در قبال مستثنی کردن آنها از خدمت نظامی، و حفاظت از آنها در مقابل تعرض دیگران، بر اساس قرارداد ذمه، از آنها دریافت می‌کند.<ref name=anveremon>Anver M. Emon, Religious Pluralism and Islamic Law: Dhimmis and Others in the Empire of Law, Oxford University Press, {{ISBN|978-0199661633}}, pp. 99–109.</ref><ref name="ArnoldPoI3">{{cite book | first=Thomas | last=Walker Arnold | authorlink=Thomas Walker Arnold | publisher=[[Constable & Robinson|Constable & Robinson Ltd]] | date=1913 | title=Preaching of Islam: A History of the Propagation of the Muslim Faith | url=https://archive.org/details/preachingofislam00arno | pages=60–1 | quote=This tax was not imposed on the Christians, as some would have us think, as a penalty for their refusal to accept the Muslim faith, but was paid by them in common with the other ''dh''immīs or non-Muslim subjects of the state whose religion precluded them from serving in the army, in return for the protection secured for them by the arms of the Musalmans.}} ([https://archive.org/stream/preachingofislam00arno#page/60/mode/2up online])</ref>{{sfn|Esposito|1998|p=34|ps=. "They replaced the conquered countries, indigenous rulers and armies, but preserved much of their government, bureaucracy, and culture. For many in the conquered territories, it was no more than an exchange of masters, one that brought peace to peoples demoralized and disaffected by the casualties and heavy taxation that resulted from the years of Byzantine-Persian warfare. Local communities were free to continue to follow their own way of life in internal, domestic affairs. In many ways, local populations found Muslim rule more flexible and tolerant than that of Byzantium and Persia. Religious communities were free to practice their faith to worship and be governed by their religious leaders and laws in such areas as marriage, divorce, and inheritance. In exchange, they were required to pay tribute, a poll tax (''jizya'') that entitled them to Muslim protection from outside aggression and exempted them from military service. Thus, they were called the "protected ones" (''dhimmi''). In effect, this often meant lower taxes, greater local autonomy, rule by fellow Semites with closer linguistic and cultural ties than the hellenized, Greco-Roman élites of Byzantium, and greater religious freedom for Jews and indigenous Christians."}}<ref>{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی۱=نجفی |نام۱=محمدحسن |عنوان=جواهرالکلام، ج۲۱، |صفحه=۲۲۷}}</ref> شهروندان مسلمان به جای جزیه، خمس و زکات می‌پردازند.<ref>{{یادکرد ژورنال |نام خانوادگی۱=سید موسی |نام۱=صدر |پیوند=http://ensani.ir/fa/article/135285/ارتداد-و-آزادی-عقیده-از-نگاه-قرآن
|عنوان=ارتداد و آزادی عقیده از نگاه قرآن |ژورنال=پژوهشهای قرآنی، ویژه نامه قرآن و حقوق |تاریخ=1382 |شماره=34}}</ref> هریس در کتاب پایان ایمان مسلمانان تندرو را حاصل ترجمه صریح قرآن می‌داند و نسبت به امکان وجود اسلام میانه‌رو شکاک است.<ref name="Harris1">{{Cite book|title=The End of Faith: Religion, Terror, and the Future of Reason|last=Harris|first=Sam|publisher=W. W. Norton; Reprint edition|year=2005|isbn=0-393-32765-5|pages=31, 149}}</ref>هنری مارتین ادعا می‌کند که مسئله حوری‌ها به این دلیل مطرح شده‌است تا پیروان محمد را ارضا کند.<ref>Controversial Tracts on Christianity and Mohammedanism, by Henry Martyn, p. 131</ref> ولی در مقابل، محققین اسلامی معتقدند در [[حدیث ثقلین]] و دیگر حدیث‌های مشابه به این اشاره شده‌است که «[[قرآن]]» و «[[اهل بیت]]» از یکدیگر جدایی ناپذیر اند که در نتیجه، باید برای یافتن معانی صحیح آیه‌های قرآن به گفته‌های آنان مراجعه کرد و تفسیرهای درست را از احادیث آنان به دست آورد.<ref>{{یادکرد وب |نویسنده =علی اکبر حاج مؤمنی |نشانی=http://ensani.ir/fa/article/57871/رابطه-مهجوریت-قرآن-و-مهجوریت-اهل-بیت-ع- |عنوان=رابطه مهجوریت قرآن و مهجوریت اهل بیت (ع) | ناشر =ensani.ir |تاریخ = |تاریخ بازبینی=۱ اوت ۲۰۱۹}}</ref> به همین جهت، در تفسیرهایی از این آیه آمده‌است که «قرآن در صدد بیان یک قانون در ارتباط با شهروندانی است که در محدوده حکومت اسلامی زندگی می‌کنند، اما به قوانین شهروندی پای‌بند نیستند. در حقیقت اسلام به اهل کتاب تا زمانی که قوانین و احکام اسلام را محترم شمارند و دست به تحریک بر ضد مسلمانان نزنند و تبلیغ مخالف اسلام نکنند، نه تنها فرمان به جنگ و ریختن خون آنها نمی‌دهد، بلکه این اجازه را می‌دهد که به صورت یک اقلیت سالم مذهبی با مسلمانان زندگی مسالمت‌آمیز داشته باشند، و یکی از نشانه‌های تسلیم آنها در برابر این نوع همزیستی مسالمت‌آمیز، پرداخت «جزیه» است که یک نوع مالیات سرانه محسوب می‌شود.»<ref>{{یادکرد وب |نویسنده = |نشانی=http://tadabbor.org/?page=tadabbor&SOID=9&AYID=29 |عنوان=تفسیر آیه 29 سورهٔ توبه | ناشر =tadabbor.org |تاریخ = |تاریخ بازبینی=۱ اوت ۲۰۱۹}}</ref>
 
== نقدنادرست محتوایبودن ادعای اعجاز قرآن ==
یکی از کتاب‌هایی که در مقابله با قرآن (رد تحدی) نوشته شده، [[فرقان‌الحق]] است که ۷۷ سوره دارد.<ref> الفرقان الحق (The True Furqan) الصفی، نشر: واين و امگا. </ref>
=== نقد بر اعجاز قرآن ===
{{مرتبط|قرآن و پیش‌گویی|نظریه اعجاز علمی قرآن|نظریه روابط ریاضی در قرآن}}
قرآن برای اثبات ادعای وحیانی بودن خود، معجزات فراوانی را مدعی است. دایره ای این معجزات شامل: [[قرآن و پیش‌گویی|اخبار غیبی از آینده]]، [[تحدی]] (مبارزه طلبی برای آوردن نمونه)، [[معجزات ادبی قرآن|معجزات ادبی]] و [[نظریه اعجاز علمی قرآن|معجزات علمی]] است.<ref>Ahmad Dallal, ''Quran and science'', Encyclopedia of the Qur'an</ref><ref>{{یادکرد وب|عنوان=اعجاز علمی قرآن کریم|نشانی=https://hawzah.net/fa/Article/View/2214/اعجاز-علمی-قرآن-کریم|وبگاه=hawzah.net|بازبینی=2020-09-03}}</ref><ref>معموری، علی. تحدی، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی. ص. ۵۹۹–۶۰۱.</ref> در خصوص اعجاز ادعایی تحدی، کتاب‌های همانند قران به نگارش درآمده‌است. از جمله آنها، کتاب [[فرقان‌الحق|فرقان الحق]]، نوشته مهدی الصفی است که بر مبنای مسیحیت نگارش یافته‌است. هرچند این کتاب با عنوان خوانشی جدید از انجیل و با شعار قرآن قرن بیست و یکم منتشر شده‌است، اما هدف نویسنده کتاب، بیان چارچوبی صحیح از عقائد مسیحیان به مسلمانان ببان شده‌است.<ref>{{یادکرد وب|عنوان=در مورد کتاب «فرقان الحق»|نشانی=http://matquran.com/fa/Question/View/68383/در-مورد-كتاب-فرقان-الحق|وبگاه=matquran.com|بازبینی=2020-09-03}}</ref> در مقابل و در خصوص پاسخ به نقدهای تحدی بر قرآن نیز مسلمانان کتب متعددی را به نگارش درآورده‌اند، از جمله کتاب «بررسی آثار هماوردنمایان با قرآن در قرن اخیر» که به‌طور مشخص بر نقد فرقان الحق، تمرکز دارد.<ref>{{یادکرد وب|عنوان=کتاب «بررسی آثار هماوردنمایان با قرآن در قرن اخیر» مورد نقد قرار گرفت|نشانی=https://www.hawzahnews.com/news/387075/کتاب-بررسی-آثار-هماوردنمایان-با-قرآن-در-قرن-اخیر-مورد-نقد-قرار|وبگاه=خبرگزاری حوزه|تاریخ=2016-07-13|بازبینی=2020-09-03|کد زبان=fa}}</ref> یکی از نقدهای اساسی بر کتاب فرقان الحق، عدم رعایت اسلوب ادبی و اشکالات عدیده [[فصاحت]] و [[بلاغت]] بیان شده‌است.<ref>{{یادکرد ژورنال|عنوان=نقد کتاب فرقان الحق|پیوند=https://sbu.ac.ir/Res/QURAN/DocLib3/نقد%20کتاب%20«الفرقان%20الحق»%20با%20تأکید%20بر%20وجوه%20اعجاز%20قرآن-فرزانه%20روحانی%20مشهدی.pdf|نویسنده=فرزانه روحانی مشهدی|ژورنال=انجمن علمی اعجاز قرآن}}</ref>
 
== نقد بر احکامبرده‌داری ==
{{اصلی|اسلام و برده‌داری}}
[[پرونده:Slaves Zadib Yemen 13th century BNF Paris.jpg|بندانگشتی|[[تجارت عربی برده|تجارت برده]] در قرن ۱۳ میلادی در [[یمن]]|جایگزین=]]
[[پرونده:Slaves Zadib Yemen 13th century BNF Paris.jpg|راست|بندانگشتی|[[تجارت عربی برده|تجارت برده]] در قرن ۱۳ میلادی در [[یمن]]]]برنارد لویس اعتقاد دارد که یکی از تناقض‌های تلخ [[تاریخ جهان]] اصلاحات انجام شده توسط [[اسلام]] بود که به گسترش و توسعه [[تاریخ برده‌داری|تجارت برده]] در داخل و خارج از امپراتوری اسلامی منجر شد. به گفته او دستور اسلام دربارهٔ اینکه یک مسلمان نمی‌تواند [[برده‌داری|برده]] باشد، باعث شد که این سرزمین‌های اسلامی اقدام به وارد کردن برده از دیگر نقاط دنیا بکنند.<ref>Lewis, Bernard (1990). Race and Slavery in the Middle East. New York: Oxford University Press. {{ISBN|0-19-505326-5}}, p. 10.</ref> پاتریک منینگ می‌گوید اسلام با پذیرش و قانونمند کردن برده‌داری بیشتر در خدمت برده‌داری بوده‌است تا علیه آن.<ref>Manning, Patrick (1990). Slavery and African Life: Occidental, Oriental, and African Slave Trades. Cambridge University Press. {{ISBN|0-521-34867-6}}, p. 28</ref>
 
با این حال این انتقاد وجود دارد که برخلاف جوامع غربی که در دوره مخالفتشان با برده‌داری حرکت‌های مردمی ضدبرده‌داری در خارج از محیط‌های مذهبی (خارج از کلیسا) شکل گرفت، در جوامع اسلامی هیچ گروهی با این هدف به‌وجود نیامد. در دولت‌های اسلامی، آموزه‌های اسلام بدون هرگونه پرسشی پذیرفته و به‌صورت قانون درمی‌آمدند. اسلام، با قانون‌مند کردن برده‌داری در گسترش تجارت آن نیز نقش ایفا کرد.<ref>Murray Gordon, "Slavery in the Arab World." New Amsterdam Press, New York, 1989. Originally published in French by Editions Robert Laffont, S.A. Paris, 1987, p. 21.</ref>
 
