نظریه وابستگی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب‌ها: ویرایشگر دیداری ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه وظیفه تازه‌وارد
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه وظیفه تازه‌وارد
خط ۹:
این نظریه در دهه ۱۹۷۰–۱۹۶۰ به سبب گسترش فقر در بیشتر نقاط جهان، به عنوان نظریه‌ای انتقادی در برابر نظریه نوسازی مشهور گردید.
 
'''نظریه وابستگی [[نئومارکسیسم|نئومارکسی]]''' توسعه توسعه‌نیافتگی (۱۹۶۶) و «سرمایه و توسعه‌نیافتگی در آمریکای لاتین» (۱۹۶۷) عناوین دو اثر مهم [[آندره گوندر فرانک]] از پرنفوذترین نظریه‌پردازان رویکرد وابستگی نئومارکسی در دهه‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ است. این عناوین رویکرد وی را به خوبی بیان می‌کنند.
 
فرانک با استناد به تجربه تاریخی کشورهای آمریکای‌لاتین که در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم عمدتاً مستعمره دول استعماری [[پرتغال]] و [[اسپانیا]] بودند، [[فرضیه پل باران]] مبنی بر تأثیر منفی سرمایه توسعه‌طلب بر توسعه اقتصادهای مستعمراتی را تأیید می‌کند. از نظر وی، هر زمان که در این منطقه سیطرهسیطرهٔ استعماری وجود داشته، توسعه‌نیافتگی شدت پیدا کرده و هر زمان که این سیطره از بین رفته، توسعه در آن امکان‌پذیر شده است.
 
از نظر فرانک توسعه‌نیافتگی آن روی سکه توسعه‌یافتگی است. برای شناخت توسعه‌نیافتگی باید توسعه‌یافتگی را و برای شناخت توسعه‌یافتگی باید توسعه‌نیافتگی را دریافت. از این منظر، توسعه‌یافتگی و توسعه‌نیافتگی دو روی مقابل سکه واحدی به نام رابطه وابستگی و سلطه هستند. تا زمانی که این رابطه در چارچوب نظام سرمایه‌داری برقرار است، «توسعه‌نیافتگی» فرجام کشورهای پیرامونی است.