اصطخر: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
درست شده صحیح
برچسب‌ها: برگردانده‌شده ویرایشگر دیداری ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز به نسخهٔ 31298413 از Sayenevisande (بحث) برگردانده شد: تغییرات بدون رفرنس حذف شد (توینکل)
برچسب: خنثی‌سازی
خط ۵۲:
مسلمانان در سال ۶۴۸ میلادی نخستین بار اصطخر را فتح کردند. اما طولی نکشید که مردم شهر در ۶۵۱ میلادی سر به شورش برآوردند. مسلمانان پس از فتح مجدد شهر، شصت هزار نفر را از دم تیغ گذراندند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=دو قرن سکوت صفحه 72|نام خانوادگی=|نام=|ناشر=|سال=|شابک=|مکان=|صفحات=}}</ref>
 
== شورش مردم [[اصطخر]] قتل عام مردم در زمان خلافت [[عثمانعلی ابن بنابی عفانطالب]] ==
{{اصلی|شورش‌ها در زمان خلافت علی بن ابی‌طالب}}
حمله اعراب به شهر [[https://en.m.wikipedia.org/wiki/Istakhr]
اندکی پس از فرونشاندن نخستین شورش مردم در برابر مسلمانان، مردم اصطخر بار دیگر در در زمان خلافت علی شوریدند. [[علی بن ابی‌طالب|علی ابن ابی‌طالب]] امام اول شیعیان، در سال ۶۵۹ [[میلادی]]، [[زیاد بن ابیه|زیاد ابن ابوسفیان]] (پدر عبیدالله بن زیاد) را برای سرکوب مردم فرستاد و او مردم را کشته پشته (بسیار کُشتن) ساخت و شورش آنان را در [[خون]] فرونشاند.<ref>{{پک|زرین کوب|۱۳۸۳|ک=تاریخ ایران بعد از اسلام|ص=۳۵۰و۳۵۱}}</ref> وی پس از آن تا آخر عمر حاکم فارس باقی ماند.<ref>{{Cite journal|date=2019-01-15|title=Istakhr|url=https://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Istakhr&oldid=878474859|journal=Wikipedia|language=en}}</ref><ref>{{یادکرد دانشنامه|نام خانوادگی=Vaglieri|نام=Laura Veccia|پیوند نویسنده=لارا وسیا وگلییری|مقاله=ALI B. ABl TALIB|سال=۱۹۸۶|دانشنامه=[[دانشنامه اسلام|Encyclopaedia of Islam]]|بازبینی=|ویرایش=second|جلد=۱|ناشر=E. J. Brill|مکان=Leiden|زبان=en}}</ref>
 
پیروزی اعراب بر ایران کار اسانی نبود. پس از شکست ایرانیان در جنگ قادسیه مردم بخش های گوناگون ایران پیوسته بر ضد اعراب دست به شورش می زدند. پس از فتح اصطخر در سال های 28- 30 قمری مردم انجا دست به شورش زدند و حاکم عرب استخر را کشتند . عثمان خلیفه سوم عبدالله بن عامر را برای فرو نشاندن شورش استخر به این ناحیه اعزام داشت. مردم اصطخر با نهایت مردانگی و فداکاری در برابر لشکریان عبدالله عامر پایداری کردند تا جایی که وی به خشم امد و سوگند خورد ان قدر از مردم اصطخر بکشد تا خون روان گردد. پس از پیروزی اعراب بر اصطخر هر چقدر از مردم انجا کشتند خون جاری نشد از این رو اب گرم به خون های ریخته شده افزودند تا خون جاری شد و سوگند سردار عرب تحقق پذیرفت. به گفته ابن بلخی در فارس نامه کشته شده گان این جنگ 40000 نفر بوده اند. در زمان خلیفه چهارم بعد از عثمان دوباره مردم استخر بر ضد اعراب دست به شورش زدند خلیفه وقت عبدالله بن عباس را که از خاندان بنی هاشم بود به اصطخر اعزام داشت و او شورش مردم استخر را در خون فرو نشانید. در همان زمان که مردم شهراصطخر شورش کردند مردم بقیه نقاط فارس و کرمان هم سر به شورش بر داشتند. خلیفه وقت زیاد بن عبید را به فارس و کرمان گسیل داشت و او که مانند حجاج بن یوسف خون خوارترین حکمران عرب بود شورش مردم فارس و کرمان را با خون ریزی فرو نشاند.
 
