پیروز نهاوندی: تفاوت میان نسخه‌ها

[نسخهٔ بررسی‌نشده][نسخهٔ بررسی‌نشده]
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
تغییر نادرست، خنثی‌سازی ویرایش 33770047 از Hutellutush (بحث)
برچسب‌ها: خنثی‌سازی ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه ویرایش پیشرفتهٔ همراه
Shobhe (بحث | مشارکت‌ها)
انتقال از کارگاه (محصول مشترک خودم و کاربر:Nikan Faze)
خط ۱:
{{جعبه اطلاعات افراد
{{Infobox person
|نام=فیروز
| image = File:ابولولو.jpg
|نام‌های دیگر=پیروز، فیروز
| caption = [[آرامگاه پیروز نهاوندی]]، [[کاشان]]، [[ایران]]، اکنون پاسگاه [[نیروی انتظامی]] است.
|فرزندان=لولو
| native_name = پیروز نهاوندی
|عامل معروفیت=ترور [[عمر بن خطاب]]
| native_name_lang = fa
|لقب‌ها=ابولولو، باباشجاع‌الدین، نصرانی، مجوسی
| name = پیروز نهاوندی
|دوران=صدر اسلام
| birth_date = {{circa|۶۰۰ میلادی}}
|کارفرما=[[مغیرة بن شعبه]]
| birth_place = [[نهاوند]]، [[شاهنشاهی ساسانی|ایران ساسانی]]
|پیشه=آهنگری، آسیاب‌سازی، نقاشی
| death_date = {{nowrap|{{death date and age|644|10|31|600|df=yes}}}}{{سخ}}[[مدینه]]، [[خلافت راشدین]]{{سخ}}{{nowrap|(اعتقاد [[اهل سنت]])}}
|ملیت=[[مردمان ایرانی‌تبار|ایرانی]]
----
|مکان تولد=[[شاهنشاهی ساسانی|ایران]]، [[نهاوند]] (یا [[کاشان]])
{{nowrap|بعد از ۶۴۴ م}}{{سخ}}[[کاشان]]،{{سخ}}{{nowrap|(اعتقاد [[شیعه]])}}
|مختصات مدفن= {{coord|33|58|11.0|N|51|24|59.5|E|region:IR|display=inline,title}}
| resting_place = [[آرامگاه پیروز نهاوندی]]
|مدفن=مدینه یا کاشان
| resting_place_coordinates = {{coord|33|58|11.0|N|51|24|59.5|E|region:IR|display=inline,title}}
|مکان مرگ=[[مدینه]] (یا کاشان-[[قم]])
| nationality = [[مردمان ایرانی|ایرانی]]
|مکان ناپدیدشدن=مدینه
| known_for = کشتن [[عمر بن خطاب]]
|تاریخ ناپدیدشدن=۶۴۴ میلادی
| nickname = ابولؤلؤ و باباشجاع الدین
|دین=[[اسلام]] (یا [[مزدیسنا]] یا [[مسیحیت]])
|children=یک دختر|spouse=نامشخص}}
|تصویر=ابولولو.jpg
'''پیروز نهاوندی''' یا '''فیروز''' که با [[کنیه]] '''ابولؤلؤ''' و [[لقب]] '''باباشجاع الدین''' نیز شناخته می‌شود، یک سرباز [[مردمان ایرانی‌تبار|ایرانی]] در دوران [[ساسانیان]] بود که در [[نبرد قادسیه]] (در منابع دیگر [[نبرد نهاوند]]) در سال ۶۳۶ میلادی هنگامی که ساسانیان توسط سپاهیان [[عرب]] [[مسلمان]] به رهبری [[عمر بن خطاب]] در ساحل غربی [[رود فرات]] شکست خوردند، اسیر شد. پس از اینکه او را به عنوان برده [[مغیرة بن شعبه|مغیره]] به [[عربستان]] آوردند، او توانست عمر را در سال ۲۳ هجری قمری (۶۴۵_۶۴۴ م) به قتل رساند. گزارش شده‌است که نهاوندی در کنار حرفه خود به عنوان سرباز، آهنگر، نجار و در طراحی ''آسیاب بادی'' نیز متخصص بوده‌است.<ref>RJ Forbes. Studies in ancient technology. Vol. 9. Brill, 1964.</ref> نام او نشان می‌دهد که وی اصالتاً اهل شهر باستانی [[نهاوند]]، [[ایران]] است. پیروز نهاوندی قاتل [[عمر بن خطاب]] است. وی بعد از کشتن عمر گریخت. به تلافی قتل عمر، [[عبید الله بن عمر|عبیدالله پسر عمر]]، همسر و دختر پیروز و دو ایرانی دیگر به نام‌های [[هرمزان]] و [[جفینه]] را کشت و سوگند خورد که تمام ایرانیان [[مدینه]] را نیز خواهد کشت.<ref>https://www.iranicaonline.org/articles/abu-loloa-a-persian-slave-of-mogira-b</ref><ref>که علی ابن ابی طالب شدیداً به او اعتراض کرد دانشنامه ایرانیکا]</ref><ref>{{Cite journal|last=قنوات|first=عبدالرحیم|title=ابولؤلؤ، از مدینه تا کاشان|url=http://sh-kashan.kashanu.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-52&slc_lang=fa&sid=fa|journal=کاشان شناخت|volume=شماره ۳ |pages=۸۱–۷۳}}</ref>
|توضیح_تصویر=مرقد منسوب به ابولولو در شهر کاشان
}}
 
'''ابولولو''' (د ۲۳ ه.ق - ۶۴۴ م) که به نام '''فیروز (پیروز)''' '''نهاوندی''' و همینطور به لقب '''باباشجاع‌الدین''' شناخته می‌شود، یکی از شخصیت‌های تاریخی در [[تاریخ اسلام|صدر اسلام]] است که به سبب قتل عمر بن خطاب به شهرت رسیده‌است. منابع او را غلامی ایرانی تبار گزارش کرده‌اند که در شیوه اسارتش به دست سربازان عرب، اختلاف‌هایی گزارش شده‌است. از زندگانی او اطلاعات چندانی در دست نیست.
