اثرگذاری‌های حافظ: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جز Kamranazad صفحهٔ اثرگذاری حافظ در فرهنگ ایرانی و ادب فارسی را به اثرگذاری‌های حافظ منتقل کرد: طبقِ گفتگو در صفحهٔ بحثِ فهرست آثار درباره حافظ
انتقال از اثرگذاری حافظ در ادب جهان (فعلاً منتقل شود تا بعد همپوشانی‌هایش را درست کنم.)
برچسب: افزودن تگ‌های خالی
خط ۲:
غزل حافظ به اعتقاد سیروس شمیسا، آشناترینِ اشعار برای عام و خاص است و این موقعیت برای کمتر شاعری، حتی در مقیاس جهانی پیش آمده‌است.<ref>{{پک|شمیسا|۱۳۷۰|ک=سیر غزل در شعر فارسی|ص=۱۳۲}}</ref> به‌گفتهٔ یارشاطر، حافظ محبوب‌ترین شاعرِ ایرانی است. اگر کتابی شعر در یک خانهٔ ایرانی پیدا شود، به‌احتمال بسیارْ این، ''دیوانِ حافظ'' است. بسیاری از ابیاتش، ضرب‌المثل‌های زبانزدی شده‌اند، و شمارِ کسانی که نمی‌توانند برخی از اشعار او را تا حدی یا به‌طور کاملْ حفظ بخوانند، اندک هستند. از دیوانش در کتاب‌داری بسیار بهره گرفته می‌شود. داستان‌ها دربارهٔ پیش‌بینی‌های الهام‌گرفته‌شده از او فراوان هستند، که با لقبِ معروفِ «لسان‌الغیب» توجیه شده‌است. و بااین‌حال، او همچنان شاعریْ محض است.<ref>{{پک|Yarshater|2002|ف=Hafez i. An Overview|ک=Iranica|زبان=en}}</ref>
 
=== در ادبیات فارسی ===
[[پرونده:Hafis-Goethe-Denkmal in Weimar.jpg|بندانگشتی|چپ|بنای یادبود دیدار [[گوته]] و حافظ در بتهوون‌پلاتز که در سال ۲۰۰۰ م افتتاح شد.]]
یارشاطر می‌گوید هیچ شاعرِ ایرانیِ دیگری اینچنین موردِ تجزیه و تحلیل، تفسیر و تعبیرِ بسیار قرار نگرفته‌است. هیچ شاعری نیز به‌اندازهٔ حافظ اثری در دوره‌های شعرِ فارسیِ پس از سدهٔ چهاردهمِ میلادی نداشته‌است. او در پیشگاهِ [[فردوسی]] در قلمرو پهناور و مهمِ اجتماعی–سیاسی، در مقابلِ سعدی در زمینه‌های تنوع و ذوق و نشاط، و در برابرِ [[مولوی]] در موسیقیِ پُرنواختْ پایین‌تر است؛ اما با اجماعی عمومی، اوجِ شعرِ غناییِ ایران را نمایندگی می‌کند. در هیچ شاعرِ فارسیِ دیگری نمی‌توان چنین ترکیبی از تخیلِ بارور، بیانِ ادبی، انتخابِ مناسبِ کلمات و عباراتِ خوش‌آهنگِ ابریشمین را یافت. وی عمیقاً بر گروهِ بعدیِ غزل‌سرایان اثر گذاشت. شخصیت‌هایی که در اشعارش مورد حمله یا ستایش قرار گرفته‌اند، تبدیل به گنجینهٔ مشترکِ اشعارِ غناییِ فارسی شد. تجلیل از شراب و مستیِ شورانگیز، سخره گرفتنِ زاهد، شیخ، واعظ و ریاکاران دیگر، غزلِ پس از حافظ را با مضامین و نقوش و مبانی‌ای که تا به امروز ادامه دارد، مجهز کرده‌است، اما پس از تجدیدِ حیاتِ نیما و پیروانش به‌تدریج کاهش یافت. بااین‌حال، جذابیت و محبوبیتِ حافظ از همهٔ تحولاتِ بعدی جانِ سالم به‌دربُرد.<ref>{{پک|Yarshater|2002|ف=Hafez i. An Overview|ک=Iranica|زبان=en}}</ref> نفوذ و اثرگذاریِ حافظ در ایران و جهان تا بدان حد است که در زمانهٔ خودِ او، آوازهٔ شعرش تا [[خراسان بزرگ|خراسان]] و [[ترکستان]] و [[هند]] و [[عراق عرب]] و [[عراق عجم|عجم]] و [[آذربایجان]] رسیده بود و پس از درگذشتش نیز پادشاهانِ کشورهای همسایه مانند [[سلطان احمد جلایر|سلطان احمد]]، [[غیاث‌الدین تغلق‌شاه|سلطان غیاث‌الدین]]، [[محمدشاه دوم بهمنی|سلطان محمدشاه دکنی]] و [[تهمتن بن تورانشاه]] از شعر او استقبال می‌کردند.<ref>{{پک|معین|۱۳۷۸|ک=حافظ شیرین‌سخن|ج=۲|ص=۶۸۴|رف=شیرین۲}}</ref> بسیاری از شخصیت‌های ایرانی از اشعارش در سخنانِ خویش استفاده کرده‌اند مانند [[نادرشاه]]، [[اسدالله ناظم‌الدوله|ناظم‌الدوله]] حاکم [[ایالت فارس|فارس]]، [[ناصرالدین شاه قاجار]]، [[ملا اسماعیل|ملااسماعیل]] واعظِ [[عهد ناصری]].<ref>{{پک|معین|۱۳۷۸|ک=حافظ شیرین‌سخن|ج=۲|ص=۶۸۹–۶۹۰|رف=شیرین۲}}</ref>
خط ۹:
 
به‌گفتهٔ سیروس شمیسا، بعد از حافظ در فاصلهٔ اوایل سدهٔ نهم تا روزگارِ صائب در سدهٔ یازدهم، دورانِ تردید است؛ به این معنی که شاعرانِ متقدمِ این دوران، هنوز در انکارِ بسته‌شدنِ دایرهٔ [[سبک عراقی|غزل عراقی]] به‌دست حافظ به‌سر می‌برند، و سپس آرام‌آرام این موضوع را می‌پذیرند و کسانی مانند بابافغانی تلاش می‌کنند تا شیوه‌ای دیگر به‌نامِ [[سبک هندی]] پی بریزند که درنهایت در شعرِ صائب به اوج می‌رسد. شمیسا می‌گوید با مسامحه می‌توان گفت که حافظ در جایگاهِ شاعری بزرگ، بر زبان و ادبیاتِ پس از خود ستم روا داشت، ازآن‌رو که چنان آن را متأثرِ خویش می‌سازد که شاعرانِ پسین را تصور بر این بود که تنها باید بر آن شیوه کار کرد و چون یارای گذار از نمونهٔ اصلی را ندارند، هنری اصیل نزایند و درنتیجه تقلید و ابتذال بدان پایه رسد که به سقوطِ زبان و ادبیات انجامد. او خود استثنایی بود که توانست از نفوذِ سعدی برهد، اما خودش چونان درختی پرشاخ و برگ بود که هیچ گیاهی در سایه‌اش نمی‌توانست رُست. ازاین‌رو به‌تعبیری، او کشتزارِ ادبیات را پس از خود بی‌ثمر کرد و نمونه‌های شعرِ پس از او به‌شدت تقلیدی و مبتذل هستند، و درنتیجه ادبیات برای نجاتِ خویشتن، سبکی نو درمی‌اندازد چراکه تنها اینچنین، شاعران را توان و مجالِ جلوه‌گری دست می‌دهد.<ref>{{پک|شمیسا|۱۳۷۰|ک=سیر غزل در شعر فارسی|ص=۱۴۲–۱۴۴}}</ref> غزلِ [[دوره بازگشت|دورهٔ بازگشت]] که ترکیبی از شیوه‌های مختلفِ پیش از سبک هندی — و حتی گاهی شاعرانِ سبک هندی است — تاحدودی از حافظ متأثر است؛<ref>{{پک|شمیسا|۱۳۷۰|ک=سیر غزل در شعر فارسی|ص=۱۹۶}}</ref> و سپس‌تر در روزگارِ معاصر — که از [[عصر مشروطیت]] تاکنون را دربرمی‌گیرد — در آثار بعضی شاعران، غزلِ تقلیدی از نمونه‌های غزلِ عراقی و هندی شکل می‌گیرد که نمونه‌های معروفش، غزلِ [[شهریار (شاعر)|شهریار]] در تقلید از غزلِ عراقی، به‌ویژه حافظ، و غزلِ [[رهی معیری]] در تقلیدِ از غزلِ هندی هستند.<ref>{{پک|شمیسا|۱۳۷۰|ک=سیر غزل در شعر فارسی|ص=۲۰۳–۲۰۵}}</ref>
 
== زبان‌های شبه‌قاره ==
با توجه به شواهد، آوازهٔ حافظ در زمانِ حیاتش به هند رسیده بود که این موضوع از اشارات خودش در غزل‌هایش و گفته‌های [[محمد گلندام|محمد گُلَندام]] برداشت می‌شود.<ref>{{پک|وفایی|۱۳۹۷|ف=حافظ در شبه‌قاره|ک=دانشنامهٔ حافظ|ج=۲|ص=۸۳۹|رف=حافظ۲}}</ref> دورانِ حیاتِ حافظ هم‌زمان با حکومت‌های [[تغلق‌شاهیان|تُغلَقیان]] و [[سلطان‌نشین بهمنی|بَهمَنیان]] در شبه‌قاره بود.<ref>{{پک|بیات|۱۳۹۰|ف=حافظ در شبه‌قاره|ک=دانشنامهٔ حافظ|ج=۲|ص=۸۳۹|رف=حافظ۲}}</ref> [[سلطان محمد بهمنی|سلطان محمود بهمنی]] (حک. ۷۸۰–۷۹۹ ه‍.ق) حاکم [[دکن|دَکَن]] در جنوبِ هند در روزگارِ حافظ بود. در تذکره‌ها آمده که در همان روزگار، [[میرفضل‌الله اینجو]]، وزیرِ دربارِ دکن، هزینهٔ سفر حافظ را توسط بازرگانی برای وی فرستاد، هرچند که حافظ از ادامهٔ سفرش منصرف شد و به شیراز بازگشت.<ref>{{پک|بیات|۱۳۹۰|ف=در شبه‌قاره|ک=دائرةالمعارف اسلامی|ج=۱۹|ص=۶۶۹|رف=دائرةالمعارف۱۹}}</ref> به‌ظاهر قدیمی‌ترین منبع در شبه‌قاره که از حافظ یاد کرده، گذشته از ''[[فردوس التواریخ|فردوسُ التَّواریخ]]'' (نوشتهٔ ۸۰۸ ه‍.ق) [[ابن معین ابرقوهی]]، ''[[لطایف اشرفی|لطایفِ اشرفی]]'' اثر [[نظام‌الدین غریب یمنی]] است که دربارهٔ شرح حال و گفته‌های [[سید اشرف جهانگیر سمنانی|سید اشرف‌الدین جهانگیر سمنانی]] (د. ۸۰۸ ه‍.ق)، صوفیِ ایرانی‌الاصل و مروّجِ فرقهٔ [[چشتیه|چِشتیه]] در [[کچهوچها]] در هند نوشته شده است. به‌نوشتهٔ نویسندهٔ کتاب، چند مرتبه دیدار میان حافظ و سیداشرف روی داده است. سیداشرف مشربِ حافظ را عالی می‌بیند و سپس‌تر از او با عنوانِ «معارف‌نما» یاد می‌کند. نظام‌الدین نوشته که بزرگان روزگار، شعر حافظ را «لسان‌الغیب» لقب دادند.<ref>{{پک|وفایی|۱۳۹۷|ف=حافظ در شبه‌قاره|ک=دانشنامهٔ حافظ|ج=۲|ص=۸۳۹–۸۴۰|رف=حافظ۲}}</ref><ref>{{پک|بیات|۱۳۹۰|ف=در شبه‌قاره|ک=دائرةالمعارف اسلامی|ج=۱۹|ص=۶۶۹|رف=دائرةالمعارف۱۹}}</ref> پس از درگذشتِ حافظ و در روزگارِ حکومت‌های [[لودیان]] و [[بابریان|بابَریان]]، شعر او همچنان در شبه‌قاره جایگاه داشت.<ref>{{پک|بیات|۱۳۹۰|ف=حافظ در شبه‌قاره|ک=دانشنامهٔ حافظ|ج=۲|ص=۸۳۹|رف=حافظ۲}}</ref>
 
