رمانتیسم: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
جز یکسان سازی نگارشی به رمانتی‌سیسم
برچسب‌ها: متن دارای ویکی‌متن نامتناظر ویرایشگر دیداری
خط ۱:
[[پرونده:Caspar David Friedrich - Wanderer above the sea of fog.jpg|بندانگشتی|''[[سرگردان بر فراز دریای مه|مهاجر بر فراز دریایی از مه]]''، اثر [[کاسپار داوید فریدریش]].]]
'''رُمانتیسم''' {{فرانسه |Romantisme}} یا '''رمانتیسیسمرمانتی‌سیسم''' یا '''رمانتیسیزمرمانتی‌سیزم''' {{انگلیسی|Romanticism}} عصری از تاریخ فرهنگ در غرب [[اروپا]] است، که بیشتر در آثار [[هنرهای تجسمی]]، [[ادبیات]] و [[موسیقی]] نمایان شد.
 
رمانتیسمرمانتی‌سیسم جنبه‌های احساسی و ملموس را دوباره به هنر غرب وارد کرد. هنرمندان رمانتیک آزاد از چهارچوب‌های تصویرگری‌های سنتی، به تحقق بخشیدن ایده‌های شخصی خود پرداختند.<ref>The knowledgebook: everything you need to know to get by in the 21st Century. 2009. Washington, D.C. : National Geographic.</ref>
 
رمانتیسیسمرمانتی‌سیسم را همان‌طور که از نامش پیداست، باید نوعی واکنش احساسی در برابر [[خردگرایی|خرد محوری]] به‌شمار آورد. تمایلی به برجسته کردن خویشتن انسانی، گرایش به سوی خیال و رؤیا، به سوی گذشتهٔ تاریخی و به سوی سرزمین‌های ناشناخته. از دید انسان رمانتیک، جهان به دو دسته تقسیم می‌شود: یکی دستهٔ خردگرا (به قول [[نووالیس]]: جهان اعداد و اَشکال)، و دوم دستهٔ احساسات یا به‌طور دقیق‌تر، والاترین‌ها و زیبایی‌ها.
می‌توان شروع رمانتیسیسمرمانتی‌سیسم را اینگونه بیان کرد. فلاسفه عصر روشنگری، عقل را محور و معیار شناخت جهان می‌دانستند (عقل گرایان). فلاسفه و دانشمندان دیگری همچون نیوتن جان لاک اعتقاد به تجربه داشتند. یعنی اصول شناخت جهان چیزی است که از طریق حواس وارد عقل می‌شد ([[تجربه‌گرایی|تجربه گرایان]]). به مرور روشن شد که هر دو دیدگاه نمی‌تواند به شکل رضایت بخشی جهان و عالم پیرامون ما را توصیف کند. اینجا بود که گزینه سومی که شامل احساس بود وارد شد.
 
رمانتیسمرمانتی‌سیسم در اصل، جنبشی هنری بود که در اواخر [[قرن هجدهم (میلادی)|قرن هجدهم]] و [[قرن نوزدهم (میلادی)|نوزدهم]] در ادبیات و سپس [[هنرهای تجسمی]]، ابتدا در [[انگلستان]] و سپس [[آلمان]]، [[فرانسه]] و سراسر [[اروپا]] رشد کرد. رمانتیسمرمانتی‌سیسم تا حدودی ضد جامعهٔ اشرافی و [[دوران روشنگری]] (به‌طور بهتر، عقلانی) بود. گفته می‌شود که ایدئولوژی [[انقلاب فرانسه]] و نتیجه‌های آن این طرز فکر را تحت تأثیر خود قرار داد.
 
رمانتیسمرمانتی‌سیسم را جنبشی ضد روشنگری می‌دانند. [[آیزایا برلین|برلین]]، به‌خصوص، علاقه‌مند به استفاده از چنین لفظی برای اشاره به این جنبش بود. درحالی‌که روشنگری نهضتی فکری به‌حساب می‌آمد که با علم و منطق و پیشرفت‌های نظام‌های عقلانی بشری در فهم علوم تجربی و انسانی گره خورده بود، متفکرین و هنرمندان رمانتیک، تأکید فرهنگی بر خرد را محدودکننده و سرکوبگر روح آدمی می‌دانستند و بر مؤلفه‌هایی چون هنر، شور، هیجان، تخیل، مضامین معنوی، مناسک و نمادها تأکید می‌کردند. در میان اصحاب رمانتیک، امر خاص ارزشمندتر از امر عام بود و خاص بودن فرهنگ‌های بومی، تنوع و تکثر زبان‌های بشری، هویت‌های محلی و منحصربه‌فرد بودن آدمیان ستایش می‌شد.<ref>شرت: ۱۳۸۷، ص ۹–۸۸</ref>
 