اطلاعاتی پیرامون زندگی او پیش از کشتن [[عمر بن خطاب]] و سرنوشت پیکرش موجود نیست. [[آرامگاه ابولؤلؤ|مقبره‌ای قدیمی]] در [[کاشان]] وجود دارد که برخی شیعیان معتقدند محل دفن پیروز نهاوندی است. از قرن شانزدهم که ایران به مذهب شیعه در حکومت [[دودمان صفویان|صفویان]] گروید، جشنی به افتخار پیروز به عنوان [[عمرکشان]] به مناسبت مرگ عمر انجام می‌شد. این جشن ابتدا در همین مقبره صورت می‌گرفت و سپس به تمام ایران گسترش یافت. این جشن هم‌اکنون در ایران به علت [[روابط شیعه-سنی|وحدت]] ممنوع است.
 
منابع اسلامی او را غلام مغیرة بن شعبه گزارش کرده‌اند که پس از تهدیدی علیه عمر بن خطاب، در سال ۶۴۴ میلادی مصادف با ۲۳ ه.ق، در مسجدالنبی، عمر بن خطاب را با ضربات خنجر ترور کرده و گریخت. بنابرگزارشی، او پس از فرار از مسجد و بعد از زخمی کردن جمعی از دنبال‌کنندگانش، در نهایت دستگیر و یا به نقلی قبل از دستگیری، خودکشی کرد. در این میان گزارشی از فرار او و گریختن به سمت قم یا کاشان گزارش‌هایی نقل کرده‌اند.
آنگونه که در کتاب (تاریخ و فرهنگ ایران در دوران انتقال از عصر ساسانی به عصر اسلامی) گفته‌شده، فیروز یا ابولؤلؤ یکی از ایرانیان در دوره اولیه ورود اعراب به ایران بوده‌است. فیروز دختری داشته به نام مروارید و از آنجا که در زبان عربی به مروارید لؤلؤ می‌گویند او را ابو لؤلؤ یا پدر مروارید نامیده‌اند.<ref>{{یادکرد وب|نویسنده =|نشانی=http://www.kashanica.com/index/heritage/heritagedetail/36|عنوان=آرامگاه ابولولو|ناشر =وب سایت بنیاد فرهنگ کاشان|تاریخ =|تاریخ بازبینی= ۸ فروردین ۱۳۹۵}}</ref>
 
علاوه بر مساله چگونگی و علت ترور عمر بن خطاب و فرار یا دستگیری او، منابع در دین و مذهب او نیز دچار اختلافند. برخی او را مسیحی، گروهی او را زرتشتی و به باور جمعی او مسلمان بوده‌است. در منابع شیعه، به شیعه خالص بودن تاکید شده‌است. به باور برخی منابع متقدم، آرامگاه او در شهر کاشان واقع است که سالیانی است در مراسم عمرکشان،‌ مورد توجه و اهتمام شیعیان کاشان قرار گرفته‌است.
== زندگی ==
=== اوایل زندگی ===
از اوایل زندگی وی اطلاعاتی در دسترس نیست جز اینکه در کاشان یا نهاوند به دنیا آمده‌است.