دریافتِ شخصیتِ حافظ از سوی چنین شخصیت‌هایی، سببِ معرفیِ او به محافلِ علمی و ادبیِ هند و بنگاله می‌شد و اندکی پس از درگذشتش، نسخه‌های دستنویسِ بی‌شماری از ''دیوانِ'' حافظ در آنجا کتابت شد. [[بندر ابن‌داس خوشگو]]، نویسندهٔ ''[[سفینه خوشگو|سفینهٔ خوشگو]]''، گزارش می‌کند یکی از اجدادش در زمان [[اورنگ‌زیب عالمگیر|اورَنگ‌زیب عالَمگیر]]، ''دیوانِ'' حافظ را همیشه در آغوش داشته و در خوشگو نیز به نیتِ نذری برای حافظ، در هر شب جمعه اطعامِ مسکینان و فقرا می‌کرده است.<ref>{{پک|بیات|۱۳۹۰|ف=در شبه‌قاره|ک=دائرةالمعارف اسلامی|ج=۱۹|ص=۶۶۹|رف=دائرةالمعارف۱۹}}</ref> [[آذری طوسی]]، شاعرِ فارسی‌سرای دربارِ پادشاهانِ دکن، در ''[[جواهر الاسرار|جواهرُ الْاَسرار]]''، از حافظ نام برده و او را سرآمد در سرایشِ غزل دانسته است. او نیز در کتابش، حافظ را «لسان‌الغیب» نامیده و پس از او، [[ابوبکر طهرانی]] در ''[[دیار بکریه|دیارِ بَکریّه]]''، این لقب را به ''دیوانش'' اطلاق کرده است. [[ابراهیم قوام فاروقی]] در کمتر از یک سدهٔ پس از درگذشتِ حافظ در ''[[شرفنامه منیری|شرفنامهٔ مُنیری]]'' یا ''[[فرهنگ ابراهیمی]]'' (نوشتهٔ ۸۷۸ ه‍.ق) در مدخلِ «خموش» بیتی از حافظ را نمونه آورده است. جدای از این منابع، در سدهٔ نهم و نیمهٔ نخستِ سدهٔ دهمِ هجری، منبعِ معتبری در شبه‌قاره یافت نمی‌شود؛ اما از اواخرِ سدهٔ دهمِ هجری، منابعِ گوناگونیْ اطلاعاتی ارائه کرده‌اند که بیشتر افسانه است یا از منبعی نامشخص و برپایهٔ نوشته‌های دیگران نقل شده است. قدیمی‌ترینِ این منابع، ''[[روضة السلاطین|روضَةُ السَّلاطین]]'' (نوشتهٔ ۹۶۰ ه‍.ق) اثر [[فخری هروی|فخری هِرَوی]] است که ضمنِ شرح حالِ [[شاه شجاع]] و [[سلطان احمد جلایر]]، ابیاتی از حافظ را آورده است. او در اثرِ دیگرش به‌نام ''[[جواهر العجایب|جواهرُ الْعَجایب]]'' (نوشتهٔ ۹۶۳ ه‍.ق) نیز از حافظ یاد کرده است. پس از این منابع، [[امین احمد رازی]] در ''[[هفت اقلیم]]'' (نوشتهٔ ۱۰۰۲ ه‍.ق) و [[عبدالقادر بداؤنی|عبدُالْقادر بداؤُنی]] در [[منتخب التواریخ (بدائونی)|مُنتَخَبُ التَّواریخ]] (نوشتهٔ ۱۰۰۴ ه‍.ق) از حافظ یاد کرده‌اند. جز اینها، بسیاری از نویسندگان و شاعرانِ شبه‌قاره در آثارِ خویش به حافظ پرداخته‌اند که عبارتند از: [[قاضی نورالله شوشتری|قاضی نورالله شوشتَری]] در [[مجالس المؤمنین|مجالِسُ الْمُؤمنین]] (نوشتهٔ ۱۰۱۰ ه‍.ق)، [[محمدقاسم هندوشاه|محمدقاسم هندوشاه اَستَرآبادی]] در ''[[تاریخ فرشته|تاریخِ فرشته]]'' (نوشتهٔ ۱۰۵۰ ه‍.ق)، [[اوحدی بلیانی|اوحَدی بَلیانی]] در ''[[عرفات‌العاشقین و عرصات‌العارفین|عَرَفاتُ الْعاشِقین]]'' (نوشتهٔ ۱۰۲۴ ه‍.ق)، [[ختمی لاهوری|خَتمی لاهوری]] در ''[[مرج البحرین|مَرَجُ الْبَحرَیْن]]'' (نوشتهٔ ۱۰۲۶ ه‍.ق)، ''[[تذکرهٔ میخانه]]'' (نوشتهٔ ۱۰۲۸ ه‍.ق)، [[محمدصادق دهلوی کشمیری|محمدصادق دهلَوی کشمیری]] در ''[[طبقات شاهجهانی|طبقاتِ شاهجهانی]]'' (نوشتهٔ ۱۰۴۵ ه‍.ق)، [[محمد بن محمد دارابی شیرازی]] در ''[[لطایف خیال|لطایفِ خیال]]'' (نوشتهٔ ۱۰۷۸ ه‍.ق)، [[شیرعلی‌خان لودی]] در ''[[مرآةالخیال|مِرآةُالْخیال]]'' (نوشتهٔ ۱۱۰۲ ه‍.ق)، [[سفینه خوشگو|سفینهٔ خوشگو]] (نوشتهٔ ۱۱۴۷ ه‍.ق)، [[شاهنوازخان]] در ''[[بهارستان سخن|بهارستانِ سخن]]'' (نوشتهٔ ۱۱۹۲ ه‍.ق)، [[آزاد بلگرامی|آزاد بِلگِرامی]] در ''[[خزانه عامره|خزانهٔ عامِره]]'' (نوشتهٔ ۱۱۷۶ ه‍.ق)، [[خلیل]] در ''[[تذکرهٔ صحف ابراهیم|تذکرهٔ صُحُفِ ابراهیم]]'' (نوشتهٔ ۱۲۰۵ ه‍.ق)، ''[[مخزن الغرائب|مخزنُ الْغَرائِب]]'' (نوشتهٔ ۱۲۱۸ ه‍.ق)، [[عظیم‌آبادی]] در ''[[نشتر عشق|نَشتَرِ عشق]]'' (نوشتهٔ ۱۲۳۳ ه‍.ق). مجموعهٔ این آثار، فاقدِ اطلاعاتِ درست و صحیحی دربارهٔ حافظ هستند و بیشتر از گفته‌های [[جامی]]، [[خواندمیر]] و دیگر منابعِ ایرانی نقل کرده‌اند و تذکره‌های جدیدتر، مطالبِ خویش را از منابعِ پیش از خود گرفته‌اند.<ref>{{پک|وفایی|۱۳۹۷|ف=حافظ در شبه‌قاره|ک=دانشنامهٔ حافظ|ج=۲|ص=۸۳۹–۸۴۴|رف=حافظ۲}}</ref>
 
اثرگذاریِ حافظ بر شاعرانِ پس از خود بسیار است و کمتر شاعری است که از او اثر نپذیرفته باشد. سدهٔ نهمِ هجری هنوز مهاجرت به هند، جایگاهِ چندانی در میانِ شاعران و ادیبان نداشت و [[هرات|هراتِ]] دربار [[تیموری]]، کانونِ شاعران و دانشمندان و هنرمندان بود. از جمله شاعرانی که از حافظ اثر پذیرفته‌اند عبارتند از: [[آذری طوسی]]، [[بهرام سقا|درویش بهرام سقّا]]، [[فخری هروی]]، [[غزالی مشهدی]]، [[عرفی شیرازی]]، [[فیضی دکنی]]، [[یزدی]]، [[نوعی خبوشانی]]، [[نظیری نیشابوری]]، [[سنجر کاشانی]]، [[ظهوری ترشیزی]]، [[طالب آملی]]، [[روح‌الامین شهرستانی]]، [[حافظ محمد خیالی]]، [[قدسی مشهدی]]، [[سلیم تهرانی]]، [[کلیم همدانی]]،‌ [[محسن فانی کشمیری]]،‌ [[غنی کشمیری]]، [[صائب تبریزی]]،‌ [[میررضی دانش مشهدی]]، [[ناصرعلی سرهندی]]، [[اشرف مازندرانی]]، [[جویا تبریزی]]،‌ [[بیدل دهلوی]]، [[آفرین لاهوری]]، [[حزین لاهیجی]]، [[غالب دهلوی]]، [[آزاد بلگرامی]]، [[شبلی نعمانی]]، [[اقبال لاهوری]]، [[رابیندرانات تاگور]] و پدرش [[دبیندرانات تاگور]]، [[قاضی نذرالاسلام]].<ref>{{پک|وفایی|۱۳۹۷|ف=حافظ در شبه‌قاره|ک=دانشنامهٔ حافظ|ج=۲|ص=۸۴۴–۸۴۸|رف=حافظ۲}}</ref>
 