== واژه‌شناسی ==
ابتدا صفت «رمانتیک» بود که کم‌کم در قرن هفدهم میلادی در بیشتر زبان‌های اروپایی بر سر زبان‌ها افتاد. این صفت که از کلمهٔ [[زبان لاتین|لاتینی]] رومانتیکوس {{به لاتین|Romanticus}} برگرفته شده بود به داستان‌هایی گفته می‌شد که به زبان‌های عامیانهٔ اروپا (و نه به زبان لاتین) نوشته شده باشند، در شیوهٔ نوشتار نو باشند و از قوانین کلاسیک پیروی نکنند. در آن زمان که ادبیات [و هنر] بر پایهٔ عقل‌گرایی استوار بود اثر رمانتیک چیزی بود «عجیب و غریب، هوس‌باز و دروغ‌پرداز». صد سال بعد، و ابتدا در [[زبان انگلیسی|انگلیسی]] و [[زبان آلمانی|آلمانی]]، این واژه بار معنایی مثبت یافت و برای نشان دادن «زیبایی و دل‌انگیزی» یک اثر به کار رفت. کمی بعد در فرانسه به این مکتب نو که تازه داشت پا می‌گرفت نام رمانتیسمرمانتی‌سیسم داده شد، برخی نیز به پیروی از [[استاندال]] از معادل ایتالیایی کلمه رمانتیسیسمرمانتی‌سیسم استفاده کردند، اما هرگز توضیح بیشتری دربارهٔ آن ندادند. مادام دو استال اثری را رومانتیک می‌دانست که «به نحوی به داستان‌های شهسواری وابسته باشد.» [[گوته]] آن را در برابر واژهٔ [[کلاسیک]] به کار می‌برد. از منظر او رمانتیک هر چیزی بود که بیمار است و کلاسیک در برابر آن سالم است. در اروپای قرن هجدهم، رمانتیسمرمانتی‌سیسم به گستره‌ای از آثار اشاره داشت که ویژگی‌های گوناگونی داشتند اما در نهایت همه بیانگر حالت روحی خاص آن دوره بودند.<ref>سیدحسینی، ۱۶۳ و ۱۶۴</ref>
 
== درباره ==
خط ۱۹:
این مکتب زاییدهٔ تمدن صنعتی و پیشرفت طبقه متوسط در سدهٔ نوزدهم می‌باشد. رمانتیک‌ها به رؤیا و اندیشه خود بیش از هر انگیزه طبیعی و غیرطبیعی اهمیت می‌دادند و آنچه می‌نوشتند جلوه‌هایی از جهان نا شناخته اندیشه و پندار بود.
 
خیال پردازان قرن ۱۹ توده را آنگونه که بودند تصور نمی‌کردند بلکه آنگونه که می‌خواستند باشد تجسم می‌ساختند؛ بنابراین رمانتیسمرمانتی‌سیسم در برابر [[واقع‌گرایی]] بود.
 
آن‌ها برعکس [[کلاسیسیسم|کلاسیسیست‌ها]] به خرد نمی‌پرداختند، بلکه به فرمان احساس و اندیشه گوش می‌دادند.
خط ۲۹:
هنرمند رمانتیک توده را دشمن می‌داند و چون از زندگی در اجتماع خویش گریزان است به دامان خیال‌ها و اندیشه‌های خویش پناه می‌برد و به دوران‌های باستانی و سده‌های میانه و روزگار کودکی و سرزمین آرزوها و تنهایی بازمی‌گردد.
 
رمانتیسمرمانتی‌سیسم فریاد خشم و اعتراض ضد بندگی انسان، کشاکش‌های [[سرمایه‌داری]] و برگرداندن به شهرهای کارگری و ضد صنعتگران سرمایه‌دار است.
 