 
== زمینه تاریخی ==
=== خانواده ===
پس از هجرت محمد با پیروانش به مدینه،‌ او در مدینه قبایل در حال ستیز [[اوس]] و [[خزرج|خَزرَج]] را متحد کرد و برپایهٔ [[مهاجرین|مسلمانان مهاجر]] مکه و ساکنان اصلی مدینه اجتماع و دولتی نوین را تأسیس کرد، که آن را [[امّت|اُمَّت]] نامید.<ref>{{پک|Esposito|2002|ک=What everyone needs|ص=80|زبان=en}}</ref> سپس، میان مسلمانان و قبایل مکه و هم‌پیمانانشان جنگ درگرفت و سرانجام پس از هشت سال محمّد با پیروانش، که تا آن زمان به بیش از ده‌هزار می‌رسیدند، شهر زادگاهش را [[فتح مکه|فتح]] کرد.<ref>{{پک|Montgomery Watt|1956|ک=Muhammad at Medina|ص=66|زبان=en}}</ref> پس از فتح مکه رفته‌رفته بیشتر اهالی [[شبه‌جزیره عربستان]] به اسلام گرویدند و امّت اسلام به سراسر این سرزمین گسترش یافت.<ref>{{پک|Lewis|1993|ک=The Arabs in History|ص=43–44|زبان=en}}</ref> در پایان سال [[۱۰ (قمری)|دهم]] ([[۶۳۲ (میلادی)|۶۳۲]] میلادی) پس از هجرت، محمد آخرین حج و اولین حج کامل را انجام داد،<ref>{{پک|Donzel|1994|ک=Islamic Desk Reference|زبان=en|ص=283}}</ref> در بازگشت به مدینه و در بین راه، محمد به صورت ناگهانی به مدت سه روز در محلی به نام [[غدیر خم]] توقف کرد و با جمع‌کردن حجاج خطبه‌ای خواند و در آن جمله «هر که من مولای اویم پس علی مولای اوست» را با بلندکردن دست علی در برابر جمعیت گفت. واژهٔ «مولا» در عربی به دو معنای «دوست» و «رهبر» است.<ref>{{پک|Grewal|2006|ک=Project of History of Indian Science|زبان=en|ص=281}}</ref> تفاسیر شیعه آیهٔ ۳ سورهٔ مائده را به انتصاب [[علی]] (به عنوان جانشین محمد) در این قضیه نسبت می‌دهند.<ref>[[علامه طباطبایی]]، [[تفسیر المیزان]]، [http://www.ghadeer.org/qoran/almizan/j5/fehrest16.html سوره مائده، آیات ۱–۳]</ref> اهل سنت معتقدند که عده‌ای از تقسیم غنایم در [[سریه علی بن ابی طالب|اردوکشی به یمن]] که توسط علی انجام شده ناراضی بودند و محمد در پاسخ به آن‌ها علی را دوست خویش معرفی کرد تا ناخشنودی آنان را فرونشاند.<ref>{{پک|جعفری|۱۳۷۲|ک=تشیع در مسیر تاریخ|ص=۳۴–۳۷}}</ref> محمّد ده سال پس از هجرت، چند ماه پس از بازگشت از [[حجةالوداع|حَجَّةُالْوِداع]]، بیمار شد و درگذشت.<ref>{{پک|Madelung|2004|ک=The Succession to Muhammad|ص=24–27|زبان=en}}</ref> برخی روایات و منابع علت بیماری محمد را مسمومیت بر اثر زهر دانسته‌اند.<ref>{{پک|سبحانی|۱۳۸۵|ک=فروغ ابدیت|ص=۷۴۸–۷۴۹}}</ref>
فیروز دختری داشته به نام «مروارید» و از آنجا که در زبان عربی به مروارید لؤلؤ می‌گویند او را ابو لؤلؤ یا پدر مروارید نامیده‌اند. مروارید در سنین خردسالی توسط [[عبیدالله بن عمر]]، گردن زده شد.<ref>(کتاب [[مصنف عبد الرزاق]] جلد۵ صفحه۴۷۹ ومحلّی ابن حزم جلد۱۱ صفحه۱۱۵)</ref>و مورخان اظهار داشته‌اند که گروهی از [[اصحاب]] من جمله [[عثمان بن عفان]] خواسته بودند تا عبیدالله، مروارید دختر پیروز نهاوندی را بکشد. آن‌ها همچنین اشاره کردند؛ که [[علی ابن ابی طالب]] و [[مقداد بن اسود|مقداد]] و دیگران به خاطر قتل مروارید خواستار قصاص «عبید الله» بودند.<ref>(کتاب [[تاریخ طبری]] جلد۳ صفحه۳۰۲ وتاریخ دمشق ج۳۸ ص۶۸)</ref> از همسر وی اطلاعاتی در دسترس نیست.