{| class="wikitable" style="margin-bottom: 10px;" width="100%"
| colspan="7" style="background: #9ccbe2 none repeat scroll 0% 0%; text-align: center;" |'''فهرستِ پژوهشگران و شارحانِ زبان‌های شبه‌قارهٔ ''دیوانِ'' حافظ'''
|-
! style="background-color: #e6e6e6;" width="5%" | ردیف
! style="background-color: #e6e6e6;" width="25%" | شارح
! style="background-color: #e6e6e6;" width="35%" | فعالیت
! style="background-color: #e6e6e6;" width="35%" | توضیحات
|-
| colspan="6" style="background: #eaecf0 none repeat scroll 0% 0%; text-align: center;" | '''پژوهش‌ها و شرح‌های فارسی'''
|-
| align="center" | ۱
|align="center" | [[میر سید علی همدانی]]
<small> </small>
|گردآوریِ ''[[مراوداتِ دیوانِ حافظ|مراودات دیوان حافظ]]'' از گفته‌های میر سید علی همدانی توسط یکی از شاگردان؛ رساله‌ای کوچک دربارهٔ شرحِ اصطلاحاتِ عرفانی و بعضی ابیاتِ ''دیوانِ'' حافظ؛ انتشار به‌صورتِ نسخه‌برگردان در کتابِ ''احوال و آثار و اشعار میر سیدعلی همدانی'' در سال ۱۹۹۱ م؛ سپس‌تر چاپِ متنِ ویرایش‌شده در مجلهٔ [[بخارا (مجله)|بخارا]]<ref>{{پک|وفایی|۱۳۹۷|ف=حافظ در شبه‌قاره|ک=دانشنامهٔ حافظ|ج=۲|ص=۸۵۱|رف=حافظ۲}}</ref>
|
|-
| align="center" | ۲
|align="center" | [[شاه وجیه‌الدین گجراتی|شاه وجیهُ‌الدّین گَجَراتی]]
<small>(د. ۹۹۸ ه‍.ق)</small>
|تفسیرِ بیتِ «پیر ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت ...»<ref>{{پک|وفایی|۱۳۹۷|ف=حافظ در شبه‌قاره|ک=دانشنامهٔ حافظ|ج=۲|ص=۸۵۱|رف=حافظ۲}}</ref>
|
|-
| align="center" | ۳
|align="center" | [[بدرالدین اکبرآبادی|بدرُالدّین اکبرآبادی]]
<small> </small>
|نگارشِ شرحِ ''[[بدرالشروح|بَدرُ الشُّروح]]'' در سال ۱۲۵۴ ه‍.ق؛ نخستین انتشار در ۱۹۰۴ م در هند به‌کوشش [[محمد عبدالاحد رضوی دهلوی]] به‌صورتِ چاپ سنگی؛ انتشارِ دوم در ۱۳۶۲ در تهران
|بهره‌گیری از بیش از ۲۲ کتاب برای این شرح<ref>{{پک|بیات|۱۳۹۰|ف=در شبه‌قاره|ک=دائرةالمعارف اسلامی|ج=۱۹|ص=۶۷۰|رف=دائرةالمعارف۱۹}}</ref><ref>{{پک|وفایی|۱۳۹۷|ف=حافظ در شبه‌قاره|ک=دانشنامهٔ حافظ|ج=۲|ص=۸۵۴|رف=حافظ۲}}</ref>
|-
| align="center" | ۴
|align="center" | [[سیف‌الدین ابوالحسن عبدالرحمان لاهوری|سیفُ‌الدّین ابوالْحسن عبدالرّحمان لاهوری]]
<small>متخلص به خَتمی</small>
|نگارشِ شرحِ ''[[مرج البحرین|مَرَجُ الْبَحرَیْن]]'' در سال ۱۰۲۶ ه‍.ق و تقدیم به [[شاه جهان]] در سال ۱۰۳۸ ه‍.ق؛ تفسیرِ ابیاتِ مشکلِ ''دیوانِ'' حافظ به روشِ مشربِ عرفانیِ [[ابن عربی]]؛ استفاده از منابعِ گوناگون<ref>{{پک|وفایی|۱۳۹۷|ف=حافظ در شبه‌قاره|ک=دانشنامهٔ حافظ|ج=۲|ص=۸۵۱–۸۵۲|رف=حافظ۲}}</ref>
|نخستین شرحِ اشعارِ حافظ در شبه‌قاره؛ چاپ با عنوان ''شرح عرفانی غزل‌های حافظ'' به‌کوشش خرّمشاهی، منصوری و مطیعی در تهران؛ منتخبِ این کتاب به‌نام ''زُبدَةُالْبَحرَیْن''<ref>{{پک|بیات|۱۳۹۰|ف=در شبه‌قاره|ک=دائرةالمعارف اسلامی|ج=۱۹|ص=۶۷۰|رف=دائرةالمعارف۱۹}}</ref>
|-
| align="center" | ۵
|align="center" | ختمی لاهوری
<small> </small>
|نگارشِ ''[[شرح عرفانی غزل‌های حافظ|شرحِ عرفانیِ غزل‌های حافظ]]'' دربارهٔ شرحِ مفصلِ ۴۶۳ غزل حافظ؛ چاپ در چهار جلد در تهران در سال ۱۳۷۴
|به‌خاطر درگذشتِ ختمی در زمانِ نگارش، منسوب به ختمی است؛ احتمالاً متعلق به [[تهتلی]]<ref>{{پک|وفایی|۱۳۹۷|ف=حافظ در شبه‌قاره|ک=دانشنامهٔ حافظ|ج=۲|ص=۸۵۲|رف=حافظ۲}}</ref>
|-
| align="center" | ۶
|align="center" | [[محمد افضل‌الدین|محمد افضلُ‌الدّین]]
<small> </small>
|نگارشِ ''شرحِ دیوانِ حافظ'' به‌سال ۱۰۲۶ ه‍.ق<ref>{{پک|وفایی|۱۳۹۷|ف=حافظ در شبه‌قاره|ک=دانشنامهٔ حافظ|ج=۲|ص=۸۵۲|رف=حافظ۲}}</ref>
|
|-
| align="center" | ۷
|align="center" | [[شجاع بن حسین]]
<small> </small>
|نگارشِ ''اصطلاحات و لغاتِ دیوانِ حافظ''<ref>{{پک|وفایی|۱۳۹۷|ف=حافظ در شبه‌قاره|ک=دانشنامهٔ حافظ|ج=۲|ص=۸۵۲|رف=حافظ۲}}</ref>
|
|-
| align="center" | ۸
|align="center" | [[ملا یوسف لاهوری]]
<small> </small>
|نگارشِ ''شرحِ دیوانِ حافظ''<ref>{{پک|وفایی|۱۳۹۷|ف=حافظ در شبه‌قاره|ک=دانشنامهٔ حافظ|ج=۲|ص=۸۵۲|رف=حافظ۲}}</ref>
|
|-
| align="center" | ۹
|align="center" | [[عبدالله عبدالحق افغان خویشگی قصوری چشتی]]
<small>متخلص به عبدی</small>
|نگارشِ ''[[بحر فراسة اللافظ فی شرح دیوان خواجه حافظ|بَحرُ فِراسَةِ اللّافِظ فی شرحِ دیوانِ خواجه حافظ]]'' یا ''شرح دیوان خواجه حافظ''؛ شرحی صوفیانه
|نگارشِ کتابی دیگر در همین‌باره با عنوان ''[[خلاصة البحر فی التقاط الدرر|خلاصَةُ الْبحر فی اِلتقاطِ الدُّرَر]]'' شاملِ گزیده‌ای از ''بحر فراسة اللافظ'' و افزودنِ مطالبی تازه؛ عدمِ قطعیت دربارهٔ استقلالِ ''خلاصة البحر'' از دیگر آثارِ خویشگی<ref>{{پک|وفایی|۱۳۹۷|ف=حافظ در شبه‌قاره|ک=دانشنامهٔ حافظ|ج=۲|ص=۸۵۲|رف=حافظ۲}}</ref>
|-
| align="center" | ۱۰
|align="center" | [[محمد بن یحیی بن عبدالکریم لاهوری|محمد بن یحیی بن عبدالْکریم لاهوری]]
<small> </small>
|نگارشِ ''شرحِ دیوانِ حافظ'' در سال ۱۰۷۷ ه‍.ق؛ شرحی صوفیانه و ادبی<ref>{{پک|وفایی|۱۳۹۷|ف=حافظ در شبه‌قاره|ک=دانشنامهٔ حافظ|ج=۲|ص=۸۵۲|رف=حافظ۲}}</ref>
|
|-
| align="center" | ۱۱
|align="center" | [[طغرای مشهدی|طُغرای مشهدی]]
<small>(د. ۱۰۷۸ ه‍.ق)</small>
|نگارشِ دیباچهٔ ''[[معیار الادراک|معیارُ الْاِدراک]]''؛ شرح بعضی از اشعارِ حافظ به نثرِ [[مسجع|مُسَجَّع]]<ref>{{پک|وفایی|۱۳۹۷|ف=حافظ در شبه‌قاره|ک=دانشنامهٔ حافظ|ج=۲|ص=۸۵۲|رف=حافظ۲}}</ref>
|
|-
| align="center" | ۱۲
|align="center" | [[محمد سعد]]
<small> </small>
|نگارشِ ''شرحِ دیوانِ حافظ'' به‌سال ۱۱۰۰ ه‍.ق؛ معنیِ چند واژه از هر غزل؛ گاهی توضیحِ معنای کاملِ بعضی ابیات و پرداختن به اشاره‌ها در غزل‌ها<ref>{{پک|وفایی|۱۳۹۷|ف=حافظ در شبه‌قاره|ک=دانشنامهٔ حافظ|ج=۲|ص=۸۵۳|رف=حافظ۲}}</ref>
|
|-
| align="center" | ۱۳
|align="center" | [[محمد افضل سرخوش اله‌آبادی]]
<small>(د. ۱۱۰۷ ه‍.ق)</small>
|نگارشِ ''[[کشف الاستار عن وجوه مشکلات الاشعار|کشفُ الْاَستار عن وجوهِ مشکلاتِ الْاَشعار]]''؛ شرحی عرفانی<ref>{{پک|وفایی|۱۳۹۷|ف=حافظ در شبه‌قاره|ک=دانشنامهٔ حافظ|ج=۲|ص=۸۵۳|رف=حافظ۲}}</ref>
|
|-
| align="center" | ۱۴
|align="center" | [[زین‌العابدین ابراهیم‌آبادی]]
<small> </small>
|نگارشِ ''[[طور معانی|طورِ معانی]]'' یا ''طومارِ معانی'' به‌سال ۱۱۱۸ ه‍.ق؛ شاملِ موضوعاتِ فلسفی و عرفانی و نجوم و علوم طبیعی<ref>{{پک|وفایی|۱۳۹۷|ف=حافظ در شبه‌قاره|ک=دانشنامهٔ حافظ|ج=۲|ص=۸۵۳|رف=حافظ۲}}</ref>
|
|-
| align="center" | ۱۵
|align="center" | [[بهلول کول بن مرزاخان برکی جالندهری]]
<small>(د. ۱۱۷۰ ه‍.ق)</small>
|نگارشِ ''[[فواید الاسرار فی رفع الاستار عن عیون الاغیار|فوایدُ الْاَسرار فی رفعِ الْاَستار عن عُیونِ الْاَغیار]]'' به‌سال ۱۱۱۹ ه‍.ق؛ بیانِ موضوعاتِ فقهی و مذهبی در مقدمه و اجتناب از شرحِ ابیاتِ به‌ظاهر مغایر با شرع؛ تمایل به شرحِ عرفانی و تفسیر بر مبنای اصطلاحاتِ صوفیان<ref>{{پک|وفایی|۱۳۹۷|ف=حافظ در شبه‌قاره|ک=دانشنامهٔ حافظ|ج=۲|ص=۸۵۳|رف=حافظ۲}}</ref>
|
|-
| align="center" | ۱۶
|align="center" | بهلول کول بن مرزاخان برکی جالندهری
<small>(د. ۱۱۷۰ ه‍.ق)</small>
|نگارشِ ''فرهنگِ لغاتِ دیوانِ حافظ''<ref>{{پک|وفایی|۱۳۹۷|ف=حافظ در شبه‌قاره|ک=دانشنامهٔ حافظ|ج=۲|ص=۸۵۳|رف=حافظ۲}}</ref>
|
|-
| align="center" | ۱۷
|align="center" | [[سراج‌الدین علی خان آرزو|سراجُ‌الدّین علی خان آرزو]]
<small>(د. ۱۱۶۹ ه‍.ق)</small>
|نگارشِ ''[[سراج وهاج|سِراجِ وَهّاج]]'' دربارهٔ نقد و تفسیرِ شرحِ چهار منتقدِ شبه‌قاره درباره بیتِ «کشتی‌شکستگانیم» به نام‌های عزت، روشن‌ضمیر، نثاری و ماهر<ref>{{پک|وفایی|۱۳۹۷|ف=حافظ در شبه‌قاره|ک=دانشنامهٔ حافظ|ج=۲|ص=۸۵۳|رف=حافظ۲}}</ref>
|
|-
| align="center" | ۱۸
|align="center" | [[غلام جیلانی رفعت رامپوری]]
<small>(د. ۱۲۳۵ ه‍.ق)</small>
|نگارشِ ''[[غزال رعنا|غزالِ رعنا]]'' با موضوعِ شرحِ ''دیوانِ'' حافظ<ref>{{پک|وفایی|۱۳۹۷|ف=حافظ در شبه‌قاره|ک=دانشنامهٔ حافظ|ج=۲|ص=۸۵۳|رف=حافظ۲}}</ref>
|
|-
| align="center" | ۱۹
|align="center" | [[سید محمد صادق علی رضوی لکهنوی]]
<small> </small>
|نگارشِ ''شرحِ دیوانِ حافظ''؛ همان مرج البحرینِ ختمی با کمی تصرف؛ نگارش به‌دستورِ [[منشی کول کشور]]<ref>{{پک|وفایی|۱۳۹۷|ف=حافظ در شبه‌قاره|ک=دانشنامهٔ حافظ|ج=۲|ص=۸۵۳|رف=حافظ۲}}</ref>
|
|-
| align="center" | ۲۰
|align="center" | [[کانکل بن نورالله بن محمد سعید]]
<small>نامدار به شیخ آخوند</small>
|نگارشِ ''شرحِ غزلیات حافظ شیرازی''؛ رعایتِ ترتیبِ الفباییِ قافیه و ردیفِ ابیات؛ استفاده از آیاتِ قرآن، احادیث و اشاره‌های عرفانی<ref>{{پک|وفایی|۱۳۹۷|ف=حافظ در شبه‌قاره|ک=دانشنامهٔ حافظ|ج=۲|ص=۸۵۳|رف=حافظ۲}}</ref>
|
|-
| align="center" | ۲۱
|align="center" | [[مولانا عبدالرب نیای قاضی عبدالرب دارمنگویی]]
<small> </small>
|نگارشِ ''شرحِ مُغَلَّقات و لغاتِ دیوانِ حافظ''<ref>{{پک|وفایی|۱۳۹۷|ف=حافظ در شبه‌قاره|ک=دانشنامهٔ حافظ|ج=۲|ص=۸۵۴|رف=حافظ۲}}</ref>
|
|-
| align="center" | ۲۲
|align="center" | [[محمد هادی علی]]
<small>متخلص به اشک</small>
|نگارشِ ''حواشی بر دیوانِ حافظ''؛ انتشار به‌همراهِ اصلِ ''دیوان'' در ۱۲۸۵ ه‍.ق در [[لکهنو]]<ref>{{پک|وفایی|۱۳۹۷|ف=حافظ در شبه‌قاره|ک=دانشنامهٔ حافظ|ج=۲|ص=۸۵۴|رف=حافظ۲}}</ref>
|
|-
| align="center" | ۲۳
|align="center" | [[ابوسلیمان ظهیرالدین احمد|ابوسلیمان ظهیرُالدّین احمد]]
<small>نامدار به خواجه محمد اشرف علی حنفی قادری نقشبندی لکهنوی</small>
|نگارشِ ''فرهنگِ دیوانِ حافظ شیرازی''؛ دارای دو بخشِ معنیِ واژگانِ عربی به فارسی و فرهنگِ لغاتِ فارسی به فارسی؛ چاپ در ۱۳۰۸ ه‍.ق به‌کوششِ [[قطب‌الدین احمد]]<ref>{{پک|وفایی|۱۳۹۷|ف=حافظ در شبه‌قاره|ک=دانشنامهٔ حافظ|ج=۲|ص=۸۵۴|رف=حافظ۲}}</ref>
|
|-
| align="center" | ۲۴
|align="center" | [[قطب‌الدین قندهاری|قطبُ‌الدّین قندهاری]]
<small> </small>
|نگارشِ ''[[مفتاح الکنوز علی حافظ الرموز|مِفتاحُ الْکُنوز علی حافظِ الرُّموز]]''؛ شرحی عرفانی به‌سال ۱۳۰۷ ه‍.ق؛ [[چاپ سنگی]] در دو جلد در ۱۳۱۱ ه‍.ق در [[کراچی]]<ref>{{پک|وفایی|۱۳۹۷|ف=حافظ در شبه‌قاره|ک=دانشنامهٔ حافظ|ج=۲|ص=۸۵۴|رف=حافظ۲}}</ref>
|
|-
| align="center" | ۲۵
|align="center" | [[خواجه شمس‌الدین احمد]]
<small> </small>
|نگارشِ ''[[اصطلاحات الصوفیه|اصطلاحاتُ الصّوفیه]]''؛ فرهنگِ اصطلاحاتِ عرفانی و به‌ویژه اصطلاحاتِ ''دیوانِ'' حافظ؛ چاپ با تجدید نظر توسط [[سید جلال اندرابی]] در ۱۳۲۲ ه‍.ق در لکهنو<ref>{{پک|وفایی|۱۳۹۷|ف=حافظ در شبه‌قاره|ک=دانشنامهٔ حافظ|ج=۲|ص=۸۵۴|رف=حافظ۲}}</ref>
|
|-
| align="center" | ۲۶
|align="center" | [[محمد خطاب]]
<small>نامدار به ملاگاره</small>
|نگارشِ ''حاشیه بر دیوانِ حافظ''؛ چاپ همراه با ''دیوان'' در ۱۹۰۴ م در دهلی<ref>{{پک|وفایی|۱۳۹۷|ف=حافظ در شبه‌قاره|ک=دانشنامهٔ حافظ|ج=۲|ص=۸۵۴|رف=حافظ۲}}</ref>
|
|-
| align="center" | ۲۷
|align="center" | [[عبدالعزیز محمد عبدالرشید لاهوری]]
<small> </small>
|نگارشِ ''فرهنگِ بعضی اصطلاحاتِ حافظ شیرازی''؛ انتشار همراه با اصل و ترجمهٔ تعدادی از غزل‌ها به زبانِ پنجابی در ۱۳۳۳ ه‍.ق در لاهور<ref>{{پک|وفایی|۱۳۹۷|ف=حافظ در شبه‌قاره|ک=دانشنامهٔ حافظ|ج=۲|ص=۸۵۴|رف=حافظ۲}}</ref>
|
|-
| align="center" | ۲۸
|align="center" | [[میر محمد شیرازی]]
<small> </small>
|نگارش ''[[روضةالشعرا|روضَةُالشُّعَرا]]''؛ شرحی عرفانی<ref>{{پک|وفایی|۱۳۹۷|ف=حافظ در شبه‌قاره|ک=دانشنامهٔ حافظ|ج=۲|ص=۸۵۴|رف=حافظ۲}}</ref>
|
|-
| align="center" | ۲۹
|align="center" | [[میرزا غلامعلی بیگ]]
<small> </small>
|نگارشِ ''[[تراکیب الاقدام|تراکیبُ الْاَقدام]]''؛ شرحِ اشعار و اصطلاحاتِ ''دیوانِ'' حافظ<ref>{{پک|وفایی|۱۳۹۷|ف=حافظ در شبه‌قاره|ک=دانشنامهٔ حافظ|ج=۲|ص=۸۵۴–۸۵۵|رف=حافظ۲}}</ref>
|
|-
| align="center" | ۳۰
|align="center" | [[مظفر حسین بن خان محمد رامپوری|مظفر (یا ظفر) حسین بن خان محمد رامپوری]]
<small> </small>
|نگارشِ ''شرحِ دیوانِ حافظ'' در لاهور<ref>{{پک|وفایی|۱۳۹۷|ف=حافظ در شبه‌قاره|ک=دانشنامهٔ حافظ|ج=۲|ص=۸۵۵|رف=حافظ۲}}</ref>
|
|-
| align="center" | ۳۱
|align="center" | [[الله جویا]]
<small> </small>
|نگارشِ ''شرحِ دیوانِ حافظ''<ref>{{پک|وفایی|۱۳۹۷|ف=حافظ در شبه‌قاره|ک=دانشنامهٔ حافظ|ج=۲|ص=۸۵۵|رف=حافظ۲}}</ref>
|
|-
| colspan="6" style="background: #eaecf0 none repeat scroll 0% 0%; text-align: center;" | '''پژوهش‌ها و شرح‌های اردو'''
|-
| align="center" | ۱
|align="center" | [[محمد اسماعیل خان]]
<small> </small>
|نگارشِ شرحِ [[گلبن معرفت|گُلبُنِ معرفت]] در سه بخش و چاپ به‌ترتیب در سال‌های ۱۹۰۳، ۱۹۰۴ و ۱۹۰۶ م<ref>{{پک|بیات|۱۳۹۰|ف=در شبه‌قاره|ک=دائرةالمعارف اسلامی|ج=۱۹|ص=۶۷۱|رف=دائرةالمعارف۱۹}}</ref>
|
|-
| align="center" | ۲
|align="center" | [[محمد یوسف علی شاه چشتی نظامی]]
<small> </small>
|نگارشِ ''[[شرح یوسفی]]'' دربردارندهٔ شرحِ غزلیاتِ حافظ همراه با متن اشعار به‌سال ۱۳۰۷ ه‍.ق در لکهنو<ref>{{پک|وفایی|۱۳۹۷|ف=حافظ در شبه‌قاره|ک=دانشنامهٔ حافظ|ج=۲|ص=۸۵۵|رف=حافظ۲}}</ref>
|
|-
| align="center" | ۳
|align="center" | [[محمد عبداللطیف خان گوجروی اکبرآبادی]]
<small>(د. ۱۹۹۱ م)</small>
|نگارشِ شرح ''[[الشرع فی المجاز|اَلشَّرعُ فِی الْمَجاز]]''، شرحِ ''دیوانِ'' حافظ شیراز دربردارندهٔ غزل‌های ''دیوانِ'' حافظ با ردیف‌های الف، ب و ت<ref>{{پک|وفایی|۱۳۹۷|ف=حافظ در شبه‌قاره|ک=دانشنامهٔ حافظ|ج=۲|ص=۸۵۶|رف=حافظ۲}}</ref>
|
|-
| align="center" | ۴
|align="center" | [[کامران کامل]]
<small> </small>
|نگارشِ شرحِ ''انتخاب غزلیات حافظ''<ref>{{پک|وفایی|۱۳۹۷|ف=حافظ در شبه‌قاره|ک=دانشنامهٔ حافظ|ج=۲|ص=۸۵۷|رف=حافظ۲}}</ref>
|
|-
| align="center" | ۵
|align="center" | [[جلال‌الدین احمد جعفری زینبی]]
<small> </small>
|گزیدهٔ غزل‌ها همراه با فرهنگِ اصطلاحات و شرح حالِ حافظ و نقدی بر شعرش با عنوان ''[[لسان الغیب یعنی خواجه حافظ شیراز کی حالات زندگی اور ان کلام در نقد اور انتخاب غزلیات]]''<ref>{{پک|وفایی|۱۳۹۷|ف=حافظ در شبه‌قاره|ک=دانشنامهٔ حافظ|ج=۲|ص=۸۵۷|رف=حافظ۲}}</ref>
|
|-
| align="center" | ۶
|align="center" | [[مغیث‌الدین فریدی|مُغیثُ‌الدّین فریدی]]
<small> </small>
|نگارشِ ''[[انتخاب غزلیات حافظ مع فرهنگ]]'' در شرحِ ۴۰ غزل همراه با فرهنگِ لغات به اردو<ref>{{پک|وفایی|۱۳۹۷|ف=حافظ در شبه‌قاره|ک=دانشنامهٔ حافظ|ج=۲|ص=۸۵۷|رف=حافظ۲}}</ref>
|
|-
| align="center" | ۷
|align="center" | [[میرولی‌الله ادیب ایبت‌آبادی]]
<small> </small>
|نگارشِ شرح ''[[لسان‌الغیب یعنی اردو شرح دیوانِ حافظ مع مفصل سوانح عمری]]'' در چهار جلد؛ از بهترین شرح‌های ''دیوانِ'' حافظ به زبان اردو؛ چاپ در پنج نوبت از سال ۱۹۱۶ م
|نگاهی تحقیقی و علمی در شرح و تفسیرِ اشعار؛ نقدی بر اثر نوشتهٔ [[ابوالحسن محمد صدیقی بدایونی]]<ref>{{پک|بیات|۱۳۹۰|ف=در شبه‌قاره|ک=دائرةالمعارف اسلامی|ج=۱۹|ص=۶۷۱|رف=دائرةالمعارف۱۹}}</ref><ref>{{پک|وفایی|۱۳۹۷|ف=حافظ در شبه‌قاره|ک=دانشنامهٔ حافظ|ج=۲|ص=۸۵۵|رف=حافظ۲}}</ref>
|-
| align="center" | ۸
|align="center" | شخصی گمنام به‌نام رازی
<small> </small>
|نگارشِ شرح و ترجمهٔ غزل‌ها با قافیه یا ردیف «م» با نام ''[[خمریات|خَمریات]]'' برای کتاب کمک درسی دانشجویی به‌همراه معنی واژگان؛ چاپ در لاهور<ref>{{پک|بیات|۱۳۹۰|ف=در شبه‌قاره|ک=دائرةالمعارف اسلامی|ج=۱۹|ص=۶۷۱|رف=دائرةالمعارف۱۹}}</ref><ref>{{پک|وفایی|۱۳۹۷|ف=حافظ در شبه‌قاره|ک=دانشنامهٔ حافظ|ج=۲|ص=۸۵۸|رف=حافظ۲}}</ref>
|
|-
| align="center" | ۹
|align="center" | [[شمس بریلوی]]
<small> </small>
|نگارشِ شرحی همراه با ترجمه بر ''دیوان'' در سال ۱۳۹۱ ه‍‍.ق در مقابله با نسخهٔ قزوینی و غنی؛ نگارش بخشی دربارهٔ زندگی حافظ و نقدِ اشعارش با استفاده از ''[[شعر العجم|شعرُ الْعَجَم]]'' [[شبلی نعمانی|شِبلیِ نُعمانی]]؛ معنی کردن واژگان مشکل هر بیت با عنوان «حل لغات»؛ توضیحِ ترکیب‌های ویژهٔ هر بیت و شرحِ آن
|بیانِ خوبِ مفاهیمِ دشوارِ شعرِ حافظ به‌خاطر تسلط بر زبان و ادب فارسی<ref>{{پک|بیات|۱۳۹۰|ف=در شبه‌قاره|ک=دائرةالمعارف اسلامی|ج=۱۹|ص=۶۷۱|رف=دائرةالمعارف۱۹}}</ref>
|-
|}
 
