سگکشی: تفاوت میان نسخهها
[نسخهٔ بررسینشده] | [نسخهٔ بررسیشده] |
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
برچسب: برگرداندهشده |
۴ تغییر آخر متن رد شد (توسط Salarabdolmohamadian) و برگردانده شد به نسخهٔ 31154561 توسط Salarabdolmohamadian برچسب: واگردانی دستی |
||
خط ۶۲:
پس از توقّفِ ساختِ ''[[فیلم در فیلم]]''، طرحِ ''سگکُشی'' (با نامِ اوّلیهٔ «از دست رفته») شکل گرفت – سرآغاز دههٔ ۱۳۷۰.<ref>{{پک|امجد|۱۳۷۹|ف=رگهٔ تباهی|ص=۱۶}}</ref> فیلمنامهٔ ''سگکُشی'' را [[بهرام بیضایی|بیضایی]] تابستانِ سالِ ۱۳۷۱ نوشت.<ref>{{پک|بیضایی|۱۳۸۶|ف=سالشمار زندگی و آثار بهرام بیضایی|ص=۲۳}}</ref> دربارهٔ چگونگی سفارش گرفتنِ فیلمنامه و نگارش آن، بیضایی گوید: {{نقل قول|سفارشدهنده کلکی را که از کسی یا کسانی راجع به کلاهبرداریهای مالی و داد و ستدها و غیره شنیده بود تعریف کرد و بعد طرحی را که بر اساس آن فکر کرده بود در چهار پنج سطر خواند. . . . کلک اصلی خیلی زنده بود، و طبعاً من به آن برگشتم که به من امکان میداد یک ''[[حقایق دربارهٔ لیلا دختر ادریس]]'' پس از جنگ بنویسم؛ یا حتّی یک ''[[اشغال (فیلمنامه)|اشغال]]'' معاصر. . . . من فیلمنامه را نوشتم و نام موقّتی «سگکشی» هم بر آن گذاشتم. او آمد گرفت برد و خواند و نخواست و کلّی هم به من پرید که این صریح است و اجازه نمیگیرد و گران است و سخت است و غیره. . . . نوشته روی دستم ماند.<ref>{{پک|بیضایی|۱۳۸۱|ف= «گفتگو با بهرام بیضایی» از کتاب ''بهرام بیضایی و پدیدهی سگکشی''|رف=قوکاسیان|ص=۲۸}}</ref>}}
ولی سپستر به بیضایی پیشنهاد میشود که فیلم را بسازد. وی گفته: {{نقل قول|نسخهٔ خطّی «سگکشی» . . . نمیدانم چطوری دست به دست گشته بود و اوّلین بار در حدود سال
لغتِ «سگکُشی» و بعضی مشتقّاتش پیش از بیضایی در نوشتههای گویندگانی از [[یحیی کاشی]] تا [[صادق هدایت]] و [[صادق چوبک]]<ref>{{پک|چوبک|۲۵۳۶|ف=انتری که لوطیش مرده بود|ص=۱۴۴}}</ref> و [[خسرو شاهانی]]<ref>{{پک|انوری|۱۳۸۱|ف=فرهنگ بزرگ سخن|ص=۴۲۲۲}}</ref> و [[نصرتالله نویدی]]<ref>«سگی در خرمنجا». ''کتاب جگن''، شمارهٔ ۵. ۱۳۴۶. ص. ۳۲.</ref> آمده بود. معنای [[استعاره|استعاری]] این واژهٔ کمکاربرد سپستر در فرهنگ عامّه – به واسطهٔ [[حیوانآزاری]]هایی در میانهٔ دههٔ ۱۳۹۰ خورشیدی که در اخبار همگانی به آگاهی عموم رسید (مخصوصاً [[سگکُشی در ایران توسط شهرداری]]) – به معنای لفظی، یعنی کُشتنِ سگ، میل کرد و صورتِ «سگکُشی» در این معنیِ اخیر رواج یافت و استفاده شد.<ref>{{پک/بن|۱۳۹۴|ک=تجمع معترضان به سگکشی در مقابل سازمان حفاظت محیط زیست}}</ref>