[[پرونده:Abu_bakr2.jpg|بندانگشتی|نقاشی مراسم بیعت‌گیری برای ابوبکر در مسجدالنبی]]
پس از مرگ محمد، گروهی از [[صحابه]] در [[سقیفه بنی‌ساعده|سقیفه بنی ساعده]] جمع شدند تا [[جانشینی محمد|جانشین محمد]] را تعیین نمایند.<ref>{{پک|Poonawala|Kohlberg|1985|ف=ʿAlī b. Abī Ṭāleb|ک=Iranica|زبان=en}}</ref><ref>{{پک|بلوکباشی|حاج منوچهری|۱۳۹۴|ک=دانشنامه مردم‌شناسی و فولکلور|ف=فاطمه}}</ref> [[انصار]] در جلسه سقیفه از [[سعد بن عباده]] حمایت می‌کردند، اما [[مهاجرین|مهاجران]] این را نپذیرفتند و خود را از لحاظ خویشاوندی نزدیک‌تر به محمد می‌دانستند.<ref>{{پک|Poonawala|Kohlberg|1985|ف=ʿAlī b. Abī Ṭāleb|ک=Iranica|زبان=en}}</ref> [[عمر بن خطاب]]، [[ابوبکر]] را به عنوان جانشین در سقیفه نامزد کرد و بقیه حمایت خود را افزودند و ابوبکر به عنوان اولین خلیفه مسلمین انتخاب شد. [[پوناوالا]] می‌نویسد تاریخ‌نگاران مسلمان اتفاق نظر دارند که بحران موجود در این برهه، توسط سه تن از مهاجران مشهور به نام‌های [[ابوبکر]] و [[عمر]] و [[ابوعبیده جراح]] برطرف گردید. آنان انصار را جمع کرده و به آن‌ها ابوبکر را تحمیل کردند. حسادت بین دو قبیلهٔ مهم انصار به نام [[اوس]] و [[خزرج]] و عدم فعالیت [[بنی‌هاشم]] در تبلیغ نظرشان، موفقیت این سه تن را تسهیل نمود.<ref>{{پک|Holt|Lambton|Lewis|1977|ک=Cambridge History of Islam|زبان=en|ص=57}}</ref><ref>{{پک|Madelung|1997|ک=Succession to Muhammad|ص=26–27, 30–43 and 356–60|زبان=en}}</ref><ref>{{پک|Lapidus|2002|ک=A History of Islamic Societies|زبان=en|ص=32}}</ref> در میان مهاجران عده‌ای نیز به رهبری علی و شامل [[زبیر بن عوام|زبیر]]، [[طلحه]]، [[عباس بن عبدالمطلب]]، [[مقداد]]، [[سلمان فارسی]]، [[ابوذر غفاری]] و [[عمار بن یاسر]]، علی را وارث مشروع محمد می‌دانستند.<ref>{{پک|Poonawala|Kohlberg|1985|ف=ʿAlī b. Abī Ṭāleb|ک=Iranica|زبان=en}}</ref> این انتخاب باعث اختلاف بین هواداران ابوبکر و طرفداران علی شد. طرفداران علی قائل بودند که علی توسط شخص محمد به جانشینی منصوب شده‌است و بنابراین مقام خلافت باید از آن وی باشد.<ref>{{پک|Holt|Lambton|Lewis|1977|ک=Cambridge History of Islam|زبان=en|ص=57}}</ref><ref>{{پک|Madelung|1997|ک=Succession to Muhammad|ص=26–27, 30–43 and 356–60|زبان=en}}</ref> در سال ۱۳ ه.ق، ابوبکر از دنیا رفت و طی نامه‌ای، عمر را جانشین خود اعلام کرد. به این ترتیب دوران خلافت عمر آغاز شد.<ref>{{پک|عالم‌زاده|۱۳۸۸|ک=دانشنامه بزرگ اسلامی|ف=ابوبکر}}</ref>
 
[[جنگ ایران و روم شرقی (۶۲۸–۶۰۲ میلادی)|درگیری ۲۵ ساله ایران و روم]] که از ۶۰۲ تا ۶۲۸ به طول انجامید، زمینه‌ساز پیدایش خلافت اسلامی به عنوان یک امپراتوری جدید شد. این جنگ نظم سیاسی را که طی سه سده بر این منطقه حاکم بود، فروریخت و خلأ قدرتی را پدیدآورد، که در پی آن سپاهیان مسلمان عرب آن دو امپراتوری را شکست دادند و امپراتوری نوپدید خلافت را بنا نهادند.<ref>{{پک|Robinson|2011|ک=The New Cambridge History of Islam|زبان=en|ص=73}}</ref> طی این جنگ، نخست [[خسروپرویز]] سرزمین‌های [[شام]] و [[مصر]] را تصرف کرد، ولی در پایان، ضدحمله [[هراکلیتوس]] منجر به شکست و عقب‌نشینی ساسانیان شد. در پی آن، خسروپرویز به قتل رسید و دوره‌ای چندساله از هرج و مرج سیاسی دربار ساسانیان را فراگرفت. نهایتاً، [[یزدگرد سوم]] بر تخت نشست. هرچند، سپاه امپراتوری ساسانی، در جنگ آسیب چندانی ندیده بود و همچنین موانع طبیعی شامل رودخانه‌های [[فرات]] و [[دجله]] و نیز کوه‌های [[زاگرس]] از سرزمین ایران در برابر مهاجمان دفاع می‌کرد، اما، امپراتوری ساسانی به علت اختلافات سیاسی داخلی بیش از آن ضعیف شده بود که بتواند در برابر حمله سپاهیان مصمم مسلمان مقاومت کند.<ref>{{پک|Robinson|2011|ک=The New Cambridge History of Islam|زبان=en|ص=111-113}}</ref> به نوشته هاوارد و جانسون ساسانیان به علت زوال اقتصادی، مالیات‌های سنگین برای تأمین مالی لشگرکشی‌های [[خسروپرویز]] و قدرت‌گیری شاهان محلی در برابر پادشاه بیشتر تضعیف شدند.<ref>{{harvnb|Howard-Johnston|2006|pp=291}}</ref> از سال ۶۳۳ میلادی (مصادف با ۱۱ هجری قمری) در زمان خلافت [[ابوبکر]]، حملاتی به امپراتوری ساسانی شروع شد که در زمان [[عمر]] به اوج خود رسید و در زمان [[عثمان]] منتهی به سقوط کامل دولت [[ساسانی]] در سال ۶۵۱ میلادی (مطابق با سال ۳۰ هجری قمری) و کشته شدن [[یزدگرد سوم]]، آخرین پادشاه ساسانیان، شد. این حملات همچنین باعث افزودن ایران به قلمرو [[خلافت|خلافت اسلامی]] گردید. فتح ایران، سرآغاز فرایند تدریجی [[اسلام آوردن ایرانیان|گرویدن ایرانیان به اسلام]] بود که چند قرن طول کشید. منابع اشاره می‌کنند که اسلام آوردن ایرانیان باعث در امان ماندن از کشتار آنان و مانع پرداخت مالیات‌هایی که روستاییان توان پرداخت آن را نداشتند و بیشتر از درآمد محصولاتشان بود، می‌شد.<ref>{{پک|Lewis|۲۰۱۵|ک=The Jews of Islam|ص=۱۵-۱۶|زبان=en}}</ref><ref>{{پک|Daryaee|۲۰۰۸|ک=Sasanian Iran|ص=۱۰۰-۱۰۱|زبان=en}}</ref>
=== مرگ ===
برای سرانجام وی احادیث مختلفی روایت شده‌است:
* به دام اعراب افتاد و [[خودکشی]] کرد.