در مقابل و طبق منابع اسلامی، اسلام برای آزادی بردگان برنامه دارد بی آنکه این آزادی عکس العمل نامطلوبی در جامعه به وجود آورد. به این ترتیب که اسلام همهٔ روشهای برده‌گیری را ممنوع کرده به استثنای اسرای جنگی و آنهم به این دلیل بوده‌است که زندانهای آن دوران جای کافی برای حبس همهٔ اسرا را نداشته‌است. قرآن {{Cite quran|9|60}} یک بودجه دائمی یعنی یک‌هشتم زکات را برای آزادی بردگان اختصاص داده‌است. بر اساس فقه اسلامی، بردگان با قراردادی که با مالک خود می‌بندند می‌توانند از دسترنج خود آزاد شوند. بعلاوه آزادی بردگان یکی از مهمترین اعمال خیر در اسلام به‌شمار می‌آید که پیشوایان اسلامی در انجام آن پیشقدم بوده‌اند؛ بطوریکه گفته می‌شود علی بن ابیطالب به تنهایی هزار برده را از دسترنج خود آزاد کرده‌است.<ref>{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی۱=علامه طباطبایی |عنوان=المیزان. ترجمه موسوی همدانی، ج 6 |ناشر=رجأ |صفحه=544}}</ref><ref>{{یادکرد وب |نام خانوادگی۱=مکارم شیرازی|نام۱=ناصر |عنوان=تفسیر نمونه. جلد21. صفحه 412 تا 423</ref>
[[مصطفی محقق داماد]] اعتقاد دارد [[احکام امضایی]] اسلام به دو دستهٔ «مطلوب» و «تحمیلی» تقسیم می‌شوند. احکام تحمیلی نه به دلیل مطلوبیت و پسندیدگی بلکه به دلیل وجود آن در عرف و تأثیرهای اجتماعی در ممنوعیت آن‌ها، مورد تأیید اسلام قرار گرفته‌اند. این دسته احکام از عرف حاکم بر جامعه پیروی می‌کنند و اگر در طول زمان از عرف تغییر کنند، حکم شرع نیز تغییر می‌یابد. به گفتهٔ وی، برده‌داری نیز یکی از آن‌ها بوده‌است.<ref>[[سید مصطفی محقق داماد]]، ''قواعد فقه: بخش مدنی (مالکیت - مسئولیت)،'' تهران: مرکز نشر علوم اسلامی، چاپ سیزدهم، ۱۳۸۵، ص ۶، {{شابک|964-6567-22-3}}</ref><ref>نماز جمعه یا قیام توحیدی هفته، دفتر نشر جمعه، ۱۳۵۷</ref>
 
=== برده‌داری در اسلام ===
{{مرتبط|تاریخ برده‌داری در جهان اسلام}}[[برنارد لوئیس|برنارد لویس]] اعتقاد دارد که یکی از تناقض‌های تلخ [[تاریخ انسان]] اصلاحات انجام شده توسط [[اسلام]] بود که به گسترش و توسعه [[تاریخ برده‌داری|تجارت برده]] در داخل و خارج از امپراتوری اسلامی منجر شد. به گفته او دستور اسلام دربارهٔ اینکه یک مسلمان نمی‌تواند [[برده‌داری|برده]] باشد، باعث شد که این سرزمین‌های اسلامی اقدام به وارد کردن برده از دیگر نقاط دنیا بکنند.<ref>Lewis, Bernard (1990). Race and Slavery in the Middle East. New York: Oxford University Press. {{ISBN|0-19-505326-5}}, p. 10.</ref> پاتریک منینگ می‌گوید اسلام با پذیرش و قانونمند کردن برده‌داری بیشتر در خدمت برده‌داری بوده‌است تا علیه آن.<ref>Manning, Patrick (1990). Slavery and African Life: Occidental, Oriental, and African Slave Trades. Cambridge University Press. {{ISBN|0-521-34867-6}}, p. 28</ref>
به اعتقاد مخالفین در آغاز قرن بیستم میلادی (بعد از [[جنگ جهانی اول]]) برده‌داری در سرزمین‌های اسلامی با فشار کشورهای غربی به‌ویژه [[انگلستان]] و [[فرانسه]] به‌تدریج کم و غیرقانونی شد.<ref name="eois">Brunschvig. 'Abd; [[دانشنامه اسلام|Encyclopedia of Islam]]</ref> به عقیده گوردون عدم شکل‌گیری جنبش‌های محلی ضدبرده‌داری در میان مسلمانان به‌دلیل حضور گسترده و ریشه‌دار برده‌داری در قوانین اسلامی بوده‌است. با قانونی کردن برده‌داری و تجارت آن، اسلام این عمل غیراخلاقی را تا درجه‌ای غیرقابل تحمل بسط و گسترش داد. در نتیجه، در هیچ مکانی از سرزمین‌های اسلامی هیچ تفکر چالشی علیه برده‌داری شکل نگرفت.<ref>Murray Gordon, "Slavery in the Arab World." New Amsterdam Press, New York, 1989. Originally published in French by Editions Robert Laffont, S.A. Paris, 1987, pp. 44–45.</ref>
مسئله برده‌داری در دنیای اسلام در دوران مدرن بحث‌برانگیز است. منتقدین بر این باورند که دلایل سخت و محکمی دربارهٔ وجود و آثار مخرب آن موجود است. اما در سوی دیگر، مدافعین معتقدند که برده‌داری در اواسط قرن بیستم میلادی در سرزمین‌های اسلامی از بین رفته‌است و گزارش‌های مبتنی بر وجود برده‌داری در [[سودان]] و [[سومالی]] به‌دلیل وجود جنگ طولانی است و نه به‌خاطر خود اسلام.<ref>The Oxford Dictionary of Islam, ''slavery'', p. 298</ref> این در حالی است که بسیاری پژوهشگران اسلامی بعد از تعطیل شدن برده‌داری در [[جهان اسلام]] در اواسط قرن بیستم میلادی به این نتیجه رسیدند که این عمل با اخلاق قرآنی ناسازگار است.<ref>Abou el Fadl, ''Great Theft'', HarperSanFrancisco, 2005.</ref>
 
[[محسن کدیور]] با اشاره به اینکه بردگی در اسلام، به هفت شکل مختلف (بنابر نظر مشهور) می‌تواند به وجود بیاید، معتقد است بسیاری از علمای مسلمان معاصر شش شکل از این هفت شکل را غیرشرعی دانسته و معتقدند که بردگی فقط از طریق اسارت کفار حربی در [[جهاد]] شرعی (که در زمان کنونی و غیبت [[امام زمان]] ناممکن است) امکان دارد.<ref>{{یادکرد |فصل=مسئله برده‌داری در اسلام معاصر |کتاب=حق‌الناس |نویسنده = محسن کدیور |ناشر =تهران کویر |شهر=تهران |صفحه=۳۴۴ تا ۳۴۸ و ۳۶۲ تا ۳۷۸ |سال=۱۳۸۷ |شابک=۹۶۴-۸۱۶۱-۸۲-۸}}</ref>
 
[[پرونده:Execution of a Moroccan Jewess by Alfred Dehodencq.jpg|بندانگشتی|نقاشی «صحنه اعدام [[یهودی|یهودیان]] [[مراکش]]». کشیده‌شده توسط [[آلفرد دهودنک]].]]
 
=== ارتداد در اسلام ===
{{اصلی|ارتداد در اسلام}}{{همچنین ببینید|آزادی ادیان}}
براساس [[احکام اسلام|احکام اسلامی]] [[ارتداد]] به صورت تغییر دین از اسلام تعریف می‌شود و به کسانی گفته می‌شود که پس از اسلام آوردن از این دین روی برمی‌گرداند.<ref name=":1">{{یادکرد وب|نویسنده=Oxford Islamic Studies|کد زبان=en|تاریخ=|وبگاه=|نشانی=http://www.oxfordislamicstudies.com/article/opr/t125/e174|عنوان=Apostasy}}</ref> از نظر لوئیس کوزر، ارتداد این نیست که شخص مرتد فقط دچار یک تغییر اساسی در عقیده ش شود بلکه مرتد کسی است که حتی در عقیده جدیدش احساس رضایت ندارد و به جای تلاش در راستای تحقق آن، در حال نفی و حمله به ایمان سابقش است.<ref>[[Lewis A. Coser]] ''The Age of the Informer'' Dissent:1249–54, 1954</ref><ref name="bromley1998">{{cite book |editor-link=David G. Bromley |editor-last=Bromley |editor-first=David G. |title=[[The Politics of Religious Apostasy|The Politics of Religious Apostasy: The Role of Apostates in the Transformation of Religious Movements]] |location=CT |publisher=Praeger Publishers |year=1998 |isbn=0-275-95508-7}}</ref>
[[پرونده:Execution of a Moroccan Jewess by Alfred Dehodencq.jpg|بندانگشتی|نقاشی «صحنه اعدام [[یهودی|یهودیان]] [[مراکش]]». کشیده‌شده توسط [[آلفرد دهودنک]].|جایگزین=|راست]]
مجازات ارتداد در اسلام را گردن زدن، سوزاندن، به صلیب کشیدن یا تبعید شدن اعلام می‌کنند. برخی روایت‌های سنتی اجازه می‌دهند تا شخص مرتد، توبه کند. قوانین شرعی اسلامی موافق جریمه اعدام برای مرد مرتد که داوطلبانه اسلام را انکار می‌کند، هستند. برخی از مکتب‌های اسلامی اجازه می‌دهند تا زنان مرتد را به جای اعدام، زندانی کنند. علاوه‌بر این مجازات‌ها ازدواج انسان مرتد از دید اسلام باطل است. بسیاری از متفکرین مدرنِ مسلمان، امروزه قانون مجازات اعدام برای ارتداد را به چالش کشیده‌اند.<ref name=":1"/><ref>{{یادکرد وب|نویسنده=Oxford Islamic Studies|کد زبان=en|تاریخ=|وبگاه=|نشانی=http://www.oxfordislamicstudies.com/article/opr/t125/e1627|عنوان=Murtadd}}</ref> آن نوع ارتدادی که معمولاً فقها آن را قابل تنبیه می‌دانند، نوع سیاسی آن است.<ref name="afsaruddin1">[[Asma Afsaruddin]] (2013), ''Striving in the Path of God: Jihad and Martyrdom in Islamic Thought'', p. 242. [[Oxford University Press]]. {{ISBN|0199730938}}.</ref> به عقیده [[وائل بن حلاق]] در فرهنگی که شاکله اصلی آن مذهب و اصول اخلاقی است، ارتداد در برخی موارد همسنگ خیانت در جوامع مدرن به حساب می‌آید.<ref name="waelhallaq">{{cite book|last1= [[Wael Hallaq|Wael]]|first1= [[Wael Hallaq|B. Hallaq]]|title= Sharī'a: Theory, Practice and Transformations|date= 2009|publisher= [[Cambridge University Press]]|isbn= 978-0-521-86147-2|page= 319}}</ref> براساس تحقیقی در سال ۲۰۱۳ میلادی، ارتداد در ۱۳ کشور مسلمان با اعدام قابل مجازات است. این کشورها شامل [[افغانستان]]، [[ایران]]، [[مالزی]]، [[مالدیو]]، [[موریتانی]]، [[نیجریه]]، [[پاکستان]]، [[قطر]]، [[عربستان سعودی]]، [[سومالی]]، [[سودان]]، [[امارات متحده عربی]] و [[یمن]] هستند.<ref>{{cite web|url=http://www.huffingtonpost.com/2013/12/10/atheists-death-penalty-_n_4417994.html|title=Atheists Face Death Penalty In 13 Countries, Discrimination Around The World According To Freethought Report|date=12 October 2013|accessdate=2017-11-14|website=|publisher=The Huffington Post|last=|first=}}</ref> به عقیده منتقدین قوانینی که [[تغییر دین]] را محدود یا غیرقانونی می‌دانند در تناقض صریح با [[اعلامیه جهانی حقوق بشر|اعلامیهٔ جهانی حقوق بشر]] است.<ref>{{cite web|url=https://www.un.org/en/documents/udhr/index.shtml#a18|title=The Universal Declaration of Human Rights|date=September 22, 2012|publisher=United Nations}}</ref>
براساس [[احکام اسلام|احکام اسلامی]] [[ارتداد]] به صورت تغییر دین از اسلام تعریف می‌شود و به کسانی گفته می‌شود که از مسلمان بودن روی برمی‌گرداند.<ref name=":1">{{یادکرد وب|نویسنده=Oxford Islamic Studies|کد زبان=en|تاریخ=|وبگاه=|نشانی=http://www.oxfordislamicstudies.com/article/opr/t125/e174|عنوان=Apostasy}}</ref>
مجازات ارتداد در اسلام را گردن زدن، سوزاندن، به صلیب کشیدن یا تبعید شدن اعلام می‌کنند. برخی روایت‌های سنتی اجازه می‌دهند تا شخص مرتد، توبه کند. قوانین شرعی اسلامی موافق جریمه اعدام برای مرد مرتد که داوطلبانه اسلام را انکار می‌کند، هستند. برخی از مکتب‌های اسلامی اجازه می‌دهند تا زنان مرتد را به جای اعدام، زندانی کنند. علاوه‌بر این مجازات‌ها ازدواج انسان مرتد از دید اسلام باطل است. بسیاری از متفکرین مدرنِ مسلمان، امروزه قانون مجازات اعدام برای ارتداد را به چالش کشیده‌اند.<ref name=":1"/><ref>{{یادکرد وب|نویسنده=Oxford Islamic Studies|کد زبان=en|تاریخ=|وبگاه=|نشانی=http://www.oxfordislamicstudies.com/article/opr/t125/e1627|عنوان=Murtadd}}</ref> براساس تحقیقی در سال ۲۰۱۳ میلادی، ارتداد در ۱۳ کشور مسلمان با اعدام قابل مجازات است. این کشورها شامل [[افغانستان]]، [[ایران]]، [[مالزی]]، [[مالدیو]]، [[موریتانی]]، [[نیجریه]]، [[پاکستان]]، [[قطر]]، [[عربستان سعودی]]، [[سومالی]]، [[سودان]]، [[امارات متحده عربی]] و [[یمن]] هستند.<ref>{{cite web|url=http://www.huffingtonpost.com/2013/12/10/atheists-death-penalty-_n_4417994.html|title=Atheists Face Death Penalty In 13 Countries, Discrimination Around The World According To Freethought Report|date=12 October 2013|accessdate=2017-11-14|website=|publisher=The Huffington Post|last=|first=}}</ref> به عقیده منتقدین قوانینی که [[تغییر دین]] را محدود یا غیرقانونی می‌دانند در تناقض صریح با [[اعلامیه جهانی حقوق بشر|اعلامیهٔ جهانی حقوق بشر]] است.<ref>{{cite web|url=https://www.un.org/en/documents/udhr/index.shtml#a18|title=The Universal Declaration of Human Rights|date=September 22, 2012|publisher=United Nations}}</ref>
{{گفتاورد|هر انسانی محق به داشتن آزادی اندیشه، وجدان و دین است؛ این حق شامل آزادی دگراندیشی، تغییر مذهب [دین]، و آزادی علنی [و آشکار] کردن آئین و ابراز عقیده، چه به صورت تنها، چه به صورت جمعی یا به اتفاق دیگران، در قالب آموزش، اجرای مناسک، عبادت و دیده‌بانی آن در محیط عمومی یا خصوصی است و هیچ فردی حق اهانت و تعرض به فرد دیگری به لحاظ تمایز و اختلاف اندیشه ندارد.|[[اعلامیه جهانی حقوق بشر|اعلامیهٔ جهانی حقوق بشر]]|مادهٔ ۱۸}}
 
