ماریه: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
خنثی‌سازی ویرایش 33851989 از Taddah (بحث)
برچسب‌ها: خنثی‌سازی برخی خطوط با فاصله آغاز شده‌اند ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه ویرایش پیشرفتهٔ همراه
Al-Marzbaan (بحث | مشارکت‌ها)
مطالب جانبدارانه، متعصبانه و بی‌مدرک و سند را حذف کردم و حقیقت را بدون طرفداری، به همان طرزی که در منابع آمده است بیان کردم و مطالب اضافه‌ای که در زبان فارسی نبود را گذاشتم.
خط ۱۳:
وی در قریه (حفن) از توابع انصنا مصر به دنیا آمده بود.
 
[[محمد]] در سال ششم هجرت سفیرانی به کشورهای خارج فرستاد و طی نامه‌هایی فرمانروایان این کشورها را به آیین توحید و اسلام دعوت کرد. نامه‌ای نیز به مقوقسمقوقس، حاکم مسیحی دست‌نشاندۀ بیزانس فرمانروایدر [[مصراسکندریه]] نوشت و او را به آیین [[اسلام]] دعوت نمود. اگرچه مقوقس اسلامنامه‌ای رااحترام‌آمیز نپذیرفت،در اماجواب محمد نوشت و هدایایی برای محمداو فرستاد، اما به دلیل انگیزه‌های سیاسی، اسلام فرستادنیاورد.
 
در میان این هدایا کنیزیدو بودکنیز به نامبودند: '''ماریه''' کهو خواهرش سیرین. محمد ویسیرین را به [[حفصه]]یکی بخشیداز اصحابش بخشید، و ماریه را در پیملک یکخود رسواییگرفت بزرگو برای خود نگه داشت.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تاریخ طبری، جلد چهارم}}</ref> <ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=زبیر بن بکار، الموافقیات}}</ref> محمد اوآن دو را به همسریاسلام خوددعوت برمی‌گزیندکرد و آن دو نیز مسلمانان شدند. در ذی حجه سال هشتم هجری برای محمد فرزندی به اسمنام ابراهیم آورد که شدیداًبسیار مورد علاقه [[محمد]] بود. ابراهیم در هجدهم ماه رجب سال دهم هجری، در شیرخوارگییک درو سننیم ۱۸ ماهگیسالگی از دنیا رفت و در بقیع دفن گردید.<ref>[http://www.hawzah.net/fa/magart.html?MagazineID=0&MagazineNumberID=6527&MagazineArticleID=75474 ماریه همسر پیامبر(ص) مادر ابراهیم پدید آورنده : علی اکبر ذاکری، صفحه ۵۰؛ پیام زن :: مرداد ۱۳۸۷، شماره ۱۹۷]</ref>
 
ماریه در زمان خلیفۀ مسلمانان [[عمر بن خطاب]] در سال ۱۴ یا سال ۱۶ هجری درگذشت و. عمر دستورمردم دادرا مردمبه شرکت در تشییع جنازهجنازۀ اشاو حاضرفراخواند، شوندجمعیتی وانبوه خودآمدند برو او نمازرا گزارددر وکنار درفرزند [[قبرستانخود بقیع]]ابراهیم به خاک سپرده شدسپردند.
<!--
'''ماریه''' از زنان خوب پیامبر و مورد عنایت محمد و علاقه‌مند به [[فاطمه]] و [[علی]] بود و به همین جهت مورد آزار و سخنان گزنده دیگر زنان پیامبر واقع می‌شد.{{مدرک}} پیامبر نیز برای آسایش او خانه‌اش را در باغچه‌ای در کنار مدینه (که به آن «[[مشربه‌ام ابراهیم]]» می‌گویند) قرار دادند.{{مدرک}}
-->
 
