تجربه نزدیک به مرگ: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
Saranami2020 (بحث | مشارکتها) ←آزمایشهای بیولوژی اعصاب و روانشناسی: اینهم یک استدلال غیرعلمی دیگر از کتاب فاخر!! اولاً علاوه بر اندروفین هورمونهای دیگری چون سروتونین هم ترشح میشوند که میتوانند حالت خلسه و توهم بدهند دوماً قیاس حمله صرع با NDE با توجه به کیفیت کاملاً متفاوت این دو عارضه قیاس علمی و معقولی نیست. برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه ویرایش پیشرفتهٔ همراه |
Saranami2020 (بحث | مشارکتها) ←آزمایشهای بیولوژی اعصاب و روانشناسی: و بازهم! کاهش سطح اکسیژن خونی و هایپوکسی مغزی که از معروفترین تجربه های نزدیک مرگ هستند اصلاً تجربه نزدیک مرگ یعنی همین! اینها همیشه همین مدل استدلال میبافند؟! عجیب است واقعاً... برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه ویرایش پیشرفتهٔ همراه |
||
خط ۴۸:
=== آزمایشهای بیولوژی اعصاب و روانشناسی ===
[[کریس فرنچ]]، روانشناس بریتانیایی، نظریههای روانشناسی و فیزیولوژیکی را ارائه دادهاست که نشان دهندهٔ مادی بودن تجربهٔ نزدیک مرگ است. در یک نظریهٔ روانشناسی، چنین توضیح داده شدهاست که تجربه نزدیک به مرگ در واقع یک مکانیزم دفاعی است که در زمانهای خطرِ شدید رخ میدهد. نظریههای فیزیولوژیکی بسیاری، برای تجربهٔ نزدیک مرگ مطرح شدهاند که از آن جمله میتوان به نظریههایی اشاره کرد که بر پایهٔ [[هیپوکسی مغزی]]، کمبود اکسیژن، [[هیپرکاپنه]]، اندورفین و سایر انتقال دهندههای عصبی و فعالیتهای غیرعادی در [[لوب گیجگاهی]] هستند.<ref name="French2005">[[کریس فرنچ|French, Chris]]. (2005). ''Near-Death Experiences in Cardiac Arrest Survivors''. Progress in Brain Research 150: 351–367.
در دههٔ ۱۹۷۰، استاد روانشناسی، راسلنویس و روانشناس بالینی، روی کلتی اظهار کردند که تجربهٔ نزدیک به مرگ در واقع شکلی از [[خوددگربینی]] است که در شرایطی احساسی همچون خطر تهدید جانی رخ میدهد.<ref>Noyes, R. (1972) ''The experience of dying''. Psychiatry 35: 174–184.</ref><ref>Noyes, R. and Klett, R. (1976) ''Depersonalisation in the face of life-threatening danger: an interpretation''. Omega 7: 103–114.</ref><ref>Noyes, R. and Klett, R. (1977) ''Depersonalisation in the face of life-threatening danger''. Compr. Psychiat 18: 375–384.</ref><ref>Noyes, R. and Slymen, D. (1978–1979) ''The subjective response to life-threatening danger''. Omega 9: 313–321.</ref>
|