بهرام بیضایی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
ویرایش به‌وسیلهٔ ابرابزار:
برچسب: برگردانده‌شده
خط ۳:
|عنوان = استاد
|نام = بهرام بیضایی
|عنوان ۲ =
|سبک بالا =
|تصویر = Bahram_Bayzai.jpg
|اندازه تصویر = 250px
|توضیح تصویر = پرترهٔ بهرام بیضایی، کارِ [[فخرالدّین فخرالدّینی]] (۱۳۸۱)
|نام بومی =
|زبان نام بومی =
|تلفظ =
|نام تولد =
|زادروز = ۵ دی ۱۳۱۷ ({{سن|۱۳۱۷|۱۰|۵|از تاریخ=خورشیدی}})
|زادگاه = [[تهران]]
|غسل تعمید شده =
|تاریخ ناپدیدشدن =
|مکان ناپدیدشدن =
|وضعیت پیدایی =
|تاریخ درگذشت =
|مکان درگذشت =
|علت مرگ =
|پیداشدن جسد =
|مدفن =
|آرامگاه =
|بناهای یادبود =
|محل زندگی = [[تهران]]، [[اصفهان]]، [[سوئد]]، [[استراسبورگ]]، [[پالو آلتو، کالیفرنیا]]
|ملیت = ایرانی
|نام دیگر = [[مهرداد رهسپار]]، ع. سالک، اعظم علیان، بهروز برومند، کاوه اسماعیلی
|نژاد =
|تابعیت =
|تحصیلات = [[دیپلم دبیرستان]]
|دانشگاه =
|شاگرد = [[واروژ کریم‌مسیحی]]، [[رضا قاسمی]]، [[سوسن تسلیمی]]، [[پرویز شهبازی]]، [[تینا پاکروان]] و [[:رده:شاگردان بهرام بیضایی|بسیاری از سینماگران و اهلِ نمایش و هنرمندان و اندیشندگان]]
|استاد =
|پیشه = [[فیلم‌ساز]] و [[کارگردان تئاتر]] و [[نمایشنامه‌نویس]] و [[فیلمنامه‌نویس]] و [[تدوینگر]] و [[استاد دانشگاه]]
|سال‌های فعالیت = از ۱۳۳۷
|دوران =
|کارفرما =
|نهاد =
|نماینده =
|شناخته‌شده برای =
|آثار = ''[[هشتمین سفر سندباد]]''{{-}}''[[عیّارِ تنها]]''{{-}}''[[مرگ یزدگرد (فیلم)|مرگِ یزدگرد]]''{{-}}''[[باشو، غریبه‌ی کوچک]]''{{-}}''[[سگ‌کُشی]]'' [[بهرام بیضایی#کارنامه|. . .]]
|کارهای برجسته =
|سبک =
|شهر خانگی =
|دستمزد =
|دارایی خالص =
|قد =
|وزن =
|تلویزیون =
|لقب =
|دوره =
|پس از =
|پیش از =
|حزب =
|جنبش =
|مخالفان =
|هیئت =
|دین =
|مذهب =
|اتهام =
|مجازات =
|وضعیت گناهکاری =
|منصب =
|مکتب =
|همسر = [[منیراعظم رامین‌فر]] (−۱۳۴۴){{-}}[[مژده شمسایی]] (−۱۳۷۱)
|شریک زندگی =
|فرزندان = [[نیلوفر بیضایی|نیلوفر]] (۱۳۴۵)، ارژنگ (۱۳۴۶)، نگار (۱۳۵۱)، نیاسان (۱۳۷۴)
|والدین =
|پدر = [[ذکایی بیضایی آرانی]]
|مادر = نیّره موافق
|خویشاوندان سرشناس = [[ادیب بیضائی]]، [[پرتو بیضائی]]، [[محمّدرضا درویشی]]
|مرتبه حوزوی =
|خانواده =
|جوایز = جایزه ویژه [[جشنواره بین‌المللی فیلم شیکاگو]] ۱۹۷۳ و [[فهرست جایزه‌ها و نامزدی‌های بهرام بیضایی|. . .]]
|وبگاه =
|امضا =
|اندازه امضا =
|پانویس =
|imdb_id = ۰۰۶۷۳۲۳
|Soure_id = ۱۳۸۱۱۲۲۰۰۹۰۲
}}
{{بهرام بیضایی (نوار کناری)}}
'''بهرام بیضایی''' (زادهٔ ۵ دی ۱۳۱۷، [[تهران]]) نویسنده و کارگردانِ ایرانیِ فیلم و نمایش است.<ref>[http://www.bbc.com/persian/arts/2013/04/130417_l41_cinema_iranian_festival_losangeles درباره بهرام بیضایی در سایت بی‌بی‌سی، ۱۳۹۲] {{Webarchive|url=https://web.archive.org/web/20171015044122/http://www.bbc.com/persian/arts/2013/04/130417_l41_cinema_iranian_festival_losangeles |date=15 اکتبر 2017}}</ref> از کارهای دیگرش می‌شود [[تدوینِ فیلم]]، [[تهیه‌کننده فیلم|تهیهٔ فیلم]]، مقاله‌نویسی، ترجمهٔ چند نمایشنامه، نگارشِ یکی دو داستان و چند شعر و انبوهی پژوهشِ تاریخی و استادی در دانشگاه را برشمرد. بیضایی از فیلم‌سازانِ صاحب سبک و معتبر و از نویسندگان و اندیشمندانِ برجستهٔ نمایش و ادبیاتِ نوینِ فارسی به‌شمار می‌رود. بعضی از نمایشنامه‌هایش به زبان‌های دیگری ترجمه و در آسیا و اروپا و امریکایآمریکای شمالی چاپ و اجرا شده‌است. [[فیلم‌شناسی بهرام بیضایی|ده فیلم بلند و چهار فیلم کوتاه]] و [[کتاب‌شناسی بهرام بیضایی|کمابیش هفتاد کتاب]] و [[نمایش‌شناسی بهرام بیضایی|نمایش‌هایی بَر صحنه]]‌های شهرهای مختلف ایران و گاه غیر از ایران از سالِ ۱۳۴۱ به بعد کارنامهٔ هنریِ بیضایی را تشکیل می‌دهد. بسیاری از [[:رده:بیضایی‌پژوهان|اهلِ نظر]] نمایشنامه و فیلمِ ''[[مرگ یزدگرد]]'' را [[شاهکار]]ِ او دانسته‌اند.
 