==ماریه و [[شان نزول]] سورهسورۀ [[سوره تحریم|تحریم]]==
ماریه در زمان [[عمر بن خطاب]] در سال ۱۴ یا سال ۱۶ هجری درگذشت و عمر دستور داد مردم در تشییع جنازه اش حاضر شوند و خود بر او نماز گزارد و در [[قبرستان بقیع]] به خاک سپرده شد.
با گذشت زمان، اشتیاق پیامبر به داشتن یک فرزند پسر افزایش یافت. اما هیچ‌کدام از همسران او نمی‌توانستند باردار شوند. این موضوع باعث شد از طرف بدخواهانش مورد توهین و تمسخر قرار گیرد. اشتیاق او نیز برای داشتن پسر با گذشت زمان بیشتر می‌شد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تاریخ تمدن ویل دورانت، عصر ایمان، فصل هشتم}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=عباس محمود عقاد، عبقریة محمد}}</ref>
 
یک روز، بعد از نماز ظهر به خانۀ حفصه رفته بود ولی او در خانه‌اش نبود. تصادفاً به کنیز خود، ماریۀ قبطیه برخورد و زیبایی او را دید. سپس به او محبت ورزیده و با او آمیزش کرد. مدتی بعد، حفصه بی‌خبر برگشت و آن دو را در حجرۀ خود تنها دید. از حسادت شور و غوغا راه انداخت و گفت: «در حجرۀ من با کنیزی خلوت کردی.» پیامبر در ابتدا به او می‌گفت: «او کنیز من است و خدا او را برایم حلال کرده است.» اما سپس برای خوشحالی او گفت: «کنیز خود را برای خود حرام می‌کنم.» پس از حرام ساختن ماریه از حفصه خواست که این ماجرا را به کسی نگوید و به عنوان راز با خود نگه دارد. حفصه نیز قول داد چنین خواهد کرد. اما فوراً قول خود را شکست و پنهانی این جریان را برای عایشه تعریف کرد. در این هنگام سورۀ تحریم به محمد وحی شد. نخست این سوره او را به‌خاطر ''حرام کردن چیزی که حلال بود، یعنی ماریه'' سرزنش کرد. سپس او را از کار پنهانی حفصه و گفتن رازش به عایشه باخبر کرد. محمد وقتی حفصه را دید، به او گفت که قولش را شکست و رازش را به عایشه نیز گفت. حفصه از سخن او شگفت‌زده شد و پرسید: «چه کسی تو را از کاری که کردم باخبر کرد؟» محمد نیز گفت که خدای دانا و آگاه من را باخبر کرد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=ابن اسحاق، زندگی محمد}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=سنن النسائی، کتاب عشرة النساء}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=Reported by Ibn ‘Abbas: Al-Tabari, Ibn Jarir, Jami‘ al-Bayan fi Tafsir al-Qur’an, (Beirut: al-Resalah Publishers, 2000) Vol.23, 477-478; al-Baihaqi, Abu Bakr, al-Sunan al-Kubra, (Beirut: DKI, 2003) Hadith 15075; Ibn al-Jawzi, Abu al-Farj, al-Tahqiq fi Ahadith al-Khilaf, (Beirut: DKI, 1415 AH) Vol.2, 379; It comes through an isnad involving ‘Atiyah al-‘Awfi and his descendants. Though criticized otherwise, the tafsir reports through this isnad are accepted since they are known to have been transmitted in writing. See, al-Turifi, ‘Abdul ‘Aziz, al-Taqrir fi Asanid al-Tafsir, (Riyadh: Dar al-Minhaj, 2011) 67-68}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=ضیاء الدین مقدیسی، الأحادیث المختارة، حدیث 189}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تفسیر جلالین}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=رشیدالدین میبدی، کشف الأسرار و عدة الأبرار}}</ref>
==ماریه و [[شان نزول]] سوره [[سوره تحریم|تحریم]]==
در كتاب [[تفسیر طبری]] در مورد آيات اوليه سوره تحريم که می‌گوید: ای پيامبر چرا حلال خدا را برخود حرام ميكنى آمده است که این آیه در مورد آميزش محمد با ماریه کنیز [[حفصه]] است که حفصه از آن خبردار ميشود.(منبع:تفسير الطبري(جامع البيان) – الناشر: دار هجر للطباعة والنشر والتوزيع والإعلان ، ج ٢٣ ص ٨٥)
 
