حکم (فیلم ۱۳۸۴): تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
برچسب‌ها: واگردانی دستی ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۳۴:
== خلاصه داستان ==
«حکم که صادر شد، باید اجرا بشه، اگه بترسی، تأخیر کنی، یا جا بزنی، حکم خودت صادر می‌شه …». ماهیت پول خرید و فروش است. آنهایی که میان پول و معامله زندگی می‌کنند ، عاقبت به صدور حکم یکدیگر می‌رسند. رضا معروفی خود صاحب حکم است، اما آن را اجرا هم می‌کند. او سهند را امان می‌دهد، به خانه می‌آورد و برای گرفتاری اش چاره‌ای می‌یابد. محسن (پولاد کیمیایی) و فروزنده (لیلا حاتمی) هر دو جوانند و عاشق؛ محسن اما خون و اسلحه و پول را انتخاب می‌کند. حتی در مقابل فروزنده حکم صادر می‌شود.
* سه جوان هر کدام به دلیلی برای سرقت از منزل مهندسی ثروتمند به ویلای او در شمال می روند. سهند می‌خواهد اسناد و مدارکی جعلی را که پایش را به مناسبات اقتصادی فاسد و خلاف های مهندس می‌کشاند به دست بیاورد. محسن خلافکاری خشن و خطرناک است که از بالادستی هایش دستور گرفته تا طلا و جواهر و پولهای این خانه را بدزدد، و فروزنده دختری فریب خورده است که منشی مهندس و مدتی هم صیغه اش بوده و حالا قصد انتقام گرفتن دارد. در طول سرقت معلوم می‌شود که محسن و فروزنده در گذشته رابطهٔ عاطفی بی سرانجامی داشته اند. فروزنده با گلوله‌ای مهندس را ناکار می کند و با پول و جواهرات و اسناد فرار می‌کنند و قصد دارند با گذرنامهٔ قلابی از کشور خارج شوند. رضا معروفی خلافکارِ پیرِ کهنه‌کار که از طرف جلال- یکی از رؤسای محسن- مامور شده گذرنامه ها را به آنها برساند، سر مبلغ با جوان ها درگیر می شود ولی سرانجام گذرنامه ها را به آنها تحویل می‌دهد و همراه سهند به تهران برمی‌گردد، درحالیکه رضا نسبت به سهند و فروزنده دلبستگی پدرانه ای پیدا کرده است. در طول سفر از طریق روایت هر کدام از این چهار نفر با گذاشته شان آشنا می شویم: سهند در دوران دانشجویی عاشق دختری به نام دریا بوده، اما دریا به دلیل فشار خانواده به فرانسه میرود. مدتی بعد سرزده و بی خبر برمی‌گردد و همراه سهند به شمال می‌روند و پس از سه روز خودش را در دریا غرق می کند و حالا سهند به دلیل این اتفاق حال آشفته و نامتعادلی دارد. محسن هم که در میانهٔ رابطهٔ عاطفی اش با فروزنده ناگهان ناپدید شده، چند سال بعد به عنوان خلافکاری باسابقه برگشته بوده تا با کمک عشق قدیمی اش و به حکم رؤسایش نقشهٔ سرقت جواهرات و پول مهندس را اجرا کند. رضا معروفی هم آدم اهل فرهنگی است که برای تأمین زندگی اش با خلافکارها قاطی شده، اما فقط خلاف های کوچک انجام می‌دهد و در جنایت‌های رؤسا دخالتی ندارد. در راه محسن متوجه می‌شود گذرنامه‌های آنها تعمداََ بی دقت جعل شده بوده تا موقع رسیدن به مرز دستگیر و زندانی شود. آنها ناچار به تهران برمی‌گردند، و محسن قصد دارد حکم کشتن جلال را از شخصی به نام حد میثاق- که رئیس ارشد و همه کارهٔ دارودستهٔ خلافکارهاست - بگیرد. فروزنده که به وضع آشفتهٔ محسن و کارهای خلافش پی برده با او درگیر می‌شود و کتک مفصلی می‌خورد. بعد پنهانی از هتلی که در آن حبس شده فرار می کند و پیش رضا معروفی و سهند می‌آید تا به آنها خبر بدهد که محسن قصد کشتن شان را دارد. رضا از طریق رابط ها و خبرچین هایش می فهمد که محسن در مراسم عروسی یکی از سرکرده‌های باند قرار است حکم مرگ جلال را اجرا کند و با پول‌های دزدی از کشور خارج شود. سهند و رضا و فروزنده بیرون محل عروسی منتظر می‌شوند و محسن آخرشب پس از کشتن جلال به قصد برداشتن پول ها از مجلس عروسی بیرون می آید. آنها او را تا محل مخفی کردن پول ها تعقیب می کنند و فروزنده از رضا معروفی می خواهد که اجازه بدهد کار محسن را خودش تمام کند. دو دلدادهٔ جوان با هم روبرو می شوند و فروزنده روی محسن اسلحه می کشد. محسن هم روی فروزنده هفت تیر می کشد، اما با گلولهٔ رضا معروفی کشته می شود. محسن قبل از مرگ به فروزنده اعتراف می کند که دوستش داشته و معلوم می شود که  هفت تیرش خالی بوده است. فروزنده با گریه، جنازهٔ محسن را رها می کند و همراه رضا معروفی و سهند میرود؛ حالا رضا معروفی هم دستش به خون آلوده شده است.
 
== توضیحات ==