}}
''' دکتروکیل''' سهیلیا طاهری:''' نماینده''' یا ''' وکیلجانشین''' کسی است که از طرف شخص دیگری –- اعم از[[شخص حقوقی |حقوقی]] یا حقیقی[[شخص –دکتر سهیلحقیقی|حقیقی]] طاهری:- به موجب عقد [[وکالت ]] برای انجام کاری مأمور میشود. '''▼
وکیل در موضع دفاع، از تامینات شغل قضا برخوردار است و شخصا امکان مبادرت به تجارت ندارد چون خلاف شان اوست. حرفه وکالت از آثار مترتبه بر تجارت، پیروی نمیکند و بدین جهت، وکالت را نمیتوان یک کسب و کار تلقی کرد. موید این حقیقت قانونی، سیاستهای کلی نظام در امور قضایی است که وکالت را در زیرمجموعه امور قضایی اورده است و در [قانون اساسی] نیز در فصل سوم یعنی فصل حقوق ملت ذکر شده است و از اصل چهل و چهار مستثنی است.
وکالت یک [[عقد جایز]] است که در چارچوب مقررات [[قانون مدنی]] منعقد میشود و طرفین آن وکیل و [[موکل]] نامیده میشوند. میتوان برای وکیل انتخابی حد و مرزی مشخص کرد که در چه زمینهای اجازه وکالت از طرف موکل دارد و در چه زمینهای خود شخص باید برای آن کار حضور داشته باشد.
نوشته شده توسط '''دکتر سهیل طاهری-وکیل پایه یک دادگستری -استاد و عضو هیات علمی دانشگاه'''
▲'''دکتر سهیل طاهری:''' '''وکیل کسی که از طرف شخص دیگری – اعم از حقوقی یا حقیقی –دکتر سهیل طاهری: به موجب عقد وکالت برای انجام کاری مأمور میشود.'''
تعریف وکالت:
قانون مدنی ایران در ماده ۶۵۶ وکالت را چنین تعریف کرده است:
'''وکالت''' عقدی است که بموجب آن یکی از طرفین طرف دیگر را بر انجام امری نایب خود قرار می دهد.
با انعقاد عقد وکالت، '''وکیل''' و موکل در برابر یکدیگر حق و تکلیف یافته، دارای روابط حقوقی، وظایف و مسئولیت های متقابلی می شوند.
وکالت در لغت به معنای واگذار کردن یا تفویض کردن میباشد. وکالت در اصطلاح حقوقی: عقدی است که به موجب آن یکی از طرفین عقد، طرف دیگر را برای انجام امری نایب خود مینماید. وکالت یکی از عقود بسیار رایج میباشد، که امروزه در صحنههای اجتماعی و اقتصادی و بانکها استفادۀ زیادی میشود. وکالت عقد است و در نتیجه نیاز به ایجاب موکّل و قبول وکیل دارد.
احکام '''وکالت'''
برخی از مهم ترین احکام وکالت این چنین است:
۱- وکالت عقدى است که احتیاج به ایجاب دارد، و به هر لفظى که دلالت بر این مقصود نماید صحیح است؛ مانند این که بگوید «به تو وکالت دادم» یا «تو وکیل منى در این کار» یا «به تو واگذار کردم فروش آن را». در وکالت لازم نیست صیغه خوانده شود. اگر انسان به دیگرى بفهماند که او را وکیل کرده، و او هم بفهماند قبول نموده، مثلًا مال خود را به کسى بدهد که براى او بفروشد و او مال را بگیرد، وکالت صحیح است.
۲- اگر انسان کسى را که در شهر دیگر است '''وکیل''' نماید و براى او وکالت نامه بفرستد و او قبول کند، اگر چه وکالت نامه بعد از مدّتى برسد وکالت صحیح است.
۳- مُوَکِّل (کسى که دیگرى را وکیل مى کند) و نیز کسى که وکیل مى شود، باید عاقل و ممیّز باشند و از روى قصد و اختیار اقدام کنند و موکّل باید بالغ نیز باشد و کسى که او را به وکالت مجبور کرده اند، اگر بعداً راضى شود و نیز موکّل نابالغ اگر ولىّ او اذن یا اجازه دهد، وکالت وى صحیح است.
۴- کارى را که انسان نمى تواند انجام دهد، یا شرعاً نباید انجام دهد، نمى تواند براى انجام آن از طرف دیگرى وکیل شود، مثلًا کسى که در احرام حجّ است، چون نباید صیغۀ عقد زناشویى را بخواند، نمى تواند براى این که صیغه را در حال احرام بخواند از طرف دیگرى وکیل شود.