== آلمانی ==
{{پم|آگوست فون پلاتن|August von Platen-Hallermünde|زبان=en}} در کنارِ ترجمهٔ اشعارِ حافظ، به سرایشِ اشعاری به شیوهٔ حافظ در قالبِ غزل دست زد. او به پیروی از [[گوته]]، از حافظ و شیوه‌اش تقلید کرد و در غزل‌هایش از ساقی و می و معشوق و گِله از روزگار و مردمش سخن گفت و از مضمون‌های موردِ بهرهٔ حافظ در آنها استفاده کرد تا غزل‌هایش حال و هوای شرقی یابند. کار او در بهره‌گیری از قالبِ غزل را باید دنبالهٔ کار [[فریدریش روکرت]] دانست. اشعار پلاتن با نام ''[[آیینه حافظ (پلاتن)|آیینهٔ حافظ]]'' منتشر شد. او کارِ خود را همراهی و هم‌کیشی با حافظ می‌نامد و به‌دنبالِ غزل‌هایش — که مانندِ غزل‌های حافظ ردیف و قافیه دارد — رباعیاتی نیز آورده است. تلاش‌های گوته و پلاتن، سببِ راه‌یابیِ قالبِ غزل از شعرِ فارسی به ادبیاتِ آلمانی شد که به‌عنوانِ قالبی مستقل از شعرِ فارسی، توسط شاعرانِ آلمانی‌زبان مورد استفاده قرار گرفت. [[هوگو فون هوفمانستال]] از شاعرانی بود که در این قالبْ شعر سرود. او غزل‌هایش را به‌عنوانِ ظرفی برای خلقِ اندیشه و تصورش از فضای افسانه‌ایِ شرقی، مورد استفاده قرار داد.<ref>{{پک|نکوروح|۱۳۹۰|ف=ترجمه‌های آلمانی|ک=دائرةالمعارف اسلامی|ج=۱۹|ص=۶۹۳–۶۹۶|رف=دائرةالمعارف۱۹}}</ref> در سال ۱۹۵۰ م، در نسخهٔ ترکیِ ''[[دانشنامه اسلام|دانشنامهٔ اسلام]]''، مقاله‌ای از [[هلموت ریتر]] دربارهٔ حافظ همراه با زندگی‌نامه‌ای کوتاه و پژوهش‌های مهم دربارهٔ حافظ منتشر شد. پژوهشگرانِ دیگری مانند [[هانس هاینریش شدر]] در کتاب ''[[تجربهٔ گوته از شرق]]'' و [[هانس روبرت رومر]] در ''[[مسائل حافظ‌شناسی]]'' به تحلیل و تفسیرِ شعرِ حافظ پرداختند و موضوعات تازه‌ای را در زمینهٔ حافظ‌پژوهی در زبان آلمانی مطرح کردند. [[یوهان کریستف بورگل]] کتابی با عنوان ''[[سه رساله دربارهٔ حافظ]]'' در سال ۱۹۷۵ م به چاپ رساند که در آن افزون بر ترجمه، به تفسیرِ شعرِ حافظ و بررسیِ موضوعِ گوته و حافظ و مفاهیمی مانندِ عقل و عشق پرداخت.<ref>{{پک|تقی‌پور|۱۳۹۷|ف=زبان آلمانی|ک=دانشنامهٔ حافظ|ج=۲|ص=۱۲۵۲–۱۲۵۳|رف=حافظ۲}}</ref>
 