* [[عبیدالله بن عمر]] او را کشت.
* عبدالله بن عوف او را کشت.
* مردی از [[بنی تمیم]] او را کشت.
*موفق به فرار شد و زنده ماند.
* به پیش [[علی بن ابی‌طالب]] رفت و وی او را فراری داد.
 
در سال ۲۳ ه.ق، عمر بن خطاب به عنوان دومین خلیفه از خلفای راشدین، به دست غلامی ایرانی معروف به ابولولو ترور شد. با گذشت زمان، در بین منابع در خصوص نام قاتل،‌ مذهب او، زادگاه و سرانجامش اختلاف‌هایی شکل گرفت.<ref>{{پک|مشکانی سبزواری|۱۳۹۱|ک=ابولولو از حقیقت تا توهم}}</ref> ''[[دانشنامه ایرانیکا|ایرانیکا]]'' گزارش می‌کند که ترور عمر بن خطاب در روز چهارشنبه مصادف با ۲۳ نوامبر ۶۴۴ میلادی اتفاق افتاده‌است.<ref>{{پک|Pellat|۱۹۸۳|ف=ABŪ LOʾLOʾA|ک=Encyclopædia Iranica|زبان=en}}</ref> به گزارش [[احمد بن حنبل]] در ''[[مسند احمد بن حنبل|مسندش]]''، کسانی به عمر در خصوص نقشه‌های ترور او تذکرهایی داده بودند.<ref>{{پک|اشکوری|۱۳۸۸|ک=دانشنامه بزرگ اسلامی|ف=ابولولو}}</ref>
== قتل عمر ==
آوازهٔ وی تنها پیرامون قتل عمر و رویدادهای پس از آن است.<ref name="ashkori">یوسفی اشکوری، حسین، «ابولولو» ،[[دائرةالمعارف بزرگ اسلامی]]، جلد ۶، تهران</ref> او عمر بن خطاب را در روز چهارشنبه ۲۶ ذی‌الحجه ۲۳ قمری برابر ۲ نوامبر ۶۴۴ [[گاه‌شماری ژولینی|میلادی قدیم]] (مطابق ۱۵ آبان ۲۳ خورشیدی) با ۳ یا ۶ ضربه با خنجر ۲ سر که دسته در وسط داشت کشت.<ref name="Iranica">{{یادکرد وب |نام خانوادگی=Pellat |نام=Ch |عنوان=ABŪ LOʾLOʾA |پیوند نویسنده=چالرز پلات|نشانی=http://www.iranicaonline.org/articles/abu-loloa-a-persian-slave-of-mogira-b |بازبینی=2012-07-25 |اثر=Iranica |تاریخ=July 19, 2011 |ناشر= |نشانی بایگانی= |تاریخ بایگانی= |کد زبان=en}}</ref>
 
== نام و تبار ==
دربارهٔ خاستگاه وی و زندگانی‌اش اطلاعات مختلف‌اند اما می‌توان قویترین قول را ریشهٔ [[نهاوند]]ی وی دانست و اینکه در جنگ ایران و اعراب ([[نبرد قادسیه|قادسیه]] یا [[نبرد نهاوند|نهاوند]]) به اسارت اعراب درآمد و اعراب او را به بردگی گرفتند و او به بردگی [[مغیره بن شعبه]] حاکم [[کوفه]] درآمده بود، همچنین برخی گفته‌اند که در جنگ ایران و روم اسیر شد و سپس به بردگی اعراب درآمد.<ref name="ashkori"/>
''[[دانشنامه ایرانیکا]]''، او را غلام ایرانی به نام ابولولو گزارش کرده‌است. به گزارش ایرانیکا، منابع در ایرانی بودنش اتفاق نظر دارند و او را اهل نهاوند ایران دانسته‌اند.<ref>{{پک|Pellat|۱۹۸۳|ف=ABŪ LOʾLOʾA|ک=Encyclopædia Iranica|زبان=en}}</ref> بیشتر منابع نام او را «فیروز» گزارش کرده‌اند<ref>{{پک|اشکوری|۱۳۸۸|ک=دانشنامه بزرگ اسلامی|ف=ابولولو}}</ref><ref>{{پک|Pellat|۱۹۸۳|ف=ABŪ LOʾLOʾA|ک=Encyclopædia Iranica|زبان=en}}</ref> با این حال مادلونگ نام کامل او را «ابولولو فیروز» عنوان کرده‌است.<ref>{{پک|Madelung|1997|ک=The Succession to Muhammad|زبان=en|ص=۷۵}}</ref> «فیروز نصرانی» از دیگر نام‌های گزارش شده برای اوست.<ref>{{پک|Pellat|۱۹۸۳|ف=ABŪ LOʾLOʾA|ک=Encyclopædia Iranica|زبان=en}}</ref> نام او به احتمال زیاد به زبان [[زبان فارسی میانه|پارسی میانه]] «پیروز» بوده‌است که در منابع موجود به صورت تعریب شده «فیروز» درآمده‌است.