۵- اگر انسان کسى را براى انجام کارهاى خود '''وکیل''' کند صحیح است، ولى اگر براى یکى از کارهاى خود وکیل نماید و آن کار را معیّن نکند، وکالت صحیح نیست.
۶- عقد وکالت از طرفین غیر لازم است (جایز است) و عزل موکل زمانی نافذ است که وکیل از عزل خود توسط موکل با خبر شده باشد، پس اگر موکّل وکیل را عزل کند، (یعنى از کار برکنار کند)، بعد از آن که خبر به وکیل رسید نمى تواند آن کار را انجام دهد، ولى اگر پیش از رسیدن خبر آن کار را انجام داده باشد صحیح است.
۷- وکیل مى تواند از وکالت کناره گیرد، و اگر موکّل هم غایب باشد اشکال ندارد.
۸- اگر چند نفر را براى انجام کارى وکیل کند و به آنها اجازه دهد که هر کدام به تنهایى در آن کار اقدام کنند، هر یک از آنان مى توانند آن کار را انجام دهد و چنانچه یکى از آنان بمیرد، وکالت دیگران باطل نمىشود، ولى اگر نگفته باشد که با هم یا به تنهایى انجام دهند، یا گفته باشد که با هم انجام دهند، هیچ یک نمى توانند به تنهایى اقدام نمایند، و در صورتى که یکى از آنان بمیرد، وکالت دیگران باطل مى شود.
۹- اگر وکیل یا موکّل بمیرد وکالت باطل مى شود و نیز اگر چیزى که براى تصرّف در آن وکیل شده است از بین برود، مثلًا گوسفندى که براى فروش آن وکیل شده بمیرد، وکالت باطل مى شود، و اگر یکى از آنها دیوانه یا بیهوش شود در زمان دیوانگى یا بیهوشى وکالت اثرى ندارد، و اگر کسى را براى انجام کارى در آینده وکیل کند، وکیل و موکّل هر دو هم در حال وکالت دادن و هم در زمان آن کار شرایط لازم را دارا باشند، وکالت صحیح است، و اگر در فاصلۀ این دو زمان، دیوانگى یا بیهوشى یا مانند آن پدید آید، به صحّت وکالت ضررى نمىرساند.
۱۰- اگر انسان کسى را براى کارى وکیل کند و براى او حق الوکاله تعیین کند، بعد از انجام آن کار باید حق الوکاله را به او بدهد.
۱۱- اگر وکیل در نگهدارى مالى که در اختیار او است کوتاهى نکند و غیر از تصرّفى که به او اجازه دادهاند، تصرّف دیگرى ننماید و اتّفاقاً آن مال از بین برود، لازم نیست عوض آن را بدهد. اما اگر وکیل در نگهدارى مالى که در اختیار او است کوتاهى کند، یا غیر از تصرّفى که به او اجازه دادهاند، تصرّف دیگرى در آن بنماید و آن مال از بین برود، ضامن است، پس اگر لباسى را که گفتهاند بفروش، بپوشد و آن لباس تلف شود، باید عوض آن را بدهد.[۱]
در پایان تذکر این نکته ضروری است که در موضوع «وکالت» در منابع فقهی کتاب مستقلی با عنوان «کتاب الوکالة» وجود دارد که فقها این موضوع را به تفصیل مورد تحلیل و بررسی قرار داده اند و معمولاً در میان فقها، در کلیات مسائل وکالت، اختلاف جدی و مهم وجود ندارد. همچنین مسئلۀ وکالت در حقوق مدنی نیز به تفصیل بحث شده است که برای آگاهی بیشتر میتوانید به منابع فقهی و حقوقی مراجعه کنید.
'''منبع:سایت : دکتر سهیل طاهری-وکیل پایه یک دادگستری -استاد و عضو هیات علمی دانشگاه'''
'''www.drsoheiltaheri.com'''
نایب السلطنه را در دوره [[صفویان]] «وکیل» میگفتند و عنوان «وکیل الرعایا» هم از همینجا برخاسته است.
== انواع وکالت ==
* [[وکیل تسخیری]]
== منابع ==
== دکتر سهیل طاهری-وکیل پایه یک دادگستری-استاد دانشگاه ==
'''www.drsoheiltaheri.com'''
* ترمینولوژی حقوق، [[محمدجعفر جعفری لنگرودی]]، تهران: کتابخانه گنج دانش، {{شابک|۹۶۴-۵۹۸۶-۰۷-۹}}
|