شینتو: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Attari-u (بحث | مشارکت‌ها)
اضافه کردن پیوند
جزئی
خط ۱۴:
 
== خلقت جهان ==
طبق باور شینتوها در این دنیا هیچ نبوده و سپس اولین [[کامی]] به نام "آمِنو مینا کانوشی"خودبه‌خود به‌وجود آمده‌است . او روح ستارهٔ شمالیست. او و دو کامیِ دیگر که به کامی‌های خلقت معروفند جهان و کامی‌های دیگری را به وجود آوردند که دو تا از آن کامی‌ها به نامهای "ایزاناگی" و "ایزانامی" مأمور شدند که با نیزه‌ای که به آن‌ها داده شده بود سرزمین جدیدی را خلق کنند. به‌اینترتیببه‌این ترتیب هشت جزیره به‌وجودآمدبه‌وجود آمد که همان جزایرِ ژاپن هستند .همچنین "آماتِراسو" یا "الههٔ خورشید" از چشم چپ یکی از آن‌ها متولد شد.امپراتورهای ژاپن از نسل اولین امپراتورِ ژاپن هستند و اولین امپراتورِ ژاپن هم، نوهٔ "آماتِراسو" یا همان الههٔ خورشید بوده‌است. <ref>{{یادکرد کتاب|نشانی=http://www.mediafire.com/file/d7a2q8tkze22vm5/SAFAR_BE_DELE_ADYAN.pdf/file|عنوان=سفر به دل ادیان|نام خانوادگی=ن. فخر|نام=|ناشر=|سال=۱۳۹۳|شابک=|مکان=|صفحات=۶۱-۶۲}}</ref>
 
== دین ==
خط ۲۹:
بیرون از سرزمین اصل [[ژاپن]] آئین شینتویی به عنوان امری مترادف با [[ناسیونالیسم]] افراطی، [[میلیتاریسم]] و پرستش امپراتور شناخته می‌شود. این مطلب عجیب نیست، چون بی‌تردید، در طی قرون و اعصار همواره طرفداران نظامی‌گری و مصادر قدرت، از دین شینتو برای وحدت افکار و تقویت وفاداری مردم ژاپن استفاده کرده‌اند. شاید هم از لحاظ تاریخی وقوع این امر اجتناب‌ناپذیر بوده‌است.
 
از ابتدای قرن هفدهم میلادی، ترس از دخالت ملت‌های غربی منجر به سرکوب [[مسیحیت]] و دفع خارجی‌ها شد و آیین شینتویی که از جانب ادیان [[بودایی]] و [[کنفوسیوس]]ی به سرکوب و حتی جذب در آن‌ها تهدید شده بود، به سنگر حفظ و استقلال فرهنگ قومی ژاپن تبدیل شد. در نیمهٔ اول قرن نوزدهم، قدرت رو به توسعهٔ غرب امپریالیست،[[امپریالیسم|امپریالیست]]، تاریخ طولانی استقلال کشور ژاپن را خدشه‌دار ساخت. در این وضعیت کاملاً طبیعی می‌نمود که دین شینتویی، که ارتباط نزدیکی با خاندان سلطنتی داشت، به مبنایی معنوی برای حفظ و استقلال فرهنگ قومی و حفظ کشور از خطر سلطهٔ خارجی تبدیل شود. در نتیجه شینتو خصلتی به‌غایت ناسیونالیستی و ملی‌گرایانه پیدا کرد. از همین بابت هم، در خلال [[جنگ جهانی دوم]] افکار و اندیشه‌های میهن پرستانه، جنبهٔ مذهبی پیدا کردند اما پس از این جنگ به بازاندیشی دربارهٔ ناسیونالیسم تنگ نظرانهٔ قبلی، بیش از پیش توجه شد.<ref>{{پک|اونو|۱۳۸۷|ف=شینتو راه کامی |ص=۱۰۵}}</ref>
 
شینتوها از زمان‌های قدیم اعتقاد داشتند که امپراتورهای ژاپن از نسل اولین امپراتورِ ژاپن هستند و اولین امپراتورِ ژاپن هم، نوهٔ ''آماتِراسو'' یا الههٔ خورشید بوده‌است . تا قبل از سال ۱۸۶۸ ''[[آماتراسو]]'' یکی از خدایانِ مهم بود؛ اما از آن سال به بعد، حکومت دست به تبلیغات وسیعی زد تا اول آماتراسو را مهم‌ترین خدای جهان نشان دهد و دوم به مردم بقبولاند که با توجه به اینکه امپراتور ژاپن از نسل خدای خورشید است بنابراین شخص مقدسیستمقدسی ست.
 
با تبلیغات وسیع بر روی این که امپراتور "[[امپراتور میجی|مِیجی]]" که در آن زمان امپراتورِ ژاپن بود ،فرستادهٔ خدایان است و خودش نیز از نسلِ آماتراسو است، این معنی که او خداییست که در بدن یک انسان متولد شده،در ذهن مردم شینتو جا افتاد . آن‌ها به کامی‌هایی که از عالَمِ خدایان می‌آیند و به شکل یک انسان به زمین پا می‌گذارند "آ''کیتسومی کامی''" می‌گفتند. دانش‌آموزان هر روز در برابر عکس امپراتور تعظیم می‌کردند و قسم یاد می‌کردند که خود را فدای حکومت و امپراتوریِ مقدس نمایند. با این دیدگاهی که در جامعه گسترش یافته بود قدرتِ امپراتورانِ ژاپن هر روز افزایش پیدا می‌کرد تا جایی که امپراتور "[[هیروهیتو]]" تمام قدرت نظامی و اختیارِ عزل و نصب فرماندهان را در دست داشت . او همانند پدرانش یک "آکیتسومی کامی" یا خدایی در بدن انسان به حساب می‌آمد. بعد از شکست در جنگ جهانی دوم، ژاپن قانون اساسی‌اش را تغییر داد. طبق قانون جدید، دولت از حمایت از هر دین و مذهبی منع شد. در سال ۱۹۴۶ امپراتور هیروهیتو رسماً اعلام کرد که یک ''آکیتسومی کامی'' نیست. <ref>{{یادکرد کتاب|نشانی=http://www.mediafire.com/file/d7a2q8tkze22vm5/SAFAR_BE_DELE_ADYAN.pdf/file|عنوان=سفر به دل ادیان|نام خانوادگی=ن. فخر|نام=|ناشر=|سال=۱۳۹۳|شابک=|مکان=|صفحات=۷۴-۷۹}}</ref>