عباسعلی داداش‌بیگ: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جز پیوند
خط ۳۹:
خانه اصلی عباس‌علی در منطقه سیتاق آلاشت بود که در ابتدا به متعلق به پدرش مرادعلی خان سلطان بود. او مدتی از سوی فوج سوادکوه به عنوان رئیس تأمینات یا نظمیه در [[بخش بابل‌کنار]] منصوب می‌شود و به همین خاطر چند سالی را در [[درازکلا]] به همراه همسرانش بسر می‌برد. در برخی منابع آمده‌است که وی چهار بار ازدواج کرد و از همسر اولش ۴ پسر (فتح‌الله، عبدالله، اسماعیل، عنایت‌الله) و ۳ دختر (خورشید، بهار، خاور) و از همسر دوم به نام «خانم کوچک» ۲ پسر (نامدار، جواد) و ۳ دختر (درّی‌جهان، نبات، حکیمه) داشت، ولی در کتاب [[رضاشاه از تولد تا سلطنت]] نوشته [[سید رضا نیازمند]] ذکر شده که وی دو بار ازدواج کرد، مرتبه اول با یکی از بستگان خود در سوادکوه و مرتبه دوم با [[نوش‌آفرین آیرملو]] دختری ۱۶ ساله از مهاجران قفقازی در تهران که بعد از ازدواج در آلاشت ساکن شدند. وی هنگامی که دومین همسرش باردار بود، برای مداوای بیماری خود به تهران رفت و در سن ۶۴ سالگی در تهران بر اثر بیماری درگذشت. چهل روز پیش از مرگ وی، نوش‌آفرین در ۲۴ اسفند ۱۲۵۶ پسری به دنیا می‌آورد که بعدها با نام [[رضاشاه]] سلسله قاجار را برانداخت و [[سلسله پهلوی]] را بنیان‌گذاری کرد. وی از همسر اول خود سه فرزند دختر به نام‌های (خورشید خانم، ددُرخانم و نبات خانم) داشت.<ref>[https://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=934&articleID=451457 تبیان - زندگی‌نامه رضاخان (خلاصه‌ای ۲۰۰ صفحه‌ای از کتاب رضاشاه از تولد تا سلطنت تألیف رضا نیازمند)]</ref><ref>[http://qudsonline.ir/news/273040/ رضاشاه-از-تولد-تا-16-سالگی قدس آنلاین]</ref>
 
[[محمدرضا پهلوی]] در کتاب [[مأموریت برای وطنم]] اینچنین آورده‌است: «پدرم در سال ۱۲۵۶ در استان مازندران که نزدیک بحر خزر است، پا به عرصه وجود گذاشت. او بر خلاف پادشاهان قاجار که چنان‌که گفتم از نژاد ترک بودند، از خانواده ای اصیل ایرانی بود و پدر و جدش در ارتش ایران با سمت افسری خدمت کرده بودند. جد او در یکی از جنگ‌های ایران و افغانستان از خود شجاعت و رشادت مخصوصی نشان داده و پدرش فرماندهی هنگی را که در استان مازندران [[ساخلو]] داشت، عهده‌دار بود.»
 
:مزار وی در آرامگاهی معروف به مساعدالسلطان در صحن آرامگاه ناصرالدین شاه واقع در جنوب [[باغ توتی]] و در قسمت غرب [[حرم شاه عبدالعظیم]] قرار دارد. رضاشاه هنگامی که به زیارت قبر پدرش می‌رود، در جواب پیشنهاد یکی از درباریان مبنی بر تعویض سنگ مزار کوچک پدرش می‌گوید: ''میل دارم سنگ قبر پدرم به همان طریق که در روز اول گذارده باقی مانده و یادگاری از آن روزها باشد.''