دوگانه‌انگاری: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جز v2.04b - پروژهٔ چک‌ویکی (دارای نویسه‌های نادرست که باید جایگزین شوند)
برچسب: WPCleaner
خط ۱:
'''دوگانه‌انگاری'''، '''دوگانه‌گرایی''' {{به انگلیسی|dualism}} نگرشی فکری است که مفاهیم را به وسیلهٔ کنار هم گذاشتن معانی مکمل و متضاد (اعم از فرهنگی، فلسفی یا طبیعی) در رابطه‌ای ثابت یا متغیر تعبیر می‌کند و به عنوان مکانیزمی برای دریافت حسی و تشریح عملکرد جهان کاربرد دارد.<ref dir=ltr>{{پک | Servajean | 2008 | ک=Duality | زبان=en | ص=}}</ref>
 
== تعریف ==
دوگانه‌انگاری در تاریخ اندیشه کاربردهای مختلفی دارد. به‌طور کلی، این ایده است که، برای برخی از حوزه‌های خاص، دو نوع اساسی یا دسته‌بندی چیزها یا اصول وجود دارد.<ref dir=ltr>{{پک | Robinson | 2003 | ک=Dualism | زبان=en}}</ref>
 
== تاریخچه ==
غالب موضوعاتی که در آنها اصطلاح دوگانه‌انگاری به کار می‌رود در قلمرو تاریخ ادیان و فلسفه است. به نظر می‌رسد [[توماس هاید]] (۱۶۳۶–۱۷۰۳ میلادی) برای نخستین بار در سال ۱۷۰۰ اصطلاح «دوآلیست dualistae» را در اشاره به دین پارسیان باستان به کار برد تا انسان‌هایی که به نظرشان خدا و شیطان دو اصل ازلی‌اند، را توصیف کند. این اصطلاح را بعداً به همین معنا، [[پیر بل]] (۱۶۴۷–۱۷۰۶ میلادی) و [[لایب نیتس]] (۱۶۴۶–۱۷۱۶ میلادی) به کار می‌برند.<ref dir=ltr>{{پک | ک=Encyclopedia|2020| زبان=en}}</ref>
 
[[کریستیان ولف]] (۱۶۷۹–۱۷۵۴ میلادی) در مرحلهٔ اول این اصطلاح را در حق فیلسوفانی به کار برد که بدن و نفس را به عنوان دو جوهر متمایز در نظر می‌گرفتند: «دوآلیست‌ها کسانی هستند که وجود جوهر مادی و غیرمادی را می‌پذیرند.» بیشتر فیلسوفان این کلمه را به معنایی که ولف در نظر داشت به کار می‌بردند، در حالی که بیشتر مورخان ادیان معنایی از دوگانه‌انگاری را که در نظر [[توماس هاید]] بود حفظ کرده‌اند.
واژهٔ دوگانه‌انگاری (دوآلیسم) سپس دو معنای اساسی پیدا کرد: دینی و فلسفی<ref>{{پک | vista | 2020 | ک=دوگانه انگاری در فلسفه و دین | زبان=fa}}</ref>
 
== تقسیم‌بندی ==
روشهای مختلفی برای تقسیم انواع دوگانگی وجود دارد:
در معنای دینی، دوگانه‌انگاری را به قصد توصیف ادیانی چون [[مزدیسنا]] منسوب به [[اوستا|اوستای متأخر]] و [[متون پهلوی]] به کار می‌برند.<ref dir=ltr>{{پک/بن | 2005 | ک=Dictionary of the History of Ideas | زبان=en}}</ref>
 
در معنای فلسفی، برای اشاره به فلسفه‌ای به کار می‌رود که جسم و روح دو جوهر متمایز دانسته می‌شود مانند [[دوگانه‌انگاری دکارتی]]. باید توجه داشت که در اینجا آموزه‌های بسیار متفاوتی وجود دارد که ممکن است حتی به استنباط نتایج متناقض هم بینجامد. مثلاً [[دوگانه‌انگاری ذهن و بدن]] (یا روح و ماده) ممکن است به انکار وجود روح مطلقاً شر ([[شیطان]]) و حتی انکار اصل شر منجر شود.<ref dir=ltr>{{پک/بن | 2005 | ک=Dictionary of the History of Ideas | زبان=en}}</ref>
 