شورش مجدد شهراصطخر ...[[https://en.m.wikipedia.org/wiki/Istakhr 2]]
 
با قتل عثمان در مدینه مردم اصطخر فرصت را مغتنم شمرده و بار دیگر شورش می کنند و در همین زمان خلافت خلیفه چهارم مسلمین  است که ان حضرت در جهان اسلام فرمان روایی می کردند . ایشان عبد الله عباس را والی عراق و فارس می کنند و ابن عبدالله بن عباس به استخر لشکر می کشد واصطخررا به قهر می گشاید و مردم بسیار از استخر را می کشد و چون خبر این فتح به شهر های دیگر فارس می رسد از ان به بعد هیچ کس شورش نمی کند/ از فتوح البلدان و فارس نامه ابن بلخی/
 
نبرد خونین سال 29 ه. ق [[https://en.m.wikipedia.org/wiki/Istakhr 3]
 
پس از اندک زمانی از پیمان صلح و رفتن عبیدالله از شهراصطخرمردم استخر بر عبیدلله بن معمر تمیمی شورش کردند . او هم برای سرکوبی شورش مردم اصطخرلشکر کشید و طرفین نبرد در برابر دروازه اصطخر به جنگ پرداختند. بلاذری صحنه نبرد را در رامگرد یا رامجرد ذکر می کند . بعد از این که عبدلله عامر از فتح دارابگرد فارغ می شود به سوی اصطخر باز می گردد و شهر را محاصره می کند و منجنیق ها را در ان جا بر پا می کند و شهر گشوده می شود و چهل هزار و به روایتی صد هزار نفر از مردم را به قتل می رساند. ابن بلخی درباره این جنگ می نویسد که عبدلله بن عامر خون همگان را مباح گردانید و هر چه می کشتند خون نمی رفت تا اب گرم بر خون می ریختند و پس برفت و این فتح در سال 32 از هجرت بود.
 
از این مار خوار اهرمن چهرگان         ز دانایی و شرم بی بهرگان
 
 
نه گنج و نه نام و نه تخت و نزاد       همی داد خواهند گیتی به باد
 
 
چنین گشت پرگار چرخ بلند       که اید بدین پادشاهی گزند
 
 
ازین زاغ ساران بی اب و رنگ        نه هوش و نه دانش نه نام و نه ننگ
 
 
نشان شبی تیره امد پدید       همی روشنایی بخواهد پرید    
 
 
شود خوار هر کس که هست ارجمند               فرومایه را بخت گردد بلند
 
 
به هر کشوری در ستم کاره ای          پدید اید و زشت پتیاره ای/ از شاهنامه  فردوسی/
 
کتاب های سرگذشت یزدگرد سوم و شهر بانو عروس پیامبر را حتما مطالعه کنید.[[https://en.m.wikipedia.org/wiki/Istakhr]
 
== نگارخانه ==
سطر ۱۰۵ ⟵ ۷۴:
{{پایان}}
 
== رهایجستارهای وابسته ==
* [[پارسه]]
* [[پاسارگاد]]
سطر ۱۱۴ ⟵ ۸۳:
== منابع ==
* [[تاریخ طبری]] جلد پنجم فتح اصطخر و حوادث مهم سال بیست و نهم
* [https://web.archive.org/web/20130413152117/http://www.persepolis.ir/index.php?option=com_content&view=article&id=178&Itemid=118 پیشینه پژوهش‌های شهر اصطخر در وبگاه بنیاد پارسه پاسارگاد، تخت جمشید]
*[https://en.m.wikipedia.org/wiki/Istakhr https://en.m.wikipedia.org/wiki/Istakhrhttps://en.m.wikipedia.org/wiki/Istakhr]
 
{{چپ‌چین}}