== پیشینه ==
زبان بلوچی از [[زبانهای ایرانی]] شمالباختری است و با زبانهای [[تاتی]]، [[کردی]]، [[زبان گیلکی|گیلکی]] و [[تالشی]] نزدیکی زیادی دارد.<ref>[[:en:Balochi language#History|Balochi language:History]]</ref> بلوچی بیشتر رابطهپیوند نزدیکی با [[زبان پارتی]] تا [[زبان پارسی میانه]] دارد<ref>Compendium Linguarum Iranicarum, Herausgegeben von Rudiger Schmitt, p353</ref> برای همین به نظر میرسد گویشوران این زبان در گذشتهٔ دور از نواحیپهنه ی شمالیِ ایران امروزی به [[بلوچستان]] کنونی کوچیده باشند. سخنگویانسخنوران بلوچی احتمالاًشاید که نخست در حاشیهپیرامون [[دریای خزر]] میزیستند و در حدودخورد سده قرن۴ق۴ق/۱۰م به مناطقیجاهایی که اکنون هستند مهاجرتکوچ کردند.<ref>دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، رضایی باغ بیدی، بلوچی، ص 520</ref> بلوچی نزدیکی زیادی با [[گویش هورامی|هورامی]] و [[زازاکی]] دو گویش [[زبانهای کردی|کردی]] دارد و بلوچی مانند این دو گویش کردی نزدیکی زیادی را با پهلوی اشکانی دارد اما به سایردیگر گویش های اصلی کردی مانند کُرمانجی شمالی و کُرمانجی میانی تا حدودیکمابیش نزدیک است.
زبان شناسان دادههای زبانی بلوچی نو را بادادههای زبانی دیگر مربوط به ادوار باستان میانه و نو مقایسه و همسنجی کردهاند. از جمله زبانشناسان عصرروزگار حاضرکنونی معروف جهان که در حوزهگستره زبان بلوچی پژوهشهای فراوانی انجام دادهاست میتوان به [[کارینا جهانی]] نام برد که نسبت بهپیرامون نابودی این زبان هشدار جدی دادهاست.
زبان بلوچی سه گویش اساسی شرقی و غربی و جنوبی و گویش های فرعی فراوان دارد همچنان که این زبان بسیاری از خصوصیاتویژگیهای زبانهای کهن را نیز محفوظدر خود نگه داشتهاست.شمار واژگان عربی نیز در این زمان درخورد ده درصد میباشند ک در شهرها در سنجش با روستاها کاربست واژگان عربی کمتر میباشد، زبان بلوچی در پاره ای موارد به [[زبان پهلوی ساسانی]] (پارسی) قرابتنزدیکی پیدا میکند و در جایی نیز به زبان [[پهلوی اشکانی]] ([[پارتی]]). امّا وقتی همه جنبهها در نظر گرفته شود، این نتیجهبرآیند به دست میآید که گویا زبان بلوچی، دنباله یکی از زبانهای ویژه ایرانی بوده؛ زبانی کهن تر از پهلوی، چون [[زبان اوستایی|اوستایی]]، که تلفّظ آواهای کهن را در خود حفظنگهداری نموده و نمونه های بسیاری از واژگان آن را میتوان ذکرکردیاد کرد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان= «بلوچی» در، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی جلد۲|نام خانوادگی=رضایی باغ بیدی|نام=حسن|ناشر=|سال=۱۳۸۲|شابک=|مکان=|صفحات=}}</ref>
الفبای زبان بلوچی همان الفبا و حروف فارسیپارسی است و کلماتواژگان مورد استفاده حاوی حروف پ چ ژ گ فراوان و متفاوت با الفبای [[زبان عربی|عربی]]، آنان را خود به خود از اعراب متمایز و جدا میکنند، و حروف ٹ، ڈ ، ڑ، ں و ی در بلوچی وجود دارد که آن را از زبان فارسی امروز هم متمایز و جدا میگرداند
درروی مجموعهم رفته ۲۵ حروف در زبان بلوچی وجود دارد که حروف ث ح خ ص ض ط ظ ع غ ف ق با تلفظ عربی آن در بلوچی وجود ندارند و معمولاً به جای ف، پ و به جای خ، ه و به جای ق، ک تلفظ میشود.
بهبرای طور مثالنمونه در بلوچی کیقباد-کیکباد، یا قنبر-کنبر (کمبر) خوانده میشود و این موضوع دقیقاًدرست در [[زبان پهلوی (اشکانی)|زبان پهلوی]] هم مصداقنمود دارد بهطور نمونه کیقباد در پهلوی به صورت کی کوات رایج است. واژههای پدر و مادر و برادر در زبان بلوچی مانند پهلوی "پت ،" Pet " و مات "mat " خوانده میشوند. علت این امرکار هم آشکار است، چون در اوستا و در حالت فاعلی حذف میگردد، باز در حالی که در فارسی "ت " یا "ث "اوستا را به "ه " مبدل کرده، زبان بلوچی آن را نگهداشته است به عنوان مثال: چات(چاه)، کوت (کوه). بلوچی حرف "خ " ندارد و به جای آن "ه " به کار میبرد. همچنین "پ " را به جای "ف " و "گ وک " را به جای "غ " می گذارد که نشان از کهنگی زبان بلوچی و عدم دخالت حروف عربی است، مانند؛ هدا-خدا، هشک-خشک، تهم- تخم، هون-خون.
برخی کلماتواژگان بلوچی با پارسی رایج در آن مشابههمانند یا یکسان است.بدون دخالت کلماتواژگان انگلیسی و عربی تقریباًکمابیش این زبان ناب و خالص و بدونبی هیچ تغییردگرگونی ماندهاست.
برخی کلماتواژگان با حروف آخرپایانی در نمونه بلوچی، به گ ختم میشود به طورمثال:
زنده تبدیل به زندگ
(زنده در لهجه کردی اردلانی زندگ - آهو در لهجه کردی اردلانی آسک - ماهی در لهجه کردی اردلانی ماسیگ است)
شاید بتوان گفت این موضوع بر میگردد به ریشه زبان بلوچی که برگرفته از زبان [[زبان پارتی|پهلوی اشکانی]] و ساسانی میباشد. از آنجا که زبان پهلوی با دگرگونیهایی به زبان فارسی نو (امروزی) تبدیلدگرگون شدهاست ویکی از این دگرگونیها حذف و زدودن واک (گ) از برخی کلماتواژگان میباشد میتوان اینگونه بیان کردگفت که حرف گ و برخی حروف غیر عربی در زبان بلوچی خالص باقیو ناب ماندهبازمانده اما در زبان فارسی امروز گ از برخی کلماتواژگان پاک و حذف شده و دگرگون شدهاست. یعنی زبان بلوچی، "گ " اوستا را که در پازند و فارسی به "های " غیر ملفوظ تبدیل شده، مانند زبان پهلوی به صور ت "گ " و گاهی همان "ک " نگهداشته است. مثالهاینمونه های دیگر از دگرگونی حروف زبان باستان در فارسی نو اما ثابت ماندن آنها در کلماتواژگان بلوچی در زیر آمدهاست:<ref>http://parsianjoman.org/?p=2008</ref>
* دگردیسی واک «ژ» به «ز» و «چ». مانند سوچن
* افتادن واک «گ» و «ک» از پایان واژهها.
* افتادن «الف» از آغاز شماری از واژهها مثلمانندن اسپیت
* دگردیسی واک «ژ» به «ج» در شماری از واژهها. مانند هژده
|