<ref>{{پک|Chkeidze|2012|ف=Linguistic Contacts with Iranian Languages|ک=Encyclopaedia Iranica|زبان=en}}</ref><ref>{{پک|Rezakhani|2017|ک=ReOrienting the Sasanians|زبان=en|ص=۷۸}}</ref> با این حال، او به کنیه خود «ابولولو» {{به فارسی|پدر مروارید}} شناخته و معروف شده‌است.<ref>{{پک|El-Hibri|2010|ک=Parable and Politics in Early Islamic History|زبان=en|ص=۱۰۷-۱۱۴}}</ref><ref>{{پک|Levi Della Vida|Bonner|1960–2007|ک=Encyclopaedia of Islam|زبان=en|ص=۱۰۷-۱۱۴|ف=Umar}}</ref> از قرن شانزده و هفدهم به بعد، از او با لقب «بابا شجاع‌الدین» در منابع یاد شده‌است.<ref>{{پک|Johnson|1994|ک=Sunni Survival in Safavid Iran|زبان=en|ص=۱۲۷}}</ref><ref>{{پک|Calmard|1996|ک=Safavid Persia|زبان=en|ص=۱۶۱}}</ref>
 
در خصوص اصل و نسبش، نیز گزارش‌های متناقضی عنوان شده‌اند. ابن شادی در مجمل التواریخ و القصص، به نقل از مأخذی قدیمی‌تر، مدعی‌است که ابولولو از مردمان فین کاشان بوده‌است.<ref>{{پک|اشکوری|۱۳۸۸|ک=دانشنامه بزرگ اسلامی|ف=ابولولو}}</ref> ابن سعد در طبقات، مسعودی در مروج الذهب و طبری در تاریخش به نهاوندی بودن او تصریح کرده‌اند. دیدگاه دیگری را نیز بلعمی در تاریخنامه طبری گزارش می‌کند که بر اساس آن، ابولولو، حبشی بوده‌است.<ref>{{پک|مشکانی سبزواری|۱۳۹۱|ک=ابولولو از حقیقت تا توهم|ص=۱۰-۱۱}}</ref> در گزارش دیگری در مجمل التواریخ، او از اهالی دهی به نام شهرآبادجرد در همدان گزارش شده‌است.<ref>{{پک|قنوات|۱۳۸۵|ک=کاشان‌شناسی|ف=ابولولو از مدینه تا کاشان|ص=۷۴}}</ref>
دین وی را اغلب منابع [[مزدیسنا|زرتشتی]] دانسته‌اند اما برخی گفته‌اند که چون پیش‌تر در جنگ با [[رومیان]] اسیر شده‌بود به دین [[مسیحیت]] گروید.<ref name="ashkori"/> [[دانشنامه اسلام|دانشنامهٔ اسلام]] نیز دین او را مسیحی نوشته‌است.<ref>{{یادکرد دانشنامه | نام خانوادگی = Levi Della Vida| نام = G| پیوند نویسنده = | نام خانوادگی۲ =Bonner | نام۲ = M |دانشنامه = [[دانشنامه اسلام|Encyclopaedia of Islam]] | مقاله = ʿUmar (I) b. al-K̲h̲aṭṭāb|پیوند مقاله = |ویرایش = second | سال = ۲۰۰۰| ناشر = [[انتشارات بریل|E. J. Brill]] | جلد = ۱۰ | عنوان جلد = T-U | مکان = Leiden | شابک = 90-04-11211-1| صفحه = ۸۱۸–۲۱ | زبان = en}}</ref> ارشاد القلوب دیلمی دین او را اسلام و شیعه خوانده‌است و از پیروان علی ابن ابی طالب می‌دانسته. بعد از قتل عمر پسر او هرمزان ایرانی را کشت ولی علی قسم یاد کرد پسر عمر را قصاص می‌کند. دربارهٔ انگیزهٔ قتل عمر نیز همچون دیگر بخش‌های زندگی او اختلاف است. اغلب منابع گفته‌اند با اینکه در دوران عمر ورود غیر [[عرب]] به مدینه ممنوع بود، [[مغیرة بن شعبه]] در نامه‌ای از عمر خواست وی به کوفه بیاید تا از توانایی‌هایش همچون [[آهنگری]] و [[درودگری]] و [[نقاشی]] بهره برند، عمر با این درخواست موافقت کرد.<ref name="ashkori"/>
 
== سرگذشت ==