خط ۹۵:
== نمایش و پس از آن ==
فیلم در [[نوزدهمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم فجر|فستیوال فجر سال ۱۳۷۹]] روی پرده رفت و [[سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه تماشاگران|برندهٔ سیمرغ بلورین فیلم برگزیدهٔ
دی ماه ۱۳۹۰ بیضایی در گفتگویی در ماهنامهٔ ''[[تجربه (مجله)|تجربه]]'' پایانِ ''سگکُشی'' را دارای امیدی وصف میکند که همین چند هم در «واقعیّت جاری» نیست. او گفت: ««سگکُشی» و «[[وقتی همه خوابیم]]» خُودِشان دُو آینهاند که خیلیها خُودِشان را در آنها دیدند و کسانی هم خُوش نداشتند خُودِشان را چنانکه هستند ببینند؛ و پایانِ هر دُو فیلم در مقایسه با واقعیّتِ جاری حتّی بیش از اندازه اُمیدوارانه است. در «سگکُشی» گُلرخِ کمالی میرَوَد که تجربههای تلخ و گران تمامشدهاش را بنویسد؛ یعنی با گُریز از جهانِ مهارنشدهٔ سوداگری به عملِ خلّاقهیِ نوشتن رو میآوَرَد که هزار مانع سرِ راهِ آن است. در «وقتی همه خوابیم» پَرندِ پایا برای همان عملِ خلّاقه اشک میریزد که روزی به آن دل بسته بود؛ گرچه خُوشبینانه میگوید گریهاش تمرینی است برای نقشی که شاید روزی بازی کُنَد. اُمید از این بالاتر؟»<ref>{{پک|بیضایی|۱۳۹۰|ف=سگکشی آیینهای بود که خودشان را در آن دیدند: گفتگو با بهرام بیضایی دربارهٔ تاریخ معاصر، اسطورهها و هنر|ص=}}</ref>
خط ۱۰۳:
=== استقبال ===
''سگکُشی''، همچنان که بعضی چون شهرام جعفرینژاد پیشبینی میکردند،<ref>{{پک|جعفرینژاد|۱۳۷۹|ف=بهرام بیضائی|ص=۱۱۴}}</ref> فروش چشمگیری داشت و، با ۳۳۰ میلیون تومان در نمایش سینماهای تهران، پرفروشترین فیلم ایران در سال ۱۳۸۰ شد.<ref>{{پک|یاری|۱۳۸۸|ف=مشخصات، داستان و مرور فیلمهای اکرانشده در سال ۱۳۸۸|ص=۳۰۹}}</ref><ref>{{پک/بن|۱۳۸۹|ک=خبرآنلاین: ۶۲ سال با گیشه و مخاطب سینما در ایران / بررسی فیلمهای پر فروش ایرانی از سال ۲۷ تا سال ۸۹}}</ref><ref>{{پک/بن|۵ شهریور ۱۳۸۴|ک=نگاهی اجتماعی به فیلم ''سگکشی''}}</ref><ref>{{پک/بن|۶ اردیبهشت ۱۳۸۷|ک=بهرام بیضائی پس از هشت سال فیلم تازهاش را کلید زد}}</ref> در رأیگیریِ
==== جایزهها ====
خط ۲۷۸:
بیشترِ صاحبنظران ''سگکُشی'' را از [[ژانر|گونهٔ]] [[فیلم نوآر|نوآر]] دانستهاند. علیرضا کاوه گفته: «مایلم در این مقال با آن گروه از نظریهپردازان و هنرمندان سینما همدل باشیم که معتقدند هر فیلم اگر کاملاً در گونهای سینمایی نگنجد حتماً متأثّر از، یا در واکنش به یکی از آنها خواهد بود. . . . اگر بپذیریم که ''[[غریبه و مه]]''، متأثّر از گونهٔ [[سامورایی]] و [[آکیرا کوروساوا|کوروساوایی]] است