همچنین دوگانگی را می‌توان بر اساس هستی‌شناسی (Ontology) ([[دوگانه‌انگاری ذهن و بدن]]، [[دوگانه‌انگاری ویژگی‌ها]]، [[دوگانه‌انگاری توصیفی]]) و اثر متقابل (Interaction) ([[تعامل‌گرایی (فلسفه ذهن)|تعامل‌گرایی]]، [[همایندگرایی]]، [[دوگانه‌انگاری موازی]]) تقسیم‌بندی کرد.<ref dir=ltr>{{پک|Robinson|2003|ک=Dualism|زبان=en}}</ref>
 
== دینی ==
[[پرونده:Cathars expelled.JPG|بندانگشتی|اخراج [[کاتاریسم]]‌ها از [[کارکاسون]] فرانسه در سال ۱۲۰۹ میلادی]]
در الهیات، ثنویت به معنای باور به این است که خیر و شر — یا خدا و شیطان — نیروهایی مستقل از یکدیگر و تا حدی برابر هستند. دوگانه‌انگاری با [[یگانه‌انگاری]] (باور به موجودیت تنها یک نیرو) و تا حدی با [[تکثرگرایی دینی|تکثرگرایی]] (باور به موجود چند نوع نیرو) در تضاد است.<ref dir=ltr>{{پک|Robinson|2003|ف=Dualism|زبان=en}}</ref> هر دوگانگی، قطبیت و چندگانگی [[ثنویت]] به‌شمار نمی‌آید، بلکه بنا بر تعریف، تنها آنهایی را می‌توان ثنوی دانست که بیانگر دوگانگی اصول علّی باشند. از این‌رو، هر زوج یا جفت متقابل در باورهای دینی مردمان را نمی‌توان ثنویت به مفهوم پدیدارشناسانهٔ آن دانست، مگر آنکه آن دو، بن‌ها یا علت‌های عالم و به وجود آورندگان آن باشند. درواقع، در جایی که پرسش از [[کیهان‌زایی]] و [[آفرینش‌گرایی|آفرینش]] جهان و انسان در میان نیست، نمی‌توان از ثنویت سخن گفت. به این ترتیب، یک [[دوگانه‌گرایی اخلاقی]] صرف را که مبتنی بر تقابل خیر و شر، یا نیکی و بدی است، یا دوگانه‌گرایی‌های فلسفی مبتنی بر تمایز روح و جسم، یا ذهن و ماده، و… را ــ که در بسیاری از موارد از باورهای دینی به فلسفه راه یافته‌اند ــ نمی‌توان ثنویت به معنای دینی ـ تاریخی یا پدیدارشناسانهٔ آن به‌شمار آورد.<ref dir=ltr>{{پک |Dualism|Encyclopedia|2020| زبان=en}}</ref> در پدیدارشناسی تاریخی دین، دوگانه گرایی لزوماً با توحید، مشرک یا توحید مخالف نیست.<ref dir=ltr>{{پک |Encyclopedia|2020| زبان=en}}</ref> برخی دین‌پژوهان ثنویت را مقولهٔ دینی جداگانه‌ای نسبت به یگانه‌پرستی در نظر نمی‌گیرند، زیرا به اعتقاد آنان رابطهٔ ثنویت با یگانه‌پرستی بسیار نزدیک است. آنان بر این باورند که یگانه‌پرستی، با تأکید خود بر توانایی کیهانی یک وجود الٰهی، بسیار بیش از چندگانه‌پرستی ناگزیر از یافتن پاسخی برای مسئلهٔ شرور است. از این‌رو، در غالب موارد در جهان‌بینی‌های توحیدی این مشکل از طریق قرار دادن شر در جایی در میانهٔ فاصلهٔ میان خداوند تا کیهان پاسخ داده می‌شود. به این ترتیب، هر یگانه‌پرستی‌ای جنبه‌ای ثنوی در خود دارد و هر ثنویتی با کوشش خود در جهت قرار دادن شر در جایی پایین‌تر از خدای متعالی، درواقع نوعی یگانه‌پرستی است.<ref>{{پک| ک=دائرة المعارف بزرگ اسلامی:ثنویت|۱۳۸۸ | زبان=fa}}</ref>
 