از آن جهت که محمد، همیشه آیات قرآن که به او وحی می‌شدند را برای تمام مردمان می‌خواند، این سوره را نیز برای مردم خواند و پس از آن دیگر ماجرا بر کسی پوشیده نماند. محمد نزدیک یک ماه از همسران خود دوری کرد و دربارۀ زندگی زناشویی او حرف‌ها و سخنان زیادی میان مردم پیچید. اما نهایتاً با حفصه و عایشه نیز آشتی کرد و آن‌ها را بخشید. بسیاری از اصحاب محمد در این ماجرا از او دفاع کردند؛ مانند [[علی بن ابی‌طالب]] و [[ابوبکر]] و [[عمر بن خطاب]].
 
دربارۀ این سوره، تفاسیر دیگر هم وجود دارد. برای مثال [[امام بخاری]] می‌گوید که این سورۀ دربارۀ '''عسل خوردن''' پیامبر در خانۀ یکی از همسرانش و حسادت ورزیدن حفصه و عایشه به او می‌باشد. هرچند مثال‌هایی واضحی وجود دارند که نشان می‌دهند '''عسل خوردن''' اصطلاحی برای آمیزش جنسی بوده است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=سنن أبی داوود، کتاب الطلاق}}</ref>
اشاره [[طبری]] به این داستان اینگونه است در يكى از روزها حفصه براى كارى قصد رفتن به خانه پدرش [[عمر بن خطاب]] را داشت و اين فرصت خوبى را براى محمد ایجاد می كند تا با كنيز زيباى حفصه معاشقه ای داشته باشد با اينكه آن روز را بايد همراه [[عايشه]] می‌بود و با وى همخوابى ميكرد.
 
== به دنیا آمدن ابراهیم ==
ماریه پیشنهاد محمد را اجابت می نماید(كنيز نميتواند سرپيچى كند) و در رختخواب حفصه، گرم معاشقه می گردند. دست بر قضا قبل از اتمام سکس، حفصه به منزلش مراجعت می کند. همين كه به خانه می رسد می بیند که درب منزل از پشت بسته شده است. ناچار جلوی در می نشیند تا محمد و ماریه از خانه خالى محل معاشقه خارج شوند. حفصه با دیدن چنین صحنه اى و همخوابى محمد با كنيزش در رختخواب او، کاسه ی صبر و تحملش لبریز می شود و به محمد ميگويد: به خدا با من بسيار بد كردى با او در خانه من سكس كردى
یک سال بعد از آمدن به مدینه، پسری به دنیا آورد که محمد نامش را ابراهیم گذاشت. این باعث رشک و حسادت همسران محمد به ماریه شد. سرانجام ابراهیم در هجده ماهگی بیمار شد و مرد. محمد و ماریه از مرگ او بسیار غمگین شدند. ماریه نیز پس از مرگش در کنار ابراهیم دفن شد.
پیامبر(كه در شرايط بسيار بدى قرار گرفته بود) گفت: به خدا قسم تو را راضى ميكنم(هرطور بخواهى رضايتت را جلب ميكنم) و اين بايد بين ما يك راز باقى بماند!(منبع: تفسير طبرى ، ج ٢۳ ص ۸۷ و ۸۶).
 