بیضایی در تهران در خانواده‌ای اهلِ فرهنگ و ادب به دنیا آمد. در کودکی اغلب از مدرسه می‌گریخت و در [[سینه کلوب]] فیلم تماشا می‌کرد. همین زمان با کار و سرگذشتِ [[صادق هدایت]] آشنا شد و از او تأثیر گرفت. سالیانی بعد از آن از دانشجوییِ [[ادبیات فارسی]] [[دانشکدهٔ ادبیات دانشگاه تهران]] کناره گرفت؛ ولی حاصلِ پژوهش‌هایش را به صورتِ کتابِ ''[[نمایش در ایران (کتاب)|نمایش در ایران]]'' منتشر کرد، که یگانه تاریخنامهٔ مهمِّ [[نمایشِ ایرانی]] شد.<ref>[http://www.iranicaonline.org/articles/drama Encyclopaedia Iranica. "Drama". M. R. Ghanoonparvar.] {{Webarchive|url=https://web.archive.org/web/20170517035351/http://www.iranicaonline.org/articles/drama |date=17 مه 2017}}</ref> هم‌زمان به نمایشنامه‌نویسی گرایید، آن هم با بهره گرفتن از شیوه‌های [[تعزیه]] که نیاکانش در [[آران]] برپا می‌کردند. بیشترِ نخستین نمایشنامه‌هایش – مانندِ ''[[پهلوان اکبر می‌میرد]]'' – با نمایشِ [[گروهِ هنرِ ملّی]] کامیابی یافت؛ هرچند گاهی چپی‌ها و گاهی راستی‌ها کارش را سخت نکوهیدند. سالِ ۱۳۴۴ با [[منیراعظم رامین‌فر]] ازدواج کرد. بیضایی در اوایلِ [[دههٔ ۱۳۴۰]] عضوِ [[گروهِ طُرفه]] و از هنگامِ تشکیلِ [[کانون نویسندگان ایران]] از بنیان‌گذارانش و از جمله به همین خاطر آماجِ بدگمانیِ [[ساواک]] بود. او سالِ ۱۳۵۷ از کانون کناره گرفت. [[دههٔ ۱۳۵۰]] را به استادی در [[دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران]] و نیز فیلم‌سازی گذرانید. سالِ ۱۳۵۸، پس از ده سالی که نمایشی اجرا نکرده بود، ''[[مرگ یزدگرد]]'' را بر صحنه بُرد، که در ۱۳۶۰، سالِ اخراج دوباره‌اش این بار از کرسی استادی دانشگاه تهران، فیلم هم شد. پس از نمایشِ ''مرگ یزدگرد'' تا هجده سال امکان کار تئاتری نیافت، هرچند با پیگیری فراوان توانست چند فیلم بسازد. سالِ ۱۳۷۱ با [[مژده شمسایی]] ازدواج کرد.<ref>{{یادکرد وب |url=http://www.ilna.ir/بخش-فرهنگ-هنر-6/412926-یادداشت-بهرام-بیضایی-برای-تولد-محمدرضا-شجریان |title=خبرگزاری ایلنا. ۱۳۹۵ |accessdate=۳ آوریل ۲۰۱۷ |archiveurl=https://web.archive.org/web/20170811010817/http://www.ilna.ir/بخش-فرهنگ-هنر-6/412926-یادداشت-بهرام-بیضایی-برای-تولد-محمدرضا-شجریان |archivedate=۱۱ اوت ۲۰۱۷ |dead-url=no}}</ref> از سالِ ۱۳۷۶ دوباره کارِ تئاتر دست داد و بیضایی به شوقِ نمایش از اقامتِ کوتاهش در [[استراسبورگ]] دست شُست و تا ۱۳۸۶ به تفاریق توانست برای چند نمایش و فیلم و کتاب پروانه بگیرد، هرچند گاه نمایشی از صحنه پایین کشیده شد، فیلمی دچار سانسور شد یا کتابی در محاقِ توقیف ماند. سالِ ۱۳۸۹ به استادیِ بخشِ [[ایران‌شناسی]]ِ [[دانشکدهٔ انسانیات و علوم دانشگاه استنفورد]] به امریکاآمریکا رفت.<ref>{{یادکرد وب |url=http://www.ibna.ir/fa/doc/naghli/141932/هزار-افسان-کجاست-بیضایی-چاپ-دوم-رسید |title=خبرگزاری ایبنا. ۱۳۹۱ |accessdate=۳ آوریل ۲۰۱۷ |archiveurl=https://web.archive.org/web/20161205100000/http://www.ibna.ir/fa/doc/naghli/141932/هزار-افسان-کجاست-بیضایی-چاپ-دوم-رسید |archivedate=۵ دسامبر ۲۰۱۶ |dead-url=no}}</ref> این مهاجرت دیرانجام‌ترین اقامتِ بیضایی دور از ایران بوده. او در امریکاآمریکا نیز پُرکار بوده و، غیر از تدریس، به نوشتن و نمایش پرداخته‌است.
 