=== انواع ثنویت دینی ===
# ثنویت بنیادین یا مطلق، دو اصل یا دو بن متقابل با یکدیگر برابر و هر دو ازلی‌اند، فارغ از آنکه سرنوشت نهایی هرکدام از آنها چیست. ([[مزدیسنا]] در [[دوره ساسانی]]، [[آیین مانوی]]) و ثنویت غیر بنیادین یا معتدل، تنها یک اصل آغازین و ازلی وجود دارد و اصل دیگر به شکلی از آن اشتقاق می‌یابد. بسیاری از سیستم‌های عرفانی نمونه‌هایی از دوگانگی معتدل هستند، [[بوغومیلیه|بوگومیل]] و [[گنوسیسم]])<ref dir=ltr>{{پک|Hastings|2020|زبان=en}}</ref>
# ثنویت تقابلی یا جدلی، دو نیرو از ازل تا ابد، دست در کار امور عالم هستند، ([[تائوئیسم]] در چین) و ثنویت فرجام‌شناسانه، از بین رفتن نیروی شر در پایان کار عالم، [[مزدیسنا]]، [[آیین مانوی]]، [[آیین مانوی]] و [[گنوسیسم]]، [[عرفان]] و [[کاتاریسم]])<ref dir=ltr>{{پک|Hastings|2020|زبان=en}}</ref>
# ثنویت کیهانی (cosmic dualism)، [[آفرینش‌گرایی|آفرینش]] (anticosmic dualism) از بنیاد سراسر خیر و نیکی است و شر همچون عاملی بیرونی به آن وارد می‌شود ([[مزدیسنا]]) و ثنویت غیرکیهانی، عالم از بنیاد پلید است و باید از آن دوری جست، [[بوغومیلیه|بوگومیل]]، [[گنوسیسم]]، [[عرفان]]، [[کاتاریسم]]، [[اورفئوس|جهان‌بینی اورفئوسی]] و اشکال خاصی از [[هندوئیسم]] نمونه‌هایی از ثنویت غیرکیهانی هستند.<ref>{{پک/بن | ک=دائرة المعارف بزرگ اسلامی:ثنویت|۱۳۸۸ | زبان=fa}}</ref><ref dir=ltr>{{پک|Hastings|2020|زبان=en}}</ref>
 
=== ثنویت در فرهنگ‌های گوناگون ===
; ثنویت ایرانی
:ثنویت [[گاهان]]ی جلوه‌های دوگانه [[یکتاپرستی |توحید]] را می‌توان [[گاهان]] زرتشت یافت<ref dir=ltr>{{پک | Dualism|Encyclopedia|2020| زبان=en}}</ref> که در آن [[اهورامزدا]] به عنوان خدایی آفریننده در رأس قرار دارد و [[سپنته مینیو]] و [[انگره مینیو]] در تقابل با یکدیگر، در مرتبه‌ای پایین‌تر از او قرار می‌گیرند. در کهن‌ترین بخش اوستا، یعنی [[گاهان]] ــ که بیش از دیگر بخش‌های آن بیانگر باورها و آموزه‌های زردشت است ــ اهورامزدا خدای متعالی، خردمند و توانایی است که همهٔ اجزاء هستی، خورشید و ماه، زمین و آسمان، تاریکی و روشنایی، خواب و بیداری، اوقات مختلف روز، آب، گیاه و انسان را آفریده‌است ([[بند سوم تا هفتم از هات چهل و چهار یسنا‏]]). اما در بخش دیگری از گاهان، در مرتبه‌ای پایین‌تر از اهورامزدا، به وجود دو مینوی همزاد اشاره می‌شود که در انتخابی سرنوشت‌ساز یکی از آنان راستی یا اشه را برگزید و زندگی را به وجود آورد، و دیگری ناراستی یا دروج را برگزید و نا زندگی را بنیان گذاشت ([[بند سوم از هات سی‌ام یسنا]]). از این دو مینو، آنکه راستی را برگزید سپنته مینیو (مینوی فزونی بخش یا مقدس) نام دارد که در بخش‌های دیگر، اهورامزدا پدر او خوانده می‌شود و از میانجی بودن او در [[آفرینش‌گرایی|آفرینش]] اهورامزدا سخن به میان می‌آید ([[یسنه]]، ۴۴: ۷؛ ۴۷: ۳). مینوی دیگر نیز که ناراستی را برگزید، [[انگره مینیو]] (مینوی ستیهنده/ویرانگر) یا [[اهریمن]] است که نا زندگی یا مرگ را به هستی می‌آورد، با دستیاران خود در آفرینش نیک اهورامزدا تباهی ایجاد می‌کند و گناه و پلیدی را می‌پراکند ([[یسنه]]، ۳۰: ۵–۶؛ ۳۲: ۳–۵، ۱۰–۱۲).<ref>{{پک/بن | ک=دائرة المعارف بزرگ اسلامی:ثنویت|۱۳۸۸ | زبان=fa}}</ref> برخی محققان به مانند [[گراردو نیولی]] با در کنار هم نهادن اشاره به پدری اهورامزدا برای سپنته مینیو، و همزاد خوانده شدن دو مینوی متقابل، اهورامزدا را پدر و خاستگاه هر دو مینو دانسته‌اند. آنان با تأکید بر اینکه ثنویت مطرح شده در گاهان صرفاً ثنویتی اخلاقی و فلسفی است، همزاد بودن دو مینو را به معنی برابری و یکسانی طبیعت آن دو گرفته‌اند و بر اهمیت انتخاب در گاهان پای فشرده‌اند. به باور آنان، تنها به واسطهٔ انتخاب راستی بود که سپنته مینیو به راستی گروید و با انتخاب [[دروج]]، انگره مینیو به ناراستی و پلیدی روی آورد. برخلاف این، برخی دیگر از پژوهشگران از جمله [[هوگو بیانکی]]، [[مری بویس]] با تأکید بر ثنویت گاهانی به عنوان ثنویتی هستی شناختی و کیهانی، موضوع خاستگاه مشترک این دو مینو را نپذیرفته‌اند و همزاد بودن آنان را تنها بیانی از تقارن، برابری و تضاد آنان از نظر توانایی و جهت‌گیری به‌شمار آورده‌اند و بر این مبنا، انتخاب ازلی هریک از آنان را برخاسته از طبیعت متمایل به راستی، یا متمایل به‌بدی هریک از آنها دانسته‌اند.<ref>{{پک|لاجوردی|۱۳۸۸| ک=دائرة المعارف بزرگ اسلامی:ثنویت | زبان=fa}}</ref>
 
