دنریس تارگرین: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Q2020 (بحث | مشارکت‌ها)
به نسخهٔ 32452055 از Fatemeh m 84 (بحث) برگردانده شد (توینکل)
برچسب: خنثی‌سازی
جز اصلاح نگارشی
خط ۶۵:
ویسریس روز به روز برای کمکی که به او قول داده شده بود، بی تاب می‌شود، و اوضاع زمانی به اوج خود می‌رسد که او قانون دوتراکی مبنی بر عدم کشیدن تیغ در شهر مقدس را می‌شکند و دنریس و کودک متولد نشده اش را تهدید می‌کند. دروگو می‌گوید که ویسریس تاج طلایی را که مستحقش است، دریافت خواهد کرد و سپس درحالی که دنی با خونسردی نگاه می‌کند، دیگی از طلای مذاب را بر سرش خالی کرده، او را می‌کشد و دنریس را آخرین تارگرین می‌کند.
 
در جریان یکی از غارت‌ها در یک شهر لازارین، دنریس از طرز برخورد با شکست خوردگان آشفته شده و نهایتاً دستور توقف هر تجاوزی را که می‌بیند، می‌دهد و ادعا می‌کند قربانیان برده‌های شخصی او هستند و آن‌ها را تحت حمایت خویش قرار می‌دهد. دوتراک‌ها از اینکه ''کالیسی'' حقوق سنتیشان در تجاوز به اسیران را نادیده گرفته، عصبانی شدند. کال دروگونیز،دروگو نیز، از جسارت همسرش مسرور شده و از تصمیم او حمایت کرد.
 
دروگو در غارت مجروح می‌شود. یک راهبهٔ لازارین به نام میری ماز دور (Mirri Maz Duur)، پیشنهاد درمان او را می‌دهد. دنی به او اعتماد می‌کند زیرا میری از زنانی بود که دنی نجات داده بود. دروگو روز به روز ضعیف تر و به مرگ نزدیک تر می‌شود. دنی مایوس با نادیده گرفتن پیامدهای احتمالی جادوی خون، به میری ماز دور التماس می‌کند که شوهرش را نجات دهد. در جریان مراسم، دنی به وضع حمل می افتد و سر جورا او را به داخل چادر دروگو می‌برد، جایی که میری ماز دور در حال احضار ارواح تاریک است. چند روز بعد وقتی دنی بیدار می‌شود، در می یابد که نوزاد پسرش سقط شده‌است و دروگو چیزی جز پوسته ای روان گسیخته نیست. میری ماز دور می‌گوید که این بهای حقیقی جادوی خون بود و اینکه او هیچ احساس دین و تشکری نسبت به دنی ندارد، زیرا دنی او را پس از آنکه بارها مورد تجاوز قرار گرفت و شاهد نابودی جامعهٔ خود بود، نجات داده بود.