== روسی ==
[[صفر عبدالله]] می‌گوید اثرگذاریِ حافظ بر ادبیاتِ روسی را می‌توان در دو سطح بررسی کرد: اثرگذاریِ عام و اثرگذاریِ خاص. او اثرگذاریِ عمومیِ شعرِ حافظ را در گسترهٔ همهٔ ادیبان و شاعران روس می‌داند و اثرگذاریِ خصوصی‌اش را بر [[پوشکین]] و {{پم|آفاناسی فت|Afanasy Fet|زبان=en}}. عبدالله، پوشکین را گوتهٔ روسیه و فت را هامرپورگشتالش می‌داند.<ref>{{پک|عبدالله|۱۳۹۰|ف=در قلمرو روسیه|ک=دائرةالمعارف اسلامی|ج=۱۹|ص=۷۰۰|رف=دائرةالمعارف۱۹}}</ref> دلبستگیِ فراوانِ ادیبان و شاعرانِ روسی مانند [[کنستانتین کیوخیل بکر]]، [[الکساندر گریبایدوف]]، [[بیستوژیو مارلینسکی]] و [[یکوبوویچ]]، به‌گونه‌ای متأثر از فعالیت‌های شرق‌شناسیِ روسی و زبان‌آموزیِ شاعرانش است. در مقالهٔ «جنبه‌های اصلی شعر عاشقانهٔ روس در ده سال اخیر» به‌قلمِ کیوخیل بکر که در سال ۱۸۲۴ م چاپ شد، از اثرگذاریِ شعرِ حافظ بر شعرِ روسی گفته شده و بر آن تأکید شده است. [[تارتاکوفسکی]] می‌گوید زبانِ اشاره، تحت تأثیرِ دو عامل به ادبیاتِ روسی راه یافت: نخست اثرگذاریِ ادبیاتِ شرقِ اسلامی به‌ویژه ایران و دوم توجهِ شاعران و ادیبانِ روس به آزادگی و آزادی‌خواهی که در شعرِ حافظ نیز دیده می‌شود. این نظر در شعرِ «از حافظ» سرودهٔ پوشکین تأیید می‌شود که مضمون‌های شعرِ حافظ مانند انتقاد از زُهدِ ریاکارانه در آن حضور دارد و بیان‌کنندهٔ رنج‌های پوشکین در زمانِ خدمت در ارتشِ روسیه در [[قفقاز]] است. به‌عقیدهٔ [[یوری تینیانوف]]، پوشکین در نام‌گذاری این شعر، مانند حافظ با توجه به شرایط زمانهٔ خویش، احتیاط و به‌تعبیرِ بهتر، رندی کرده است.<ref>{{پک|عبدالله|۱۳۹۰|ف=در قلمرو روسیه|ک=دائرةالمعارف اسلامی|ج=۱۹|ص=۷۰۰|رف=دائرةالمعارف۱۹}}</ref>
 
اثرگذاریِ حافظ بر پوشکین همانندِ اثرش بر گوته بود. او همان راهِ گوته را رفت. سرچشمهٔ آگاهی‌ها و دلبستگی‌های پوشکین به حافظ، ''[[دیوان غربی–شرقی|دیوانِ غربی-شرقی]]'' گوته و ترجمه‌های شعرِ شاعرانِ بزرگِ فارسی در مجلهٔ «پیک اروپا» بود. پژوهشگران بر این نظرند که علتِ بنیادینِ علاقهٔ پوشکین به غزل‌های حافظ، مضمون‌ها، وزن‌ها و موسیقیِ دلنشینِ شعرش است. موضوعاتی مانند هجر و وصل، استغنای معشوق، غمِ هجران، غنیمت دانستنِ فرصت، پرداختن به عیش و عشرت، مستی برای فراموشیِ غمِ دنیا، اجتناب‌ناپذیر بودنِ مرگ و رسالتِ شاعران از مضامینی است که پوشکین به‌طور عام از ادبیاتِ فارسی و به‌طور خاص از حافظ وام گرفته است.<ref>{{پک|عبدالله|۱۳۹۰|ف=در قلمرو روسیه|ک=دائرةالمعارف اسلامی|ج=۱۹|ص=۷۰۰–۷۰۱|رف=دائرةالمعارف۱۹}}</ref><ref>{{پک|وفایی|۱۳۹۷|ف=ادبیات روسی|ک=دانشنامهٔ حافظ|ج=۲|ص=۸۰۱–۸۰۳|رف=حافظ۲}}</ref> آفاناسی فت نیز همانند هامرپورگشتال، ترجمهٔ ''دیوانِ'' حافظ را با اشتیاق به روسی انجام داد و سبب شد تا حافظ‌پژوهی در روسیه رونق گیرد. او افزون بر مترجمِ ''دیوان'' به روسی، شاعر و حافظ‌پژوهی برجسته است که در ترجمه‌اش، سیمای حافظ و رندی‌اش را با آرمان‌ها و پرسش‌های خویش درآمیخته است. تارتاکوفسکی دربارهٔ اشعارِ فت می‌گوید دو حقیقتْ فت را به‌سوی حافظ می‌کشد: نخست اندیشهٔ ازلی و ابدی بودنِ شعرِ حافظ و دوم جاودانگیِ هنرِ «شاعری». اشعارِ فت که اساساً ترجمهٔ اشعارِ حافظ است، با عنوان ''[[از حافظ (فت)|از حافظ]]'' در سال‌های ۱۸۵۹ و ۱۸۶۰ م سروده شده است. با آنکه ترجمه‌های فت از زبانِ آلمانی انجام شده، اما او مضمون‌ها و تصویرسازی‌های هنرمندانهٔ حافظ را دریافته و در ترجمه‌اش مورد توجه قرار داده است. [[مارینا ریسنیر]]، ایران‌شناسِ روس، در مقایسهٔ شعرِ حافظ با شعرِ فت این نتیجه را مطرح می‌کند که فت توانسته تا روحِ اشعارِ حافظ را حفظ کند. از دیگر مواردِ اثرپذیریِ فت از حافظ، جنبهٔ فلسفیِ اشعارِ حافظ است که در شعرِ فت نیز دیده می‌شود.<ref>{{پک|عبدالله|۱۳۹۰|ف=در قلمرو روسیه|ک=دائرةالمعارف اسلامی|ج=۱۹|ص=۷۰۱–۷۰۲|رف=دائرةالمعارف۱۹}}</ref> [[نیکلای گومیلیوف]] که پدرِ [[آکمه‌ایسم|آکمه‌ایسمِ]] روسیه و عضوِ انجمنِ حافظ‌شناسیِ سن‌پترزبورگ بود، چنان به حافظ علاقه داشت که نامِ چندین اثرِ خویش را حافظ گذاشته بود و در نامه‌هایش به دوستانش نیز، تخلّصِ حافظ را برمی‌گزید و در میان ادیبانِ روسی به حافظ ملقّب شد. او با اثرپذیری از حافظ، آثارِ زیادی را آفرید مانند سروده‌های تأسّی به زبان فارسی و نمایشنامهٔ ''[[فرزند خدا (نمایشنامه)|فرزند خدا]]''. نیز او شعری با نام «درویش مست» در سال ۱۹۲۰ م در مجلهٔ ''[[پرسیا (مجله)|پرسیا]]'' به چاپ رساند که به‌احتمال [[یحیی‌پور]] و [[سهل‌آباد (نویسنده)|سهل‌آباد]]، مرادِ گومیلیوف از درویش در این شعر، حافظ بوده است.<ref>{{پک|وفایی|۱۳۹۷|ف=ادبیات روسی|ک=دانشنامهٔ حافظ|ج=۲|ص=۸۰۴–۸۰۵|رف=حافظ۲}}</ref>
 
== ایتالیایی ==
نخستین ترجمهٔ اشعارِ حافظ توسطِ [[پیترو دلاواله|پیِترو دلّا واله]] (د. ۱۶۵۲ م) جهانگردِ [[رم|رُمی]] انجام شد. او در بازگشت از سفرش به ایران، در سال ۱۶۲۶ م نزد [[اوربان هشتم]] در رم و در مجلسی، ترجمهٔ چند شعر از حافظ را خواند و هنرش را با سبکِ غناییِ [[ویرژیل]] مقایسه کرد. احتمالاً این ترجمه نخستین ترجمهٔ اشعارِ حافظ در [[اروپا]] هم بوده است.<ref>{{پک|اینجنیتو|۱۳۹۰|ف=در ایتالیا|ک=دائرةالمعارف اسلامی|ج=۱۹|ص=۷۰۲|رف=دائرةالمعارف۱۹}}</ref> به‌گفتهٔ پیترو بلّوری، او در مجلسی این سخنرانی را ایراد کرد که در آکادمی ادبی اوموریستی برگزار شد. این آکادمی مرکز فرهنگی مهمی بود که اثرگذارترین نویسندگان ایتالیایی آن دوران مانند الساندرو تاسّونی و جان باتیستا گورینی در آن گرد می‌آمدند.<ref>{{پک|پلّو|۱۳۹۷|ف=زبان ایتالیایی|ک=دانشنامهٔ حافظ|ج=۲|ص=۸۲۵|رف=حافظ۲}}</ref> مترجمانِ [[مردم ایتالیایی|ایتالیایی]] به پیروی از واله — که سبکِ حافظ را با سبکِ [[پترارک]] مقایسه کرد — هنوز در ترجمهٔ ''دیوانِ'' حافظ به آثارِ پترارک رجوع می‌کنند. اشغالِ ایتالیا در سدهٔ هجدهمِ میلادی، سببِ کاهشِ توجه نسبت به حافظ و ترجمهٔ ''دیوان'' شد.<ref>{{پک|اینجنیتو|۱۳۹۰|ف=در ایتالیا|ک=دائرةالمعارف اسلامی|ج=۱۹|ص=۷۰۳|رف=دائرةالمعارف۱۹}}</ref>
 
