هفت‌اورنگ: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
MahdiBot (بحث | مشارکت‌ها)
جز ربات ردهٔ همسنگ (۳۰.۱) +مرتب+تمیز (۱۴.۹ core): + رده:شعرهای فارسی
خط ۹:
| مالک= [[نگارخانه هنر فریر]]
}}
[[پرونده:Nur ad-Din Abd al-Rahman Jami - Manuscript - Google Art Project.jpg|thumbبندانگشتی|leftچپ|220px|برگی از یک [[مینیاتور]] متعلق به یکی از کتاب‌های [[جامی]].{{سخ}}در این اثر [[بیت (شعر)|بیتی]] به [[زبان فارسی]] از اورنگ سبحة‌الابرارسبحةالابرار از [[منظومه (شعر)|منظومهٔ]] ''[[هفت اورنگ]]'' نقش بسته‌است.{{سخ}}این مینیاتور اکنون در مالکیت مجموعهٔ سلطنتی [[آل صباح]] در [[کویت]] قرار دارد.]]
 
[[پرونده:Nur ad-Din Abd al-Rahman Jami - Manuscript - Google Art Project.jpg|thumb|left|220px|برگی از یک [[مینیاتور]] متعلق به یکی از کتاب‌های [[جامی]].{{سخ}}در این اثر [[بیت (شعر)|بیتی]] به [[زبان فارسی]] از اورنگ سبحة‌الابرار از [[منظومه (شعر)|منظومهٔ]] ''[[هفت اورنگ]]'' نقش بسته‌است.{{سخ}}این مینیاتور اکنون در مالکیت مجموعهٔ سلطنتی [[آل صباح]] در [[کویت]] قرار دارد.]]
 
'''هفت اورنگ''' یکی از آثار منظوم [[جامی]] است که از [[هفت (عدد)|هفت]] بخش تشکیل شده‌است. این اثر سرشار از قصه‌ها و داستانهای تعلیمی و تمثیلی است.<ref>{{یادکرد وب|نویسنده =برات محمدی |نشانی = http://www.sid.ir/fa/VEWSSID/J_pdf/28913901422.pdf |عنوان =اسلوب حکایت پردازی در هفت اورنگ جامی | ناشر =فصلنامه تخصصی سبک شناسی نظم و نثر فارسی (بهار ادب)|تاریخ =زمستان ۱۳۹۰}}</ref>
سطر ۱۶ ⟵ ۱۵:
 
== شرح و تاریخچه ==
[[پرونده:Mirza Ali 002.jpg|thumbبندانگشتی|{{وسط‌چین}}نگاره‌ای از [[هفت اورنگ ابراهیم میرزا]]:{{پایان وسط‌چین}}{{وسط‌چین}}پیر فرزانه و امتناع از پذیرفتن مرغابی اهدایی مُرید.{{پایان وسط‌چین}}|leftچپ|220px]]
هر هفت منظومهٔ یادشده، در قالب [[مثنوی]] سروده شده‌اند، قالبی مناسب روایت داستان‌های حماسی، تاریخی، عاشقانه و اندرزگونه. سه منظومه از این میان، عاشقانه‌های تمثیلی است، مشتمل بر یوسف و زلیخا، لیلی و مجنون و سلامان و آبسال. مثنوی‌های سلسلةالذهب، سبحةالابرار و تحفةالاحرار راوی داستان‌هایی آموزنده‌اند، و اسکندرنامه یا خردنامهٔ اسکندری منظومه‌ای‌ست حماسی و آموزنده.{{سر خط}}
تاریخ سرایش اثر به یقین مشخص نیست (۸۷۳ ه.ق. روایت شده)، همچنین روشن نیست که این منظومه به دستور [[سلطان حسین بایقرا]] سروده شده‌باشد. آنچه روشن‌است، این که [[جامی]] در شیوهٔ سرایش این اثر، از شعرای پیشین و به‌طور مشخص از [[نظامی گنجوی]] تأثیر پذیرفته‌است.{{سر خط}}
مضمون هفت اورنگ از اندیشه‌های [[صوفیه]]، علی‌الخصوص فرقهٔ [[نقشبندیه]] متأثر است، که جامی در جوانی پیرو آن بود. چه اینکه در ۸۶۱ هجری قمری، مرشد نقشبندیه در [[هرات]] بود. زبان جامی در این اثر، چون دیگر ادیبان صوفی‌مسلک، سرشار از استعاره و نماد عارفانه‌است. با این فرض که انتقال و درک مفاهیم عرفانی، فلسفی و اخلاقی به مخاطب ساده نیست، حکایت‌ها در قالبی تمثیلی، و از زبان شخصیت‌های انسانی و حیوانی روایت شده‌است.<ref name= "book">شعر و نقاشی ایرانی، حمایت از هنر در ایران، شاهکارهایی از هنر نقاشی قرن دهم ه.ق. ماریانا شروه سیمپسون. انتشارات نسیم دانش.</ref>
 