یا ''[[شاید وقتی دیگر]]'' متأثّر از گونهٔ [[فیلم جنایی|جنایی]]/[[فیلم معمایی|معماییِ]] [[تریلر روانشناسانه|روانشناسانه]] و [[آلفرد هیچکاک|هیچکاکی]] است، «''سگکشی''» [[فیلم نوآر|noir]] و [[هامفری بوگارت|بوگارتی]] است. . . . ایدهٔ «''سگکشی''» به معنایی بازآفرینی ''[[آدم آدم است|آدم، آدم است]]ِ'' [[برتولت برشت]] است. . . . اما این دو اثر برجسته در وجوه ساختاری یک تفاوت عمده با هم دارند که این تفاوت مهم تقابل دیدگاههای زیباییشناسانهٔ دو هنرمند را به نمایش میگذارد. . . . دستیابی به چنین گوهر زیباییشناسانهای متناسب با بستری است که هنرمندی شرقی در آن زیست میکند: باوری خدشهناپذیر به تصاویر پیش رویمان. . . . هنرمند شرقی ما در ایدهآلترین شکل و موفقترین حالت خود جادوگری است که مخاطب خود را اسیر جادوی متن کردهاست. این دستاورد بزرگی است که تمامی هنرمندان سینما به نوعی آرزوی آن را داشتهاند و بیراه نیست که موفقترین شکل [[مدیوم]]ی را که در فضایی دیگر خلق شدهاست در شرق بیابیم.»<ref>{{پک|کاوه|۱۳۸۱|ف= «اگر بازگشتی وجود نمیداشت» از کتاب ''بهرام بیضایی و پدیدهی سگکشی''|رف=قوکاسیان|ص=۲۶۰–۲۶۸}}</ref> ولی [[احمد طالبینژاد]]، که ''سگکُشی'' را «تکاندهندهترین تصویر از یک دوران اجتماعی برزخی» میداند، بر آن است که این فیلم و سرجمع فیلمهای بیضایی هیچ در قالب [[ژانر|گونههای]] متعارف و شناختهٔ سینمایی نمیگنجد، بلکه سبکی است یگانه و ویژه با اصول و قواعد خود، چیزی که طالبینژاد «سبک بیضایی» مینامد. وی در مقالهٔ «ما لعبتگانیم و فلک لعبتباز» توضیح میدهد که چرا چنین است: « «سگکشی» به همان نسبت که اجتماعی است، سیاسی هم هست، پلیسی و [[فیلم جنایی|جنایی]] هم هست. اصلاً یک [[فیلم نوآر|فیلم «نوآر»]] است. پس باید خیال خود را از بابت انتساب فیلم به [[ژانر فیلم|ژانرهای]] مألوف راحت کنیم و بگوییم، «''سگکشی''» فیلمی از بهرام بیضایی است. یا بهتر بگویم فیلمی است به سبک بیضایی. . . . سینمای بیضایی سینمای محتواست. شکل و قالب آثار او البتّه که دارای ارزشند. اما از آنجا که بیضایی تنها به حکم حرفهاش فیلم را نمیسازد و اندیشمندی است که نمایش و سینما را برای بیان منویات خود انتخاب کرده، طبیعی است که مضمون و محتوای آثار او برجستهتر از دیگر وجوه باشند.»<ref>{{پک|طالبینژاد|۱۳۸۱|ف= «ما لعبتگانیم و فلک لعبتباز» از کتاب ''بهرام بیضایی و پدیدهی سگکشی''|رف=قوکاسیان|ص=۲۵۳–۲۵۵}}</ref> [[فرزاد مؤتمن]] نیز بر همین باور بوده است: «. . . عملاً نوآر نیست و بیشتر «فیلم بیضایی» است.»<ref>{{پک|مؤتمن|میرهادی|۱۳۹۷|ف=سلیقه، قصه و تخیل؛ بسترهای زایش ژانر در سینما|ص=۹۴}}</ref>