بیضایی با نویسندگانی چون [[اکبر رادی]] و فیلم‌سازانی چون [[ناصر تقوایی]] و دیگرانی در دگرگونی نمایش و سینما در ایران نقشِ مهمّی داشته استداشته‌است. او بارها در رأی‌گیری از منقّدان سینمایی ایرانی برترین کارگردان تاریخ [[سینمای ایران]] شناخته شده.<ref>{{پک|جعفری‌نژاد|۱۳۹۸|ف=از «گاو» تا «گوزن‌ها»، از «ریوبراوو» تا «سرگیجه»|ص=۱۱–۱۰}}</ref> ''[[باشو، غریبه‌ی کوچک]]''، که اغلب برترین فیلمِ تاریخ سینمای ایران شناخته شده،<ref>''دنیای تصویر''، شمارهٔ ۷۴, November 1999, {{ISSN|1023-2613}}</ref> و ''[[سگ‌کُشی]]''، که [[فهرست پرفروش‌ترین فیلم‌های سینمای ایران|پرفروش‌ترین فیلم سال]]ِ ۱۳۸۰ ایران شد، دو تا از برجسته‌ترین فیلم‌های بیضایی است. بعضی از مورّخانِ سینما سرآغازِ کارِ فیلم‌سازانی از نسلِ بیضایی و [[ناصر تقوایی|تقوایی]] و [[علی حاتمی]] را سرآغازِ فصلِ جدیدِ سینمای ایران دانسته‌اند که «[[موج نوی سینمای ایران|موج نو]]» نامیده‌اند؛ و فیلم‌های دههٔ ۱۳۵۰ بیضایی مانند ''[[غریبه و مه]]'' و ''[[کلاغ (فیلم ۱۳۵۶)|کلاغ]]'' را در این جریان سینمایی گنجانیده‌اند. در تئاتر نیز اغلب او را مهم‌ترین نمایشنامه‌نویس تاریخِ ادبیات فارسی گفته‌اند که، با نمایشنامه‌هایی چون ''[[هشتمین سفر سندباد]]'' و ''[[ندبه]]'' و نمایش‌هایی چون ''[[مرگ یزدگرد]]'' و ''[[افرا، یا روز می‌گذرد|افرا]]''، گونهٔ نمایشنامه را در [[زبان فارسی]] استوار کرده و نمایش را به پایه‌ای جدّی‌تر رسانید و کمک کرد تا روزگارِ زرّینِ دههٔ ۱۳۴۰ در نمایشِ ایران به حصول پیوست.<ref>Yarshater, Ehsan. "The Modern Literary Idiom." ''Critical Perspectives on Modern Persian Literature''. Edited and Compiled by Thomas M. Ricks. Washington, D. C: Three Continents Press. 1984. page 59.</ref> بیضایی فقط فیلمنامه‌های خود را به فیلم درآورده و – به استثنای ''[[بانو آئویی (نمایش بیضایی)|بانو آئویی]]'' و با وجود میل به نمایش کارهایی از [[سه‌آمی موتوکیو]] و [[اکبر رادی]] و [[ویلیام شکسپیر]] – همواره نمایشنامه‌های خود را به نمایش درآورده است. او تهیه‌کننده و [[تدوین‌گر]] و طرّاح و کارگردانِ بیشترِ کارهای نمایشیِ خود بوده‌است. تأثیرِ بیضایی را بر [[هنر آزاد]] ([[:en:Liberal arts education|Liberal arts education]]) و [[جریان روشنفکری در ایران|اندیشه در ایران]] چشمگیر شمرده و او را همتای بزرگان فرهنگ و ادبیات فارسی، و بیش از همه [[فردوسی]]،<ref>{{پک|امجد|۱۳۸۵|ف=در چند و چونِ معاصر بودن|ص=۱۴۹}}</ref> دانسته‌اند.
 
== زندگی و زمانه ==
{{وابسته|سال‌شمار بهرام بیضایی}}
 
=== سال‌های آغازین: مدرسه، سینما، ''[[شاهنامه]]''، دانشگاه، کار، [[تعزیه]] ===
;زایش و نیاکان
بهرام بیضایی در ۵ دیِ ۱۳۱۷ در [[تهران]] زاده‌شد. مادرش نیّره موافق نام داشت و پدرش [[میرزا نعمت‌الله بیضائی آرانی]]، متخلّص به «[[ذکائی]]» و کوچک‌ترین برادرِ [[ادیب بیضائی]]، بود. نامِ «بیضایی» (یا «بیضائی») از [[تخلّص]]ِ ادیب آمده:
خط ۱۳۸:
}}
;نخستین کارها – پژوهش و نمایشنامه و یک فیلم
بیضایی، که پس از معافی از [[سربازی در ایران|خدمت سربازی عمومی]] در قرعه‌کشی و یک سال ماندن پشتِ [[کنکور]]ِ دانشگاه و ''[[شاهنامه]]'' خواندن دانشجوی ادبیات فارسی [[دانشکدهٔ ادبیات دانشگاه تهران]] شده بود، با استادان نساخت و درس را ناتمام رها کرد؛ و در ۱۳۳۸ به استخدامِ ادارهٔ کلّ ثبت اسناد و املاک [[دماوند (تهران)|دماوند]] درآمد و [[کارمند]]ی کرد. همین‌جا بود که در روستای [[گیلیارد]] یک تعزیه دید و فکرش متوجّهِ شیوهٔ ایرانی نمایش شد و پژوهش‌هایش را آغاز کرد. همین اواخرِ دههٔ ۱۳۳۰ بود که با [[داریوش آشوری]] و [[جلال آل احمد]] و [[هوشنگ کاووسی]] و [[همایون کاتوزیان]] و [[سیروس طاهباز]] در جلسه‌های هنری هفتگی در خانهٔ [[خلیل ملکی]] شرکت می‌کرد.<ref>{{پک|کاتوزیان|۱۳۹۲|ف= «غرب‌زدگی» خرده‌بورژوازی و پرولتاریای وارداتی نبود|ص=۱۰}}</ref> سالِ ۱۳۴۱ پژوهش‌هایش در [[نمایش ایرانی]] را به کمکِ [[فرّخ غفّاری]] در ''[[مجله موسیقی]]'' منتشر کرد. همین سال به [[ادارهٔ هنرهای دراماتیک]]، که بعدها اداره برنامه‌های تئاتر نامیدندش، دعوت و منتقل شد.
 
بیضایی نوشتن نقد، پژوهش و مطالب پراکنده دربارهٔ نمایش و سینما در نشریات ''[[علم و زندگی]]''، ''هنر و سینما''، ''آرش''، ''مجله موسیقی''، ''کیهان ماه'' و غیر از این‌ها را از ۱۳۳۸ آغاز کرد.
خط ۱۵۹:
| image1 = Gholam-Hossein Saedi.jpg
| caption1 = [[غلامحسین ساعدی]]
| width1 = 125۱۲۵
| alt1 =
| image2 = Akbar Radi.jpg
| caption2 = [[اکبر رادی]]
| width2 = 117۱۱۷
| alt2 =
| image3 = Beyzai in a St Andrews cassock having received a D.Litt. honoris causa 2017 (cropped).jpg
| caption3 = بهرام بیضایی
| width3 = 116۱۱۶
| alt3 =
}}
خط ۱۹۱:
در میانه‌های همین دهه بود که به دعوتِ [[مرکز فرهنگ مردم]] درس‌هایی در فرهنگِ عامّه نیز برگزار کرد.<ref>{{پک|عظیمی فرد|۱۳۹۸|ف=ثبت علمی فرهنگ مردم؛ دستاورد سید ابوالقاسم انجوی شیرازی|ص=۱۷۴}}</ref>
 