== اهمیت او برای محمد ==
 
پیامبر برای ماریه، با وجود این که کنیزش بود، اهمیت بسیاری قائل بود و او را گرامی می‌داشت. او نخلستانی در اطراف مدینه را به‌همراه خانه‌ای در آن به او بخشید.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=عثمان بن سراج الدین جوزجانی، طبقات النصیري}}</ref> مکان این نخلستان به ''أم ابراهیم'' مشهور شد. ماریه نیز محبت زیادی به پیامبر داشت و پس از وفات پیامبر، تا آخر زندگی خود در خانۀ او و شهر او ماند. چه اهل سنت و شیعه به او به عنوان زنی باایمان، نیکوکار و پاکدامن ارج نهاده‌اند.
 
 
حفصه همچنين بسیار مشوش و ناراحت، به محمد می گوید حالا با چشمان خودم دیدم که چه کار می کردید، مگر من از دیگر زنانت سر به زیر تر و آرام تر نبودم؟ پیامبر می گوید: آرام باش و پیش کسی سخنی نگو، من نیز قول می دهم آن کنیز را بر خودم حرام کنم و به هیچ وجه نزدیکش نشوم.
(منبع: تفسير طبرى، ج ٢٣ ص ٨٤)
 
و اما در ادامه محمد به حفصه گفت: اين موضوع را كتمان كن و به عایشه درباره آنچه ديدى چیزی نگو، اما حفصه اين مطلب را براى عايشه بازگو كرد و عائشه از شنيدن اين موضوع بسيار خشمگين ميشود.(منبع: تفسير طبرى، ج ٢٣ ص ٨٥)
 
اين مسأله كه به گوش عایشه می رسد، خود به خود به وسیله‌ی عایشه و حفصه به جنجال و آبروريزى بزرگى تبديل می شود و اسباب دردسر بزرگى را براى محمد فراهم می كند. محمد از حرام کردن ماريه بر خويشتن تغيير نظر داد و برای تبرئه و تزکيه خود و مثل همیشه برای سرپوش گذاشتن به اين عمل زشت و شرم آور و سرکوب زنانش به آیاتى از قرآن پناه می برد كه شامل آيات ١ تا ٥ سوره تحريم است. ترجمه سوره تحريم:
سوره تحريم آیات یک تا پنج
﴿۱﴾ اى پيامبر چرا براى خشنودى همسرانت آنچه را خدا براى تو حلال گردانيده حرام مى ‏كنى خدا[ست كه] آمرزنده مهربان است (۱)
 
آیه دوم سوره تحريم راهی را برای شکستن سوگند محمد باز می‌کند محمد سوگند خورده بود که حفصه را بر خود حرام کند و با آوردن این آیه سوگند خود را می شکند
﴿۲﴾ قطعا خدا براى شما [راه] گشودن سوگندهايتان را مقرر داشته است و خدا سرپرست‏ شماست و اوست داناى حكيم (۲)
 
آيه سوم که دنباله همين قضيه است، شخص را به شگفت می اندازد که يک امر شخصی و خانوادگی و مربوط به گفتگوی زن و شوهر است چرا بايد در كتابى مطرح شود كه از آن بعنوان كتاب خدا و هدايت كننده انسانها نام برده ميشود
 
﴿۳﴾ و چون پيامبر با يكى از همسرانش رازى را بازگو كرد و همين كه وى آن را به زن ديگر گزارش داد و خدا پيامبر را بر آن مطلع گردانيد [پيامبر] بخشى از آن را اظهار كرد و از بخشى [ديگر] اعراض نمود پس چون [مطلب] را به آن [زن] خبر داد وى گفت چه كسى اين را به تو خبر داده گفت مرا آن داناى آگاه خبر داده است (۳)
 
موضوع در آيات ٤ و ٥ بدتر هم ميشود زيرا الله براى حل مشكلى كه پيامبرش بدليل عدم كنترل شهوتش بوجود آورده است به تهديد عايشه و حفصه روى مى آورد که اگر در صورت ادامه اين وضع و تعقيب اين ادا و اصول زنانگی و رشک ورزيدن موجبات ناراحتی پيغمبر را فراهم کنيد خداوند حامی اوست و ممکن است منجر به طلاق دادن شما شود
 
