هیجان: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
تغییر جزئی |
ویرایش بهوسیلهٔ ابرابزار: |
||
خط ۲:
[[پرونده:Plutchik emotion wheel.png|بندانگشتی|چرخِ احساساتِ پلاتچیک]]
[[پرونده:Emotions - 3.png|بندانگشتی|مثالهایی از عواطف پایه]]
'''عواطف''' یا '''هیجانات''' در [[روانشناسی]] معمولاً به
* مؤلفهٔ شناختی، افکار، باورها و انتظارهایی که نوع و شدت پاسخ هیجانی را تعیین میکنند. آنچه برای یک فرد فوقالعاده لذت بخش است، ممکن است برای دیگری کسلکننده یا آزارنده باشد.
* مؤلفهٔ [[فیزیولوژی|فیزیولوژیکی]] که شامل تغییرات جسمی در [[بدن]] است. برای مثال، هنگامی که بدن از نظر هیجانی به واسطهٔ [[ترس]] یا [[خشم]] برانگیخته میشود، [[ضربان قلب]] زیاد میشود، [[مردمک
* مؤلفهٔ رفتاری، به حالتهای مختلف ابراز هیجانها اشاره میکند. جلوههای چهرهای، حالتهای [[اندام]] و حرکتهای بیانگر، و آهنگ صدا همراه با [[خشم]]، [[لذت]]، [[شادی]]، [[غم]]، [[ترس]] و هیجانهای دیگر تغییر میکنند.
* جلوهٔ [[چهره|چهره ای]] مهمترین شکل ارتباط هیجانی هستند. بررسیهایی که صورت گرفتهاند، نشان میدهند که برخی از جلوههای خاصِ چهرهای، ذاتی هستند؛ و بنابراین، در همه جای دنیا آنها را میشناسند.
* هیجانها متشکل از الگوهای پاسخهای [[فیزیولوژی|فیزیولوژیکی]] و رفتارهای مخصوص به نوع هستند؛ و در واقع غالباً از نظر مردم هیجان همان احساسی است که به فرد دست میدهد؛ ولی هیجان یک رفتار است نه یک تجربهٔ خصوصی و پدیدهای است که در بقای نوع و [[تولید مثل]] نقش دارد.
* از علایم هیجان میتوان به تپش قلب و بالا رفتن [[فشار خون]] اشاره کرد.
باید متوجه بود که معنای عواطف و احساسات یا feeling در گذر زمان دستخوش تغییراتی
داماسیو یکی از پیشگامان
داماسیو با ذکر آزمایشی روی مردی که نقص حافظه جدی دارد و بنابر این
▲داماسیو یکی از پیشگامان پژوهش های عصب شناختی پیشنهاد می کند که از کلمه احساس برای «تجربه ذهنی و خصوصی یک عاطفه» استفاده کنیم و عاطفه را برای «مجموعهای از واکنش ها که بسیاری بصورت عمومی قابل مشاهده است» کنار بگذاریم. یعنی ما با وجود اینکه به عنوان موجودی صاحب شعور و آگاهی توانایی ادراک احساسات خودمان را داریم اما نمی توانیم احساسات فرد دیگری را مشاهده کنیم. کس دیگری هم نمی تواند احساسات ما را مشاهده کند بلکه فقط بخشی از عواطفی که به چنین احساساتی دامن زده برایشان قابل رویت است.
▲داماسیو با ذکر آزمایشی روی مردی که نقص حافظه جدی دارد و بنابر این نمی تواند با آگاهی از گذشته کاری را انجام دهد و چیزی یاد بگیرد نشان می دهد که او در مواجهه با افراد عواطف خوب یا بدی را تجربه میکند چراکه باعث میشود بدون اطلاع از نام یا توانایی تشخیص [[صورت|چهره]] این افراد برخی را به برخی دیگر ترجیح دهد. بنابر این ما برای ایجاد عاطفه نیاز به آگاهی نداریم ونمی توانیم عواطف را به اختیار خود مهار کنیم. ما در حالت شادی یا غم قرار میگیریم و شاید بتوانیم برایشان عللی پیدا کنیم اما نمیتوانیم با قطعیت بدانیم که اینها علل واقعی هستند. عواطف به شکلی ناخودآگاه در ما القا میشوند و ما تاحدودی میتوانیم بیان برخی عواطف را مهار کنیم –خشم یا ناراحتی- اما غالبا در چنین کاری مهارت نداریم و برای همین به [[بازیگر|بازیگران]] خوب که در نحوه بیان عواطفشان مهارت دارند [[پول]] زیادی میدهیم. درصورت مناسب بودن شرایط زیستی و روان شناختی عواطف پدید خواهند آمد و دقیقا به دلیل همین وجه ناخودآگاه آنهاست که تقلید عواطف دشوار است. متوقف کردن عاطفه هم مثل گرفتن جلوی [[عطسه]] است. بسته به اینکه درچه فرهنگی بزرگ شده باشیم ممکن است بیان عواطفمان متفاوت باشد. شاید بتوانیم عواطف را تربیت کنیم و تظاهرات عاطفی را در چهره خود تا حدودی سرکوب کنیم اما نمیتوانیم آنها را کاملا سرکوب کنیم و وجود احساسات گواه این ناتوانی ماست.<ref>[https://www.academia.edu/41729628/%D9%85%D8%B1%D9%88%D8%B1%DB%8C_%D8%A8%D8%B1_%D9%86%D8%B8%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D8%AA_%D9%85%D8%B1%D8%A8%D9%88%D8%B7_%D8%A8%D9%87_%D8%B9%D9%88%D8%A7%D8%B7%D9%81 مروری بر نظریات مربوط به عواطف]</ref>
== جستارهای وابسته ==
* [[هوش هیجانی]] (EQ)
سطر ۲۲ ⟵ ۲۳:
{{پانویس}}
{{ویکیانبار-رده|Emotions}}
* {{یادکرد|کتاب=روانشناسی عمومی (از نظریه تا کاربرد)|نویسنده = کارل هافمن، مارک ورنوری، جودیت ورنوری|ترجمه= مهران منصوری و همکاران|ناشر =ارسباران|سال=۱۳۸۱|شابک=964-6389-01-5}}▼
▲*{{یادکرد|کتاب=روانشناسی عمومی (از نظریه تا کاربرد)|نویسنده = کارل هافمن، مارک ورنوری، جودیت ورنوری|ترجمه= مهران منصوری و همکاران|ناشر =ارسباران|سال=۱۳۸۱|شابک=964-6389-01-5}}
[[رده:هیجان]]
|