داستان بلند: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب‌ها: برگردانده‌شده احتمال فحاشی ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز ویرایش 5.120.156.157 (بحث) به آخرین تغییری که Mohsenmp1717 انجام داده بود واگردانده شد
برچسب: واگردانی
خط ۱:
'''داستان بلند''' به گونه‌ای از داستان‌ها گفته می‌شود که خصوصیات [[رمان]] و [[داستان کوتاه]] را هر دو در خود داشته باشد.
سکس من و زهرا...
در داستان بلند درست مانند داستان کوتاه معنا از اهمیت بالایی برخوردار بوده و فشردگی معنایی وجود دارد. همچنین شخصیت‌ها و زمان پیوسته در حرکت هستند، تمامی شخصیت‌ها به صورتی هماهنگ در جهت تصویر معناهای اصلی داستان نقش آفرینی می‌کنند و پیرنگ نیز از استحکام و انسجام بالایی برخوردار است.
باسلام خدمت دوستان داستانی ک براتون نقل میکنم یک داستان کاملا واقعی.اسم من مظفر سن 30 قد 180 داستان برمیگرده به شیش سال قبل سال 94 من ی پسر جون 23ساله تقریبا خوشگل بودم من استان هشت کرمان هستم و زهرا هم کرمانی بود ولی شهرستانی بود.زهرا ی دختر خیلی خوشگلو خوش هیلک بود ی اندام کاملا سکسی داشت زهرا 19 سن و 178 تا180 قد با یه پوست سفید چهره بسیار زیبا و خندون بود و از اونجای ک زهرا تازه عقد کرده بود وبه شهر ما اومده بود من مغازه یدکی ماشین داشتم و اون طرف خیابون دقیقا خونه زهرا بود زهرا با پسر عموش نامزد کرده بود نامزدش اسمش مهران بود و دختر عمو پسر عمو بودن تا یادم نرفته اینم بگم زهراهیچ میلی به این ازدواج نداشت یه ازدواج زوری بود با اسرار خونوادش با خونواده عموش خلاصه به هر زوری بود این وسلط سر گرفت زهرا یه دختر عمو داشت ک دقیق هم سن خودش بود با همون قدو اندام اسمش مینا بود برخلاف زهرا مینا یه پوست سبزه و برنزی داشت و دست رد به سینه هیچ جونی نمیزد هرکی ک بهش تیکه مینداخت یا شماره میداد سریع باهاش دوست میشد از جمله داداش خودم جواد ک خیلی با مینا دوست بودن بیشتر شبا باهم قرارمیزاشتن آخر شبا ک همه خواب بودن این دوتا باهم قرار میزاشتن تو حیاط خونه مینا اینا لابه لای درختای خرما پتو پهن میکردنو عشقو حال.خوب بریم سر بحث خودم بازهرا لامصب از بس خوشگلو سکسی بود این دختر ک همه بچهای محل دنبال فرصتی بودن ک مخش کنن
حال اینکه داستان بلند همچون رمان، شخصیت‌ها را گسترش نمی‌دهد و اما موضوع نیز بیشتر از وضعیتی که در داستان کوتاه دارد در آن گسترده می‌گردد.
پرورش شخصیت و معنا در داستان بلند بیشتر از داستان کوتاه صورت می‌پذیرد و تا اندازه‌ای به خصوصیات رمان نزدیک می‌شود.
اما باید گفت که پرورش شخصیت و معانی در رمان محدودیتی ندارد و دست نویسندهٔ رمان در این اعمال کاملاً باز است. حال اینکه داستان بلند در این راستا محدودیت دارد اما از داستان کوتاه نیز فراتر می‌رود.
در داستان بلند برخلاف داستان کوتاه که معمولاً تمامی شخصیت‌هایش از اهمیت معنایی بالایی برخوردار بوده و همه اصلی هستند شخصیت‌هایی فرعی وجود دارند که خواننده را همیشه به سوی شخصیت‌های اصلی هدایت می‌کنند.
نویسنده در داستان‌های بلند باید تمام خرده روایت‌های داستانی را در خدمت بیان روایت‌های اصلی داستان به کار گیرد. او ابتدا باید شخصیت‌های اصلی داستان را انتخاب نماید و بر اساس معنایی که از آن‌ها باید القا شود شخصیت‌های فرعی را نیز وارد داستان کند و در شعاع حرکت این اشخاص قرار دهد. به گونه‌ای که هر شخصیت فرعی که وارد داستان می‌شود مکملی برای معنای بیانی شخصیت‌های اصلی باشد و در جهت معرفی هرچه بیشتر آن‌ها نقش آفرینی کند....<ref>نظری دارکولی، محمد رضا، راهنمای داستان نویسی، انتشارات آریابان، صفحهٔ ۹۶ کتاب، شابک:
7-56-7196-964-978</ref>
 
== عنوان نمونه‌هایی از داستان بلند ==