﴿۴﴾ اگر شما دو زن به درگاه خدا توبه كنيد [بهتر است] واقعا دلهايتان انحراف پيدا كرده است و اگر عليه او به يكديگر كمك كنيد(عليه محمد تبانى كنيد) در حقيقت ‏خدا خود سرپرست اوست و جبرئيل و صالح مؤمنان [نيز ياور اويند] و گذشته از اين فرشتگان [هم] پشتيبان [او] خواهند بود (۴)
 
﴿۵﴾ اگر پيامبر شما را طلاق گويد اميد است پروردگارش همسرانى بهتر از شما مسلمان مؤمن فرمانبر توبه كار عابد روزه‏ دار بيوه و دوشيزه به او عوض دهد (۵) قرآن، آيات ١ تا ٥ سوره تحريم.
 
بدین ترتیب الله با تدابير خدايانه خود و با فرستادن آياتى در مورد مسائل بسيار شخصى محمد، او را از رسوایی بزرگی که در آن بود نجات می‌دهد.
 
 
در آن زمان رسم بر این بود که وقتی مردی یک کنیز را به همسرش هدیه می‌دهد همبستری با آن کنیز بر مرد حرام می‌شود و چون محمد ماریه را به همسرش بخشیده بود پس همبستری با وی بر محمد حرام شده بود و دلیل این همه جنجال و رسوایی محمد بخاطر همین بود.
 
این ماجرا در [[تفسیر طبری|تفسير جامع البيان]] [[محمد بن جریر طبری|طبری]] و در تفاسير مختلفي از سنى و شيعه آمده است
 
===منابع شیعی و سنی در ماجرای ماریه و شأن نزول سوره تحريم===
* [[تفسير ابن كثير]] ط.العلميه ج ٨ ص ١٨٠
 
* [[تفسير جلالين]]، جلال الدين المحلي ص ٧٥١
 
* [[تفسیر سیوطی |الدر المنثور في التفسير بالمأثور]]، سيوطى ج ٨ ص ٢١٤
 
* [[تفسير بيضاوي]] ج ٥ ص ٢٢٤
 
* [[تفسير كشاف]]، زمخشرى ج ٤ ص ٥٦٢
 
* [[تفسير كبير]]، فخر رازى ج ٣٠ ص ٥٦٨
 
* [[تفسیر قمی]]، على بن ابراهيم قمى ج ٢ ص ٣٧٦
 
* [[تفسير البرهان]]، سيد هاشم بحرانى ج ٥ ص ٤١٩
 
* [[تفسیر صافی]] فيض كاشانى ج ٥ ص ١٩٣
 
* [[تفسير نورالثقلين]] ، العروسى ج ٥ ص ٣٦٧
 
* [[مجمع البيان في تفسير القرآن]]، شيخ طبرسى ج ١٠ ص ٤٧٢
 
* [[تفسير الميزان]] ، محمدحسين طباطبائى ج ١٩ ص ٣٣٧
 
== منابع ==
* [[بحارالانوار]]، ج ۲۲، ص ۱۵۱ تا ۱۵۶
* [[فروغ ابدیت]]، ج ۲، ص ۸۰۰ و ۸۰۱
* [[ریاحین الشریعه]]، ج ۲، ص ۳۴۹
* [[اسدالغابه]]، ج ۷، ص ۲۵۳
* [[لغت نامه دهخدا]]، شماره مسلسل ۱۹۵، ص ۴۷
* زوجات النبی صلی الله علیه وآله وسلم نوشته: امیر مهنا الخیامی.
* هذا الحبیب یا محب نوشته: ابوبکر جابر الجزایری.
* السیرة النبویه نوشته: ابوالحسن علی الحسینی الندوی.
{{پانویس}}
{{بزرگان اسلام}}