:ثنویت [[آیین زروانی]]، این دین به مرکزیت خدای زمان [[زروان (خدا)|زُروان]] است که به گفته زروانیان، اهورامزدا و اهریمن، دو برادر همزاد، از او به وجود آمده‌اند. آیین زروانی گونه‌ای یکتاپرستی‌است.<ref dir=ltr>{{پک|Waardenburg|1999|Muslim Perceptions of Other Religions|ص=35|زبان=en}}</ref>
خط ۵۰:
[[یین و یانگ]]، ین و یانگ به ترتیب نام اصل‌ها یا نیروهای مکمل مادینه و نرینهٔ جهان در فلسفهٔ ذن و [[تائوئیسم]] است که همهٔ وجوه زندگی را در بر می‌گیرد. یین در لغت به معنای سمت سایه گرفتهٔ تپه است و یانگ سمت آفتاب‌رو. یین معمولاً مترادف زمین شمرده می‌شود که تاریک و سرد است و هر چیز بدی به آن نسبت داده می‌شود و یانگ مترادف آسمان است و روشن و گرم و خوب شمرده می‌شود.
;ثنویت هندی
تقابل میان [[برهمن]] و [[آتمن]] و همچنین [[سامخیا]] و [[بهگود گیتا]]<ref dir=ltr>{{پک | Dualism|Encyclopedia|2020| زبان=en}}</ref>
;ثنویت در فرهنگ‌های ابتدایی
[[کایوتی (اساطیر)]] در سرخپوستان آمریکای شمالی<ref>{{پک/بن | ک=دائرة المعارف بزرگ اسلامی:ثنویت|۱۳۸۸ | زبان=fa}}</ref>
 
== دوگانه‌انگاری فلسفی، هستی‌شناسی ==
=== [[دوگانه‌انگاری ذهن و بدن]] ===
مسئله ذهن و بدن سؤالی است در ربط با این موضوع که رابطه بین ذهن و بدن چیست؟ یا به عبارت دیگر، رابطه میان خواص ذهنی و خواص فیزیکی چیست؟ انسان‌ها (حداقل در ظاهر) دو نوع خواص دارند، خواص فیزیکی و خواص ذهنی. خواص فیزیکی شامل وزن، شکل، رنگ و احساسات از طریق فضا و زمان است و از جمله خواص ذهنی هوشیاری (چون تجربه ادراکی، تجربه احساسی و…) و توجهات (چون امیال، باورها و…) است. خواص فیزیکی را همه می‌توانند ببینید اما خواص ذهنی چنین نیستند. شاید کسی بتواند از روی ظاهر کسی پی ببرد که او در رنج است، اما فقط خود شخص است که رنج را احساس می‌کند. از یک دیدگاه دوگانه‌انگارانه، خواص فیزیکی و ذهنی هر دو موجودیت دارند و یکی را نمی‌شود در دیگری مخلوط کرد.<ref dir=ltr>{{پک|Robinson|2003|ک=Dualism|زبان=en}}</ref>
 