; «در موقعیت تئاتر و سینما»
پاییزِ ۱۳۵۶ با [[شب‌های شعر گوته|شب‌های نویسندگان و شاعران ایران]] فرارسید و بیضایی در شبِ سوّم، ۲۰ مهر، در حضور حدود هشت‌هزار نفر در باغ انجمن روابط فرهنگی ایران و آلمان در تهران به ارتجال سخن راند. متنِ ویراستهٔ سخنانش در کتاب ''ده شب'' (۱۳۵۷) چاپ شد و به نام «[[در موقعیت تئاتر و سینما]]» نامور شد. او پس از شِکوه از سانسور دولتی، از فشار سانسور اجتماعی سخن گفت؛ و از این حیث سخنانش با سخنرانان دیگر تفاوت‌های بنیادین داشت. وی در پایان سخن چنین گفت:<ref>{{پک|خسروپناه|۱۳۹۶|ف=شب‌های نویسندگان و شاعران ایران|ص=۱۰۶-۱۰۷۱۰۶–۱۰۷}}</ref>
{{گفتاورد تزیینی|{{کوچک|'''احتمالاً این درست نیست که ما بخواهیم که یک نویسنده اون چیزی رو بگه که ما می‌خواستیم. اون کافی نیست. نویسنده باید یک چیزی بیشتر از اون رو بگه که ما می‌خواستیم. اون باید یه چیزهایی رو بگه که ما نمی‌دونیم می‌خوایم. خب، در این صورت من فکر می‌کنم که به این نوع طرز فکر متعلّقم. فکر می‌کنم اگر این شستشو می‌بایست در فضا اتّفاق بیفته یک مقدار هم باید در ما اتّفاق بیفته. ما باید این احساس رو بکنیم که کلمات، معیارها، اصطلاحاتی که به کار می‌بریم به خصوص کمی فرسوده شدند از وقتی همه به کار بردن. کلمه‌ای که از دستگاه دولتی تا روشنفکر معاصر همه به کار می‌برند به من حق بدید که نسبت به اون کلمه‌ها یک کمییک‌کمی مشکوک باشم. اگر قرار است که دستگاه‌های دولتی هم مسئولیت بگه و ما هم بگیم، من یک کمییک‌کمی به اون مسئولیت مشکوکم. اگر قراره که او هم راجع به آزادی صحبت بکنه و ما هم، من یک کمییک‌کمی راجع به این آزادی، مشکوکم. متشکّرم.'''}}}}
این سالی بود که نمایشِ ''[[ندبه]]'' مجال اجرا نیافت و فیلمِ ''[[کلاغ (فیلم ۱۳۵۶)|کلاغ]]'' ساخته شد؛ که سال بعد به آتش‌سوزی سینماها خورد و کم دیده شد. ''[[چریکه‌ی تارا]]'' (۱۳۵۷) فیلم بعدی بود که در ایران به نمایش عمومی در نیامد؛ ولی بیضایی آن را در بخشِ «[[نوعی نگاه]]» ِ [[جشنوارهٔ فیلم کن ۱۹۸۰]] به نمایش درآورد.
 
بیضایی در سالِ ۱۳۵۷ از کانون نویسندگان کناره گرفت.
خط ۲۰۰:
در سالِ ۱۳۵۸ نمایشِ ''[[مرگ یزدگرد]]'' اجرا شد. سالِ ۱۳۶۰ بیضایی از این نمایشنامه [[مرگ یزدگرد (فیلم)|فیلمی]] ساخت که در محاق توقیف ماند.
 
=== پس از ''[[مرگ یزدگرد]]'': فیلم‌سازی در سال‌های [[جنگ ایران و عراق|جنگ]] و سفرِ نافرجام ===
در [[انقلاب فرهنگی ایران]] در سالِ ۱۳۶۰<ref>{{یادکرد وب
|نشانی = http://etemaad.ir/Released/87-12-22/151.htm
خط ۲۱۹:
|archivedate = ۱۲ ژانویه ۲۰۱۲
|dead-url = yes
}}</ref> [[حمید سمندریان]] در توضیحِ چگونگیِ خرابیِ کارِ [[دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران]] در سال‌های پس از [[انقلابِ ۱۳۵۷]] رفتنِ بیضایی را علّتی اساسی دانسته استدانسته‌است: «دو ماه به بازنشستگی بهرام بیضایی مانده بود که حکم اخراجش آمد.»<ref>{{پک|سمندریان|ماهیان|۱۳۸۸|ف=این صحنه خانه‌یخانهٔ من است|ص=۳۲۱}}</ref> در همین دوره بود که دخترش، [[نیلوفر بیضایی|نیلوفر]]، گرفتاری سیاسی پیدا کرد و سرانجام ایران را ترک کرد: نخستین عضو از خانواده‌ای که در سال‌های ۱۳۶۴ تا ۱۳۶۶ به اروپا مهاجرت کرد و بهرام بیضایی را تنها گذاشت. در سالِ ۱۳۶۵، که [[ذکایی بیضایی آرانی|پدرش]] درگذشت، فیلمنامهٔ ''[[دیباچه‌ی نوین شاهنامه]]'' را نگاشت. ذکایی بدون سنگ قبر در [[لعنت‌آباد]] به خاک سپرده شد.
 
پس از فیلمِ ''[[مرگ یزدگرد (فیلم)|مرگ یزدگرد]]'' بیضایی ''[[باشو، غریبه‌ی کوچک]]'' و ''[[شاید وقتی دیگر]]'' را ساخت. امکان فیلم کردنِ فیلمنامهٔ ''[[روز واقعه (فیلمنامه)|روز واقعه]]'' فراهم نشد و سپس‌تر با کارگردانی دیگری به [[روز واقعه (فیلم)|همین نام]] فیلم شد.
خط ۲۲۶:
سالِ ۱۳۶۷ بیضایی داراییش را به تدریج در تهران فروخت و در پیِ خانواده به [[آلمان]] رفت. آنجا ویزای [[سوئد]] گرفت. در زمستانِ سردِ شمالی، چون که در [[دانمارک]] از قطار پیاده شده بود، ناگزیر تا مرزِ سوئد پیاده رفت؛ و در مقصد از کمردرد بستری شد.<ref>{{پک|عبدی|۱۳۸۳|ف=غریبهٔ بزرگ|ص=۴۹–۴۸}}</ref> دو فیلمنامهٔ ''[[آقای لیر]]'' و ''[[برگی گم‌شده از اوراق هویت یک هموطن آینده]]'' و نیز نمایشنامهٔ ''[[جنگنامه‌ی غلامان]]'' کارِ این دورهٔ دوری از ایران است.<ref>{{پک|بیضایی|۱۳۸۶|ف=سالشمار زندگی و آثار بهرام بیضایی|ص=۲۳}}</ref> ''[[طومار شیخ شرزین]]'' را هم در این زمان در [[استکهلم]] منتشر کرد. سرانجام از این مهاجرت پشیمان شد و سالِ بعد به تهران بازگشت؛ و چون به [[فرودگاه مهرآباد]] رسید، حتّی پولِ کرایه نداشت که به خانهٔ پدری برود!<ref>{{پک|عبدی|۱۳۸۳|ف=غریبهٔ بزرگ|ص=۴۹}}</ref>
 
=== از پایانِ [[جنگ ایران و عراق|جنگ]] تا زمانهٔ تکنوکراسی: ''[[مسافران (فیلم ۱۳۷۰)|مسافران]]'' و ترکِ دوبارهٔ ایران ===
سالِ ۱۳۶۸ بیضایی به ایران برگشت و ''[[مسافران (فیلم ۱۳۷۰)|مسافران]]'' را از روی پیش‌نویسی کهنه از سالِ ۱۳۵۴ نوشت و ساخت. در اواخر دههٔ ۱۳۶۰ با [[شهلا لاهیجی]] آشنا شد و بدین واسطه [[انتشارات روشنگران و مطالعات زنان]] شد ناشر تقریباً همهٔ کتاب‌های بیضایی.
 