به باور [[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی]] ارتداد آن است که کسی دین را از روی منطق و تحقیق می‌پذیرد، با این حال دین را به بازی بگیرد و از آن اعلام بیزاری کند.<ref>{{یادکرد ژورنال |نام خانوادگی۱=جوادی آملی |نام۱=عبدالله |عنوان=روزنامه جمهوری اسلامی، ویژه نامه صحیفه حوزه |تاریخ=1381 |شماره=۴۸ |صفحه=14}}</ref>
بنابر منابع اسلامی، شخص مرتد فقط با وجود شک و تردید در بارهٔ اش اعدام نمی‌شود، بلکه در صورتی که عقاید خود را به زبان بیاورد یا با رفتاری کفرآمیز ارتداد خود را اظهار کند و ضدّیت و کج‌روی خود را آشکارا بیان و در جهت تضعیف اعتقادات دیگران تلاش کند با اینچنین حکمی رو به رو خواهد شد؛ ولی کسی که در ظاهر خود را معتقد نشان بدهد، تا زمانی که اظهار اسلام می‌کند کسی حق تعرض به او را ندارد.<ref>دایرة المعارف قرآن کریم، ج۲، ص۴۶۸</ref><ref>کلام فلسفی، محمدحسن قدردان قراملکی، ص۵۱۲</ref> بنا به نظر اسلام، احکام ارتداد در مورد کسانی که رد و انکار خود را آشکار و علنی نمی‌کنند، اجراء نمی‌شود. بعلاوه اینکه از نظر اسلام تجسس در حریم خصوصی افراد و تفتیش عقاید حرام است.<ref>{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی۱=مصباح یزدی |نام۱=محمد تقی |عنوان=دین وآزادی |صفحات=105و106}}</ref>
پیشینه حکم ارتداد - به نظر برخی مفسران- به آیهٔ {{Cite quran|3|52}} بر می‌گردد که گروهی از اهل کتاب برای ایجاد تزلزل در عقاید مسلمانان و در نتیجه تضعیف پایه‌های نظام اسلامی، به هم کیشان خود سفارش می‌کردند که مسلمان شوند و پس از مدتی از اسلام دست بردارند تا به این وسیله مسلمانان را از دینشان بازگردانند.<ref>مجمع البیان، ج۲، ص۳۲۲.</ref>
به اعتقاد مارسل بوازار از استادان حقوق دانشگاه ژنو «علت سخت‌گیری اسلام دربارهٔ مرتد شاید بدان جهت باشد که در نظام حکومتی و سیستم اداری جوامع اسلامی، ایمان به خدا صرفاً جنبه اعتقادی و درون قلبی ندارد، بلکه جزء بندهای پیوستگی امت و پایه‌های حکومت نیز محسوب می‌شود، به طوری که با فقدان آن قوام و دوام جامعه اسلامی متلاشی می‌شود و مانند قتل یا فتنه و فساد است که نمی‌تواند قابل تحمل باشد.»<ref>{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی۱=ولایتی |نام۱=عیسی |عنوان=ارتداد دراسلام |صفحه=250}}</ref> در قانون مجازات جمهوری اسلامی ایران، از ارتداد به‌عنوان جرم نام برده نشده و مجازاتی هم برایش تعیین نشده‌است؛<ref>درودی، «ارتداد در نظام حقوقی ایران»، ص۶۶</ref> با این حال حکم ارتداد اشخاصی مثل [[سلمان رشدی]] و [[احمد کسروی]] از درون همین جامعه صادر شده‌است. [[عبدالکریم سروش]] در یک سخنرانی با ذکر این مسئله که توهین و ناسزا از مقوله آزادی بیان نیست و در واقع نوعی عمل است، دربارهٔ کتاب سلمان رشدی گفته‌است:<ref>[http://www.drsoroush.com/PDF/F-CMB-13820100-Freedom_of_Speech.pdf سخنرانی 21 آبان 81 در آمریکا – چاپ شده در شماره 24 (فروردین 82) مجله «آفتاب» زیر عنوان «آزادی بیان»]</ref>
{{نقل قول| در قصه سلمان رشدی، فارغ از هرگونه داوری، عده‌ای از او دفاع کردند و گفتند مسئله آزادی بیان است، ولی واقعاً این‌طور نیست. سلمان رشدی به پیامبر اسلام ناسزا گفته و اهانت کرده بود. او از آزادی بیان استفاده نکرده بود.}}
 
[[پرونده:North face south tower after plane strike 9-11.jpg|راست|بندانگشتی|[[حملات ۱۱ سپتامبر]] باعث ایجاد بحث درمورد وجود یا عدم وجود خشونت در اسلام شد]]
== خشونت در اسلام ==
 
{{اصلی|اسلام و خشونت}}
== خشونت ==
{{مرتبط|خشونت در قرآن}}
{{اصلی|اسلام و خشونت}}{{همچنین ببینید|قرآن و خشونت}}
[[پرونده:North face south tower after plane strike 9-11.jpg|راست|بندانگشتی|[[حملات ۱۱ سپتامبر]] باعث ایجاد بحث درمورد اعمال خشونت‌آمیز اسلام شد]]
[[حملات ۱۱ سپتامبر]] در [[ایالات متحده آمریکا]] و همچنین فعالیت‌های دیگر مرتبط با [[تروریسم اسلامی]] در قرن ۲۱ میلادی۲۱م باعث شده‌است که بسیاری از اشخاصافراد اسلامبه رادین متهماسلام بهاتهام خشونت کنندبزنند.<ref>{{cite book|url=https://books.google.com/?id=Fd5Fm79VMk8C&pg=PA98&dq=Islam+%22violent+religion%22#v=onepage&q=Islam%20%22violent%20religion%22&f=false|title=Religion, power & violence: expression of politics in contemporary times|last=Puniyani|first=Ram|publisher=SAGE|year=2005|isbn=978-0-7619-3338-0|pages=97–98}}</ref> از سوی دیگر، آموزه‌های [[قرآن]] در مورد جنگ و صلح بحث‌های زیادی را به‌راه انداخته‌است. منتقدین می‌گویند قرآن در آیه‌های مختلفی به مسلمانان اجازه داده‌است تا با ناباوران به این دین در زمان زندگیِ محمد و بعد از آن در جنگ باشند و آن‌ها را نابود کنند.<ref name="Who Are the Moderate Muslims?"/><ref>{{یادکرد وب|نویسنده=The Religion of Peace|کد زبان=en|تاریخ=|وبگاه=|نشانی=https://www.thereligionofpeace.com/pages/quran/violence.aspx|عنوان=The Quran's Verses of Violence}}</ref><ref>{{نقل قول قرآن|9|123}}{{نقل قول قرآن|47|4}}{{نقل قول قرآن|8|39}}{{نقل قول قرآن|33|61}}{{نقل قول قرآن|5|33}}</ref> از سوی دیگر آیاتی هم وجود دارد که مسلمانان را تنها با جنگ با مشرکینی دعوت می‌کند که به آن‌ها حمله کرده‌اند.<ref>{{نقل قول قرآن|2|190}}</ref> محققین مدافع اسلام اعتقاد دارند که آیه‌هایی دعوت به جنگ خارج از زمینه ترجمه شده‌اند و اگر آیه‌ها را در متن ترجمه شوند، مشاهده می‌شود که قرآن با خشونت مخالف است<ref name="aaiil.org">Ali, Maulana Muhammad; [http://www.aaiil.org/text/books/mali/religionislam/religionislammuhammadali.shtml The Religion of Islam] (6th Edition), Ch V "Jihad" p. 414 "When shall war cease". Published by ''The Lahore Ahmadiyya Movement''</ref><ref name="Sadr-u-Din, Maulvi page 8">{{cite book|url=http://www.aaiil.org/text/books/others/sadrdin/quranwar/quranwar.shtml|title=Qur'an and War|last=Sadr-u-Din|first=Maulvi|publisher=The Muslim Book Society, Lahore, Pakistan|page=8}}</ref><ref>[http://www.aaiil.org/uk/newsletters/2002/0302.shtml Article on Jihad] by Dr. G. W. Leitner (founder of The Oriental Institute, UK) published in Asiatic Quarterly Review, 1886. ("Jihad, even when explained as a righteous effort of waging war in self-defense against the grossest outrage on one's religion, is strictly limited..")</ref> و جنگ را تنها در حالت دفاع از خود مجاز می‌داند.<ref name="The Qur p. 228-232">[http://www.aaiil.org/text/articles/bash/quraniccommandmentswarjihad.shtml The Qur'anic Commandments Regarding War/Jihad] An English rendering of an Urdu article appearing in Basharat-e-Ahmadiyya Vol. I, pp. 228–32, by Dr. Basharat Ahmad; published by the Lahore Ahmadiyya Movement for the Propagation of Islam</ref><ref name="Ali, Maulana Muhammad Pages 411-413">{{cite book|url=http://www.aaiil.org/text/books/mali/religionislam/religionislammuhammadali.html|title=The Religion of Islam (6th Edition), Ch V "Jihad"|last=Maulana Muhammad|first=Ali|publisher=The Lahore Ahmadiyya Movement|pages=411–13|access-date=15}}{{پیوند نوامبر 2017مرده|archive-date=26سپتامبر آوریل۲۰۱۹ 2020|archive-urlbot=https://web.archive.org/web/20200426150622/http://www.aaiil.org/text/books/mali/religionislam/religionislammuhammadali.htmlInternetArchiveBot}}</ref>
 