در [[فلسفه ذهن]]، دوگانه‌انگاری بر این دلالت دارد که ذهن و بدن از برخی جهات، چیزهایی هستند که کاملاً با هم تفاوت دارند.<ref dir=ltr>{{پک|Robinson|2003|ک=Dualism|زبان=en}}</ref> چندین نظریه کاملاً متفاوت را دربرمی‌گیرد، اما همگی آنها در این نکته موافقند که سرشت ذاتی هوش آگاه، چیزی غیر فیزیکی است، امری که تا ابد، خارج از حوزهٔ علومی مانند [[فیزیک]]، [[نوروفیزیولوژی]] و [[علوم کامپیوتر]] می‌ماند.<ref>{{پک/بن | 2014 | ک=دوگانه انگاری dualism - دانشنامه پژوهه پژوهشکده باقرالعلوم | زبان=fa}}</ref> در عصر اخیر شعبه‌های دیگری از دل دوگانه‌گرایی پدید آمده‌اند مانند: «دوگانه‌گرایی وصفی» یا خاصه‌ای که تنها به وجود یک جوهر یا همان یگانه‌انگاری غیر تحویلی قائل است اما معتقد است که جوهر فیزیکی دو نوع ویژگی دارد: ذهنی و فیزیکی.<ref>{{پک | vista | 2020 | ک=دوگانه انگاری در فلسفه و دین | زبان=fa}}</ref>
 
=== تاریخچه ===
خط ۶۵:
 
=== [[زرتشت]] ===
زرتشت یکی از چهره‌های مهم تاریخ ادیان جهانی است که به دلیل [[یکتاپرستی]] آشکار (خدایی، که او را اهورامزدا یا «پروردگار حکیم» خوانده‌است) و همچنین دوگانه‌انگاری ادعایی وی (مشهود در تمایز آشکار بین نیروهای نیک و نیروهای شر) مورد توجه دانشمندان بوده‌است.<ref dir=ltr>{{پک| König|2020|ک=Zarathustra - Biography, Religion, & Facts|زبان=en}}</ref> زرتشت پرستش خدایان متعدد را که تا آن زمان در ایران وجود داشت را اصلاح کرد و به نوعی دین یکتاپرستانه تبدیل کرد و نوعی دوگانه‌انگاری و [[فرجام‌شناسی]] را پشتیبان اخلاق قرار داد. بدین وسیله زرتشت دین کهن را کاملاً به دین تازه‌ای تبدیل کرد.<ref dir=ltr>{{پک|ADACHI|2009| ک= Primitive Iranian Polytheisms|زبان=en}}</ref> در یکی از متون [[گات]]‌ها، روح مطلق خیر ([[سپنتا مینیو]]) و روح مطلق شر، «همزاد» نامیده می‌شوند و آن گاه امر می‌شوند که خیر و شر را به ترتیب «انتخاب» کنند. مطابق گفتهٔ پاره ای از محققان این متن نشان می‌دهد که دو روح دارای یک منشأ هستند و روح شر به دلیل انتخاب، شر شده‌است. اما مطابق گفتهٔ پاره ای دیگر از محققان کلمه «همزاد» شاید صرفاً دال بر نوعی توازی است، این محققان خاطرنشان می‌کنند که این دو روح از ابتدا یکی نمایندگی خیر را بر عهده داشته و دیگری نمایندگی شر را. (در واقع [[گات]]‌ها به وضوح میان انتخاب شر و اینکه به لحاظ طبیعی چیز شر باشد، تفکیک قائل نمی‌شوند). به هر تقدیر، روح شر در اصطلاح گات‌ها متضاد با روح خیر است اما نه مستقیماً متضاد با [[اهورامزدا]]؛ بنابراین، شاید اهورامزدا در دوره‌های اولیه زرتشتی فراتر از آن کارزار (خیر و شر) بوده‌است.<ref dir=ltr>{{پک|vista|2020| ک=دوگانه انگاری در فلسفه و دین|زبان=fa}}</ref> دین زرتشت شاید اولین دین توحیدی و تأکید آن بر دوگانه‌انگاری باشد.<ref dir=ltr>{{پک|Bekhrad|2017|ک=The obscure religion that shaped the West | زبان=en}}</ref> به عبارت دیگر آیین زرتشت شامل هر دو ویژگی توحیدی و دوگانه‌انگاری است.<ref dir=ltr>{{پک/بن|2020|ک=Definition, Beliefs, Founder, & Facts|زبان=en}}</ref> [[گراردو نیولی]] ادیان‌شناس [[ایتالیا|ایتالیایی]] عقیده دارد که زرتشت کسی است که با تبلیغ [[یکتاپرستی]] و ستایش [[اهورامزدا]] و رد پرستش دیوان تأثیر شگرفی بر تحول ادیان ایرانی گذاشت. زرتشت از نظر نیولی در تقابل با کیش [[قربانی]] قرار داشت و می‌کوشید معنویت اخلاقی را که از سویی [[یکتاپرستی|توحیدی]] و از سوی دیگر دوگانگی بود جایگزین این اعمال کند. دوگانگی زرتشت دوگانگی مابین [[اشه]] (راستی) و [[دیو دروغ|دروگ]] (دروغ) بود، نه دوگانگی مابین [[اهورامزدا]] و [[اهریمن]]. از نظر نیولی این ثنویت بعدها وجهی الاهیاتی یافت که احتمالاً [[مغ]]ان مسئول آن بودند.<ref>{{پک|عدلی|۱۳۹۶|ک=تاریخ دین زردشتی از منظر شرق شناسان|ص=۶۸|زبان=fa}}</ref>
 
