اسدالله علم: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
خط ۱۰۵:
در آبان ۱۳۴۵ به [[وزارت دربار]] منصوب شد. با آمدن علم چهره دربار یکسره دگرگون شد و از نو سازماندهی شد. کمکم دربار به وزنه مهمی در سیاست داخلی و خارجی کشور تبدیل شد و این با گرایش روزافزون شاه به خودکامگی سیاسی هماهنگ بود. [[تاجگذاری محمدرضا پهلوی|تاجگذاری محمدرضا پهلوی]] و جشنهای ۲۵۰۰ ساله [[امپراتوری|شاهنشاهی]] در دوران وزارت دربار او انجام شد. وی همزمان چندین مقام تشریفاتی دیگر از جمله آجودانی مخصوص محمدرضا شاه، نمایندگی ویژه شاه در هیئت مدیره [[بنیاد پهلوی]]، عضویت در هیئت مدیره [[بنگاه ترجمه و نشر کتاب]]، مدیریت عامل کمیته پیکار با بیسوادی و عضویت در هیئت مدیره [[سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی]] را به تدریج برعهده گرفت.<ref name=":0">{{یادکرد وب|عنوان=تیر 28 {{!}} اسدالله علم نخستوزیر شد|نشانی=http://tarikhirani.ir/fa/calendar/236/تیر-28-اسدالله-علم-نخست-وزیر-شد|وبگاه=تاریخ ایرانی|بازبینی=2020-04-13|کد زبان=fa|archive-date=13 آوریل 2020|archive-url=https://web.archive.org/web/20200413050125/http://tarikhirani.ir/fa/calendar/236/%D8%AA%DB%8C%D8%B1-28-%D8%A7%D8%B3%D8%AF%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D9%86%D8%AE%D8%B3%D8%AA-%D9%88%D8%B2%DB%8C%D8%B1-%D8%B4%D8%AF}}</ref><ref>{{یادکرد وب|عنوان=یارِ غار / در سالمرگ اسدالله علم به زندگی سیاسی او و حضورش در دربار پهلوی دوم پرداختهایم|نشانی=https://sazandeginews.com/News/2420|وبگاه=sazandeginews.com|بازبینی=2020-04-13|archiveurl=https://web.archive.org/web/20200413045603/https://sazandeginews.com/News/2420|archivedate=13 آوریل 2020|dead-url=yes}}</ref> علم بسیار نزدیک به شاه و مورد اعتماد او بود. علم و شاه تقریباً هر روز با یکدیگر گفتگو میکردند و چند روز در هفته یکدیگر را میدیدند. آنان اغلب با یکدیگر شام و ناهار میخوردند. در سراسر ایران هیچ فردی در چنین موقعیتی نبود. چنین رابطه تنگاتنگی باعث شده بود دامنه روابط شاه و علم از حدود مسایل کاری فراتر رود و قرابت روحی میان آن دو پدید آید.
در سال ۱۳۴۷ پزشکان ایرانی و سویسی متوجه شدند که عَلم به گونهای از [[سرطان خون]] مبتلا است که شخص درگیر این بیماری بین ۵ تا ۱۵ سال زنده میماند. از سال ۱۳۵۰ به بعد به توصیه پروفسور
در خرداد ۱۳۵۶ علم سعی کرد جلوی مبادله قرارداد تقسیم آب [[هیرمند|رودخانه هیرمند]] را میان ایران و افغانستان بگیرد و در این باره مستقیم از شاه تقاضا کرد اما تلاشهای وی به جایی نرسید و قرارداد مبادله شد. علم این قرارداد را خیانت به ایران میدانست. به صورتی که در یادداشتهای خود نوشتهاست: «مثل این است که یک قطعه از گوشت تن مرا بریدهاند و پیش چشم من جلوی سگ انداختهاند.»<ref>یادداشتهای علم، جلد ششم انتشارات مازیار صفحهٔ ۴۸۰</ref> این مسئله باعث کدورت شدید علم شد به گونهای به فکر استعفا از وزارت دربار افتاد. این اتفاق و شرایط وخیم بیماری وی باعث شد که از این پس دیگر دل و دماغ کار نداشته باشد. این تغییر از یادداشتهای وی کاملاً نمایان است.
|