به‌گفتهٔ [[فیلیپو برتوتی]]، با تحلیلِ تطبیقی-ادبیِ اثرِ واله به این نتیجه رسیده که واله، شعرِ حافظ را با شعرِ [[سبک توسکانی|سبکِ توسکانی]] مقایسه کرده و از این طریق، یکی از ویژگی‌های شعرِ حافظ را که معنیِ نمادین و اشاره‌های فلسفی در کنایه‌ها و مضمون‌های عاشقانه است، درک کرده است، چراکه این ویژگی در شعرِ توسکانی نیز وجود دارد. واله بر تناسب و وحدت در ''دیوانِ'' حافظ تأکید می‌کند و حافظ را با [[پترارک]] مقایسه می‌کند. همان‌گونه که سبکِ حافظ در ایران و هند و ترکیه، نامدار و موردِ تقلید واقع شد، سبکِ بنیان‌گذاشتهٔ پترارک نیز در اروپا نامدار شد و موردِ تقلید قرار گرفت. عمومِ ایرانشناسانِ ایتالیایی در چهار سدهٔ گذشته، حافظ را با پترارک سنجیده‌اند و این موضوعْ نشان‌دهندهٔ آن است که استقبالِ ایتالیایی‌ها از حافظ، ناشی از وابستگیِ آنان به شعر به‌عنوانِ تجلّیِ هویتِ فرهنگی‌شان است.<ref>{{پک|اینجنیتو|۱۳۹۰|ف=در ایتالیا|ک=دائرةالمعارف اسلامی|ج=۱۹|ص=۷۰۳|رف=دائرةالمعارف۱۹}}</ref> این مقایسه میان حافظ و پترارک افزون بر اینکه نشان‌دهندهٔ لحن و آهنگِ هماهنگِ تغزّلیِ شعرِ حافظ است، نشان‌دهندهٔ گسترش و رواجش به‌عنوانِ الگوی سبک‌شناختیِ فراملیتی هم هست و می‌توان این گرایش به حافظ را با گرایش به پترارک در اروپا قیاس کرد.<ref>{{پک|پلّو|۱۳۹۷|ف=زبان ایتالیایی|ک=دانشنامهٔ حافظ|ج=۲|ص=۸۲۵|رف=حافظ۲}}</ref>
 
[[جیاکومو لنتی]] مقاله‌ای دربارهٔ حافظ و شعرِ او در نشریه‌ای ادبی در تورین برپایهٔ آثارِ شرق‌شناسانِ اروپایی مانند رویتسکی، جونز و هامرپورگشتال منتشر کرد. او این مقاله را با استناد به ''دیوانِ'' چاپِ کلکته در سال ۱۷۹۱ م نوشت. لنتی در این مقاله از مهم‌ترین مفسرانِ ''دیوان'' مانند [[سودی]] و [[سروری (شاعر)|سروری]] نام برده است. احتمالاً این مقاله، نخستین فعالیت در معرفیِ حافظ به جامعهٔ نوینِ ایتالیا به‌شمار می‌رود. لنتی در این مقاله حافظ را با [[آناکرئون]] مقایسه کرده و بحثی دربارهٔ معنای حقیقی و مجازیِ اشعار مطرح کرده است.<ref>{{پک|پلّو|۱۳۹۷|ف=زبان ایتالیایی|ک=دانشنامهٔ حافظ|ج=۲|ص=۸۲۶|رف=حافظ۲}}</ref>
 
[[ایتالو پیتتسی]] حافظ را «شاهزادهٔ شاعرانِ ایران» می‌نامد.<ref>{{پک|پلّو|۱۳۹۷|ف=زبان ایتالیایی|ک=دانشنامهٔ حافظ|ج=۲|ص=۸۲۶|رف=حافظ۲}}</ref> اما دربارهٔ معنیِ واقعیِ شعرِ حافظ می‌گوید که هنوز روشن نیست عشقِ حافظ زمینی است یا الهی؛ و شارحانِ شعرش نیز پس از درگذشتش تأویل‌هایی از شعرِ حافظ ارائه دادند که از ذهنِ حافظ به دور بوده‌اند. او بهترین شرح را شرحِ سودی می‌داند که گفته‌های عرفان‌گرایانِ افراطی را به تمسخر گرفته است. او در ادامه بر این عقیده است که با آنکه غزل‌های حافظ عارفانه نیست، اما فطرتِ حافظ که شرقی، مشتاق و هیجان‌پذیر بوده، او را بر آن داشته تا زیبایی مادی را با حسِ روحی درآمیزد و تناقض‌نماییِ فکرش نیز، نمایانگرِ حالتِ سرگشتگیِ درونی‌اش است.<ref>{{پک|اینجنیتو|۱۳۹۰|ف=در ایتالیا|ک=دائرةالمعارف اسلامی|ج=۱۹|ص=۷۰۴–۷۰۵|رف=دائرةالمعارف۱۹}}</ref> اما [[کارلو ساکونه]] در ترجمه‌اش از ''دیوانِ'' حافظ، تفاسیرِ لائیکِ اروپایی از شعرِ حافظ را ردّ، و بر دوریِ میانِ زمینهٔ فرهنگی و تاریخیِ روزگارِ آفرینشِ ''دیوان'' و قرائت‌های رمانتیک از مبلّغِ «کیش زیبایی» بودن و لااُبالی‌گری بودنِ حافظ تأکید می‌کند.<ref>{{پک|پلّو|۱۳۹۷|ف=زبان ایتالیایی|ک=دانشنامهٔ حافظ|ج=۲|ص=۸۲۸|رف=حافظ۲}}</ref>
 
نخستین همایشِ بین‌المللیِ شعرِ حافظ در سال ۱۹۷۶ م، از سوی [[باوزانی]] در [[آکادمیِ ملیِ لینچه‌ای|آکادمی ملی لینچه‌ای]] در [[رم]] برگزار شد. در این همایش پژوهشگرانی مانند [[ژیلبر لازار]] با سخنرانی‌ای دربارهٔ «زبانِ نمادینِ حافظ»، یوهان کریستف بورگل با سخنرانی «شاعر و شعر در ''دیوانِ'' حافظ»،‌ و [[جانروبرتو اسکارچا]] با مقایسهٔ جزئیاتِ «دیدگاهِ طبیعی در شعرِ حافظ» و سبکِ [[فرخی سیستانی|فرّخی سیستانی]] و [[صائب تبریزی]] شرکت کردند. مقالهٔ باوزانی با نام «محسوس و فرامحسوس در شعرِ حافظ» که در افتتاحیهٔ همایش خوانده شد، چاپ شده است. باوزانی در این مقاله، شعرِ «تُرکِ شیرازیِ» حافظ را تحلیل و با ترجمه‌هایش توسط ویلیام جونز، ایتالو پیتتسی و اسکارچا مقایسه می‌کند. او در این مقاله برای درکِ معنیِ واقعیِ شعرِ حافظ، خواننده را به شنیدنِ آهنگِ [[پاسیونه]] که به [[زبان ناپلی]] سروده شده، دعوت می‌کند.<ref>{{پک|اینجنیتو|۱۳۹۰|ف=در ایتالیا|ک=دائرةالمعارف اسلامی|ج=۱۹|ص=۷۰۵|رف=دائرةالمعارف۱۹}}</ref>
 
کتاب ''[[کشف اللغات دیوان حافظ]]'' که نخستین کتاب از پروژهٔ «لیریکا پرسیکا» است در سال ۱۹۸۹ م توسط [[دانیه لا منگینی]] و [[ریکاردو زیپولی]] به چاپ رسید. این پروژه که براساسِ روشِ پردازشیِ رایانه‌ای انجام شد، کارِ ایجادِ پایگاهِ داده‌هایی از [[شعر غنایی|شعرِ غناییِ]] فارسی از دیدگاهِ نشانه‌شناسانه و ساختارگرایانه را بر عهده داشت. زیپولی با بهره‌گیری از این پردازشِ رایانه‌ای و با نگاه به سبک‌شناسیِ متونِ فارسی، چندین مقاله دربارهٔ حافظ نوشت.<ref>{{پک|اینجنیتو|۱۳۹۰|ف=در ایتالیا|ک=دائرةالمعارف اسلامی|ج=۱۹|ص=۷۰۵–۷۰۶|رف=دائرةالمعارف۱۹}}</ref>
 
در طولِ دهه‌های ۱۹۹۰ و ۲۰۰۰ م، در نتیجهٔ فعالیتِ ایران‌شناسان و با تلاش [[الساندرو باوزانی]]، حافظ دوباره در ایتالیا به اوجِ شهرت رسید و نتیجهٔ این حافظ‌پژوهیِ نوین، حضورِ حافظ در محافلِ شعرِ ایتالیا و اثرگذاری بر آنها بود. از فعالیت‌های علمیِ کارلو ساکونه دربارهٔ حافظ‌پژوهی، تحلیلِ قوی‌اش دربارهٔ نکاتِ مشترکِ میان شعرِ حافظ و شعرِ ایتالیاییِ سبکِ جدید است. این سبک در اواخرِ سدهٔ سیزدهم و اوایلِ سدهٔ چهاردهمِ میلای رواج یافت و مرتبط با شاعرانِ توسکانی است که واله از آنان گفته بود. ساکونه چندین مقاله دربارهٔ تحلیلِ ویژگی‌های شعرِ حافظ دارد، ازجمله: «شاهدگرایی و مدیحه‌سرایی در شعرِ فارسیِ سده‌های میانه»، «حافظ و ترجمه»، «شاهِ خوبان در غزلِ فارسی و شیفتگانِ مفلسِ عشق»، «شراب، شاهدان، و کفر در محضرِ خدا، چند یادداشت دربارهٔ ''دیوانِ'' حافظ» و «مالیخولیا و خیالِ معشوق در ''دیوانِ'' حافظ».<ref>{{پک|اینجنیتو|۱۳۹۰|ف=در ایتالیا|ک=دائرةالمعارف اسلامی|ج=۱۹|ص=۷۰۶|رف=دائرةالمعارف۱۹}}</ref>
 
در تازه‌ترین فعالیت‌های حافظ‌پژوهی در ایتالیا، جنبشی شکل گرفته است که ترجمه‌های گوناگونِ شعرِ حافظ در سال‌های اخیر را ارائه می‌دهد تا از این راه، خلاقیتِ هنریِ شاعرانِ معاصرِ ایتالیا با استفاده از شعرِ حافظ شکوفا شود. [[دومنیکو اینجنیتو]] در سال ۲۰۰۷ م، ترجمه‌هایی تحت‌اللفظی از بعضی غزل‌های حافظ را به‌همراهِ اطلاعاتی ادبی، تاریخی و مذهبی برای تعدادی از شاعرانِ ایتالیایی فرستاد و خواست با مطالعهٔ آن‌ها دربارهٔ معنی و ارزشِ جهان‌بینیِ آن اشعار برای اوضاعِ فرهنگیِ ایتالیا، اندیشه و نظرِ خود را ابراز دارند. یک سال بعد، هر کدام از شاعران، بازنویسی‌های آزاد از متن کردند که اکنون از پسندیده‌ترین نمونه‌های شعرِ ایتالیاییِ معاصر شمرده می‌شوند. بعضی از شاعرانِ شرکت‌کرده در این پروژه عبارتند از: [[آنتونلا آندا]]، [[فرانکو بوفونی]]، [[آندره آ زانزوتو]]، [[روزاریا لوروسو]]، [[عمر غیانی]] و [[ادوئاردو زوکاتو]]. این بازنویسی‌ها در نخستین جشنوارهٔ بین‌المللیِ ترجمهٔ ادبی در پاییزِ ۲۰۰۹ م، ارائه شد.<ref>{{پک|اینجنیتو|۱۳۹۰|ف=در ایتالیا|ک=دائرةالمعارف اسلامی|ج=۱۹|ص=۷۰۷|رف=دائرةالمعارف۱۹}}</ref>
 