;میانِ ماندن و رفتن – سال‌های استراسبورگ
سالِ ۱۳۷۵ به دعوتِ [[آیکورن|پارلمان بین‌المللی نویسندگان]] در [[استراسبورگ]] اقامت نمود.
 
=== بازگشت به ایران در [[دولت هفتم جمهوری اسلامی ایران|دولتِ خاتمی]]: ''[[سگ‌کُشی]]'' پس از دَه سال ===
با گشایشِ فضای سیاسی و فرهنگی در سرآغازِ دولت [[سید محمّد خاتمی]] در سالِ ۱۳۷۶، بیضایی به ایران بازگشت و پس از هجده سال دوری از صحنه نمایشِ ''[[بانو آئویی (نمایش بیضایی)|بانو آئویی]]'' نوشتهٔ [[میشیما یوکیو]] و نیز ''[[کارنامه‌ی بندار بیدخش]]'' را هم‌زمان در سالن چهارسو و سالن قشقایی واقع در [[تئاتر شهر]] تهران نمایش داد.
 
خط ۲۴۱:
بیضایی در آغازِ سال ۱۳۸۰ یک ماه به [[ژاپن]] رفت و توشه‌ای را که از نوجوانی از [[نمایش ژاپنی]] اندوخته بود پربارتر ساخت.<ref>{{پک|قوکاسیان|۱۳۸۱|ف=مقدّمه|رف=قوکاسیان|ص=۲۱}}</ref> ولی این خوشی دیری نپایید و در بازگشت درگیر مسائلی شد که برای ''[[سگ‌کُشی]]'' پیش آمده بود: «در غیاب او شریک مالی کوشیده بود با قراردادهایی «''سگ‌کشی''» را از دست او خارج کند و بیضایی را وادارد که پنجاه دقیقه از فیلم را حذف کند.»<ref>{{پک|قوکاسیان|۱۳۸۱|ف=مقدّمه|رف=قوکاسیان|ص=۲۱}}</ref> بیضایی زیر بار نرفت، ولی فیلم هم به ترتیب دلخواه به نمایش‌های خارجی نرسید. با این همه نسخهٔ کاملش در ایران به نمایش درآمد و اقبال فراوان یافت و [[فهرست پرفروش‌ترین فیلم‌های سینمای ایران|پرفروش‌ترین فیلم سال ۱۳۸۰]] شد. در ماهِ آبان مادرش، نیّره موافق، درگذشت و نزدیکِ ذکایی به خاک سپرده شد.
 
=== دههٔ ۱۳۸۰: از ''[[شب هزارویکُم]]'' تا ''[[وقتی همه خوابیم]]'' و هجرت ===
[[پرونده:Mozhdeh Shamsai and Bahram Beyzai 3 8711121414.jpg|بندانگشتی|368px|بیضایی همراهِ [[مژده شمسایی]] و [[محمّدرضا درویشی]] در جلسهٔ نقد و بررسیِ ''[[وقتی همه خوابیم]]''، بهمنِ ۱۳۸۷]]
''[[شب هزارویکُم]]'' را در پاییزِ ۱۳۸۲ در تالارِ چهارسوی [[تئاتر شهر]] [[تهران]] اجرا کرد.
خط ۲۵۴:
 
;بیرون کشیدن از این ورطه رختِ خویش
[[پرونده:Encina Commons, Stanford University.jpg|بندانگشتی|368px|[[انسینا کمونز]]، مرکز برنامه‌های مطالعات جهان (از جمله ایران‌شناسی) [[دانشگاه استنفورد]] از سالِ ۲۰۱۹. ([[برج هوور]] نیز در پس‌زمینه پیداست.) از نیمهٔ سالِ ۱۳۸۹ بیضایی به دانشگاه استنفورد رفت و، پس از نزدیکِ سی سال، استادی در دانشگاه را از سر گرفت. از این زمان بسیاری در ایران خواستارِ بازگشت و فراهم شدن امکان کارش شدند. مثلاً [[علی نصیریان]] در گفتگویی گفت: «. . . بیضایی باید برگردد. چه کار می‌کند در استنفورد؟ . . .»<ref>{{پک|نصیریان|برآبادی|۱۳۹۴|ف=سینما وضع خوشی ندارد!|ص=۴۵}}</ref> ولی بیضایی و دوستانش هر چه کوشیدند تا مگر بتوانند فیلمی در ایران بسازند، نشد؛ و او برنگشت. [[سپیده خسروجاه]] دربارهٔ حضورِ بیضایی در امریکاآمریکا گفته: «آقای بیضایی به جامعه ایرانی [[کالیفرنیا]] عمق فرهنگی بخشید.»<ref>{{پک|خسروجاه|غفّاری|۱۳۹۵|ص=|ک=هنرآنلاین|ف=بهرام بیضایی به جامعه ایرانی کالیفرنیا عمق فرهنگی بخشید / نمایشنامه «مرغ سحر» را از شجریان وام گرفتم / روایت سپیده خسروجاه از درام‌نویسی تا فعالیت تئاتری در آمریکا}}</ref>]]
پس از فیلمِ ''[[وقتی همه خوابیم]]'' بیضایی کوشید تا ''[[تاراج‌نامه]]'' و ''[[سهراب‌کُشی]]'' را به نمایش درآورد، ولی نشد. پس از این کوشش‌های نافرجام، و پس از آزارهای فراوان از زندگی تحت نظارت پلیسی تا تماس‌های تلفنی تهدیدآمیز و محرومیت‌های گوناگون اجتماعی برای خود و خانواده‌اش، بیضایی سفر را برگزید: اواخرِ مردادِ ۱۳۸۹ به اروپا<ref>{{پک|−|۱۳۸۹|ف=بهرام بیضایی ۳ کتاب تازه منتشر می‌کند|ص=۷}}</ref> و از آنجا به دعوتِ [[دانشگاه استنفورد]] همراهِ همسر و پسرش به [[ایالات متّحدهٔ امریکاآمریکا]] رفت و در این دانشگاه مشغول تدریس و تحقیق شد.
 
