هومی بابا: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۲:
{{Infobox philosopher|era=فلسفه سده بیستم|image=Homi K. Bhabha-cropd.jpg|caption=|name=هومی بابا|birth_date=1949|birth_place=بمبئی، هند|alma_mater=دانشگاه بمبئی|school_tradition=تئوری پسااستعماری، پساساختارگرایی|main_interests=تاریخ اندیشه، ادبیات|notable_ideas=فضای سوم، حال بیانی|influences=ادوارد سعید، میشل فوکو، ژاک دریدا، ژاک لکان، فرانتز فانون، تونی موریسون، وی اس نایپول، والتر بنیامین|influenced=}}
'''هومی بابا''' (متولد ۱۹۴۹) استاد [[زبان انگلیسی]] و ادبیات و زبان آمریکایی، و مدیر مرکز [[علوم انسانی]] [[دانشگاه هاروارد]] با بورس آن [[روتنبرگ]] است. او یکی از مهمترین چهرهها در مطالعات [[پسااستعماری]] معاصر است و واژههای جدید و مفاهیم کلیدی مانند دورگه بودن، تقلید، تفاوت، و دلسردی را به این حوزه وارد کردهاست.<ref name="huddart">Huddart, David.</ref> وی با این کلمهها سعی میکند نشان بدهد مردم استعمار زده چطور در برابر قدرت استعمارگر مقاومت کردهاند. در سال ۲۰۱۲، او جایزه ادبیات و آموزش و پرورش پادما بوشان را از دولت [[هند]] دریافت کرد.<ref>{{Cite web|url=http://www.pib.nic.in/newsite/erelease.aspx?relid=79881|title=Padma Awards|date=27 January 2013|accessdate=27 January 2013|publisher=pib}}</ref>
== زندگی و تحصیلات ==
خط ۲۳:
«این [گفتمان] سازوبرگی است که شناسایی و انکارِ تفاوت های نژادی/فرهنگی/تاریخی را به کار می اندازد. ... هدفِ گفتمان استعماری، تفسیر استعمارشده به عنوان جمعیتی از افرادِ تباه،بر اساسِ ریشه های قومی شان است، تا بتواند فتح [آن کشورها] و بنانهادنِ سیستمِی از حکومت گری و راهبردسازی را توجیه کند.»(ibid:70)
بابا در نقد خود از گفتمان استعماری از مفاهیم لاکانی بهره میگیرد.برای مثال مفهوم «مرحله ی آیینه ای» که اشاره به زمانی دارد که کودک با دیدن تصویر خود در آینه_ استعاره ای از مشاهدهٔ دیگران که به ما واکنش نشان میدهند_ به این پی میبرد که وجودی مجزا از مادر و پدر دارد و صرفاً بمبارانی از یاختههای بی معنا نیست بلکه کلیتی همگون در قالبِ یک پیکر دارد.البته لاکان تأکید میکند که این شناخت اساساً شناختی خطاست چرا که مرحلهٔ آیینه ای فقدانی بنیانی در شخصیت فرد را می پوشاند، فقدانی که هرگز پُر نمیشود. بر همین اساس بابا اشاره میکند که اساساً احساسِ کامل بودنی که در تصویر حاصل از کلیشهها، به ما القا میشود، همیشه در معرض تهدیدِ یک فقدان قرار دارد. چرا که کلیشهها نیز اساساً برای پوشاندن ناشناختگیِ چیزهای جدید به وجود آمدهاند. به علاوه [[ژاک لاکان|لاکان]] اشاره میکند که مایههای نارسیسیسم(خودپرستی) و پرخاشگری نیز از همین مرحلهٔ شناختیِ کودک نشأت میگیرند. دو خصلتی که در بازخوانی بابا از گفتمان استعماری نیز، اهمیت بنیادین دارند. استعمارکننده برتری و فرادستی اش را با پرخاشگری اعلام میکند، اما از همین نکته میتوان دریافت که همیشه نگرانِ هویتِ خود است که به هیچ وجه به پایداریِ آنچه که ادعا یا تظاهر میکند نیست.(Huddart 2006:28-29) به همین دلیل است که نگاه استعمارگر همیشه نگاهی «مضطرب» است. نباید فراموش کرد که استعمارگر برای این به «دیگری» «خیره» شدهاست که بتواند هویتِ یکدستی برای خود بسازد.هویتی که اساساً نمیتواند به هیچوجه بدون خلل باشد. به همین دلیل است که به نظر بابا هم دربرابر تصویر کلیشه ای استعمار شوندهها مقاومت کرد و هم دربرابر تصویر یکدست و خالی از خلل استعمارکننده!
=== دوگانگی/درهمآمیزی ===
خط ۳۴:
=== تفاوت فرهنگی، بیان و کلیشه ===
بابا اندیشه تفاوت (difference) فرهنگی را به عنوان جایگزین گونه گونی (diversity) فرهنگی معرفی میکند. در تنوع فرهنگی، فرهنگ «هدف دانش تجربی» آیت و قبل از داننده وجود دارد ولی در تفاوت فرهنگی، فرهنگ جایی است که دو یا چند فرهنگ با هم مواجه میشوند و بیشتر مشکلات در این جا است که رخ میدهد، «روند بیان فرهنگ به عنوان آگاهی» ساخت گفتمانی دارد و از پیش تعیین شده نیست بیان به معنی عمل اظهار و ابراز یک فرهنگ است که در فضای سوم صورت میگیرد. فرهنگ هرگز ا پیش داده شده نیست، بلکه باید ادا شود. تفاوت فرهنگی از طریق بیان کشف و شناخته میشود. روند بیان، بین امر سنتی، سیستم پایدار مرجع از یک سو و نفی یقین فرهنگ در بیان امر فرهنگی، معانی، استراتژیها، اکنون سیاسی، به عنوان عمل سلطه، یا مقاومت ایجاد تفکیک میکند؛ بنابراین، تفاوت فرهنگی فرایند شناسایی است، در حالی که [[تنوع فرهنگی]] فرایند تطبیق است و طبقهبندی شدهاست. علاوه بر این، امکان تفاوت و بیان است که میتواند دال پوست / فرهنگ را از تثبیت سنخهای نژاد آزاد کند ولی کلیشهها مانع گردش و بیان دال «[[نژاد]]» به عنوان چیزی غیر از آن میشوند. یکی از جنبههای مهم گفتمان استعماری و پسااستعماری وابستگی آنها به مفهوم «ثبات» (fixity) در ساخت غیریت است. ثبات به معنای تکرار، سفتی و نظم ثابت و همچنین اختلال است. کلیشه بستگی به این مفهوم از ثبات دارد. کلیشه یک «هویت» ایجاد میکند که از تسلط و لذت به همان اندازه ریشه میگیرد که از اضطراب و دفاع از امر غالب، «چون شکلی از باورهای متعدد و متناقض به پذیرش و انکار تفاوت است.»
=== تقلید ===
|