=== [[افلاطون]] ===
دوگانه‌انگاری روان‌شناختی افلاطون: در واقع، با دوگانه‌انگاری مابعدالطبیعی او مطابق است. او در [[تیمائوس (افلاطون)|رساله تیمائوس]] می‌گوید: «در میان همه چیزها، روح یگانه چیزی است که دارای خرد است، ولی روح نادیدنی است، در حالی که آتش و آب و خاک و هوا طبیعتاً اجسام دیدنی هستند.» افلاطون، نخستین کسی بود که نفس را از هر جهت، غیر جسمانی دانست، و هر گونه نظری که بر حسب آن، بتوان نفس را به عنصری یا ترکیبی از عناصر تأویل کرد، و از این راه، جنبه روحانی و فوق طبیعی نفس را انکار داشت، در فلسفه او مردود شناخته شد.<ref>{{پک/بن | 2014 | ک=دوگانه انگاری dualism - دانشنامه پژوهه پژوهشکده باقرالعلوم | زبان=fa}}</ref>
 
از مشکلات دوگانه‌انگاری افلاطونی این است که او روح‌ها را زندانی شده در جسم می‌یابد، اما هیچ نمی‌گوید که چه چیزی است که یک روح را به یک جسم پیوند داده‌است. تفاوت آن‌ها در ذات، این پیوند را به یک راز تبدیل می‌کند.<ref dir=ltr>{{پک|Robinson|2003|ک=Dualism|زبان=en}}</ref>
 
=== [[ارسطو]] ===
ارسطو نیز در کتاب معروف خود دربارهٔ نفس در ارزیابی نظرات مختلف فلاسفه دربارهٔ نفس، خاطرنشان می‌کند که بیشترین اختلاف، بین فلاسفه‌ای است که اصول و عناصر نفس را جسمانی می‌شمرند، و کسانی که آنها را غیر جسمانی می‌دانند. او خود را در شمار افلاطونیان قرار می‌دهد و معتقد است جوهر بدن، دارای حیات است و مبدأ این حیات، نفس (پسوخه) نامیده می‌شود. اما بدن نمی‌تواند نفس باشد، زیرا بدن حیات نیست، بلکه چیزی است که حیات دارد.<ref>{{پک/بن | 2014 | ک=دوگانه انگاری dualism - دانشنامه پژوهه پژوهشکده باقرالعلوم | زبان=fa}}</ref>
 