[[دیوید سموئل مارگلیوث|دیوید مارگلیوث]]، شرق‌شناس و استاد دانشگاه، [[غزوه خیبر]] را نقطه‌ای می‌داند که اسلام از آنجا به بعد به خطری برای همهٔ دنیا بدل شده‌است.<ref name="Margoliouth 1905 p. 362-363">[[دیوید سموئل مارگلیوث|Margoliouth]], D. S. (1905). Mohammed and the Rise of Islam (Third Edition. , pp. 362–63). New York; London: G. P. Putnam’s Sons; The Knickerbocker Press.</ref> به گفته مارگلیوث حملات اولیه مسلمانان به ساکنین مکه و یهودی‌های مدینه (مانند [[غزوه بنی‌قریظه|غزوه بنی‌قریطه]]) می‌تواند به دلیل رفتارهای ناشایست و ظلم‌هایی که آن‌ها به مسلمانان کردند صورت گرفته باشد.<ref name="Margoliouth 1905 p. 362-363"/> اما او اعتقاد دارد که یهودی‌های خیبر هیچ ضرری به محمد و یارانش نرسانده بودند و [[غزوه خیبر]] را تنها با هدف [[غارت]] می‌توان توجیه کرد. به گفته او محمد در توجیه این حمله گفته‌است «مردم خیبر مسلمان نیستند».<ref name="Margoliouth 1905 p. 362-363"/> به گفته مارگلیوث این بهانه زمینه‌ساز حملات بی‌حد مسلمانان شد.<ref>"That plea would cover attacks on the whole world outside Medinah and its neighbourhood: and on leaving Khaibar the Prophet seemed to see the world already in his grasp. This was a great advance from the early days of Medinah, when the Jews were to be tolerated as equals, and even idolators to be left unmolested, so long as they manifested no open hostility. Now the fact that a community was idolatrous, or Jewish, or anything but Mohammedan, warranted a murderous attack upon it: the passion for fresh conquests dominated the Prophet as it dominated an Alexander before him or a Napoleon after him." [[دیوید سموئل مارگلیوث|David Margoliouth]] (1905). Mohammed and the Rise of Islam (Third Edition. , p. 363). New York; London: G. P. Putnam’s Sons; The Knickerbocker Press.</ref>
 
در طرف دیگر، دین پژوهان اسلامی باور دارند با توجه به منابع اسلامی پس از آنکه پیامبر اسلام یهودیان بنی نضیر را به سبب خیانت از مدینه بیرون راند، برخی از سران آن‌ها روانه خیبر شدند؛ و بدین گونه خیبر کانون خطر و توطئه ضد امت نوپای اسلامی شد.<ref>واقدی، ج ۲، ص ۴۴۱–۴۴۲</ref><ref>ابن هشام، ج ۳، ص ۲۰۱</ref><ref>بلاذری، ۱۹۹۶–۲۰۰، ج ۱، ص ۴۰۹</ref><ref>صلاح تجانی، ص ۵۶–۵۷، ۹۲</ref><ref>وات، ص ۲۱۲</ref> به اعتقاد [[ویلیام مونتگومری وات]] یهودیان خیبر، که سران بنی نضیر را در میان خود داشتند، به دنبال انتقام جویی از محمد، اموال خود را برای برانگیختن اعراب همسایه از جمله قبیله نیرومند غطفان هزینه می‌کردند تا آن‌ها را ضد مسلمانان با خود متحد سازند. این سبب کافی بود تا پیامبر به فاصله کمی از صلح حدیبیه به خیبر حمله کند.<ref>وات ص ۲۱۶–۲۱۸</ref>
[[جهاد]] (به‌عنوان یک واژه اسلامی) یکی از وظایف شرعی [[مسلمان|مسلمانان]] است. کلمه «جهاد» لغتی عربی و به معنی ''کوشش'' و ''مبارزه'' است. این واژه، ۴۱ بار در [[قرآن]] به چشم می‌خورد و اکثراً در عبارت رایج ''جهاد فی سبیل [[الله]]'' (به معنی جهاد در راه الله) به‌کار می‌رود.<ref>{{cite book|url=https://books.google.com/books?id=U94S6N2zECAC&pg=PA87|title=Essential Islam: a comprehensive guide to belief and practice|last=Morgan|first=Diane|authorlink=|publisher=ABC-CLIO|accessdate=5 January 2011|year=2010|isbn=0-313-36025-1|location=|page=87}}</ref><ref name="Merriam">{{cite encyclopedia|year=1999|title=|encyclopedia=Merriam-Webster's Encyclopedia of World Religions|publisher=Merriam-Webster|date=|isbn=0-87779-044-2|editor=[[Wendy Doniger]]}}, ''Jihad'', p. 571</ref><ref name="MIC">{{cite encyclopedia|year=2005|title=|encyclopedia=Medieval Islamic Civilization: An Encyclopedia|publisher=[[روتلج|Routledge]]|date=|isbn=0-415-96690-6|editor=[[Josef W. Meri]]}}, ''Jihad'', p. 419</ref> جهاد یک وظیفه دینی بسیار مهم در اسلام است. عده‌ای از پژوهشگران [[سنی]] از جهاد به‌عنوان [[ارکان اسلام|رکن ششم اسلام]] یاد می‌کنند. هرچند چنین مسئله‌ای به‌صورت رسمی وجود ندارد.<ref name="jih">[[جان اسپوزیتو|John Esposito]] (2005), ''Islam: The Straight Path,'' p. 93</ref> در [[شیعه دوازده‌امامی|شیعه‌های دوازده‌امامی]] جهاد به‌عنوان یکی از ۱۰ فروع دین شناخته می‌شود. قرآن، کتاب مقدس مسلمانان، بارها مسلمانان را به جهاد یا جنگ مقدس علیه کافران و ناباوران و در بعضی موارد علیه [[مسیحیت|مسیحیان]] و [[یهودی|یهودیان]] که در صدد اقدام علیه مسلمانان باشند،<ref>{{یادکرد وب |نویسنده =سید علی خامنه ای |نشانی=http://farsi.khamenei.ir/news-content?id=27745 |عنوان=جهاد | ناشر =khamenei.ir |تاریخ =۲ مهر ۱۳۹۷ |تاریخ بازبینی=۱ اوت ۲۰۱۹}}</ref> فرامی‌خواند.<ref name="ember">{{cite book|url=https://books.google.com/books?id=7QEjPVyd9YMC&pg=PA183|title=Encyclopedia of diasporas: immigrant and refugee cultures around the world. Diaspora communities|last1=Ember|first1=Melvin|last2=Ember|first2=Carol R.|last3=Skoggard|first3=Ian|publisher=Springer|year=2005|isbn=0-306-48321-1|volume=2}}</ref> برنارد لوئیس، پژوهشگر تاریخ خاورمیانه، ادعا می‌کند که اکثریت قاطع متخصصین [[الهیات|علوم الهی]]، [[حقوق|حقوق‌دان‌ها]] و سنت‌گراها (به‌ویژه در احادیث) در گذشته ضرورت جهاد را تنها در عملیات نظامی برداشت کرده‌اند.<ref>Bernard Lewis, ''The Political Language of Islam'' (Chicago: University of Chicago Press, 1988), p. 72.</ref> او همچنین ادعا می‌کند در بیشتر تاریخ ثبت‌شده اسلام، چه در زمان زندگی محمد و چه پس از آن واژهٔ جهاد در معنای نظامی به‌کار رفته‌است.<ref>Lewis, Bernard, ''The Crisis of Islam'', 2001 Chapter 2</ref> به گفتهٔ اندرو بوستوم نیز تعدادی از جهادها [[مسیحیت|مسیحیان]]، [[هندوئیسم|هندوها]] و [[یهودی|یهودیان]] را هدف قرار داده‌اند.<ref name="legacy-of-jihad">{{cite book|title=[[The Legacy of Jihad|The Legacy of Jihad: Islamic Holy War and the Fate of Non-Muslims]]|last=Bostom|first=Andrew G.|author2=Ibn Warraq|year=2008|isbn=978-1-59102-602-0|page=391}}</ref>
 
[[جهاد]] (به‌عنوان یک واژه اسلامی) یکی از وظایف شرعی [[مسلمان|مسلمانان]] است. کلمه «جهاد» لغتی عربی و به معنی ''کوشش'' و ''مبارزه'' است. این واژه، ۴۱ بار در [[قرآن]] به چشم می‌خورد و اکثراً در عبارت رایج ''جهاد فی سبیل [[الله]]'' (به معنی جهاد در راه الله) به‌کار می‌رود.<ref>{{cite book|url=https://books.google.com/books?id=U94S6N2zECAC&pg=PA87|title=Essential Islam: a comprehensive guide to belief and practice|last=Morgan|first=Diane|authorlink=|publisher=ABC-CLIO|accessdate=5 January 2011|year=2010|isbn=0-313-36025-1|location=|page=87}}</ref><ref name="Merriam">{{cite encyclopedia|year=1999|title=|encyclopedia=Merriam-Webster's Encyclopedia of World Religions|publisher=Merriam-Webster|date=|isbn=0-87779-044-2|editor=[[Wendy Doniger]]}}, ''Jihad'', p. 571</ref><ref name="MIC">{{cite encyclopedia|year=2005|title=|encyclopedia=Medieval Islamic Civilization: An Encyclopedia|publisher=[[روتلج|Routledge]]|date=|isbn=0-415-96690-6|editor=[[Josef W. Meri]]}}, ''Jihad'', p. 419</ref> جهاد یک وظیفه دینی بسیار مهم در اسلام است. عده‌ای از پژوهشگران [[سنی]] از جهاد به‌عنوان [[ارکان اسلام|رکن ششم اسلام]] یاد می‌کنند. هرچند چنین مسئله‌ای به‌صورت رسمی وجود ندارد.<ref name="jih">[[جان اسپوزیتو|John Esposito]] (2005), ''Islam: The Straight Path,'' p. 93</ref> در [[شیعه دوازده‌امامی|شیعه‌های دوازده‌امامی]] جهاد به‌عنوان یکی از ۱۰ فروع دین شناخته می‌شود. قرآن، کتاب مقدس مسلمانان، بارها مسلمانان را به جهاد یا جنگ مقدس علیه کافران و ناباوران و در بعضی موارد علیه [[مسیحیت|مسیحیان]] و [[یهودی|یهودیان]] که در صدد اقدام علیه مسلمانان باشند،<ref>{{یادکرد وب |نویسنده =سید علی خامنه ای |نشانی=http://farsi.khamenei.ir/news-content?id=27745 |عنوان=جهاد | ناشر =khamenei.ir |تاریخ =۲ مهر ۱۳۹۷ |تاریخ بازبینی=۱ اوت ۲۰۱۹}}</ref> فرامی‌خواند.<ref name="ember">{{cite book|url=https://books.google.com/books?id=7QEjPVyd9YMC&pg=PA183|title=Encyclopedia of diasporas: immigrant and refugee cultures around the world. Diaspora communities|last1=Ember|first1=Melvin|last2=Ember|first2=Carol R.|last3=Skoggard|first3=Ian|publisher=Springer|year=2005|isbn=0-306-48321-1|volume=2}}</ref> برنارد لوئیس، پژوهشگر تاریخ خاورمیانه، ادعا می‌کند که اکثریت قاطع متخصصین [[الهیات|علوم الهی]]، [[حقوق|حقوق‌دان‌ها]] و سنت‌گراها (به‌ویژه در احادیث) در گذشته ضرورت جهاد را تنها در عملیات نظامی برداشت کرده‌اند.<ref>Bernard Lewis, ''The Political Language of Islam'' (Chicago: University of Chicago Press, 1988), p. 72.</ref> او همچنین ادعا می‌کند در بیشتر تاریخ ثبت‌شده اسلام، چه در زمان زندگی محمد و چه پس از آن واژهٔ جهاد در معنای نظامی به‌کار رفته‌است.<ref>Lewis, Bernard, ''The Crisis of Islam'', 2001 Chapter 2</ref> به گفتهٔ [[اندرو بوستوم]] نیز تعدادی از جهادها [[مسیحیت|مسیحیان]]، [[هندوئیسم|هندوها]] و [[یهودی|یهودیان]] را هدف قرار داده‌اند.<ref name="legacy-of-jihad">{{cite book|title=[[The Legacy of Jihad|The Legacy of Jihad: Islamic Holy War and the Fate of Non-Muslims]]|last=Bostom|first=Andrew G.|author2=Ibn Warraq|year=2008|isbn=978-1-59102-602-0|page=391}}</ref>
 