== بخش‌ها ==
* [[مثنوی]] ''سلسلةالذهب'' در مسایل دینی و اخلاقی همراه با قصص گوناگون که به نام [[سلطان حسین بایقرا]] سروده شده‌است.
* ''سلامان و ابسال'' که روایتی است از داستان عاشقانه و [[عرفان|عرفانی]]ی [[سلامان و ابسال]] از منابع یونانی و پیش از جامی، [[سیناپور]] و دیگران آن را تصنیف کرده‌اند.
* ''تحفةالاحرار'' مثنوی عرفانی و دینی است به نام [[خواجه ناصرالدین نقشبندی]].
* سبحةالابرار نیز در [[تصوف]] و مسایل اخلاقی همراه با تمثیلات بسیار است.
سطر ۳۱ ⟵ ۳۰:
 
== تصویرگری ==
[[Fileپرونده:ZulaykhaArrivesInEgypt.jpg|thumbبندانگشتی|leftچپ|زلیخا در برشی از نگارهٔ ورود عزیز و زلیخا به مصر، مربوط به منظومهٔ یوسف و زلیخا]]
به نظر می‌رسد همزمانی سرودن هفت اورنگ، با عصر طلایی [[تیموریان]]، و حضور نگارگری بنام، چون [[کمال‌الدین بهزاد]] در دربار [[سلطان حسین بایقرا]]، موجب شده تا جامی به اهمیت نقاشی در درک پیام‌های هفت اورنگ پی ببرد. هفت اورنگ در زمان حیات جامی تصویرگری شده، به گواه وجود نگاره‌هایی از داستان یوسف و زلیخا، مشابه نگاره‌هایی که برای [[بوستان سعدی]] توسط بهزاد نقاشی شده‌اند.{{سر خط}}
محبوبیت و شهرت جامی پس از درگذشت اش به سال ۸۹۸ ه.ق. رو به کاهش گذاشت، [[صفویان]] که در ۹۰۷ ه.ق. به قدرت رسیدند، تاب تحمل فرقهٔ [[نقشبندیه]] را نداشتند، تا آنجا که [[شاه اسماعیل اول]] (۹۰۷ تا ۹۳۱ ه. ق)، به سبب انزجار از جامی، قصد داشت مقبره‌اش را در هرات تخریب کند.<ref>شاه اسماعیل اول صفوی هنگام استیلا بر هرات، مقبره او را سوزاند. البته فرزند جامی، ضیاءالدین یوسف، و گروهی از ارادتمندان جامی، با آگاهی از این سوءقصد، جسد او را به جای دیگری منتقل کردند و بعدها آن را به جای خود برگرداندند.
سطر ۶۸ ⟵ ۶۷:
 
{{ویکی‌نبشته|هفت اورنگ}}
 
{{ادبیات-خرد}}
 
[[رده:آثار جامی]]
[[رده:واژه‌ها و عبارت‌هایشعرهای فارسی]]
[[رده:کتاب‌های سده ۱۵ (میلادی)]]
[[رده:واژه‌ها و عبارت‌های فارسی]]