=== از نیمهٔ ۱۳۸۹: امریکاآمریکا و نمایش در دانشگاه ===
پس از سال‌ها استادی در دانشگاه و غیر از دانشگاه و انبوهی پژوهشِ تاریخی منتشر شده و نشده در ایران، بیضایی دوّمین استادِ مدعوِ کرسیِ دریاباریِ برنامهٔ [[ایران‌شناسی]]ِ [[دانشگاه استنفورد]] (پس از [[دیک دیویس]]) شد و یک‌ساله به امریکاآمریکا رفت.رفت؛ ولی پس از یک سال به خواهشِ [[عبّاس میلانی]]، مدیرِ برنامهٔ ایران‌شناسی استنفورد، همانجاهمان‌جا ماند و تدریس و تحقیق و نمایشِ نمایشنامه‌هایش را پی‌گرفت؛ و نمایش در ایران، سینما در ایران و هنر ایرانی در مهاجرت از جمله درس‌هایی است که در این دانشگاه داده‌است.<ref>{{یادکرد وب |url=http://shakhsiatnegar.com/بهرام-بیضایی |title=شخصیت نگار - بهرام بیضایی |accessdate=۱۷ سپتامبر ۲۰۱۹ |archiveurl=https://web.archive.org/web/20160729160342/http://shakhsiatnegar.com/بهرام-بیضایی |archivedate=۲۹ ژوئیه ۲۰۱۶ |dead-url=yes}}</ref> در این مدّت کوشش‌های دوستداران برای بازگرداندنش به ایران بی‌نتیجه ماند.
 
سالِ ۱۳۹۱ پژوهشِ مفصّلش دربارهٔ ''[[هزارافسان]]'' را پس از چند سال انتظار پروانهٔ نشر چاپ کرد. ''[[هزارافسان کجاست؟]]'' پیش‌تر در ۱۳۸۴، چندی پس از نمایشِ ''[[شب هزارویکُم]]'' و اندکی پس از انتشارِ پارهٔ نخستش در همان سالِ ۱۳۸۳ که ''[[ریشه‌یابی درخت کهن]]'' نام داشت، نوشته شده بود و بنا بود به [[نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران]] در اردیبهشتِ ۱۳۸۵ برسد، ولی انتشارش تا بهارِ ۱۳۹۱ پس‌افتاد.
خط ۲۹۱:
}}</ref>
 
بیضایی از سالِ ۱۳۹۱ نمایش‌های در امریکاآمریکا اجرا کرده‌است. سایه‌بازی ''[[جانا و بلادور]]'' که در تیرماهِ ۱۳۹۱ در [[مرکز اجتماعات محلّی کابرلی]] به نمایش درآمد نخستین از این نمایش‌هاست. زمستانِ همین سال [[محمّدرضا شجریان]] به تبریکِ زادروزِ بیضایی به خانهٔ وی در [[پالو آلتو، کالیفرنیا|پالو آلتو]] رفت؛<ref name="afkarnews.ir178183">{{یادکرد وب
| عنوان = محمدرضا شجریان در جشن تولد بیضایی + عکس
| ناشر = افکارنیوز
خط ۳۱۳:
در زمستانِ ۱۳۹۶ تمرینِ نمایشِ ''[[چهارراه (نمایشنامه)|چهارراه]]'' سرگرفت؛ که در نوروزِ ۱۳۹۷ در دانشگاه استنفورد به نمایش درآمد. در زمستانِ ۱۳۹۷ بیضایی تدارکِ نمایشِ جدیدی را آغاز کرد: ''[[داش آکل به گفته‌ی مرجان]]''. این نمایش به اجرا در نوروزِ ۱۳۹۹ نرسید؛ دستِ کم به خاطرِ تعطیلیِ دانشگاه استنفورد در [[دنیاگیری کروناویروس در منطقهٔ خلیج سان فرانسیسکو]].
 
در شهریورِ ۱۳۹۹ فیلمنامهٔ ''[[ماهی (فیلمنامه)|ماهی]]''، که از ۱۳۸۳ که نوشته شد در ایران پروانهٔ نشر نگرفته بود، در [[سان فرانسیسکو]] منتشر شد: یگانه کتاب از شصت‌وشش کتابِ منتشرشدهٔ بیضایی در آستانهٔ [[قرن پانزدهم هجری خورشیدی]] که از نظرِ دولتِ ایران در این زمان ممنوع بوده استبوده‌است. در این زمان بسیاری از کتابفروشی‌های بزرگِ فارسی قفسه‌ای مخصوصِ آثارِ بیضایی داشته‌اند؛ و [[کتاب‌شناسی بهرام بیضایی#چاپ‌نشده‌ها|چند کتابِ منتشرنشده]] و چند فیلمِ بیضایی نیز در ایران در توقیفِ دولت بوده استبوده‌است.
 
به مناسبتِ ده سال حضورِ بیضایی در استنفورد برنامهٔ ایران‌شناسیِ این دانشگاه در تدارکِ جشنواره‌ای بوده استبوده‌است.
 
== کارنامه ==
خط ۳۴۰:
بخشِ اصلیِ مجموعهٔ خصوصیِ بیضایی (از [[دست‌نوشته]] و فیلم و عکس و کتاب و سند و غیره)، منهای هر چه که طی ده‌ها سال از آن گُم و پراکنده یا اهدا شده، به هیچ کتابخانه یا موزه‌ای سپرده نشده و نزدِ خودش می‌باشد. دست‌نوشته‌هایی نمایشی از دورانِ نوجوانیش، چنان‌که [[عبدالمجید ارفعی]] به سالِ ۱۳۹۸ گفته، از همان زمان نزدِ ارفعی بوده‌است.<ref>{{پک|ارفعی|شهبازی|۱۳۹۸|ف=عاشق نبودم سراغ گل‌نبشته‌ها نمی‌رفتم|ص=۱۵}}</ref> دست‌نوشتهٔ بعضِ فیلمنامه‌ها و نمایشنامه‌هایش نیز، گاه اصل و گاه کُپی، نزدِ بازیگرانی هست؛ از جمله فیلمنامهٔ ''[[مسافران (فیلم ۱۳۷۰)|مسافران]]'' به خطِّ نویسنده که در مجموعهٔ خصوصیِ [[حسن پورشیرازی]] است.<ref>{{پک|پورشیرازی|۱۳۸۰|ف=فراتر از تفاهم|ص=۱۱۳}}</ref> دستخطِ سپاسِ بیضایی از [[حمید امجد]] و [[محمّد رضایی راد]] برای کمک در انتشارِ ''[[هزارافسان کجاست؟]]'' و دستخطِ امضا و اهدای کتاب‌هایش به کسانِ گوناگون، از [[اکبر رادی]] و [[منوچهر فرید]] و دیگران، نزدِ ایشان یا بازماندگانشان بوده‌است. دستخطِ «آن مرد» در پاییزِ ۱۳۹۸ در خانه-موزهٔ بتهوونِ تهران به نمایش گذاشته شد. پیش از آن نیز در پاییزِ ۱۳۸۷ دو دفترچه از دست‌نوشته‌های منتشرنشدهٔ بیضایی از دههٔ ۱۳۳۰ در [[موزهٔ سینمای ایران]] به نمایش گذاشته شده بود.<ref>{{پک|−|۱۳۸۷|ف=نمایش دست‌نوشته‌های بهرام بیضایی در موزه سینما|ص=۱۶}}</ref>
 