دنیس پرَگر، نویسنده و مقاله‌نویس [[ایالات متحده آمریکا|آمریکایی]]، در پاسخ به جنبشی که با شعار «اسلام دین صلح است» فعالیت می‌کند، نوشت:<ref>{{یادکرد وب|نویسنده=Dennis Prager|کد زبان=en|تاریخ=June 14, 2016|وبگاه=|نشانی=http://www.nationalreview.com/article/436571/orlando-shooting-left-gives-islam-free-pass|عنوان=What If the Orlando Murderer Had Been a Christian?|تاریخ بازبینی=2017-12-03}}</ref>
سطر ۶۶ ⟵ ۷۹:
* [http://archives.cnn.com/TRANSCRIPTS/0912/12/siu.01.html CNN.com - Transcripts]
* {{cite web|url=http://blogs.vancouversun.com/2010/04/30/commanded-to-terrorize-south-park/|title=Commanded to terrorize South Park?|date=2010-04-30|accessdate=2017-11-20|work=The Vancouver Sun|publisher=|last=|first=}}</ref>
در مقابل، محققین اسلامی این آیه را یکی دیگر از نمونه آیه‌های دعوت به جنگ می‌دانند که خارج از زمینه ترجمه شده‌است. چون در آیهٔ بعدی این سوره، این مجازات مخصوص کسانی دانسته شده که با پیامبر مخالفت و دشمنی می‌کنند یا حتی به جنگ با او برخاسته‌اند.<ref>{{یادکرد وب |نام خانوادگی۱=طباطبایی |نام۱=سید محمدحسین |عنوان=تفسیرالمیزان |نشانی=http://www.aviny.com/quran/almizan/jeld-9/mizan-01.aspx}}</ref>
 
[[کارن آرمسترانگ]] در بررسی آنچه تاریخ طولانی خصومت نسبت به اسلام می‌نامد، اظهار می‌دارد آموزه‌های محمد بر صلح و مدارا استوار است و جهاد مقدسی که قرآن به عنوان وظیفه هر مسلمان به آن اشاره می‌کند، جنگ برای برپایی یک اجتماع شایسته مبتنی بر عدالت است.<ref>{{Cite book| last=Armstrong | first=Karen | title=Muhammad: A Biography of the Prophet | publisher=HarperSanFrancisco | year=1993 | isbn=0-06-250886-5 | page=165}}</ref> آرمسترانگ در کتابی که دربارهٔ زندگی پیامبر اسلام نوشته، اسلام را از ریشه سلام به معنای صلح می‌داند و معتقد است که محمد در عین اینکه مرد جهاد بود، یک صلح طلب واقعی بوده و به عنوان نمونه به صلح مکه اشاره می‌کند.
{{گفتاورد|محمد بن عبدالله جان، اعتقاد و پیروی نزدیک‌ترین یاران خود را در جریان صلح با مکه به گرو گذاشت تا این اتحاد بدون خونریزی به انجام رسد؛ چنان‌که همین معنا را از سوره فتح به خوبی می‌توان دریافت.||}}
 
=== سر بریدن ===
[[سر بریدن]] یکی از روش‌های [[اعدام]] در [[احکام اسلام|احکام اسلامی]] است.<ref>{{cite book|title=Crime and Punishment in Islamic Law: Theory and Practice from the Sixteenth to the Twenty-First Century|author=Rudolph Peters|publisher=Cambridge University Press|year=2006|page=36}}</ref> با اینکه استفاده از این روش برای اعدام در گذشته بسیار گسترده بوده‌است، در اواخر قرن بیستم، در بیشتر کشورهای اسلامی کنار گذاشته شده‌است. در حال حاضر این مجازات تنها در کشور [[عربستان سعودی]] مورد استفاده قرار می‌گیرد. در [[ایران]]، [[قطر]] و [[یمن]] نیز سر بریدن قانونی‌ست اما دیگر از آن استفاده نمی‌شود.<ref name="HoodHoyle2015">{{cite book|url=https://books.google.com/books?id=7S-tBQAAQBAJ&pg=PA178|title=The Death Penalty: A Worldwide Perspective|last1=Hood|first1=Roger|last2=Hoyle|first2=Carolyn|publisher=Oxford University Press|year=2015|isbn=978-0-19-870173-6|location=|page=178|pages=}}</ref><ref name="Michael">{{cite book|url=https://books.google.com/books?id=SOiuzOv061EC&pg=PA202&dq=beheading+in+Iran&hl=en&sa=X&ved=0ahUKEwjOtomdqp_NAhXLNxQKHdZLBfgQ6AEIIzAB#v=onepage&q=beheading%20in%20Iran&f=false|title=Capital Punishment: A Reference Handbook|last1=Kronenwetter|first1=Michael|publisher=ABC-CLIO|isbn=978-1-57607-432-9|language=en}}</ref> به گزارش [[عفو بین‌الملل|سازمان عفو بین‌الملل]] این مجازات در ایران برای آخرین بار در سال ۲۰۰۱ میلادی صورت گرفته‌است.<ref>"Beheading was last used as a method of execution in 2001....beheading is no longer in use." Cornell Center on the Death Penalty Worldwide, [https://www.deathpenaltyworldwide.org/country-search-post.cfm?country=iran Death Penalty Worldwide: Iran]</ref>
 
===بردین یک دست و یک پا===
== کیفر نمودن همجنس‌گرایان ==
بر پایه آیه ۳۳ سوره مائده قرآن، یک دست و یک پای محارب (قیام کنند بر ضد حکومت اسلامی) را باید قطع کرد.
منتقدانی مانند [[ارشاد منجی]]، [[احسان جامی]]، مسلمان پیشین و [[آیان حرصی علی|آیان حریص علی]] رفتار اسلام با [[همجنس‌گرایی|همجنس‌گرایان]] را مورد نقد قرار داده‌اند.<ref name="dw">{{یادکرد وب|نویسنده=هله یپه‌سن|کد زبان=|تاریخ=۱۶ ژوئن ۲۰۰۸|وبگاه=|نشانی=http://www.dw.com/fa-ir/اسلام-از-پایین-جنبش-نوآوری-زنان-مسلمان/a-3416256|عنوان=اسلام از پایین - جنبش نوآوری زنان مسلمان|ناشر=دویچه‌وله|تاریخ بازبینی=۵ دسامبر ۲۰۱۷}}</ref> در ماه مه سال ۲۰۰۸ گروه محافظ حقوق همجنس‌گرایان به نام لاندا استانبول (در [[استانبول]] [[ترکیه]]) توسط دادگاهی در ترکیه از فعالیت منع شد. در این حکم، دادگاه این گروه را به زیر پا گذاشتن قانون و اخلاق براساس قانون حمایت از خانواده متهم کرد.<ref>{{cite web|url=http://www.hurriyet.com.tr/turkish-court-slaps-ban-on-homosexual-group-9059775|title=Turkish court slaps ban on homosexual group|date=30 May 2008|accessdate=2017-12-04|website=|publisher=|last=AFP|first=}}</ref> این حکم بعدها به دادگاه عالی ترکیه منتقل و ممنوعیت فعالیت رفع شد.<ref>{{cite web|url=http://kaosgl.org/sayfa.php?id=2797|title=Dava Bitti: Kapatılmadı!|publisher=}}</ref> براساس تحقیقی در سال ۲۰۱۶، فعالیت همجنس‌گرایان در ۱۰ کشور اسلامی قابل مجازات با مرگ است اگرچه در بعضی از آن‌ها هرگز از این قانون استفاده نشده‌است. این ده کشور عبارتند از [[یمن]]، [[ایران]]، [[موریتانی]]، [[نیجریه]]، [[قطر]]، [[عربستان سعودی]]، [[افغانستان]]، [[سومالی]]، [[سودان]] و [[امارات متحده عربی]].<ref>{{cite web|url=https://www.washingtonpost.com/news/worldviews/wp/2016/06/13/here-are-the-10-countries-where-homosexuality-may-be-punished-by-death-2|title=Here are the 10 countries where homosexuality may be punished by death|date=16 June 2016|publisher=The Washington Post}}</ref> مسلمان پیشین، [[ابن وراق]]، گفته‌است که محکومیت قرآن نسبت به همجنس‌گرایان عموماً در در عمل نادیده گرفته می‌شد و کشورهای اسلامی نسبت به همجنس‌گرایان رفتار بسیار بهتری از کشورهای مسیحی داشتند. اما اخیراً این روند تغییر کرده‌است.<ref>[[ابن وراق|Ibn Warraq]], ''Why I Am Not A Muslim'', pp. 340–44, Prometheus, New York, 1995</ref>
<ref> «إِنَّمَا جَزَاء الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الأَرْضِ فَسَادًا أَن يُقَتَّلُواْ أَوْ يُصَلَّبُواْ أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُم مِّنْ خِلافٍ أَوْ يُنفَوْاْ مِنَ الأَرْضِ ذَلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا وَلَهُمْ فِي الآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ» </ref>
 
===بریدن انگشتان دست===
بر طبق آیه ۳۸ سوره مائده قرآن، دست دزد را باید برید.
<ref> وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُمَا جَزَاءً بِمَا كَسَبَا نَكَالًا مِنَ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ </ref>
 
== همجنس‌گرایان ==
منتقدینی مانند [[ارشاد منجی]]، فعال [[همجنس‌گرایی زنانه|لزبین]]، [[احسان جامی]]، مسلمان پیشین و [[آیان حرصی علی|آیان حریص علی]] رفتار اسلام نسبت به [[همجنس‌گرایی|همجنس‌گرایان]] را مورد نقد قرار داده‌اند.<ref name="dw">{{یادکرد وب|نویسنده=هله یپه‌سن|کد زبان=|تاریخ=۱۶ ژوئن ۲۰۰۸|وبگاه=|نشانی=http://www.dw.com/fa-ir/اسلام-از-پایین-جنبش-نوآوری-زنان-مسلمان/a-3416256|عنوان=اسلام از پایین - جنبش نوآوری زنان مسلمان|ناشر=دویچه‌وله|تاریخ بازبینی=۵ دسامبر ۲۰۱۷}}</ref> در ماه مه سال ۲۰۰۸ گروه محافظ حقوق همجنس‌گرایان به نام [[لاندا استانبول]] (در [[استانبول]] [[ترکیه]]) توسط دادگاهی در ترکیه از فعالیت منع شد. در این حکم، دادگاه این گروه را به زیر پا گذاشتن قانون و اخلاق براساس قانون حمایت از خانواده متهم کرد.<ref>{{cite web|url=http://www.hurriyet.com.tr/turkish-court-slaps-ban-on-homosexual-group-9059775|title=Turkish court slaps ban on homosexual group|date=30 May 2008|accessdate=2017-12-04|website=|publisher=|last=AFP|first=}}</ref> این حکم بعدها به دادگاه عالی ترکیه منتقل و ممنوعیت فعالیت رفع شد.<ref>{{cite web|url=http://kaosgl.org/sayfa.php?id=2797|title=Dava Bitti: Kapatılmadı!|publisher=}}</ref> براساس تحقیقی در سال ۲۰۱۶، فعالیت همجنس‌گرایان در ۱۰ کشور اسلامی قابل مجازات با مرگ است اگرچه در بعضی از آن‌ها هرگز از این قانون استفاده نشده‌است. این ده کشور عبارتند از [[یمن]]، [[ایران]]، [[موریتانی]]، [[نیجریه]]، [[قطر]]، [[عربستان سعودی]]، [[افغانستان]]، [[سومالی]]، [[سودان]] و [[امارات متحده عربی]].<ref>{{cite web|url=https://www.washingtonpost.com/news/worldviews/wp/2016/06/13/here-are-the-10-countries-where-homosexuality-may-be-punished-by-death-2|title=Here are the 10 countries where homosexuality may be punished by death|date=16 June 2016|publisher=The Washington Post}}</ref> مسلمان پیشین، [[ابن وراق]]، گفته‌است که محکومیت قرآن نسبت به همجنس‌گرایان عموماً در در عمل نادیده گرفته می‌شد و کشورهای اسلامی نسبت به همجنس‌گرایان رفتار بسیار بهتری از کشورهای مسیحی داشتند. اما اخیراً این روند تغییر کرده‌است.<ref>[[ابن وراق|Ibn Warraq]], ''Why I Am Not A Muslim'', pp. 340–44, Prometheus, New York, 1995</ref>
 