=== [[دوگانه‌انگاری دکارتی|دکارتی]] ===
دکارت به جداسازی ذهن و جسم اعتقاد داشت. ذهن یا نفس جدا از جسم می‌تواند به حیات خود ادامه دهد و من واقعی و من انسانی همان ذهن است، دکارت با جداسازی ذهن و جسم مفهوم جدیدی را وارد فلسفه غرب نمود. این جدایی میان ذهن و بدن یا روح و جسم به دوگانه انگاری دکارتی مشهور است.<ref>{{پک | فطورچی | 1381 | ک=نقش علم، فلسفه و الهیات در دوگانه انگاری دکارت | زبان=fa | ص=15–38}}</ref> به اعتقاد دکارت، در واقعیت هستی، دو نوع جوهر اصلی وجود دارد: ماده معمولی که ویژگی اصلی آن، امتداد در فضا می‌باشد، یعنی طول، عرض و ارتفاع داشته، مکان معینی را در فضا اشغال می‌کند؛ و جوهر دیگری که ویژگی ذاتی آن عمل اندیشیدن است. مدعای این دیدگاه آن است که هر ذهنی، جوهری مستقل از بدن است، از این رو، این دیدگاه را «دوگانه‌انگاری جوهری» می‌نامند.<ref>{{پک | 2014 | ک=دوگانه انگاری dualism - دانشنامه پژوهه پژوهشکده باقرالعلوم | زبان=fa}}</ref>
در آغاز قرن بیستم، دیدگاه دکارت به دو دلیل عمده مورد حمله قرار گرفت:اول: ظهور نظریه تحقیق‌پذیری معنا و مکتب پوزیتویسم منطقی که بر اساس آن هر امری که به شیوه تجربی تحقیق‌پذیر نباشد، غیرواقعی انگاشته می‌شد. دوم: موارد نقضی که از سوی طیفی از نظریه‌های علمی و فلسفی بر دیدگاه دکارت مطرح شد. این اعتراضات سبب شد برخی از اندیشمندان، تقریرهای رقیق‌تری از دوگانه‌انگاری هم‌چون دوگانه‌انگاری عامه‌پسند و دوگانه‌انگاری خاصه‌ای را مطرح نمایند.
 
:دوگانه‌انگاری عامه‌پسند
هر شخصی، یک «روح در ماشینِ» تمام‌عیار است که ماشین، همان جسم اوست و روح، جوهری معنوی است که ساختار درونی آن کاملاً با ماده فرق دارد، اما با این وجود، کاملاً امری مکانی است. ذهن در سر با مغز در تماس است و چه بسا تأثیر آنها بر یک‌دیگر در قالب تبادل انرژی انجام می‌گیرد.<ref>{{پک/بن | 2014 | ک=دوگانه انگاری dualism - دانشنامه پژوهه پژوهشکده باقرالعلوم | زبان=fa}}</ref>
 
: دوگانه‌انگاری خاصه‌ای
هیچ جوهری ورای مغز نیست، اما مغز دارای مجموعه‌ای از خواص است که هیچ شیء فیزیکی دیگری، واجد آنها نیست. به بیان دیگر، این خواص ویژه مغزند که غیرفیزیکی‌اند، نه خود مغز. خواص مزبور عبارتند از: درد داشتن، احساس رنگ، اندیشیدن، میل داشتن و غیره، مقصود از غیر فیزیکی بودن این ویژگی‌ها نیز آن است که هرگز نمی‌توان آنها را در قالب مفاهیم متعارف علوم فیزیکی تبیین نمود.<ref>{{پک/بن | 2014 | ک=دوگانه انگاری dualism - دانشنامه پژوهه پژوهشکده باقرالعلوم | زبان=fa}}</ref>
 
=== نقد دوگانه‌انگاری ذهن و بدن ===
==== عدم امکان پژوهش علمی ====
دوگانه‌انگاری در فهم ماهیت ذهن حقیقتاً کمکی به ما نمی‌کند، همهٔ آنچه دوگانه‌انگاری می‌گوید این است که در یکایک ما جوهری غیرمادی هست که فکر می‌کند، خواب می‌بیند و …. ولی [[فیزیکالیسم|فیزیکالیست‌ها]] مدعی شده‌اند که ذهن غیرمادی را نمی‌توان بی‌واسطه محل پژوهش قرار داد و مخصوصاً نمی‌توان در مورد آن پژوهش علمی کرد، زیرا علم تنها با جهان مادی سروکار دارد؛ همهٔ آنچه که ما می‌توانیم بررسی کنیم آثار و معلول‌های آن ذهن غیرمادی در جهان است.<ref>{{پک/بن |۱۳۹۵| ک=نقد دوگانه‌انگاری | زبان=fa}}</ref>
 
