جادو: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶:
به افرادی که به کارهای جادویی میپردازند، [[جادوگر]] گفته میشود. اگرچه بارها در طول تاریخ مفهومها از مثبت به منفی متفاوت بودهاست، اما جادو «امروزه در بسیاری از فرهنگها نقش مذهبی و دارویی مهمی دارد».
در فرهنگ [[غرب اروپا|اروپای غربی]]، جادو با ایدههای دیگری، بیگانه و بدوی گره
در علوم غیبی مدرن و ادیان نئوپگان، بسیاری از جادوگران که خود توصیف میکنند، مرتباً جادوی آیینی را انجام میدهند. تعریف جادو به عنوان تکنیکی برای ایجاد تغییر در دنیای فیزیکی از طریق نیروی اراده فرد. این تعریف توسط [[آلیستر کراولی]] (۱۸۷۵–۱۹۴۷)، یک علم غیبدان تأثیرگذار بریتانیایی رواج یافت و از آن زمان ادیان دیگر (به عنوان مثال [[شیطانگرایی لاویایی]] و [[ویکا]]) و سیستمهای جادویی (به عنوان مثال جادوی آشوب) آن را پذیرفتهاند.
خط ۱۷:
'''واژهٔ «جادو»''' در [[زبان پهلوی]] jâdug بودهاست. لیکن در پهلوی و نوشتههای کلاسیک فارسی از جمله شاهنامه کلمهٔ «جادو» به معنی شخص جادوگر است. عملی که این شخص انجام میدهد «جادوی» است که به معنی جادوگری است یعنی امروز «جادوی» را «جادو» میگویند و ناچار «جادو» را «جادوگر» میگویند. دو نمونه از کاربرد «جادو» در معنی اصیل آن ذکر میشود: در [[خوان چهارم رستم]] (زن جادو=جادوگر) در [[شاهنامه]] آمدهاست «چو آواز داد از خداوند مهر / دگرگونه گشت جادو (=جادوگر) به چهر». در مثالی اخیرتر [[سعدی]] میگوید «همشیرهٔ جادوان (جادوگران) بابل / همسایهٔ لعبتان کشمیر»
واژه عربی سِحْر نیز در فارسی هممعنی با جادو استفاده میشود و جادوگر را ساحر نیز مینامند. واژه فارسی [[افسون]] در قدیم هممعنا با جادو استفاده شده اما امروزه معنای آن بیشتر نزدیک به طلسم یا وردهایی است که برای طلسم خوانده میشود. به کسی که افسون میکند افسونگر گفته میشود. [[تعویذ]] به وردها و دعاهایی گفته میشود که نوشتهشده و همراه برده میشود. واژه نِیرَنگ نیز در قدیم به عنوان مترادف با جادو و افسون به کار
امروزه عبارت «جادو جَنبَل» یا «جنبل و جادو» به عنوان عنوانی تحقیرآمیز برای جادو بهکار میرود.<ref>فرهنگ عمید.</ref> در قصههای فارسی عبارتی که به عنوان نمونهای کلی از ورد جادوگران استفاده میشود به این صورت است: «اَجّی مَجّی لا تَرَجّی».
خط ۲۳:
کلمات انگلیسی magic, mage and magician از لاتین magus، از طریق یونانی μάγος گرفته شدهاست که در فارسی قدیمی magu is است. زبان پارسی قدیم از زبان پروتو هندو-اروپایی گرفته شدهاست. این اصطلاح فارسی ممکن است تعبیر به Old Sinitic * Mᵞag (افسونگر یا شیطان) شود. به نظر میرسد که فرم پارسی قدیم در زبانهای سامی باستان به عنوان ماگوش عبری تلمودی، آمگوشای آرامی (جادوگر) و مگدیم کلدانی (حکمت و فلسفه) نفوذ کردهاست. از قرن اول [[قبل از میلاد]] به بعد، جادوگران سوری به عنوان شعبده بازها و پیشگویان مشهور شدند.
در اواخر قرن ششم و اوایل قرن پنجم پیش از میلاد، این اصطلاح به [[یونان باستان]] راه یافت، جایی که با معنای منفی برای اعمال در آیینهایی که به عنوان تقلبی، غیر متعارف و خطرناک قلمداد میشدند، به کار میرفت. [[زبان لاتین]] این معنی را در قرن اول قبل از میلاد به کار برد. از طریق لاتین، این مفهوم در قرن اول میلادی در [[الهیات مسیحی]] گنجانیده شد. مسیحیان اولیه جادو را با شیاطین مرتبط میکردند و بنابراین آن را مغایر با دین مسیحی میدانستند. این مفهوم در تمام قرون وسطی فراگیر باقی ماندهاست، زمانی که نویسندگان مسیحی طیف متنوعی از اعمال - مانند افسون، جادوگری، افسون، پیشگویی و طالع بینی - را تحت عنوان جادوی برچسب طبقهبندی میکردند. در اوایل اروپای مدرن، پروتستانها غالباً ادعا میکردند که کاتولیک روم به جای دین جادو است و همانطور که اروپاییان مسیحی در [[قرن شانزدهم]] شروع به استعمار سایر نقاط جهان کردند، عقاید غیر مسیحی را که با
از قرن نوزدهم، دانشگاهیان در رشتههای مختلف اصطلاح جادو را
== تاریخچه ==
خط ۶۴:
=== جهان یونانی-رومی ===
=== عقاید جادویی در اروپای غربی ===
عقیده به اعمال مختلف جادویی در اروپا و تاریخ غرب مرتباً ظهور کرده و کمرنگ شده، و این همه تحت فشارهای دین یکتاپرستی نهادینه شده یا بدبینی در مورد واقعیت جادو و خوب بودن [[علم گرایی]] بودهاست. در دنیای عهد باستان (روم) جادو مثل امروز تا حدی عجیب و غریب پنداشته میشد. مصر، سرزمین hemeticism و [[بینالنهرین]] و [[سرزمین پارس]] (ایران)، خاستگاه اولیه موبدان مکانهایی بودند که تصور میشد تخصص در امر جادوگری فراوان میباشد. در مصر، پاپیروسها ی زیادی به یونانی، کپتیک و دموتیک بر جای ماندهاند. این منابع، شامل نمونههای اولیه بیشتر فعالیتهای جادویی است و
استفاده از کلمات جادویی که گفته میشد نیروی فرمان دادن به ارواح را دارند.
|