منشآتِ اداریِ بیضایی در بایگانی‌های سازمان‌هایی که درش کار می‌کرده، از دانشگاه تهران و غیره، بوده استبوده‌است.
 
== بازیگران و همکارانِ بیضایی ==
خط ۳۴۷:
== سبک و مایگان ==
{{اصلی|بدعت‌ها و بدایع بهرام بیضایی}}
 
=== در تاریخ‌نگاری و افسانه‌شناسی: قدرت و عَرَض ===
بیضایی نویسندهٔ مهم‌ترین تاریخ [[نمایش ایرانی]] است. ''[[نمایش در ایران (کتاب)|نمایش در ایران]]''، پیش از کتاب شدن در سالِ ۱۳۴۴، سلسله‌ای از چهارده مقاله بود که به سال‌های ۱۳۴۱ و ۱۳۴۲ در ''[[مجله موسیقی]]'' چاپ شد. این پژوهش را بیضایی پس از آن نوشت که امکان نیافت در مقطع لیسانس ادبیات فارسی [[دانشگاه تهران]] به نمایش در ایران بپردازد و بیش از یک سال در دانشگاه نماند. پس خود پژوهش‌هایش را پی‌گرفت و مقالات را منتشر کرد و پس کتابش کرد. غیر از ''نمایش در ایران''، بیضایی ''[[نمایش در ژاپن (کتاب)|نمایش در ژاپن]]'' (۱۳۴۳) و ''[[نمایش در چین]]'' (۱۳۴۹) را نیز منتشر کرد، و نیز جزوه‌ای در [[نمایش هندی]] و مقالات فراوان و سرانجام ''[[ریشه‌یابی درخت کهن]]'' (۱۳۸۳) و ''[[هزارافسان کجاست؟]]'' (۱۳۹۱). ولی مهم‌ترین کار تاریخ‌نویسی او ''نمایش در ایران'' بوده‌است.
سطر ۳۸۸ ⟵ ۳۸۹:
|عنوان=
|گفتاورد=بیضایی یک کلمه است: استاد. تنها یک کلمه. کاش می‌توانستم آن گونه که بیان می‌کنم نوشته شود استاد.{{سخ}}چشم‌هایش چیزهایی می‌داند آن قدر دور، ناب و کمیاب که نمی‌توان در مورد آنها صحبت کرد. . . .
|منبع= [[فرهنگ معیّری]]، حدودِ ۱۳۸۰<ref>{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی=معیّری|کتاب=|سال=۱۳۸۱|فصل= «فرهنگ معیّری طراح چهره‌پرداز» از کتاب ''بهرام بیضایی و پدیده‌یپدیدهٔ سگ‌کشی''|صفحه=۱۸۳–۱۸۵|جلد=|زبان=}}</ref>
|تراز= چپ
|عرض= 342px
سطر ۴۳۰ ⟵ ۴۳۱:
|شکل‌بندی منبع =
}}
[[پرونده:B. Beyzai by Ardashir Mohasses, Pouran Solh Kol's collection.jpg|بندانگشتی|طرحِ چهرهٔ بیضاییِ جوان، کارِ [[اردشیر محصّص]]، در مجموعهٔ خصوصی [[پوران صلح کل]]. تصویری از این طرح نخستین بار به سال ۱۳۹۲ در مجلّۀمجلّهٔ ''[[بخارا (مجله)|بخارا]]'' منتشر شد.]]
«بهرام بیضایی همیشه شمایل فرهیختگی و دانایی بوده استبوده‌است.»<ref>{{پک|سلماسی|۱۳۹۸|ف=خداحافظی طولانی|ص=۱۸}}</ref> برخی آثار نمایشی و تجسمی بیضایی را به صورت‌های گوناگون بازنموده‌اند. یگانه شمایل بیضایی در معابر عمومی تا سالِ ۱۳۹۹ در شابلون چهرهٔ هنرمندان نمایش در [[ایستگاه متروی تئاتر شهر]] تهران بوده‌است. [[مرتضی فرشباف]] نیز فیلمی تاریخی به نامِ ''[[سهراب شهید ثالث (فیلم)|سهراب شهید ثالث]]'' (۱۳۹۹) در دستِ ساخت دارد که یکی از نقش‌هایش نقشِ جوانیِ بیضایی است.
 
جشنوارهٔ تئاتر تجربه نیز جایزهٔ پژوهشی خود را به نامِ بیضایی نامیده استنامیده‌است.
 
