شاهزاده‌نشین ختل: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Rezabot (بحث | مشارکت‌ها)
جز ربات:مرتب‌سازی عنوان‌ها+مرتب+
خط ۳۹:
}}
'''شاهزاده‌نشین ختل''' یا '''شاهزاده‌نشین ختلان''' یک دودمان محلی [[مردمان ایرانی‌تبار|ایرانی]] بود که از آغاز سده هفتم تا سال ۷۵۰ میلادی بر ناحیه [[ختل]] فرمان می‌راند. عنوان شاهان این دودمان «ختلان شاه»، «ختلان خدا» و «شیر ختلان» بود.{{Sfn|Bosworth|2009}} پایتخت و محل اقامت فرمانروایان این دودمان در [[خلبوک]] در نزدیکی [[کولاب]] امروزی بود.{{Sfn|Bosworth|2009}}
 
==تاریخ==
ختل ، همراه با سرزمینهای دیگر ، در آغاز تحت فرمانروایی [[هپتالیان]] قرار داشتند ، ولی با آغاز تضعیف [[پادشاهی هپتالی]] ، دودمان های بومی در [[ختل]] ، [[چغانیان]] و دیگر سرزمینها ، ادعای حکومت خود بر آن مناطق را آغاز کردند.
 
پیرامون ۶۷۶ میلادی ، [[سعید بن عثمان]] ، فرماندار اموی خراسان ، توانست شاهزاده ختل را ناچار به تصدیق حکومت مسلمانان نماید.
 
با این حال ، این امر تاثیری بر حاکمیت واقعی اعراب بر ختل نداشت و [[شاهزاده نشین]] مستقل ماند.
 
پیرامون ۶۹۹ میلادی ، یک مدعی ختلی که پسر عموی پدری پادشاه ختل بود و در منابع عربی به او سبال می گفتند ، به نزد سردار عرب [[مهلب بن ابی‌صفره]] گریخت و وی را به حمله به [[شاهزاده نشین]] برانگیخت.
 
[[مهلب بن ابی‌صفره|مهلب]] پذیرفت و لشکری ​​را برای حمله به ختل در اختیار مدعی گذاشت و ارتش دیگری را تحت فرماندهی پسرش [[یزید بن مهلب]] فرستاد.
 
با این حال، سبل توانست یک حملهٔ ناگهانی [[شاهزاده نشین ختل|ختل]] انجام دهد و وی را در دژ خود اعدام کند.
 
[[یزید بن مهلب|یزید]] اندکی پس از محاصرهٔ دژ ، اما در ازای دریافت مبلغی با سبل صلح کرد.
 
پس از سی سال در سال ۷۲۷ ، یک سردار عرب دیگر ، [[اسد بن عبدالله قسری]] ، به [[شاهزاده نشین ختل|ختل]] یورش برد ، ولی سبل [[تورگش]] را به کمک فراخواند ، که تحت پادشاهی خاقان سلوک ، پیروزی قاطع بر [[اسد بن عبدالله قسری|اسد]] را (به اصطلاح «روز تشنگی») به دست آورد.
 
سبل ، اندکی پیش از مرگش ، یک [[نجیب‌زادگی|نجیب زاده]] ختلانی را که در منابع عربی بنام ابن ساعیجی ناموَر است ، تا زمان برگشت پسرش (که در منابع عربی به هناش و در منابع چینی ، به عنوان لو-کین-تسیه ناموَر است) ، که به [[چین]] گریخته بود به نیابت سلطنت خود گماشت.
 
دربارهٔ پشتیبانی و هم پیمانی ابن ساعیجی با رهبر نظامی عرب [[حارث بن سریج]] هنگام خیزش وی در خراسان نام برده می شود ، اما این دو به زودی با هم درگیر شدند و [[حارث بن سریج|حارث]] با پیروان خود به تخارستان وارد شد.
 
به همین دلیل ، در سال ۷۳۷ ، اسد که یک بار دیگر فرماندار خراسان شده بود ، حملهٔ دیگری به [[ختل]] انجام داد ، که باعث شد ابن ساعیجی ، مانند سلف خود ، از [[تورگش]] درخواست کمک کند.
 
سولوک خاقان ، در راس لشکری ​​۵۰,۰۰۰ نفری، به اسد یورش برد ، و به سختی وی را شکست داد (۳۰ سپتامبر ۷۳۷).
 
با این حال ، بعداً در همان سال ، اسد توانست یک شکست سنگین به سلوک وارد کند ، که به سختی از دستگیری نجات یافت و ناچار شد به سرزمین های خود در شمال پس بنشیند.
 
در آنجا پس از مدت كوتاهی توسط رقبا كشته شد و به فروپاشی قدرت تورگش در میان جنگ های داخلی انجامید.
 
پس از نبرد ، شاهزاده ای بنام بدر طرخان ، که احتمالاً فرمانروای [[بامیان]] بوده است ، ختل را گشود.
 
پس از آن اسد به ختل حمله کرد و [[شاهزاده نشین]] را وادار به تأیید اقتدار بنی امیه کرد.
 
در سال ۷۵۰ ، [[خلافت اموی]] سرنگون شد و [[خلافت عباسی]] جایگزینش شد. عباسیان تحت فرماندهی سردار عباسی [[ابومسلم خراسانی]] ، ابو داود خالد بن ابراهیم فرماندار [[بلخ]] را برای حمله به منطقه فرستاد و آن را تحت فرمانروایی مستقیم [[عباسیان]] درآورد.
 
هنگامی که ابو داوود به [[ختل]] حمله کرد ، فرمانروای آن ، که در منابع عربی به هناش بن سبل ناموَر است (همچنین هبیش بن شبل نیز نامیده می شود) در برابر حمله ایستادگی نکرد ،
 
اما دهقانان [[ختل]] او را به زور بازداشت و برای جنگ با ابو داود به دژی بردند.
 
با این همه ، ابو داود موفق شد هناش و دهقانان خود را وادار به ترک دژ کند.
 
هناش مدت کوتاهی به دربار ترکان و سپس به دربار [[چین]] گریخت ، در حالی که ابو داود حکومت عباسیان را در [[ختل]] استوار کرد و این پایان کار [[شاهزاده نشین]] بود.
 
== جستارهای وابسته ==