ویکیپدیا:نظرخواهی برای حذف/شهره قمر (دومین نامزدی): تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: مشارکت در نبح |
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: مشارکت در نبح |
||
خط ۴۹:
* {{نظر}} اگر منابعی که در بخش ''از چه رو میتوان به سرشناسی موضوع نظر داد'' اشاره شد را بخواهیم درست استفاده کنیم (با ارجاع دقیق و با استناد به محتوای منابع، نه اینکه پشت یک جمله انبوهی منبع بیاوریم) چنین متنی بهدست میآید:{{نقل قول|قمر معتقد است تنها بازیگر مطلق سینمای ایران است و باید اصل و ریشه سینمای ایران نابود شود. او در شهریور سال ۱۳۹۹ ضمن تهدید ترانه علیدوستی و دخترش، او را به فساد، ریا، جاسوسی و تلاش برای براندازی نظام جمهوری اسلامی متهم کرد. پس از آنکه حامد بهداد در مراسم تجلیل از افتخارآفرینان سینمای ایران از نوید افکاری و زندانیان سیاسی حمایت کرد، قمر با حمله به بهداد گفت اگر حاکم بود قطعاً همهٔ کسانی که منافق میداند را اعدام میکرد. او پس از مرگ محمدرضا شجریان او را وطن فروش و دوستدارانش را جماعت نادان خطاب کرد. چند ماه بعد قمر با انتشار ویدئویی محمدرضا شریفینیا و حسین فرحبخش را به «هتک حرمت به نوامیس ایرانی» متهم کرد و گفت برای این ادعا سند و مدرک هم دارد. او ضمن پیوستن به جنبش «من هم»، در یک پست اینستاگرامی دیگر مدعی شد حسین ف. در ۱۵ سالگی به او تجاوز کردهاست.}}
اینکه اصل محتوا و دلیل اشارهٔ منابع به ایشان را نیاوریم کار درستی نیست (جعل منبع) ولی نکته اینجاست که آیا این حجم مطلب بیارزش حاوی تهمت و حمله جایش در ویکیپدیا هست یا خیر؟ ایشان یک بازیگر درجه ۳ است که بهخاطر بازیگریش سرشناس نیست بلکه با حمله و تهمت زدن به این و آن جلب توجه میکند و از منابع غیر سینمایی پوشش میگیرد (اتفاقا همهٔ تهمتهایش هم دروغ نیست). با احترامات [[کاربر:Atheist|Atheist]] ([[بحث کاربر:Atheist|بحث]]) ۲ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۳:۱۳ (UTC)
* {{نظر}} چنین ننه قمری برای سینمای آفت زده ایران یک نوبر است. ادعای او به اینکه بازیگر مطلق سینمای ایران است گرچه برای خیلی از افراد سنگین است ولی وقتی به این موضوع فکر کنیم که از پانزده سالگی در چنین میدانی خاک خورده است و مورد نوازش بزرگان سینما قرار گرفته و با افتخار از چنین رویدادی یاد می کند، چگونه می توانید چنین نوبری را از داشتن یک صفحه دوزاری در ویکی پدیا که هزاران قمرناز در آن صفحه دارند، محروم کنید. آیا پانزده سال زمین خوردن
|