دربارهٔ نمادپردازی و روایت در ''سگکُشی'' نیز بسیار گفتهاند. [[سعید عقیقی]] در گفتگو با [[حمید امجد]] آورده: «هر جا بیضایی توانسته نقبی به اسطوره و موضوعات مورد علاقهاش بزند، بهنظرم موفقتر بوده و واقعیت بهانهای شده برای بازگشت به همان [[درونمایه|تمهای]] آشنا؛ ولی هرجا بیشتر آمده به سطح و مجبور شده داستان واقعی را در خودش حل کند، یا اسطوره و آیین را در واقعیت حل کند، به نظرم نتیجهٔ معکوس گرفته.» عقیقی ''سگکُشی'' را از لحاظ تکنیکی فیلم قویتری از ''[[رگبار (فیلم ۱۳۵۱)|رگبار]]'' میداند، وجوهی از شخصیتپردازیهایش را به فیلم ''[[زیستن (فیلم ۱۹۵۲)|زیستن]]''ِ [[آکیرا کوروساوا]] مانند میکند، ولی معتقد است که در ''سگکُشی'' «واقعیت بهانهایست برای رسیدن به جهان سمبولیک یا آیینی یا اساطیری»، بهطوریکه در آن «تعادل بینِ سبک و [[درونمایه]] عملاً از بین رفتهاست».<ref>{{پک/بن|۱۳۹۰|ک=از تاریخ و اسطوره خلاصی نداریم گفتگوی حمید امجد و سعید عقیقی دربارهٔ سینمای بهرام بیضایی}}</ref> ([[ابراهیم گلستان]] نیز نمادپردازی آشکار را نقصی از برای فیلمهای بیضایی شمرده.)<ref>{{پک|گلستان|جاهد|۱۳۹۴|ف=نوشتن با دوربین|ص=۸۵–۸۶}}</ref> امّا حمید امجد بر این باور است که در ''سگکُشی'' نیز ردّ پای افسانه و آیین هست و «بیضایی نشان میدهد از تاریخ و اسطوره خلاصی نداریم». وی میافزاید: «ممکن است بعد از دیدنِ هر فیلمی شروع کنیم به شمردنِ نقاطی احتمالاً غیرمنطقی در آن داستان. کسانی اصلاً کارشان این است و حتماً یادمان هست کسانی دربارهٔ ''[[سرگیجه (فیلم ۱۹۵۸)|سرگیجه]]'' [[آلفرد هیچکاک|هیچکاک]] هم از این نکتههای «غیرمنطقی» میگرفتند. برای من این مهم است که در جریانِ دیدنِ فیلم به این چیزها فکر نمیکنیم، و توفیق فیلم به نظرم دقیقاً همین بود که فضایی، ضرباهنگی و لحنی از روایت را شکل میداد که در جریانِ روایت به منطقش فکر نمیکردم. به نظرم موفقیتِ روایت درست همین نقطه است که وقتی در جهانِ درونِ روایت هستیم آن را با جهانِ بیرون از روایت قیاس نکنیم.» امجد این ویژگی را برآمده از خاستگاههای رواییِ بیضایی در [[تعزیه]] و [[افسانه]] و قصّه میداند و بر این باور است که «هر قصهای را میتوانید با عناصری که قصّویاند نه منطقی، به محاکمه بکشید.»<ref>{{پک/بن|۱۳۹۰|ک=از تاریخ و اسطوره خلاصی نداریم گفتگوی حمید امجد و سعید عقیقی دربارهٔ سینمای بهرام بیضایی}}</ref> (بیضایی خود اشاره کرده که گلرخ را میشود همچون [[ایشتار]] دید که به نجاتِ [[تموز (اسطوره)|تموز]] میرود.)