بنیان رمانتیسمرمانتی‌سیسم با ایدئالیسم (Idealism) نزدیکی دارد و هنرمند رمانتیک زندگی و اجتماع را زاییدهٔ اندیشه می‌داند و دگرگونی‌های توده را (بر خلاف واقع گرایان) وابسته به دگرگونی‌های اندیشه بشری می‌داند.
 
=== رمانتیسیسمرمانتی‌سیسم در موسیقی ===
[[ارنست هوفمان]]، [[بتهوون]]، [[شوپن]]، [[شوبرت]]، [[فلیکس مندلسون]]، [[روبرت شومان]]، [[فرانتس لیست]]، [[برامس]]، [[هکتور برلیوز]]، [[یوهان اشتراوس]]، [[آنتوان بروکنر]]، [[ریچارد واگنر]] و [[پیتر چایکوفسکی|پیتر ایلیچ چایکوفسکی]] از برجسته‌ترین موسیقی‌دانان و آهنگ‌سازان رمانتیک محسوب می‌شوند.
 
خط ۵۳:
[[پرونده:La familia de Carlos IV, Francisco de Goya.jpg|بندانگشتی|خانواده کارلوس چهارم، رنگ و روغن روی بوم، موزه پرادو مادرید، فرانسیسکو گویا]][[پرونده:John Martin - Sodom and Gomorrah.jpg|بندانگشتی|نابودی [[سدوم و گموراه]]، ۱۸۵۲، جان مارتین]]
[[پرونده:IngresDeathOfDaVinci.jpg|بندانگشتی|مرگ لئوناردو دا وینچی، ۱۸۱۸، ژان-اوگوست دومینینگ انگر]]
در زمینه هنرهای تجسمی، رمانتیسیسمرمانتی‌سیسم با کنار نهادن خطوط خشک و مضمون‌های باستانی [[کلاسیسیسم]]، حرکتی نو در طرح و رنگ به‌وجود آورد. [[اوژن دولاکروا]]، [[کاسپار داوید فریدریش]]، [[تئودور ژریکو]] و گرو نمایندگان برجستهٔ این جنبش در [[نقاشی]] و [[داوید دانژه]] و باری در [[مجسمه‌سازی]] بودند.
 
[[فرانسیسکو گویا]] نابغه هنری عصر رمانتیسیسمرمانتی‌سیسم در اسپانیا است. در آثار او نوعی حال و هوای شادی‌آور [[روکوکوی پسین]] را می‌بینیم. یکی از آثار او نقاشی [[کارلوس چهارم]] است که از نظر [[روانشناسی]] به طرزی شگفتی‌آور امروزی است.
بزرگترین اثر او[[پرده سوم ماه می]] است. این پرده اعدام گروهی مبارزانی را نشان می‌دهد که علیه نیروهای فرانسوی برخاسته بودند. او به شیوه مخصوص رومانتیکی این پرده را به تصویر درآورده تا حقیقتی شاعرانه را بیان کند. گویا تصویری را آفرید که به نمادی هولناک در دنیای جدید مبدل شده‌است.
 
[[تئودور ژریکو]] خالق اثر مشهور [[کلک مدوسا]] با وجود عمر کوتاهش یکی از پیشگامان حرکت رمانتیسیسمرمانتی‌سیسم است. این تابلو که در اندازه‌هایی بزرگتر از اندازمان نمایش اولیه توجه بسیاری را به خود جلب کرد و آثار آن را می‌توان در کارهای دیگر نقاشان این سبک همچون [[اوژن دولاکروا]] و [[ویلیام ترنر]] دید. تلاش این تابلو در نشان دادن یک حقیقت ناخوشایند، واقعه برجسته‌ای در سبک نوظهور رمانتیک در نقاشی فرانسه بود. تصویر اشخاص (مثلاً ساختار عضلانی دقیق شخصی که پرچمی را برای کشتی نجات تکان می‌دهد) کلاسیک هستند اما واقعی بودن حس ناامیدی در افراد و حالت احساسی کمپوزیسیون این اثر را از طبقه آثار کلاسیک خارج می‌کند.<ref>{{یادکرد-ویکی
|پیوند = https://en.wikipedia.org/wiki/The_Raft_of_the_Medusa
|عنوان = The Raft of the Medusa
خط ۶۵:
}}</ref>
 