اما در طرف مقابل، محققینی مانند [[علامه طباطبایی]] بر این اعتقاد هستند که نا مشروع بودن همجنس‌گرایی در اسلام دلایلی دارد؛ یکی از این دلایل این است که علاوه بر متناسب نبودن [[اندام جنسی|اندام‌های جنسی]] [[همجنس‌گرایان]] به‌طور طبیعی، قابلیت [[تولید مثل]] نیز برای آنها بدون استفاده از فناوری‌های خودساختهٔ بشر امکان‌پذیر نیست؛ و این نشان دهندهٔ آن است که همجنسگرایی، عملی نامتقارن با همهٔ آن چیزی است که [[طبیعت]] و [[فطرت|فطرت انسان]] آن را ایجاب می‌کند.<ref>{{یادکرد وب |نویسنده =آرش نراقی |نشانی=https://www.irannamag.com/article/مسئلۀ-همجنس¬گرایی-در-اندیشۀ-شیعی-ایرا/ |عنوان=مسئلهٔ همجنس‌گرایی در اندیشهٔ شیعی ایران معاصر | ناشر =www.irannamag.com |تاریخ =بهار ۱۳۹۷ |تاریخ بازبینی=۲ اوت ۲۰۱۹}}</ref> از طرفی نیز مطرح می‌شود، برخی دلایل دیگر در گسترش و حتی جهانی شدن [[همجنس‌گرایی]] دخیل بوده‌اند، که توسط جوامع غربی (که مهد [[آزادی جنسی]] محسوب می‌شوند) پنهان شده‌اند و کمتر کسی از آنها اطلاع دارد. مانند برهم خوردن نسبت جنسیتی در [[تب طلا در کالیفرنیا|دوران تب طلا]] در [[کالیفورنیا]] که بنا به آمارها جمعیت [[زنان]] به حدود ۱۰٪ از کل جمعیت کاهش پیدا کرد و تعداد زیاد [[مرد]]ها منجر به ظهور و گسترش پدیدهٔ [[همجنس‌بازی]] در [[سان‌فرانسیسکو]] شد؛ شهری که در آن همه چیز جریان داشت از جمله وجود [[روسپی مرد|روسپی‌های مرد همجنس‌باز]] که بعدها غیرقانونی شد.<ref>{{یادکرد وب |نویسنده = |نشانی=https://usfacts.ir/1397/12/زیبایی-بی‌نهایت-سنگ‌ها-و-همجنسبازی-ا/ |عنوان=زیبایی بی‌نهایت سنگ‌ها و همجنس‌بازی از سر ناچاری! | ناشر =usfacts.ir |تاریخ = |تاریخ بازبینی=۲ اوت ۲۰۱۹}}</ref>
 
== حقوق زنانزن در اسلام ==
{{اصلی|زن در اسلام}}
 
سطر ۸۰ ⟵ ۱۰۷:
 
==== کتک زدن همسر ====
[[پرونده:Submission screenshot.gif|بندانگشتی|صحنه‌ایبسیاری از فیلم انتقادی [[تسلیم (فیلم)|تسلیم]]، به کارگردانی [[تئودور ون گوگ]] که در آن آیه‌هایی از قرآن بر روی بدن زنان مسلمانی که مورد آزار قرار گرفته‌اند نشان داده می‌شود.پژوهشگران<ref name="submission_scripthajjar2004">{{citeHajjar, web|url=http://wwwLisa.opzij.nl/opzij/show?id=23669&framenoid=19755|title=Welkom bij"Religion, Opzij|publisher=|accessdate=۱۰state نوامبرpower, ۲۰۱۷|archiveurl=https://web.archive.org/web/20070927225432/http://www.opzij.nl/opzij/show?id=23669&framenoid=19755|archivedate=۲۷and سپتامبرdomestic ۲۰۰۷|dead-url=yes}}</ref>]]منتقدین{{کدام؟|تاریخ=اوتviolence ۲۰۲۰}}in اعتقادMuslim دارندsocieties: کهA قرآنframework می‌گویدfor «وcomparative زنانیanalysis." راLaw که& ازSocial نافرمانیInquiry آنان29.1 بیم(2004); داریدsee نخست پندشان دهید و بعد در خوابگاه‌ها از ایشان دوری کنید و اگر تأثیر نکرد آنان را بزنید؛ پس اگر شما را اطاعت کردند دیگر بر آنها هیچ راهی برای سرزنش مجویید، که خدا والای بزرگ استpp.»{{Cite quran|4|34}} و به مردان اجازه می‌دهد تا زنان خود را کتک بزنند.1–38</ref>Kathir<ref>Treacher, Ibn,Amal. "TafsirReading ofthe IbnOther Kathir"Women, Al-Firdous Ltd. Feminism, London,and 2000,Islam." 50–53Studies in IbnGender Kathirand statesSexuality "dharbun4.1 ghayru(2003); nubrah" strike/admonishpp. lightly59–71</ref><ref>{{یادکرد وب|url=http://www.eui.eu/DepartmentsAndCentres/RobertSchumanCentre/Research/InternationalTransnationalRelations/MediterraneanProgramme/MRM/MRM2011/ws04.aspx|title=Salhiمعتقدند، andدر Gramiشرایطی (2011),که Genderشوهر andبه Violenceنا inفرمانی theو Middleعدم Eastانجام andوظایف Northهمسرش Africa,مشکوک Florenceشود، (Italy),قوانین European[[احکام University Instituteاسلام|accessdate=۱۴شریعت]] دسامبرخشونت ۲۰۱۷|archiveurl=https://web.archive.org/web/20130927154118/http://www.eui.eu/DepartmentsAndCentres/RobertSchumanCentre/Research/InternationalTransnationalRelations/MediterraneanProgramme/MRM/MRM2011/ws04.aspx|archivedate=۲۷خانگی سپتامبرعلیه زنان ۲۰۱۳|dead-url=yes}}</ref>را ترویج می‌دهند.<ref>John C. Raines & Daniel C. Maguire (Ed), Farid Esack, What Men Owe to Women: Men's Voices from World Religions, State University of New York (2001), see pp. 201–03</ref> پژوهشگران دیگر ادعا دارند که کتک زدن زن‌ها با ایندیدگاه‌های حالجدید کتباز [[فهرست تفسیرهای قرآن|تفاسیر قرآنی]]، معنایناسازگاری زدندارد؛<ref>Jackson, درNicky آیهAli, راed. بهEncyclopedia معنایof محدودیتdomestic درviolence. برخیCRC حدودPress, یا2007. زدن(see درchapter کمترینon درجهQuranic شدتperspectives بیانon داشته‌اند.wife [[جعفرabuse)</ref> صادق]]ولی درنص اینصریح خصوص می‌گوید: «منظوریکی از زدنآیه‌های همسر[[قرآن]] درکه آیهخشونت ۳۴خانگی سورهرا نساء،مجاز زدنمی‌داند، باآیه ۳۴ [[مسواک سنتینساء|چوبسورهٔ مسواکنساء]] است (اضربوهنّ: همسرانتان را بزنید).»<ref>{{یادکردcite وبweb|عنوانurl=ترجمهhttp://www.alim.org/library/quran/ayah/compare/4/34/men-are-given-authority-over-women-and-corrective-measures-for-disobedient-women-and-arbitration-in-family-disputes|title=Surah تفسیر المیزان4:34 (An-Nisaa), علامهAlim&nbsp;— طباطباییTranslated -by کتابخانهMohammad مدرسهAsad, فقاهتGibraltar (1980)|نشانیpublisher=|accessdate=14 دسامبر 2017|archiveurl=https://libweb.eshiaarchive.irorg/50081web/420130927231420/552|وبگاه=libhttp://www.eshiaalim.ir|بازبینی=2020org/library/quran/ayah/compare/4/34/men-08are-24given-authority-over-women-and-corrective-measures-for-disobedient-women-and-arbitration-in-family-disputes|کدarchivedate=27 زبانسپتامبر 2013|dead-url=fayes}}</ref> در این میان گروهی نیز منظور از زدن در آیه را [[خشونت جنسی]] دانسته‌اند.<ref>{{یادکرد وب|عنوان=مشاهده و تدبر آیه 34 سوره نساء به همراه لیست تفسیر ها|نشانیurl=http://tadabborwww.orgeui.eu/?page=tadabbor&SOID=4&AYID=34&TPIV=T2|وبگاه=tadabborDepartmentsAndCentres/RobertSchumanCentre/Research/InternationalTransnationalRelations/MediterraneanProgramme/MRM/MRM2011/ws04.orgaspx |بازبینیtitle=2020-08-24}}</ref>Salhi پژوهشگرانیand نیزGrami ادعا(2011), دارندGender کهand کتکViolence زدنin زن‌هاthe باMiddle دیدگاه‌هایEast جدیدand ازNorth [[قرآن]] ناسازگاری دارد.<ref>JacksonAfrica, NickyFlorence Ali(Italy), ed.European EncyclopediaUniversity ofInstitute domestic|accessdate=۱۴ violence.دسامبر CRC۲۰۱۷ Press, 2007|archiveurl=https://web.archive.org/web/20130927154118/http://www.eui.eu/DepartmentsAndCentres/RobertSchumanCentre/Research/InternationalTransnationalRelations/MediterraneanProgramme/MRM/MRM2011/ws04.aspx (see|archivedate=۲۷ chapterسپتامبر on۲۰۱۳ Quranic perspectives on wife abuse)|dead-url=yes}}</ref> بسیاری از کشورهایی که با قوانین اسلام اداره می‌شوند با اشاره به همین آیه، خشونت خانگی را مورد پیگرد قرار نمی‌دهند.<ref>Fluehr-Lobban, Carolyn, and Lois Bardsley-Sirois. "Obedience (Ta'a) in Muslim Marriage: Religious Interpretation and Applied Law in Egypt." Journal of Comparative Family Studies 21.1 (1990): 39-53.</ref><ref>Maghraoui, Abdeslam. "Political authority in crisis: Mohammed VI's Morocco."Middle East Report 218 (2001): 12-17.</ref><ref>Critelli, Filomena M. "Women's rights= Human rights: Pakistani women against gender violence." J. Soc. & Soc. Welfare 37 (2010), pp. 135–42</ref><ref>Oweis, Arwa, et al. "Violence Against Women Unveiling the Suffering of Women with a Low Income in Jordan." Journal of Transcultural Nursing 20.1 (2009): 69–76.</ref> نادیده گرفتن حقوق زن در موارد مربوط به خشونت خانگی باعث انتقادهای بسیاری از اسلام شده‌است.<ref>Rohe, Mathias. "Shari’a in a European context" ''Legal practice and cultural diversity'', Farnham: Ashgate (2009); see pp. 93–114.</ref><ref>Funder, Anna. "De Minimis Non Curat Lex: The Clitoris, Culture and the Law."Transnat'l L. & Contemp. Probs. 3 (1993): 417.</ref><ref>Anwar, Zainah. "Law-making in the name of Islam: implications for democratic governance." Islam in Southeast Asia: Political, Social and Strategic Challenges for the 21 (2005); see pp. 121–34</ref><ref>Natasha Bakht, Law, Family Arbitration Using Sharia. ''Muslim World Journal of Human Right'', Issue 1 (2004).</ref> «[[جنبش مساوات»مساواه]]، [[کنوانسیون رفع هرگونه تبعیض علیه زنان]]، کافا (KAFA) و گروه‌های دیگر روش‌هایی را برای ویرایش احکام شریعت در کشورهای اسلامی ارائه داده‌اند تا از زنان در مقابل خشونت خانگی حمایت شود.<ref>{{cite web|url=http://www.musawah.org/sites/default/files/CEDAW%20%26%20Muslim%20Family%20Laws.pdf|title=CEDAW and Muslim Family Laws, Sisters in Islam, Malaysia|publisher=musawah.org|year=2011|format=PDF|accessdate=۱۴ دسامبر ۲۰۱۷|archiveurl=https://web.archive.org/web/20131019055337/http://www.musawah.org/sites/default/files/CEDAW%20%26%20Muslim%20Family%20Laws.pdf|archivedate=۱۹ اکتبر ۲۰۱۳|dead-url=yes}}</ref><ref>Brandt, Michele, and Jeffrey A. Kaplan. "The Tension between Women's Rights and Religious Rights: Reservations to Cedaw by Egypt, Bangladesh and Tunisia." Journal of Law and Religion 12.1 (1995): 105-142.</ref><ref>{{cite web|url=http://www.irinnews.org/report/86247/lebanon-move-to-take-domestic-violence-cases-out-of-religious-courts|title=Lebanon - IRIN, United Nations Office of Humanitarian Affairs (2009)|work=IRINnews}}</ref><ref>{{cite web|url=https://www.hrw.org/news/2010/10/19/uae-spousal-abuse-never-right|title=UAE: Spousal Abuse never a Right, Human Rights Watch (2010)|publisher=}}</ref>
 