<ref>{{پک|بیضایی|۱۳۹۸|ف= «. . . به گفتوگوی واقعی نیازمندیم» از کتاب ''بهرام بیضایی و وقتی همه خوابیم''|رف=کاوه|ص=۲۰۸}}</ref> ولی حامد یوسفی چنین یکدستیای در فیلم نمیبیند و بر آن است که اگر «بیضایی این بار ماجرای خودش را روایت کردهاست و فیلمش جمعبندی اوست از «آنچه من در جهان دیدم»»، پس ''سگکشی'' فیلمی است دربارهٔ فریب و در واقع «علیه فریبکاری». ولی با این همه فیلم خود در نسخهٔ کنونی
خسرو دهقان فنِّ ''سگکُشی'' را مفصّل و شایستهٔ مطالعه شمرده و نوشته: «بیضایی نگرش صنعتی به سینما دارد و فنسالاری برایش اهمیت دارد. همه میدانیم که در زمینهٔ تدوین توانایی دارد و برای خود و دیگران کار کردهاست. برای دوربین و نور دلنگران است و چیزی را به امان خدا رها نمیکند. بندبند مناسبات فنّی فیلم را لحاظ میکند و میکوشد تا بر فیلم تسلّط تکنیکی داشته باشد. به محدودیتها و امکانات دامنهٔ کار صنعت سینمای ایران واقف است و بایدها و نبایدها و شدنیها و نشدنیها را میشناسد.»<ref>{{پک|دهقان|۱۳۸۰|ف=پسزمینه|ص=۹۶}}</ref> محمّدسعید محصّصی نیز سخن دهقان را تأیید کرده، کار بیضایی را به «حال و هوای برخی فیلمهای هیچکاک» نزدیک دانسته و نوشته: «سینمای بیضایی به گمان من . . . به عرضهٔ بالاترین درجهٔ مهارت و حرفهایگری، متعهد است.» محصّصی گرایش بیضایی را چیزی واروی [[سبک سینمایی عبّاس کیارستمی]] دیده و اقبال مردم به ''سگکُشی'' را حاصلِ «دلزدگی» سینمادوستان ایرانی از فیلمهای بیداستان پنداشته است. او حتّی تشخیص اضافات فیلم را که از بُرِشِ تدوین جامانده «در مسیر کمالطلبی» و «یک نوع تربیت سلیقهٔ متعالی» دانسته که فیلم به بیننده میآموزد.<ref>{{پک|محصصی|۱۳۸۱|ف= «فیلمسازی برای تمام فصول» از کتاب ''بهرام بیضایی و پدیدهی سگکشی''|رف=قوکاسیان|ص=۲۷۹–۲۸۴}}</ref>
خط ۴۶۷:
== منابع ==
{{آغاز پانویس|30em}}
* {{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی=|نام=|پیوند نویسنده=|ژورنال=[[فیلم (نشریه)|فیلم]]|عنوان=.|شماره=۲۸۰|تاریخ=بهمن ۱۳۸۰|صفحه=}}
* {{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی=|نام=|پیوند نویسنده=|ژورنال=[[فیلم (نشریه)|فیلم]]|عنوان=«سگکشی» و بهرام بیضایی: بهترینهای جشنوارهٔ نوزدهم از نگاه نویسندگان و منتقدان ماهنامهٔ فیلم|شماره=۲۶۶|سال=۱۳۷۹|صفحه=۶۲-۶۶}}
سطر ۵۰۳ ⟵ ۵۰۴:
* {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=Sadr|نام=Hamid Reza|عنوان=Iranian Cinema: A Political History|سال=2006|ناشر=I. B. Tauris|مکان=London|شابک=978-1-84511-146-5|زبان=en}}
{{پایان چپچین}}
{{پایان پانویس}}
== پیوند به بیرون ==
|