== ترکی عثمانی ==
اثرگذاریِ حافظ در ادبِ ترکیِ عثمانی در شعرِ سده‌های نهم و دهمِ هجریِ آن زبان آشکار است. از دیرباز ''دیوانش'' در قلمروِ عثمانی خوانده می‌شده، و از آن برای آموزشِ زبانِ فارسی و نیز تسلط در شعر و زیبایی‌شناسی استفاده می‌شده است. هرچند نادر اما ''دیوانش'' در مساجد تدریس می‌شد. اثرگذاریِ حافظ به‌حدی است که سنجشِ تواناییِ شاعرانِ کلاسیکِ ترک، با حافظ محک زده می‌شد. شماری از اشعارِ ترک، به‌گونه‌ای ترجمهٔ شعر حافظند. بعضی از شاعرانِ بزرگِ ترک مانند [[عبدالحق حامد طرخان]] (د. ۱۹۳۷ م) و [[ناجی معلم]] (د. ۱۸۹۳ م) ''دیوانِ'' حافظ را مانندِ کتابِ درسی می‌خوانده‌اند.<ref>{{پک|هاشم‌پور سبحانی|۱۳۹۰|ف=در قلمرو عثمانی|ک=دائرةالمعارف اسلامی|ج=۱۹|ص=۷۱۰|رف=دائرةالمعارف۱۹}}</ref>
 
[[یوسف سنان‌الدین کوتاهیه‌ای]] (د. ۸۳۵ ه‍.ق) متخلص به «شیخی»، غزلیاتش را به‌تقلید از حافظ در وزن و قافیه می‌سرود. [[احمدپاشا]] (د. ۹۰۳ ه‍.ق) از شاعران دیوانی، مدرس، قاضی و قاضی عسکر بود که تقلیدش از شاعرانِ ایران را بی‌اختیار دانسته‌اند. [[ابراهیم دده مغلوی مولوی|ابراهیم ددهٔ مغلوی مولوی]] معروف به «شاهدی مولوی» (د. ۹۵۷ ه‍.ق) [[نظیره|نظیره‌هایی]] بر غزلِ حافظ دارد. محمد بن سلیمان بغدادی معروف به [[فضولی بغدادی]] نیز نظیره‌هایی بر شعرِ حافظ دارد؛ اثرپذیری‌اش از حافظ را می‌توان مانندِ اثرپذیریِ حافظ از [[سلمان ساوجی]] و [[خواجوی کرمانی]] دانست. او با آنکه بیشترین اثر را از شعرِ حافظ گرفته، اما دربارهٔ حافظ رفتارِ دوگانه دارد و هیچ‌گاه حافظ را نمی‌ستاید و از او به بدی هم یاد می‌کند. [[مصطفی عالی]] از دیگر نظیره‌سرایانی است که ۵۳ غزل از حافظ را استقبال کرده و در کتابی با نام ''[[مجمع البحرین (عالی)|مَجمعُ الْبَحرَیْن]]'' گرد آورده است. [[باقی (شاعر ترک)|باقی]] (د. ۱۰۰۸ ه‍.ق) نیز به نظیره‌پردازیِ شعرِ حافظ پرداخته است. هامرپورگشتال او را در شعرِ ترکی، هم‌تراز با حافظ در شعرِ فارسی و [[متنبی|مُتَنَّبی]] در شعرِ عرب می‌داند. باقی، ۳ غزل حافظ را تخمیس کرده و در هر بند، ۳ مصراع از باقی و دو مصراع از حافظ است. [[نفعی]] (د. ۱۰۴۵ ه‍.ق) نیز از شاعرانی است که بر شعرِ حافظ نظیره پرداخته‌اند. [[یحیی کمال بایاتلی]] (د. ۱۹۵۸ م) در اثرپذیری از حافظ، دو قطعه دربارهٔ او با نامِ «مرگ رندان» و «شامگاه رندان» سروده است. [[عبدالباقی گولپینارلی]] (د. ۱۹۸۲ م) از ایران‌شناسانِ نامدار، در سال ۱۹۴۴ م، ''دیوانِ'' حافظ را براساسِ نسخهٔ ۳۹۴۵ [[کتابخانه ایاصوفیه|کتابخانهٔ ایاصوفیه]] در [[استانبول]] به‌تاریخ ۸۱۳ ه‍.ق و مقابله با نسخهٔ [[عبدالرحیم خلخالی]] چاپ‌شده در ۱۳۰۶ ه‍.ش، به‌همراه مقدمه‌ای مفصل و پیوست‌هایی به [[ترکی استانبولی]] ترجمه کرد که چندین بار چاپ شده است.<ref>{{پک|هاشم‌پور سبحانی|۱۳۹۰|ف=در قلمرو عثمانی|ک=دائرةالمعارف اسلامی|ج=۱۹|ص=۷۱۲–۷۱۳|رف=دائرةالمعارف۱۹}}</ref>
 
{| class="wikitable" style="margin-bottom: 10px;" width="100%"
| colspan="7" style="background: #9ccbe2 none repeat scroll 0% 0%; text-align: center;" |'''فهرستِ شرح‌ها در قلمرو عثمانی بر ''دیوانِ'' حافظ'''
|-
! style="background-color: #e6e6e6;" width="5%" | ردیف
! style="background-color: #e6e6e6;" width="25%" | شارح
! style="background-color: #e6e6e6;" width="35%" | فعالیت
! style="background-color: #e6e6e6;" width="35%" | توضیحات
|-
| align="center" | ۱
|align="center" | [[مصلح‌الدین مصطفی سروری|مُصلِحُ‌الدّین مصطفی سروری]]
<small>(د. ۹۶۹ ه‍.ق) شارحِ ''[[گلستان سعدی|گلستان]]'' و ''[[مثنوی معنوی]]'' و آموزگارِ [[شاهزاده مصطفی]]، فرزند [[سلطان سلیمان قانونی]]</small>
|شرح بر ''دیوانِ'' حافظ
|شرحی همراه با خطا<ref>{{پک|هاشم‌پور سبحانی|۱۳۹۰|ف=در قلمرو عثمانی|ک=دائرةالمعارف اسلامی|ج=۱۹|ص=۷۱۱|رف=دائرةالمعارف۱۹}}</ref>
|-
| align="center" | ۲
|align="center" | [[شمع‌الله شمعی]]
<small>(د. پس از ۱۰۰۹ ه‍.ق) صوفی سدهٔ دهمِ هجری قمری و شارحِ ''[[بوستان سعدی|بوستان]]''، ''گلستان''، ''[[بهارستان (کتاب)|بهارستان]]''، ''[[منطق‌الطیر]]'' و ''مثنوی''</small>
|شرح بر ''دیوانِ'' حافظ
|شرحی همراه با خطا<ref>{{پک|هاشم‌پور سبحانی|۱۳۹۰|ف=در قلمرو عثمانی|ک=دائرةالمعارف اسلامی|ج=۱۹|ص=۷۱۱|رف=دائرةالمعارف۱۹}}</ref>
|-
| align="center" | ۳
|align="center" | [[محمد بن حسن قونیوی مولوی اشعری]]
<small>(د. ۱۲۴۴ ه‍.ق) متخلص به «وهبی» و از مشایخِ طریقتِ [[مولویه]]</small>
|شرح بر ''دیوانِ'' حافظ در دو بار؛ یک بار در یک جلد و دیگر بار در دو جلد با قطعِ رحلی و در ۱۵۳۵ صفحه در در ۱۲۸۹ ه‍.ق؛ اصرار بر ارتباطِ همهٔ ابیاتِ ''دیوان'' با آیه‌ای یا حدیثی؛ باور به اینکه حافظ در طریقتِ مولویه بوده و واژگانش بارِ عرفانی دارند.
|نگارشِ متنِ شرح در میانهٔ کتاب در ابعاد ۲۳×۱۲ سانتی‌متر، و چاپ شرحِ سودی در حاشیهٔ ۲۸×۱۸ سانتی‌متری‌اش<ref>{{پک|هاشم‌پور سبحانی|۱۳۹۰|ف=در قلمرو عثمانی|ک=دائرةالمعارف اسلامی|ج=۱۹|ص=۷۱۱|رف=دائرةالمعارف۱۹}}</ref>
|-
| align="center" | ۴
|align="center" | [[سودی بوسنوی]]
<small>عالم سدهٔ دهمِ هجری قمری و مسلط بر زبانِ فارسی و تاریخ‌شناس</small>
|شرح بر ''دیوانِ'' حافظ؛ تفکیکِ اشعارِ حافظ از شعرِ دیگران و تعیینِ سرایندگان بعضی از آن اشعار؛ چاپ در سه جلد و در سال ۱۲۵۰ ه‍.ق در استانبول؛ چاپ در ایران به ترجمهٔ [[عصمت ستارزاده]] در سال ۱۳۴۱ ه‍.ش با عنوانِ ''[[شرح سودی بر حافظ]]'' در چهار جلد و چند بار تجدیدِ چاپ؛ چاپِ پنجم در تهران در سال ۱۳۶۶ ه‍.ش
|تحلیلی دقیق‌تر از فارسی‌زبانان از بعضی از ابیات به‌عقیدهٔ گولپینارلی؛ سبقت بر شرح‌های سروری و شمعی؛ استناد به آن در دو ترجمه و شرحِ اروپایی با عنوان ''[[اشعار حافظ به فارسی با شرح سودی]]'' و ''[[دیوان غزل‌سرای بزرگ، حافظ]]''<ref>{{پک|هاشم‌پور سبحانی|۱۳۹۰|ف=در قلمرو عثمانی|ک=دائرةالمعارف اسلامی|ج=۱۹|ص=۷۱۱–۷۱۲|رف=دائرةالمعارف۱۹}}</ref>
|-
|}
 
== فرانسوی ==
جهانگردانِ غربی مانندِ دلا واله و [[ژان شاردن]] گفتگوهایی دربارهٔ حافظ و شهرتش داشتند و [[انگلبرت کمپفر]] نگاره‌ای از [[آرامگاه حافظ|آرامگاهِ حافظ]] کشیده بود. [[بارتلمی دربلو]]، خاورشناسِ فرانسوی، در سال ۱۶۹۷ م و در ''کتابخانهٔ شرقی''اش شرحِ حالی از حافظ نگاشته بود که منبعش، نوشته‌های [[لطفعلی‌بیگ آذر]] و [[دولتشاه سمرقندی]] بود. او حتی از نسخه‌ای از ''دیوانِ'' حافظ به‌همتِ [[شاهزاده فریدون خان]] و نیز ''شرحِ سودی'' آگاهی داشت. مدت‌ها پس از اقدامِ دربلو، فعالیتِ مهمِ دیگری در زمینهٔ حافظ‌پژوهی نشد تا اینکه در سال ۱۷۹۹ م، [[آنتوان ایزاک سیلوستر دوساسی]] فعالیتی ارزشمند در این زمینه انجام داد و بخشی از ''[[تذکرةالشعرا|تذکرةالشعرای]]'' دولتشاه سمرقندی را براساسِ نسخه‌های دستنویسِ فارسیِ [[کتابخانه سلطنتی پاریس|کتابخانهٔ سلطنتی پاریس]] ترجمه و چاپ کرد. او در انتهای این اثر، فهرستی از شاعرانِ یادشده در تذکره از جمله حافظ را آورد. بااین‌حال با توجه به گستردگیِ استقبال از حافظ در [[اتریش]]، [[آلمان]] و [[بریتانیا|انگلیس]] نسبت به [[فرانسه]]، توجه به حافظ در فرانسه تنها از سوی چند علاقمند به شعرِ فارسی ادامه یافت و چند نویسنده هم به حافظ، گرایش پیدا کردند. [[ژان باتیست گرانژره دولاگرانژ]] در سال ۱۸۱۳ م مقاله‌ای منتشر کرد و در آن از ترجمهٔ زندگیِ حافظ از تذکرةالشعرای دولتشاه توسط [[سیلوستر دوساسی]] یاد و دربارهٔ تفسیرهای تمثیلی و غزل‌های حافظ بحث کرد. او در سال ۱۸۲۶ م در برابرِ مخالفتِ بعضی از شرق‌شناسانِ مکتبِ تاریخیِ شرق‌شناسی بر علیه مکتبِ ادبی‌اش، در مطلبی با عنوانِ «دفاع از شعرِ شرقی» به هواداری از شعرِ شرقی پرداخت.<ref>{{پک|ساجدی|۱۳۹۰|ف=در فرانسه|ک=دائرةالمعارف اسلامی|ج=۱۹|ص=۷۱۴–۷۱۵|رف=دائرةالمعارف۱۹}}</ref>
 