پیروز در کوفه برای خود کار می‌کرد اما بخشی از درآمد خود را به [[مغیرة بن شعبه]] می‌پرداخت. پس از چندی ابولولو از میزان بالای خراجی که [[مغیرة بن شعبه]] از وی دریافت می‌کرد (روزی دو درهم یا ماهی سه درهم) به عمر شکایت کرد اما عمر شکایتش را مردود دانست و کار آندو به مشاجره انجامید. اندکی بعد ابولولو با خنجری عمر را در [[مسجد]] مضروب کرد و هنگامی که خواست از میان جمعیت بگریزد تعدادی را مجروح کرد. در نهایت به گفتهٔ برخی منابع دستگیر و کشته‌شد. برخی دیگر معتقدند که هنگام فرار خودکشی کرد.<ref name="ashkori"/><ref name="Iranica"/>
از زندگانی ابولولو اطلاعات چندانی در دست نیست و شهرت او تنها به سبب قتل عمر بن خطاب است.<ref>{{پک|اشکوری|۱۳۸۸|ک=دانشنامه بزرگ اسلامی|ف=ابولولو}}</ref> از اطلاعات زندگانی او پیش از ترور عمر بن خطاب در منابع، تصریح به دانش و مهارت‌های او در زمینه‌های آهنگری، نقاشی، نجاری و آسیاب‌سازی است.<ref>{{پک|قنوات|۱۳۸۵|ک=کاشان‌شناسی|ف=ابولولو از مدینه تا کاشان|ص=۷۴}}</ref>
 
=== جنگ و اسارت ===
دربارهٔ قتل عمر برخی دیگر نیز معتقدند نقشهٔ قتل را دیگرانی که از سخت‌گیری‌های عمر ناراضی بودند طراحی کردند و او تنها مجری این نقشه بود، زیرا چند روز قبل برخی هشدارهایی به عمر داده‌بودند.<ref name="ashkori"/> [[عبدالرحمن بن عوف]] یا [[عبدالرحمن بن ابی بکر]] قتل عمر را توطئه‌ای میان ابولولو و دو ایرانی دیگر بنام‌های [[جفینه]] و [[هرمزان]] دانستند. پس از آن [[عبید الله بن عمر]] فرزند عمر، آن دو نفر و همچنین دختر خردسال ابولولو و زن ابولولو را نیز کشت.<ref name="ashkori"/>
به گزارش دایرة المعارف بزرگ اسلامی و به نقل از ابن سعد، ابولولو از اهالی نهاوند بود که به دست اعراب در یکی از جنگ‌ها به اسارت درآمد.<ref>{{پک|اشکوری|۱۳۸۸|ک=دانشنامه بزرگ اسلامی|ف=ابولولو}}</ref> در اینکه ابولولو در کدام جنگ به اسارت درآمده‌است، تصریحی وجود ندارد ولی [[نبرد نهاوند|جنگ نهاوند]] محتمل‌تر عنوان شده‌است.<ref>{{پک|آورزمانی|۱۳۹۸|ف=نگاهی به آرامگاه ابولولو|ک=هنر و تمدن شرق|ص=۵}}</ref> سیف بن عمیره نیز روایتی را گزارش می‌کند که ابولولو در جنگ بین اعراب و روم، به اسارت مسلمانان درآمد.<ref>{{پک|اشکوری|۱۳۸۸|ک=دانشنامه بزرگ اسلامی|ف=ابولولو}}</ref> قنوات معتقد است که او به همراه همسر و کودک خردسالش اسیر اعراب شده‌است.<ref>{{پک|قنوات|۱۳۸۵|ک=کاشان‌شناسی|ف=ابولولو از مدینه تا کاشان|ص=۷۵}}</ref> او پس از اسارت، به غلامی [[مغیرة بن شعبه]] -والی وقت بصره یا کوفه- درآمد.<ref>{{پک|Pellat|۱۹۸۳|ف=ABŪ LOʾLOʾA|ک=Encyclopædia Iranica|زبان=en}}</ref><ref>{{پک|اشکوری|۱۳۸۸|ک=دانشنامه بزرگ اسلامی|ف=ابولولو}}</ref> در آن روزگاران، عمر بن خطاب ورود [[عجم|عجم‌ها]] را به مدینه منع کرده بود با این حال به مغیره اجازه داده بود تا ابولولو را به جهت هنر و مهارت‌هایش در آهنگری به مدینه بیاورد.<ref>{{پک|Pellat|۱۹۸۳|ف=ABŪ LOʾLOʾA|ک=Encyclopædia Iranica|زبان=en}}</ref> در این خصوص طبری و ابن سعد و دیگران گزارش کرده‌اند که مغیره به عمر بن خطاب نامه‌ای نوشت و درخواست کرد تا اجازه دهد غلام ایرانی‌اش به مدینه وارد شود تا مردم بتوانند از او هنرهایی همچون نقاشی، درودگری و آهنگری بیاموزند و یا بهره ببرند. عمر نیز با درخواست مغیره موافقت کرد.