مغالطه: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
←‏گونه‌های رایج مغالطه: توضیح مغلطه مذکور کافیه و لزومی به ذکر حدیث نیست
←‏گونه‌های رایج مغالطه: بی‌طرفانه کردن مثال
خط ۳۷:
* '''انتشار خبر دروغ در سطح وسیع''': دروغ مغالطه و عامل لغزش اندیشه است؛ نادرستی مقدمات استدلال باعث عدم اعتبار کل استدلال می‌شود. پیامد دروغ، گمراهی شنونده یا خواننده‌است. انتشار خبر دروغ به نحوی صورت می‌گیرد که هزینه‌های بسیاری را صرف تبلیغات و شایعات دروغ می‌نمایند.
* '''تحلیل نادرست پدیده‌ها''': در جامعه پدیده‌های گوناگون وجود دارد. ممکن است کسی پدیده‌ای را نتیجهٔ فلان پدیدهٔ دیگر معرفی کند، در صورتی که در واقع چنین نباشد. مثلاً ممکن است افزایش خودکشی یا طلاق یا قاچاق یا دزدی یا بزهکاری را به عوامل اقتصادی مربوط کند؛ درحالی‌که عوامل بسیار دیگری نیز هستند.
* '''معنی عبارت برخلاف مراد گوینده (تفسیر نادرست)''': این مغالطه هم بسیار شایع است و بدین صورت است که آیه‌ایمطلبی از [[قرآن]]،کتاب یا خبری از پیشوایان دین،نویسنده‌ای یا شعری از شعرای بزرگشاعران را مطابق گرایش باطنی خودخود، معنی می‌کند و همهٔ معانی و تفاسیر دیگر را نفی می‌کند.
* '''استدلال از سکوت''': مغلطه استدلال از سکوت همان‌طور که از نامش پیداست ارتباط مستقیمی با سکوت دارد. این مغلطه زمانی انجام می‌گیرد که فردی سکوت فرد یا افراد دیگر را شواهدی کافی برای نتیجه گرفتن [[گزاره]] یا گزاره‌هایی قطعی قرار دهد، در حالی که لزوماً ارتباط منطقی بین آن سکوت و نتایج ادعا شده وجود ندارد. نمونه: اگر پرهام نقاش چیره‌دستی بود احتمالاً به ما می‌گفت، چون چنین چیزی به ما نگفته پس قطعاً نقاش چیره‌دستی نیست.
* '''تکذیب یا تخطئه گوینده''': در این مغالطه شخص به جای این که به محتوای سخن بپردازد، به تکذیب و تخطئه گوینده و خاستگاه آن می‌پردازد. منشأ این مغالطه این تصور نادرست است که: «امکان ندارد یک عقیده صحیح و مستدل از سوی کسی که دارای موقعیت مناسب علمی و اجتماعی و… نیست، ارائه شود.» مانند این که فردی شما را نصیحت می‌کند اما برای مثال معتاد است و شما اولین چیزی که بیان می‌کنید اینست که خود را ابتدا تغییر بده، نه اینکه مرا نصیحت کن.