== جایزه‌ها ==
سطر ۴۵۵ ⟵ ۴۵۶:
* {{یادکرد کتاب|نام ویراستار=امیر|نام خانوادگی ویراستار=اسماعیلی|عنوان=چهره در چهره: مصاحبه با هنرمندان تئاتر و سینمای ایران|سال=۱۳۷۷|ناشر=[[انتشارات مروارید]]|مکان=[[تهران]]|شابک =964-6026-23-0}}
* {{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی=امجد|نام=حمید|پیوند نویسنده=حمید امجد|ژورنال=[[مجله بخارا|بخارا]]|عنوان=در چند و چونِ معاصر بودن|شماره=۵۷|سال=۱۳۸۵|صفحه=۱۴۴–۱۵۲}}
* {{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی=بلوکباشی|نام=علی|پیوند نویسنده=علی بلوکباشی|نام خانوادگی2=محمّدی|نام2=حمیدرضا|ژورنال=ضمیمهٔ روزنامهٔ [[شرق (روزنامه)|شرق]]|عنوان=نمی‌دانم کِی آرام خواهیم گرفت|شماره=۱۴۴۹|تاریخ=۶ بهمن ۱۳۹۰|صفحه=۲۵-۲۸۲۵–۲۸}}
* {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=بیضائی|نام=ذکائی|پیوند نویسنده=ذکایی بیضایی آرانی|عنوان=چهل‌وهشت تن از شعرای معاصر|سال=۱۳۳۹|ناشر=[[انجمن ادبی طهران]]|مکان=[[تهران]]}}
* {{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی=بیضایی|نام=بهرام|پیوند نویسنده=|ژورنال=سیمیا|عنوان=سالشمار زندگی و آثار بهرام بیضایی|شماره=۲|سال=۱۳۸۶|صفحه=۱۵–۲۸|پیوند=http://www.ensani.ir/fa/content/183312/default.aspx}}
سطر ۴۶۷ ⟵ ۴۶۸:
* {{یادکرد وب|نشانی=https://www.isna.ir/news/8202-08653/اميد-روحاني-محمود-دولت-آبادي-و-محمدضا-اصلاني-از-بهرام-بيضايي|عنوان=دولت‌آبادی، محمود. در جشن انتشار ''دیوان نمایش''|تاریخ بازدید=۱ اوت ۲۰۱۹|ناشر=[[خبرگزاری ایسنا]]|سال=۱۳۸۲}}
* {{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی=سلماسی|نام=مهرنوش|ژورنال=[[همشهری]]|عنوان=خداحافظی طولانی: فیلمسازان جوان دهه پنجاه چگونه از قطار سینمای ایران پیاده شدند|شماره=۷۸۲۸|سال=۱۳۹۸|صفحه=۱۸}}
* {{یادکرد کتاب | نام=حمید | نام خانوادگی=سمندریان | پیوند نویسنده= حمید سمندریان | نام۲=افسانه | نام خانوادگی۲=ماهیان | پیوند نویسنده۲=افسانه ماهیان | عنوان=این صحنه خانه‌یخانهٔ من است: زندگی، اندیشه و آثار حمید سمندریان در گفت‌وگو با افسانه ماهیان | ناشر=[[نشر قطره]] | مکان=[[تهران]] | سال=۱۳۸۸ | شابک=۹۷۸-۹۶۴-۳۴۱-۹۱۸-۹}}
* {{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی=شمسایی|نام=مژده|پیوند نویسنده=مژده شمسایی|ژورنال=[[شرق (روزنامه)|شرق]]|عنوان=تولدت مبارک بهرامْ پسر|شماره=۲۷۵۹|تاریخ=۵ دی ۱۳۹۵|صفحه=۱۴}}
* {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=شیری|نام=قهرمان|پیوند نویسنده=قهرمان شیری|عنوان=جادوی جن‌کشی|سال=۱۳۹۵|ناشر=[[انتشارات بوتیمار]]|مکان=مشهد|شابک=9786004040976}}
سطر ۴۷۴ ⟵ ۴۷۵:
* {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=کیانیان|نام=رضا|پیوند نویسنده=رضا کیانیان|عنوان=شعبده بازیگری|سال=۱۳۹۳|ناشر=نقش و نگار|مکان=تهران|شابک=964-7002-07-6}}
* ماه‌نامهٔ هنرهای نمایشی، دورهٔ دوم، شمارهٔ دو، مهر و آبان ۱۳۸۲
* {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=قوکاسیان|نام=زاون|پیوند نویسنده=زاون قوکاسیان|عنوان=بهرام بیضایی و پدیده‌یپدیدهٔ سگ‌کشی|سال=۱۳۸۱|ناشر=[[انتشارات خجسته]]|مکان=تهران|ref=قوکاسیان|شابک=964-6233-48-1}}
* کاوه، علیرضا: دوساعت گفتگوی علیرضا کاوه با بهرام بیضایی /... به گفتگوی واقعی نیازمندیم. هفته‌نامه سینما ۱۳۸۸
* {{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی=کاتوزیان|نام=همایون|پیوند نویسنده=محمدعلی همایون کاتوزیان|ژورنال=[[اعتماد (روزنامه)|اعتماد]]|عنوان= «غرب‌زدگی» خرده‌بورژوازی و پرولتاریای وارداتی نبود|شماره=۲۷۸۷|تاریخ=۴ مهر ۱۳۹۲|صفحه=۱۰}}
* {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=عبدی|نام=محمّد|پیوند نویسنده=محمد عبدی (نویسنده)|عنوان=غریبهٔ بزرگ: زندگی و سینمای بهرام بیضائی|سال=۱۳۸۳|ناشر=[[نشر ثالث]]|مکان=[[تهران]]|شابک=964-380-079-2}}
* {{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی=عظیمی فرد|نام=فاطمه|ژورنال=فرهنگ مردم ایران|عنوان=ثبت علمی فرهنگ مردم؛ دستاورد سید ابوالقاسم انجوی شیرازی|شماره=۵۶|تاریخ=بهار ۱۳۹۸|صفحه=۱۶۵-۱۸۱۱۶۵–۱۸۱}}
* {{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی1=عنقا|نام1=حمیده بانو|پیوند نویسنده1=حمیده بانو عنقا|نام خانوادگی2=حسینی|نام2=سید فرزام|ژورنال=[[کتاب هفته خبر]]|عنوان=آقای نمایش‌نامه‌نویس از نمای نزدیک|شماره=۱۲۳|تاریخ=مهر ۱۳۹۵|صفحه=۲۱-۳۰۲۱–۳۰}}
* {{یادکرد دانشنامه | نام خانوادگی = میرعابدینی| نام = حسن| پیوند نویسنده = حسن میرعابدینی| نام ویراستار = اسماعیل| نام خانوادگی ویراستار = سعادت| پیوند ویراستار = اسماعیل سعادت| مقاله = گلشیری، هوشنگ| دانشنامه = [[دانشنامهٔ زبان و ادب فارسی]]| جلد = ۵| سال = ۱۳۹۳| ناشر = [[فرهنگستان زبان و ادب فارسی]]| مکان = تهران| زبان = فارسی| صفحات = ۵۲۸–۵۳۳}}
* {{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی1=نصیریان|نام1=علی|پیوند نویسنده1=علی نصیریان|نام خانوادگی2=برآبادی|نام2=سعید|ژورنال=[[کتاب هفته خبر]]|عنوان=سینما وضع خوشی ندارد!|شماره=۹۳|تاریخ=بهمن ۱۳۹۴|صفحه=۳۴-۵۳۳۴–۵۳}}
{{چپ‌چین}}
* [[احسان یارشاطر|Yarshater, Ehsan]]. "The Modern Literary Idiom." ''Critical Perspectives on Modern Persian Literature''. Edited and Compiled by Thomas M. Ricks. Washington, D. C: Three Continents Press. 1984.