==== تکامل ====
بسیاری، [[نظریه تکامل|نظریهٔ تکامل]] را که در آن گفته می‌شود آدمیان از اشکال ساده‌تر حیات پدید آمده‌اند، قبول دارند؛ اما پیروان نظریه دوگانه‌انگاری به‌دشواری (دلیلی) می‌توانند توضیح دهند که چگونه چنین چیزی ممکن بوده‌است. احتمالاً اشکال بسیار سادهٔ حیات مانند [[آمیب]]‌ها ذهن ندارند، حال آنکه آدم‌ها و احتمالاً برخی از حیوانات برتر دارای ذهن هستند؛ پس چگونه ممکن است آمیب‌ها باعث پیدایش موجوداتی واجد ذهن شده باشند؟ این جوهر ذهنی از کجا به شکلی [[نظریه خلق‌الساعه|خلق‌الساعه]] (پیدایش خودبه‌خودی جانداران از ماده) توانسته‌است پدید آید؟ چرا تکامل ذهن چنین توازی تنگاتنگی با تکامل مغز دارد؟<ref>{{پک/بن |۱۳۹۵| ک=نقد دوگانه‌انگاری | زبان=fa}}</ref>
 
==== چگونگی تعامل بین ذهن و بدن ====
جدی‌ترین مشکل پیروان مکتب دوگانه‌انگاری این است که توضیح دهند دو جوهر ذهن و بدن که تا این پایه با هم تفاوت دارند چگونه ممکن است با یکدیگر تعامل داشته باشند. مثلاً آسیب شدید به مغز منجر به نارسایی روانی یا ذهنی می‌شود. اگر ذهن و بدن حقیقتاً مجزا از یکدیگرند، چرا آنچه بیان شد، رخ می‌دهد؟<ref>{{پک/بن |۱۳۹۵| ک=نقد دوگانه‌انگاری | زبان=fa}}</ref>
 
بسیاری از دوگانه‌انگارها اصلاً وجود چنین تعاملی را حاشا می‌شوند. ایشان دلیل آورده‌اند که اگرچه هم ذهن و هم بدن وجود دارند اما در واقع میان آن‌ها تعاملی در کار نیست. این رأی کمابیش نزدیک به [[دوگانه‌انگاری موازی]] معروف است. بدین معنی که ذهن و بدن به موازات هم عمل می‌کنند، درست مثل دو ساعت که به‌طور هماهنگ تنظیم شده‌اند و هر دو یک زمان را نشان می‌دهند.<ref>{{پک/بن |۱۳۹۵| ک=نقد دوگانه‌انگاری | زبان=fa}}</ref>
 
==== دوگانه‌انگاری با اصل علمی بنیادی منافات دارد ====
دانشمندان فیزیکالیسم قائلند که هر تغییری در شیء را می‌توان برحسب رخداد مادی پیشینی توضیح داد: علل همهٔ رخدادهای مادی خودشان مادی هستند. بر اساس این رویکرد، حال اگر فکر محض که فعالیت ذهن است، بتواند منجر به عمل شود، در آن صورت پاره‌ای رخدادهای صرفاً ذهنی باید مستقیماً منجر به رخدادهایی مادی گردند.<ref>{{پک/بن |۱۳۹۵| ک=نقد دوگانه‌انگاری | زبان=fa}}</ref>
 
==== نظریه نفی‌کننده، [[نظریه این‌همانی ذهن]] ====
خط ۱۳۲:
 
==== [[دین یهودی]] ====
یهودیت دین [[یکتاپرستی|یگانه‌پرستی]] است و پیدا کردن مواردی از ثنویت در آن نادر است. اما در [[طومارهای دریای مرده]]، به ویژه در متنی که به دستورالعمل انضباطی شهرت دارد، از تقابل دو نیروی خیر و شر، یعنی شاهزاده نور و شاهزاده تاریکی سخن به میان آمده‌است. این دو هیچ نقشی در [[آفرینش‌گرایی|آفرینش]] ندارند بلکه تنها تجسم دو اصل اخلاقی خیر و شر هستند.<ref>{{پک/بن | ک=دائرة المعارف بزرگ اسلامی:ثنویت|۱۳۸۸ | زبان=fa}}</ref>
 
== جستارهای وابسته ==