== اصول رمانتیسیسمرمانتی‌سیسم ==
# اهمیت دادن به فردیت و احساس هنرمند.(شخصیت)
# در این مکتب احساس به خاطر احساس و عاطفه به خاطر عاطفه اهمیت دارد.(هیجان واحساسات)
# عدم تبعیت از قوانین ثابت و پیروی از امیال ذهنی.(گریز و سیاحت)
# برتر شمردن عواطف انسانی و مسائل معنوی (رمانتیسیسمرمانتی‌سیسم در نقاشی با عبارت برتری و غلبه احساس بر عقل توصیف می‌شود).
# استفاده از هنر به عنوان وسیله‌ای برای تحریک احساسات.
# نمایش فضاهای خیال‌انگیز و اسرارآمیز و حالت غیرعادی آشفته و گاه جنون‌آمیز انسان‌ها.
خط ۷۸:
 
=== تاریخچه رمانتیسم ===
==== رمانتیسمرمانتی‌سیسم انگلیسی ====
[[پرونده:Edward Burnett Tylor.jpg|بندانگشتی|راست|130px|upright|انسان‌شناس انگلیسی، [[ادوارد تایلور]] (۱۸۳۲–۱۹۱۷)]]
 
خط ۱۰۰:
در ۱۸۶۰ [[آدولف باختین]] {{آلمانی|Adolf Bastian}} (۱۹۰۵–۱۸۲۶) برای «یگانگی روحی بشریت» به استدلال می‌پرداخت. او ادعا می‌کرد که مقایسه‌ای علمی از همهٔ جوامع انسانی آشکار خواهد کرد که دیدگاه‌های جهانی متمایز، دربردارندهٔ عناصر بنیادی یکسانی است. براساس نظر باختین، همهٔ جوامع انسانی در مجموعه‌ای از «ایده‌های اصلی» {{آلمانی|Elementargedanken}} شریکند؛ فرهنگ‌های متفاوت یا «ایده‌های قومی» {{آلمانی|Volkergedanken}} انطباق محلی این ایده‌های بنیادی‌اند.<ref>"Adolf Bastian", Today in Science History; "Adolf Bastian", Encyclopædia Britannica</ref> این دیدگاه راه را برای درک و فهم [[فرهنگ مدرن]] هموار کرد. [[فرانز بواس]] در این سنت پرورش یافت و هنگامی که [[آلمان]] را به سوی ایالات متحده ترک کرد آن را با خود به این کشور آورد.
 
== رمانتیسمرمانتی‌سیسم منفی ==
اصطلاح رمانتیسمرمانتی‌سیسم منفی را «مورس پکام» در شرح بن مایه‌های ناهمگون و واگرای رمانتیسمرمانتی‌سیسم وضع کرد و آن را در برابر رمانتیسمرمانتی‌سیسم مثبت علم کرد. او در مقالهٔ «به سوی نظریهٔ رمانتیسم» (۱۹۵۱) نوشت:
«... [رمانتیسمرمانتی‌سیسم منفی] بیان گرایش‌ها، نگرش‌ها، احساسات، باورها و اندیشه‌های انسانی است که قوالب ثابت مکانیکی را ترک گفته اما از دیدگاه ذوات یکپارچهٔ متحرک و زنده به اتحاد دوبارهٔ اندیشه و هنر خود نرسیده‌است.»
از این رو رمانتیک منفی گرا «دوره‌ای از شک، یاس، انزوای اجتماعی و مذهبی و جدایی خرد از نیروی خلاق» را تجربه می‌کند و «هیچ نوعی از نظم و قاعده حتی از نوع شیطانیش» را درک نمی‌کند و این شک و یاس را در قهرمانان آثار خود منعکس می‌کند.
 
خط ۱۲۵:
* کتاب موسیقی کلاسیک و رمانتیک - تألیف:[[هوشنگ کامکار]] - نشر دانشگاه هنر
* [http://persianbook.net/structure/viewpoint.php?bid=14&start=220 آی کتاب]{{پیوند مرده|date=اکتبر ۲۰۱۹ |bot=InternetArchiveBot }}
* جعفری نژاد، کامبیز. رمانتیسمرمانتی‌سیسم و شش شاعر رمانتیک. انتشارات حریر
* [http://www.hamneshinbahar.net/article.php?text_id=210 همنشین بهار: رمانتیسمرمانتی‌سیسم قیامی علیه هنجارهای عصر روشنگری]
{{رمانتیسیسم}}
{{جنبش‌های هنری}}