'''قلب نحوی''' {{انگلیسی|Scrambling}} یک اصطلاح متداول در کاربردشناسی [[ترتیب کلمات]] ([[آرایش جمله]]) است. در سنت [[چامسکی]]ایی، فرض میشود که هر زبان یک آرایش جملهیجملهٔ پایه دارد که بنیاد ساختار جملات آن است، بنابراین گفته میشود زبانهایی که آرایشهای متفاوتی را به نمایش میگذارند، این آرایشها را از حالت طبیعی "«قلب"» کردهاند. ایدهیایدهٔ قلب نحوی از سنت چامسکیایی پیشتر رفته و تبدیل به یک مفهوم کلی گشته که به بسیاری آرایشهای جملهیجملهٔ غیرکانونی در زبانها اشاره دارد. قلب نحوی اغلب (نه همیشه) زمانی اتفاق میافتد که با گسستگی روبهرو هستیم: عبارت قلب شده در فاصلهای از هستهیهستهٔ خود قرار میگیرد، به شکلی که در درختهای نحوی با خطوط متقاطع نمایش داده میشود. گسستگیهای قلب نحوی متفاوت از [[مبتداسازی]]، [[پیشایندسازی پرسشواژه]] و [[جابهجایی جملهی متمم]] است. قلب نحوی در انگلیسی اتفاق نمیافتد، اما در زبانهایی که آرایش جملهیجملهٔ آزاد دارند، مثل [[آلمانی]]، [[روسی]]، [[فارسی]] و [[زبانهای ترکی]] بسیار متداول است.
== مثال ==
خط ۱۲:
ه. آریا به نازنین کتاب را داد.
و. آریا کتاب را داد به نازنین.
* در جمله (۱) ب مفعول مستقیم و در جمله (۱) ج مفعول غیرمستقیم به ابتدايابتدای جمله حرکت کرده اندکردهاند. البته نوع این دو حرکت تفاوتهاییتفاوتهایی دارد که در بخش مربوط به تاکیدتأکید [focus] به آنهاآنها اشاره می شودمیشود.<ref name=":0">{{یادکرد ژورنال|عنوان=ارتباط قلب نحوی و تآکیدتأکید در زبان فارسی|نویسنده=محمد راسخ مهند|نام مجله=|سال=1385|وبگاه=|ref=ویژه نامه نامه فرهنگستان - دستور|رف=http://ensani.ir/fa/article/314804}}</ref>▼
* در جملات (۱) ب تا (۱) ه، سازه هاسازهها به سمت ابتدايابتدای جمله حرکت کرده اندکردهاند که در این صورت از قلب نحوينحوی به سمت چپ [scrambling leftward] صحبت می شودمیشود. البته ذکر این نکته ضروريضروری است که جهت حرکت بر اساس خط لاتین یا الفبايالفبای آوانگار است.▼
* در جمله (۱)و، سازه مقلوب به انتهايانتهای جمله حرکت کرده استکردهاست که از آن به عنوان قلب نحوينحوی به سمت راست [scrambling rightward] یاد می شودمیشود (ماهاجان ۱۹۹۷ .(از طرف دیگر در (۱) ب و ج، فقط یک سازه جابجا شده است،شدهاست،▼
* در صورتی که در (۱)۱د، بیش از یک سازه جابجا شده استشدهاست که از آن تحت نام قلب نحوينحوی چندگانه [scrambling multiple] یاد می شودمیشود.▼
جملات (۱) از موارديمواردی بودند که در آنها قلب نحوينحوی در سطح یک جمله ساده انجام شده استشدهاست که به قلب نحوينحوی کوتاه [scrambling distance short] معروف است. در حالی که قلب نحوينحوی می تواندمیتواند فراتر از یک بند ساده، و از درون بند پیرو به بند پایه نیز صورت گیرد که به قلب نحوينحوی دوربرد [scrambling distance long] معروف است▼
▲* در جمله (۱) ب مفعول مستقیم و در جمله (۱) ج مفعول غیرمستقیم به ابتداي جمله حرکت کرده اند. البته نوع این دو حرکت تفاوتهایی دارد که در بخش مربوط به تاکید [focus] به آنها اشاره می شود. <ref name=":0">{{یادکرد ژورنال|عنوان=ارتباط قلب نحوی و تآکید در زبان فارسی|نویسنده=محمد راسخ مهند|نام مجله=|سال=1385|وبگاه=|ref=ویژه نامه نامه فرهنگستان - دستور|رف=http://ensani.ir/fa/article/314804}}</ref>
* .(جملات (۲)ب و ج نمونه هایینمونههایی از قلب نحوينحوی دوربرد هستند.▼
(۲) الف. می دانممیدانم که آریا کتاب را به نازنین داده استدادهاست.▼
▲* در جملات (۱) ب تا (۱) ه، سازه ها به سمت ابتداي جمله حرکت کرده اند که در این صورت از قلب نحوي به سمت چپ [scrambling leftward] صحبت می شود. البته ذکر این نکته ضروري است که جهت حرکت بر اساس خط لاتین یا الفباي آوانگار است.
ب. کتاب را می دانممیدانم که آریا به نازنین داده استدادهاست.▼
▲* در جمله (۱)و، سازه مقلوب به انتهاي جمله حرکت کرده است که از آن به عنوان قلب نحوي به سمت راست [scrambling rightward] یاد می شود (ماهاجان ۱۹۹۷ .(از طرف دیگر در (۱) ب و ج، فقط یک سازه جابجا شده است،
ج. به نازنین می دانممیدانم که آریا کتاب را داده استدادهاست.<ref name=":0"/>▼
▲* در صورتی که در (۱)۱د، بیش از یک سازه جابجا شده است که از آن تحت نام قلب نحوي چندگانه [scrambling multiple] یاد می شود.
▲جملات (۱) از مواردي بودند که در آنها قلب نحوي در سطح یک جمله ساده انجام شده است که به قلب نحوي کوتاه [scrambling distance short] معروف است. در حالی که قلب نحوي می تواند فراتر از یک بند ساده، و از درون بند پیرو به بند پایه نیز صورت گیرد که به قلب نحوي دوربرد [scrambling distance long] معروف است
▲* .(جملات (۲)ب و ج نمونه هایی از قلب نحوي دوربرد هستند.
▲(۲) الف. می دانم که آریا کتاب را به نازنین داده است.