[[ژوزف آرتوردو گوبینو]] در سال ۱۸۳۸ م نخستین مقاله‌اش را با عنوانِ «دربارهٔ جنبشِ فکریِ شرق» به چاپ رساند که مقدمه‌ای برای جریانِ خاورشناسیِ علمیِ نوظهور بود. او در شماری از مقالاتش، شرح حالِ بزرگانِ شعرِ فارسی از جمله حافظ را به نگارش درآورد. [[ادگار کینه]] او را آغازکنندهٔ «رنسانس شرقی» دانست. گوبینو حافظ را در زمرهٔ بزرگانی می‌دانست که از پسِ هجومِ مغول سربرآورده بودند، دورانی که هم‌زمان با [[قرون وسطی]] در اروپا بود. او در ادامه می‌گوید پرورشِ شخصیت‌هایی مانند حافظ در سطحِ شاعرانِ بزرگِ جهان، تواناییِ اعجازِ ایران است. او اقداماتِ دولاگرانژ، هامرپورگشتال و گوته را می‌ستاید و آن را نشانهٔ این می‌داند که نبوغِ حافظ برای همهٔ خوانندگانِ کنجکاوِ میراثِ شعریِ بشریْ عیان است.<ref>{{پک|ساجدی|۱۳۹۰|ف=در فرانسه|ک=دائرةالمعارف اسلامی|ج=۱۹|ص=۷۱۵|رف=دائرةالمعارف۱۹}}</ref> [[آندره دو شنیه]] نخستین ادیبِ فرانسوی بود که با شعرِ حافظ از طریقِ ترجمه‌های انگلیسی‌اش آشنا شده و به آن علاقمند بود. ورودِ [[رمانتیسم|رمانتیسمِ]] فرانسه به اثرپذیری از شرق با [[ویکتور هوگو]] آغاز شد. او از جوانی با حافظ آشنا شد و یکی از شعرهایش در کتاب ''[[قصاید و غزلیات (هوگو)|قصاید و غزلیاتِ]]'' خود را به یاد حافظ، «شاعرِ دل‌ها» نام نهاد. با توجه به اینکه کتابِ ''[[شرقیات (کتاب)|شرقیاتِ]]'' هوگو ده سال پس از ''دیوانِ'' گوته منتشر شد، ازاین‌رو تردیدی نیست که او از طریق ''دیوانِ'' گوته با حافظ آشنا شده است. سپس‌تر برادران تارو، [[ژان تارو|ژان]] و [[ژروم تارو|ژروم]]، با الهام از غزلِ «ترک شیرازی» که توسط هوگو اقتباس شده بود، داستانی دربارهٔ گفتگوی افسانه‌ایِ حافظ و تیمور پرداختند و در آن حافظ را در جایگاهِ «[[تروبادور|تروبادورها]]» قرار دادند.<ref>{{پک|امینی‌فر|۱۳۹۷|ف=زبان فرانسه|ک=دانشنامهٔ حافظ|ج=۱|ص=۵۷۸–۵۷۹|رف=حافظ۱}}</ref> در کنارِ رمانتیست‌ها، شاعرانِ سبکِ [[سمبولیسم]] و [[پارناس]] هم به حافظ ابراز توجه کردند.<ref>{{پک|ساجدی|۱۳۹۰|ف=در فرانسه|ک=دائرةالمعارف اسلامی|ج=۱۹|ص=۷۱۵|رف=دائرةالمعارف۱۹}}</ref><ref>{{پک|امینی‌فر|۱۳۹۷|ف=زبان فرانسه|ک=دانشنامهٔ حافظ|ج=۱|ص=۵۷۹|رف=حافظ۱}}</ref>
 
[[هانری کازالیس]] (د. ۱۹۰۹ م) پزشک و شاعرِ فرانسوی، معروف‌ترین اثرِ خود به نام ''[[توهم (کتاب)|توهم]]'' را تحتِ الهام از حافظ آفرید. [[ارمان رنو]]، شاعرِ مکتبِ پارناس نیز پس از سال‌ها مطالعهٔ شعرِ فارسی و شناختِ حافظ، مجموعهٔ شعر ''[[شب‌های ایرانی (کتاب)|شب‌های ایرانی]]'' را در سال ۱۸۷۰ م منتشر کرد و [[کامی سن سانس]] آهنگساز نامدار، براساس آن، قطعهٔ موسیقی «[[شب ایرانی (قطعه موسیقی)|شبِ ایرانی]]» را در سال ۱۸۹۶ م آفرید. لئون لکلر معروف به [[تریستان کلینگسور]]، شاعر و موسیقی‌دان، مجموعهٔ شعر ''[[شهرزاد (کتاب)|شهرزاد]]'' را با اثرپذیری از شعرِ حافظ در سال ۱۹۰۳ م منتشر کرد و قطعه‌ای نیز بر اساسش ساخت. در نیمهٔ دومِ سدهٔ نوزدهمِ میلادی، تنها یک ایران‌شناسِ فرانسوی به‌نام [[شارل دفرمری]] نسبت به زندگیِ حافظ، چاپ ''دیوانش'' و تفسیرهای آن توجه نشان داد و در مقاله‌ای با نام «نگاهی به زندگی و اشعارِ حافظ» که در سال ۱۸۵۸ م منتشر کرد، حافظ را در کنارِ [[سعدی]] و [[جامی]] بزرگ‌ترین شاعرانِ ایران دانست.<ref>{{پک|ساجدی|۱۳۹۰|ف=در فرانسه|ک=دائرةالمعارف اسلامی|ج=۱۹|ص=۷۱۵–۷۱۶|رف=دائرةالمعارف۱۹}}</ref> [[کنتس ماتیو دو نوآی]] شاعر و ایران‌شناسِ فرانسوی، آرزو داشت پس از مرگ و در زندگیِ دوباره، در [[شیراز]] و [[باغ دلگشا]] و همراه با حافظ و سعدی چشم بگشاید. [[پرنسس بییسکو]] شاعرِ رومانیایی-فرانسوی نیز در آثارش از حافظ اثر پذیرفته و اشاره‌هایی به شعر حافظ کرده است.<ref>{{پک|امینی‌فر|۱۳۹۷|ف=زبان فرانسه|ک=دانشنامهٔ حافظ|ج=۱|ص=۵۸۰–۵۸۱|رف=حافظ۱}}</ref> اثرگذاریِ قابل توجهِ حافظ بر ادبیاتِ فرانسه در اواخرِ سدهٔ نوزدهم میلادی از سوی [[آندره ژید]] انجام شد. او روشِ گوته در ''دیوانِ غربی-شرقی'' را بررسی کرده بود و اثر معروفش، ''[[مائده‌های زمینی]]'' را با غزلِ «بخت خواب‌آلود ما بیدار خواهد شد مگر» از حافظ آغاز می‌کند و به گفتگو با [[ناتانائیل]] که معادلِ «ساقی» در شعرِ حافظ است می‌پردازد. او که منتقدِ ادبی هم بود، در ''[[نامه‌هایی به آنژل]]'' با ابراز توجه به حافظ و ترجمه‌های ''دیوانش''، یکی از غزل‌های کوتاهِ حافظ را از روی ترجمهٔ آلمانی‌اش توسط هامرپورگشتال نقل کرد.<ref>{{پک|ساجدی|۱۳۹۰|ف=در فرانسه|ک=دائرةالمعارف اسلامی|ج=۱۹|ص=۷۱۵–۷۱۶|رف=دائرةالمعارف۱۹}}</ref>
 
== ژاپنی ==
«حافظ شیراز نخستین بار با کتاب پروفسور اراکی (sh.Arki)، یکی از پیشروان مطالعات ایران‌شناسی در ژاپن، به ژاپنیان معرفی شد.»<ref>اوکادا ۷۸</ref>«وی در سال [[۱۹۲۲ (میلادی)|۱۹۲۲]] میلادی کتابی به نام ''تحقیقات تاریخ ادبیات فارسی'' منتشر کرد که در آن از [[اوستا]] و فارسی باستان گرفته تا جامی را مورد تحقیق قرار داده است و در آخرین قسمت فقط سه صفحه به خواجه حافظ اختصاص داده است.»<ref>کورویاناگی ۶۷۵</ref>
;دربارهٔ حافظ و ترجمه چند غزل
* ۱۹۲۲، آراکی، ''تاریخ ادبیات ایران''.
* ۱۹۳۵، کاساما (Kasama)، ''سرزمین پهناور''.
* ۱۹۴۱، گامو (R. Gamo)، ''تاریخ و فرهنگ ایران''.
* ۱۹۵۵، گامو، حافظ، ''شاعر شیراز''.
* ۱۹۶۰، پروفسور ساواکی، ترجمهٔ ۱۲ غزل حافظ.
* ۱۹۶۴، گامو، ''شاعران ایرانی''.
* ۱۹۷۷، کوریاناگی، ''تاریخ ادبیات فارسی''.
* ۱۹۸۰، کوریاناگی، ''شعرای فارسی''.
* ۱۹۸۱، امیکو اوکادا، ''دل ایرانی''.
 
;ترجمه دیوان کامل
«پروفسور کوریاناگی (T. Kuroyanagi) برای نخستین بار در ۱۹۷۶ به ترجمهٔ کامل غزالهای حافظ به ژاپنی همت کرد. او در ترجمهٔ خود از دیوان حافظ [[محمد قزوینی]] و [[قاسم غنی]] سود جسته ضمن شرح احوال و افکار حافظ در مقدمه به توضیح معانی و اشارات برخی از ابیات غزلها در متن کتاب خود پرداخته است.»<ref>اوکادا ۷۹</ref>
 
«در سال ۱۹۷۶ میلادی بنده دیوان کامل حافظ را بر اساس نسخهٔ محمد قزوینی و قاسم غنی به زبان ژاپنی ترچمه کردم و انتشار دادم. این در کشور ما اولین ترچمهٔ دیوان کامل حافظ می‌باشد که حاوی ۴۹۵ غزل و «آهونامه» و «ساقی‌نامه» است.»<ref>کوریاناگی ۶۷۶</ref>
 
== پانویس ==
{{پانویس|۳|اندازه=ریز}}
 
== منابع ==
* {{یادکرد|فصل=حدیث حافظ شیراز در ژاپن|کتاب=سخن اهل دل، مجموعه مقالات به مناسبت بزرگداشت ششصمدمین سال تولد [[حافظ]] |نویسنده = اوکادا، امیکو|ناشر = [[یونسکو|کمیسیون ملی یونسکو]] در [[ایران]]|کوشش=با مقدمهٔ [[عبدالحسین زرین‌کوب]] |سال=۱۳۷۱}}
* {{یادکرد|کتاب= [[حافظ شیراز به روایت احمد شاملو|حافظ شیراز]]|نویسنده = [[حافظ|حافظ شیرازی، خواجه شمس‌الدین محمد بن محمد]] |ناشر = انتشارات مروارید|شهر= [[تهران]] |کوشش= به روایت [[احمد شاملو]] |صفحه=|سال= ۱۳۷۵|شابک=964-6026-01-X}}
* {{یادکرد|فصل=حافظ و حافظ شناسی در ژاپن|کتاب=سخن اهل دل، مجموعه مقالات به مناسبت بزرگداشت ششصمدمین سال تولد [[حافظ]] |نویسنده = کورویاناگی، ت. |ناشر = [[یونسکو|کمیسیون ملی یونسکو]] در [[ایران]]|کوشش=با مقدمهٔ [[عبدالحسین زرین‌کوب]] |سال=۱۳۷۱}}
 
== پانویس ==