اما محققان و متخصصان دینی اسلام به این نکته اشاره دارند که در آیهٔ {{نقل قول قرآن|۴|۳۴}}، پس از آرائه دو راهکار به کل غیر خشونت‌آمیز (نخست پند و نصیحت دادن و سپس ممانعت از همبستری) و تنها در صورت قبول نکردن و نپذیرفتن حقوق مرد توسط زن این توصیه را کرده‌است؛ اما، اگر فردی همسر خود را مورد ضرب و شتم قرار دهد، نه تنها از احکام اسلامی تبعیت نکرده‌است، بلکه می‌تواند تحت پیگرد قضایی نیز قرار بگیرد.<ref name="porseman"/><ref>{{یادکرد وب |نویسنده = |نشانی=https://www.mizanonline.com/fa/news/438617/کتک-زدن-زن-بوسیله-شوهر-در-قوانین-ایران-مجازات-کیفری-دارد |عنوان=
=== حق ارث ===
کتک زدن زن بوسیله شوهر، در قوانین ایران مجازات کیفری دارد | ناشر =www.mizanonline.com |تاریخ =۰۱ مرداد ۱۳۹۷ |تاریخ بازبینی=۲ اوت ۲۰۱۹ }}</ref> در حقیقت ترجمه‌های دیگری از قبیل: «از پیششان رفتن»،<ref name="ReferenceC"/> «آرام زدن» و «جدا شدن»<ref name="Ammar, Nawal H. 2007"/> برای کلمه «وَ اضْرِبُوهُنَّ» که در دیدگاه سنتی به «زدن» ترجمه شده‌است نیز به کار برده می‌شود که همهٔ آنها خشونت انگیز محسوب نمی‌شوند.
براساس قوانین اسلامی، زن حق ارث‌بری از اعضای خانواده‌اش را دارد و این حقوق به‌وضوح در قرآن شرح داده شده‌اند.<ref>Horrie, Chris; Chippindale, Peter (1991). p. 49.</ref> با وجود آنکه نصیب زنان از ارث، نسبت به شرایط و سایر وراث متفاوت است، گاهی اوقات سهم الارث زن، بیش از مردان، گاهی اوقات کمتر از مردان و در مواردی نیز هم تراز با مردان است.<ref>{{یادکرد وب|عنوان=فلسفه تفاوت ارث زن و مرد در اسلام|نشانی=http://ensani.ir/fa/article/49774/فلسفه-تفاوت-ارث-زن-و-مرد-در-اسلام|وبگاه=پرتال جامع علوم انسانی|بازبینی=2020-09-03|کد زبان=fa}}</ref> با این وجود منتقدان اسلام، از نصف بودن حق خواهر نسبت به برادر، انتقاداتی را مطرح کرده‌اند.<ref name="davidpowers2">David Powers (1993), "Islamic Inheritance System: A Socio-Historical Approach", ''The Arab Law Quarterly'', 8, p. 13</ref>
 
=== حجاب اجباری ===
حکم حجاب زنان اسلام و خصوصاً اجباری بودن آن در برخی کشورهای اسلامی، سبب انتقادهایی بر این حکم شرعی اسلامی گردیده‌است. منتقدان معتقدند که هدف از فرمان حجاب رعایت امنیت جنسی جامعه نبوده، چرا که کنیزان نیز، حتی گاهی بیش از زنان آزاد عرب، دارای [[جذابیت جنسی]] بودند. گروه دیگری از مخالفان حجاب که به کارکرد جنسیتی آن معتقدند، ادعا می‌کنند که «حجاب زنان را تبدیل به یک شیء» می‌کند.<ref>{{چپ‌چین}}
''Sexual Paradox: Complementarity, Reproductive Conflict and Human Emergence''. Christine Fielder, Chris King. Publisher Lulu.com, 2006. {{ISBN|1-4116-5532-X|en}} pp.272
{{پایان چپ‌چین}}</ref><ref>{{یادکرد وب|عنوان=Polly Toynbee: Only a fully secular state can protect women's rights|نشانی=http://www.theguardian.com/commentisfree/2006/oct/17/comment.politics3|وبگاه=the Guardian|تاریخ=2006-10-16|بازبینی=2020-09-03|کد زبان=en}}</ref> به گفته مخالفان حجاب: از دیدگاه فلسفهٔ حجاب، زن سرچشمهٔ تهییج شهوت‌های جنسی مردان است<ref>{{چپ‌چین}}
These customs presuppose that women are the source of sexual arousal and temptation for men. ''Women's rights law reporter'', Volumes 26–27. Author: Rutgers Law School (Newark, N.J.). Publisher: Women's Rights Law Reporter, 2005{{پایان چپ‌چین}}</ref>
 
=== ازدواج موقت ===
{{اصلی|ازدواج موقت}}
 
[[ازدواج موقت]] یا نکاح متعه یک نوع [[ازدواج]] قراردادی در میان مسلمانان [[شیعه]] است. زمان این نوع ازدواج در هنگام عقد مشخص است و پس از پایان زمان مشخص‌شده خود به خود باطل می‌شود. به همین دلیل این نوع ازدواج همواره به‌عنوان پوشش مذهبیِ تن‌فروشی مورد نقد قرار می‌گیرد.<ref>[http://news.bbc.co.uk/2/hi/6714885.stm Iran talks up temporary marriages], by Frances Harrison, BBC News, Last Updated: 2 June 2007.
* [https://www.washingtonpost.com/wp-dyn/content/article/2007/01/19/AR2007011901850.html Temporary 'Enjoyment Marriages' In Vogue Again With Some Iraqis], by Nancy Trejos, The Washington Post, 20 January 2007.</ref><ref>[https://books.google.com/books?id=f1CzcNX-nVgC&pg=PA6&dq=temporary+marriage+prostitution&hl=en#v=onepage&q&f=false Law of desire: temporary marriage in Shi'i Iran], by Shahla Haeri, p. 6.
* [https://books.google.com/books?id=zPXu561ZpvgC&pg=PT192&dq=temporary+marriage+prostitution&hl=en#v=onepage&q=false Islam For Dummies], by Malcolm Clark.
* [https://books.google.com/books?id=Lq2fxfbb0i4C&pg=PT85&dq=temporary+marriage+prostitution&hl=en#v=onepage&q=false Islam: a very short introduction], by Malise Ruthven.</ref> [[میسیونر]] [[مسیحی]]، [[توماس پاتریک هیوز،هیوز]]، این نوع ازدواج را به‌عنوان ادامهٔ یک رسم منحرف از عربستان قدیم نقد می‌کند.<ref>In permitting these usufructuary marriages Muḥammad appears but to have given Divine (?) sanction to one of the abominable practices of ancient Arabia, for Burckhardt (vol. ii. p. 378) says, it was a custom of their forefathers to assign to a traveller who became their guest for the night, some female of the family, most commonly the host’s own wife!" Hughes, T. P. (1885). In A Dictionary of Islam: Being a Cyclopædia of the Doctrines, Rites, Ceremonies, and Customs, together with the Technical and Theological Terms, of the Muhammadan Religion. London: W. H. Allen & Co. p. 424. Hughes also says "[t]hese temporary marriages are undoubtedly the greatest blot in Muḥammad’s moral legislation, and admit of no satisfactory apology." Hughes, T. P. (1885). In A Dictionary of Islam: Being a Cyclopædia of the Doctrines, Rites, Ceremonies, and Customs, together with the Technical and Theological Terms, of the Muhammadan Religion. London: W. H. Allen & Co. p. 314.</ref> اما در طرف دیگر، دانشمندان دینی اسلام بر این باورند که طبق نظریه‌های [[اسلام شیعه]]، در ماهیت این نوع ازدواج در اسلام، هیچ گاه فقط [[ارتباط جنسی]] کوتاه و صِرف لحاظ نشده، بلکه به عنوان راهکاری برای افرادی که امکان ازدواج دائم (مانند داشتن جهیزیه، وسع مالی، ویا حتی رضایت به آشکار ساختن آن) را ندارند، و ممکن است در اثر نبود این شرایط به روابط بدون حد و مرز روی بیاورند لحاظ شده‌است. حتی، امکان این نیز وجود دارد که زن در ازدواج موقت، مرد را از رابطهٔ جنسی منع کند و مرد تنها اجازهٔ استفاده از دیگر مزایای آن (مانند لمس کردن بدن او) را داشته باشد.<ref>{{یادکرد وب |نویسنده = |نشانی=https://www.tanzimekhanevadeh.com/legal-questions/1894-تفاوت-صیغه-موقت-با-روسپیگری |عنوان=تفاوت ازدواج موقت با روسپی گری | ناشر =www.tanzimekhanevadeh.com |تاریخ = |تاریخ بازبینی=۱ اوت ۲۰۱۹}}</ref> همین طور از امامان شیعه هم روایت‌هایی مبنی بر عدم اصرار ورزی در جهت انجام آن وجود دارد که در جهت جلوگیری از ایجاد بدبینی نسبت به احکام اسلامی بیان شده‌اند.<ref name="ensani">{{یادکرد وب |نویسنده =سید حسین هاشمی |نشانی=http://ensani.ir/fa/article/2046/نقدی-بر-ازدواج-موقت-در-فقه-عامه |عنوان=نقدی بر ازدواج موقت در فقه عامه | ناشر =ensani.ir |تاریخ =۱۳۸۶ |تاریخ بازبینی=۲ اوت ۲۰۱۹}}</ref>
 
[[شیعه]] و [[سنی]] هر دو بر سر قانونی بودن ازدواج موقت در ابتدای ظهور اسلام توافق دارند؛ ولی [[اهل سنت]] باور دارند که پیامبر در چندین اتفاق بزرگ (مانند [[غزوه خیبر|فتح خیبر]] در سال ۷ هجری و پیروزی مکه در سال ۸ هجری)، ازدواج موقت را لغو کرده‌است. [[اسماعیل بن کثیر|ابن کثیر]] معتقد است که در آغاز اسلام، ازدواج موقت بدون شک شرعی بوده‌است.<ref>Tafsir al-Qur'an al-Azim, Volume 1 p. 74 [http://www.answering-ansar.org/answers/mutah/en/chap4.php answering-ansar.org] {{webarchive|url=https://web.archive.org/web/20120502030724/http://www.answering-ansar.org/answers/mutah/en/chap4.php|date=May 2, 2012}}</ref> بسیاری از مسلمانان اهل سنت نیز اعتقاد دارند که [[عمر بن خطاب|عمر]]، خلیفهٔ دوم مسلمانان، ازدواج موقت را با توجه به ممنوعیت آن در زمان محمد منع کرده‌است.<ref>{{cite web|url=http://www.zawaj.com/articles/mutah.html|title=ZAWAJ.COM: Articles and Essays|publisher=}}</ref> اما [[شیعیان دوازده امامی]]، مجاز بودن آن را از آیه ای قرآنی که می‌گوید {{Cite quran|4|24}} «و زنانی را که متعه کرده‌اید، مَهرشان را به عنوان فریضه‌ای به آنان بدهید، و بر شما گناهی نیست که پس از تعیین مبلغ مقرر، با یکدیگر توافق کنید که مدت عقد یا مَهر را کم یا زیاد کنید؛ مسلماً خداوند دانای حکیم است.» به دست می‌آورند<ref name="ensani"/>؛ همچنین [[جعفر صادق]]، [[امام|امام ششم شیعیان]]، ازدواج موقت را از مسائل تقیه ناپذیر عنوان کرده‌است.<ref name="Mutahhari7">{{cite web|url=http://www.al-islam.org/rightsofwomeninislam/7.htm|title=The rights of woman in Islam, Fixed-Term marriage and the problem of the harem|accessdate=2011-01-10|publisher=al-islam.org|last=Motahhari|first=Morteza}}</ref> در مقابل حتی، [[روایت|روایت‌هایی]] نیز وجود دارد که ازدواج موقت پس از [[ازدواج|ازدواج دائم]]، یکی از اعمال [[مکروه]] به‌شمار رفته‌است.<ref name="ensani"/> [[علامه طباطبایی]] در کتاب [[تفسیر المیزان]] خود، از دیدگاه شیعه در مورد ازدواج موقت دفاع می‌کند و می‌نویسد براساس گفته‌های [[دوازده امام|امامان شیعه]]، ازدواج موقت مجاز است.<ref name="Al-Mizan">{{cite web|url=http://www.shiasource.com/al-mizan/|title=Tafsir al-Mizan, Vol 4, Surah an-Nisa, Verses 23–28|accessdate=2011-01-10|publisher=almizan.org|last=Tabatabaei|first=Sayyid Mohammad Hosayn}}</ref>
 
=== حق ارث ===
براساس قوانین اسلامی، زن حق ارث‌بری از اعضای خانواده‌اش را دارد و این حقوق به‌وضوح در قرآن شرح داده شده‌اند.<ref>Horrie, Chris; Chippindale, Peter (1991). p. 49.</ref> میزان ارث زنان از مردان کمتر بوده و به شرایط بسیاری وابسته است.{{نقل قول قرآن|4|12}}<ref name="davidpowers"/> برای مثال حق ارث دختر از پدر خود نصف برادرانش است.{{نقل قول قرآن|4|11}}<ref name="davidpowers2">David Powers (1993), "Islamic Inheritance System: A Socio-Historical Approach", ''The Arab Law Quarterly'', 8, p. 13</ref>
 
=== جواز آمیزش جنسی با زنان شوهردار اسیر و برده ===
یکی دیگر از نقدها به اسلام و قرآن، جایز اعلام شدن آمیزش با زنان شوهردار غیر مسلمانی است که اسیر و برده اسلام‌گرایان می‌شوند!<ref> قرآن، سوره نسا، آیه ۲۴؛ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ: و نکاح زنان شوهردار نیز (برای شما حرام شد) مگر آن زنانی که متصرّف شده‌اید. </ref>
 
== نقض حقوق کودکان در اسلام ==
{{گسترش بخش}}
 
=== ازدواج با کودکان ===
== مقایسه اسلام با کمونیسم و فاشیسم ==
در دین اسلام، ازدواج کودک زیر 9 سال را هم با رضایت پدر، جایز است.<ref> wikifeqh.ir سن_ازدواج_دختران#آرای فقیهان </ref>
نویسندگانی مانند [[استفان سلیمان شوارتز]]<ref name="Schwartz">{{cite web|url=http://www.tcsdaily.com/article.aspx?id=081606C|title=What Is 'Islamofascism'?|accessdate=2006-09-14|publisher=TCS Daily|last=Schwartz|first=Stephen|archiveurl=https://web.archive.org/web/20060924154023/http://www.tcsdaily.com/article.aspx?id=081606C|archivedate=2006-09-24|deadurl=yes|df=}}</ref> و [[کریستوفر هیچنز]]<ref name="CH1022">Hitchens, Christopher: [http://www.slate.com/id/2176389/ Defending Islamofascism: It's a valid term. Here's why], Slate, 2007-10-22</ref> در کتاب‌های خود برخی از قسمت‌های اسلام را [[فاشیسم|فاشیستی]] می‌دانند. نویسنده و تاریخ‌نگار اسکاتلندی، [[مالیس روسوِن]]-که در مورد اسلام می‌نویسد-با تغییر نام «[[اسلام‌گرایی]]» به «[[فاشیسم اسلامی]]» مخالف است اما باور دارد که شباهت‌های قابلِ توجهی بین این دو تفکر وجود دارد.<ref>''A Fury For God'', Malise Ruthven, Granta, 2002, pp. 207–08</ref>
 
=== لذت جنسی از نوزادان ===
[[الکساندر دل واله]]، فیلسوف فرانسوی نیز در نظریهٔ «اتحاد سرخ-سبز-قهوه‌ای ([[کمونیسم]]-[[اسلام‌گرایی|اسلامیسم]]-[[فاشیسم]])» خود، [[اسلام‌گرایی]] را با [[فاشیسم]] و [[کمونیسم]] مقایسه می‌کند.<ref name="The Reds, The Browns and the Greens">{{cite web|url=http://www.alexandredelvalle.com/publications.php?id_art=131|title=The Reds, The Browns and the Greens|accessdate=June 6, 2011|publisher=alexandredelvalle.com|author=Alexandre del Valle}}</ref>
شماری از فقیهان ار جمله، [[سید روح‌الله خمینی]] لذت جنسی از کودک شیرخوار را هم جایز می‌دانند.<ref> www.imam-khomeini.ir/fa/c78_129444/کتاب تحریر_الوسیلة_فتاوی_الامام_الخمینی_س_ج_۲_/کتاب_النکاح </ref>
 
== مقایسه با کمونیسم و فاشیسم ==
{{ادغام در|اسلام گرایی}}
نویسندگانی مانند [[استفان سلیمان شوارتز]]<ref name="Schwartz">{{cite web|url=http://www.tcsdaily.com/article.aspx?id=081606C|title=What Is 'Islamofascism'?|accessdate=2006-09-14|publisher=TCS Daily|last=Schwartz|first=Stephen|archiveurl=https://web.archive.org/web/20060924154023/http://www.tcsdaily.com/article.aspx?id=081606C|archivedate=2006-09-24|deadurl=yes|df=}}</ref> و [[کریستوفر هیچنز]]<ref name="CH1022">Hitchens, Christopher: [http://www.slate.com/id/2176389/ Defending Islamofascism: It's a valid term. Here's why], Slate, 2007-10-22</ref> در کتاب‌های خود برخی از قسمت‌های اسلام را [[فاشیسم|فاشیستی]] می‌دانند. نویسنده و تاریخ‌نگار اسکاتلندی، [[مالیس روسون|مالیس روسوِن]] که در مورد اسلام می‌نویسد، با تغییر نام «[[اسلام‌گرایی]]» به «[[فاشیسم اسلامی]]» مخالف است اما باور دارد که شباهت‌های قابلِ توجهی بین این دو تفکر وجود دارد.<ref>''A Fury For God'', Malise Ruthven, Granta, 2002, pp. 207–08</ref>
 
[[الکساندر دل واله]]، فیلسوف فرانسوی نیز در نظریهٔ [[اتحاد قرمز-سبز-قهوه‌ای]] (کمونیسم-اسلامیسم-فاشیسم) خود، اسلام‌گرایی را با [[فاشیسم]] و [[کمونیسم]] مقایسه می‌کند.<ref name="The Reds, The Browns and the Greens">{{cite web|url=http://www.alexandredelvalle.com/publications.php?id_art=131|title=The Reds, The Browns and the Greens|accessdate=June 6, 2011|publisher=alexandredelvalle.com|author=Alexandre del Valle}}</ref>
 
== منتقدان کیش اسلام ==
{{اصلی|فهرست منتقدان اسلام}}
{{مرتبطاصلی|فهرست کتاب‌های ایرانیان در نقد اسلام}}
 
[[پرونده:Mohameddemons2.jpg|بندانگشتی|[[دانته آلیگیری]] در بخش نخست [[کمدی الهی]] پیامبر اسلام را مورد نقد قرار می‌دهد و در این تصویر شکنجه شدن [[محمد]] در [[جهنم]] را ترسیم کرده‌است.|راست]]
 
* یکی از مفصل‌ترین نوشتارها در نقد قرآن، کتاب [[کتاب نقد قرآن|نقد قرآن]] (نوشته سها) است.<ref> نقد قرآن، دکتر سها، ویرایش دوم </ref>
 
[[پرونده:Mohameddemons2.jpg|بندانگشتی|[[دانته آلیگیری]] در بخش نخست [[کمدی الهی]] پایه‌گذار اسلام را مورد نقد قرار می‌دهد و در این تصویر شکنجه شدن [[محمد]] در [[جهنم]] را ترسیم کرده‌است.|راست]]
* یکی از مفصل‌ترین نوشتارها در نقد قرآن، کتاب «[[نقد قرآن (کتاب)|نقد قرآن]]» (سها) است.<ref>نقد قرآن، سها، ویرایش دوم</ref>
* [[مسعود انصاری (نویسنده)|مسعود انصاری]] نیز، یکی دیگر از روشنگران ایرانی است که در ده‌ها کتاب خود، از جمله، در کتاب‌هایی چون: دین‌سازان بی‌خدا،<ref>{{یادکرد وب |url=http://lms01.harvard.edu/ |title=نسخه آرشیو شده |accessdate=۲۶ سپتامبر ۲۰۱۹ |archiveurl=https://web.archive.org/web/20180925210404/http://lms01.harvard.edu/ |archivedate=۲۵ سپتامبر ۲۰۱۸ |dead-url=yes}}</ref> از بادیه‌نشینی تا امپراتوری،<ref>http://melvyl.worldcat.org/title/az-badiyahnashini-ta-impiraturi-farayandha-yi-farhangsuz-va-tamaddunsatiz-i-islam-bara-yi-bashariyat/oclc/671538753</ref> بازشناسی قرآن،<ref>{{یادکرد وب |url=http://www.awti.org/roshangari/ketabha/Bazshenasi%20Qoran%20Masoud%20Ansari.pdf |title=نسخه آرشیو شده |accessdate=۱ نوامبر ۲۰۱۸ |archiveurl=https://web.archive.org/web/20181021024705/http://www.awti.org/roshangari/ketabha/Bazshenasi%20Qoran%20Masoud%20Ansari.pdf |archivedate=۲۱ اکتبر ۲۰۱۸ |dead-url=yes}}</ref> شیعه‌گری و امام زمان،<ref>http://library.ohio-state.edu/search/o30849245</ref> روز قیامت در اسلام،<ref>http://bobcat.library.nyu.edu/primo_library/libweb/action/dlSearch.do?institution=NYU&query=isbn,contains,0960798471&fromSitemap=1&indx=1&bulkSize=10&dym=false&highlight=true&lang=eng&group=GUEST&displayField=creator&onCampus=false&vid=NYU&reset_config=true&search_scope=all</ref> نگاهی نو به اسلام،<ref>http://catalog.library.ucla.edu/vwebv/search?searchCode1=GKEY&searchType=2&searchArg1=ucoclc68621295</ref> الله اکبر،<ref>{{یادکرد وب |url=http://www.awti.org/roshangari/ketabha/Allah%20O%20Abar%20Masoud%20Ansari.pdf |title=نسخه آرشیو شده |accessdate=۱ نوامبر ۲۰۱۸ |archiveurl=https://web.archive.org/web/20181021024813/http://www.awti.org/roshangari/ketabha/Allah%20O%20Abar%20Masoud%20Ansari.pdf |archivedate=۲۱ اکتبر ۲۰۱۸ |dead-url=yes}}</ref> زن در دام ادیان ابراهیمی<ref>http://orca.ocpl.org/uhtbin/cgisirsi/x/0/0/5/?searchdata1=228602801</ref> و کورش بزرگ و محمدبن عبدالله،<ref>http://roxbury.beverlyhills.org/search/o46621789</ref> به نقد و بررسی دین اسلام می‌پردازد.
 
* [[علی دشتی]] در کتاب «[[۲۳ سال]]»، عقاید پایه‌ای مسلمانان را مورد انتقاد قرار داد که قرآن از سوی خدا فرستاده نشده و تنها سخنان [[محمد]] بوده‌است و قرآن، چیز تازه‌ای برای ارائه نداشته؛ بلکه، تنها افکار و عقاید دیگر را به شکل خودش گردآوری کرده و با سخنان شخصی محمد، خود را مدعی کلام خدا بودن دانسته‌است.<ref>ر. ک. کتاب «بیست و سه سال»، از کتاب‌های ممنوعه در ایران</ref> دشتی در اوایل حکومت [[نظام جمهوری اسلامی ایران|جمهوری اسلامی]]، زندانی و شکنجه شده و به اعدام، محکوم شد.<ref name="bbc.com">[http://www.bbc.com/persian/iran/2012/12/121203_l44_naraghi_ehsan_sociologist احسان نراقی؛ آن که ملامت کشید و خوش ماند]، بی‌بی‌سی فارسی</ref>
 
* [[شجاع‌الدین شفا]] هم، در کتاب‌های «تولدی دیگر» و «پس از ۱۴۰۰ سال»، [[دین ابراهیمی|ادیان سامی]] و دین اسلام را نقد کرده‌است.
*[[شجاع‌الدین شفا]] هم، در کتاب‌های «تولدی دیگر» و «پس از ۱۴۰۰ سال»، [[دین ابراهیمی|ادیان سامی]] و دین اسلام را نقد کرده‌است.
 
* [[احمد کسروی]] هم، از منتقدان مذهب تشیع است.<ref>ر. ک. به کتاب‌های «شیعی‌گری»، «ورجاوند بنیاد» و «پندارها»، نوشته احمد کسروی</ref>
 
== جستارهای وابسته ==
{{چندستونه|۲}}
* [[اسلام]]
* [[نقد محمد]]
* [[نقد قرآن]]
* [[نقد شیعه دوازده‌امامی]]
* [[تروریسم اسلامی]]
* [[اسلام و خشونت]]
* [[اسلام و خشونت خانگی]]
* [[فهرست منتقدان اسلام]]
* [[فهرست مسلمانان سابق]]
* [[اسلام و خشونت خانگی]]
* [[اسلام و خشونت]]
* [[اسلام]]
* [[قرآن]]
* [[محمد]]
* [[فهرست کتاب‌های ایرانیان در نقد اسلام]]
* [[تروریسم اسلامی]]
{{پایان چندستونه}}