<ref>{{پک|اشکوری|۱۳۸۸|ک=دانشنامه بزرگ اسلامی|ف=ابولولو}}</ref> طبری در تاریخ الامم و ابن اثیر در الکامل گزارشی دیگر از ابولولو نقل می‌کنند که بر اساس آن، هنگامی که اسیران جنگ نهاوند را به مدینه وارد می‌کردند؛ ابولولو دست بر سر کودکان اسیر می‌کشید و می‌گفت: «عمر جگرم را خورد».<ref>{{پک|قنوات|۱۳۸۵|ک=کاشان‌شناسی|ف=ابولولو از مدینه تا کاشان|ص=۷۵}}</ref>
 
=== ترور عمر بن خطاب ===
فرزند عمر را چند ساعتی بازداشت کردند اما خلیفهٔ بعدی [[عثمان]] در نخستین روز خلافت دستور آزادی وی را داد. این اقدام مورد اعتراض شدید [[علی بن ابیطالب]] و یارانش واقع شد. پس از به خلافت رسیدن [[علی بن ابیطالب]]، [[عبید الله بن عمر]] از ترس قصاص به نزد [[معاویه]] گریخت و در جنگ با علی بن ابیطالب و یارانش کشته‌شد.<ref name="shia">{{یادکرد دانشنامه | تاریخ بازبینی = ۶ آوریل ۲۰۱۲ | دانشنامه=دانشنامه تشیع | سال=۱۳۸۰ | شابک=964-90611-0-X | صفحه=۴۳۶ | مقاله=ابولولو | ناشر=انتشارات شهید سعید محبی}}</ref>
[[پرونده:Tombstone_of_Umar_(r.a)_by_mohammad_adil_rais.JPG|بندانگشتی|259x259پیکسل|محل دفن عمر بن خطاب در [[مسجدالحرام]] ([[مدینه]]، [[عربستان سعودی|عربستان]])]]
ایرانیکا گزارش می‌کند که ترور عمر بن خطاب در روز چهارشنبه مصادف با ۲۳ نوامبر ۶۴۴ میلادی اتفاق افتاده‌است.<ref>{{پک|Pellat|۱۹۸۳|ف=ABŪ LOʾLOʾA|ک=Encyclopædia Iranica|زبان=en}}</ref> به گزارش احمد بن حنبل در مسندش، کسانی به عمر در خصوص نقشه‌های ترور او تذکرهایی داده بودند.<ref>{{پک|اشکوری|۱۳۸۸|ک=دانشنامه بزرگ اسلامی|ف=ابولولو}}</ref> بیشتر مورخان شیعه و سنی، تاریخ ترور و مرگ عمر بن خطاب را بیست و ششم تا بیست و نهم ذی‌الحجه گزارش کرده‌اند. از این میان می‌توان به [[ابن سعد بغدادی|ابن سعد]]، [[یعقوبی]]، [[خلیفة بن خیاط|خلیفه بن خیاط]]، [[علی بن حسین مسعودی|مسعودی]]، [[محمد بن جریر طبری|طبری]]، [[ابن اعثم]] و [[احمدبن یحیی بلاذری|بلاذری]] اشاره کرد. [[ابن ادریس حلی]] از دانشمندان قرن ششم ه‍. ق، معتقد است که تاریخ مورد اجماع مورخان در خصوص مرگ عمر بن خطاب، تاریخ بیست و ششم ذی‌الحجه است. او نظری که تاریخ مرگ عمر را نهم ربیع عنوان می‌کند، اشتباه می‌داند.<ref>{{پک|صادقی کاشانی|۱۳۹۱|ف=نهم ربیع|ک=مشرق موعود}}</ref><ref>{{پک|خوش‌صورت موفق|فرمانیان|۱۳۹۴|ف=بررسی و نقد مراسم نهم ربیع|ک=پژوهشنامه مذاهب اسلامی}}</ref> ابن ادریس حلی نیز نظر برخی مبنی بر وقوع قتل عمر در نهم ربیع‌الاول را خطا می‌انگارد و تاریخ دقیق قتل عمر را بیست و نهم ذی‌الحجه می‌داند.<ref>{{پک|نجفی|وکیلی|۱۳۸۹|ف=تاملی تاریخی در نهم ربیع|ک=تاریخ و فرهنگ}}</ref> با این وجود و به گزارش صادقی کاشانی، سخن از مرگ عمر بن خطاب در روز نهم ربیع‌الاول، از قرن ششم ه.ق در منابع وجود داشته‌است. این دیدگاه در دوران صفویه به شهرت رسید. [[عبدالجلیل رازی قزوینی]] در ''کتاب النقض''، تاریخ مرگ عمر بن خطاب را روز نهم ربیع‌الاول گزارش می‌کند.<ref>{{پک|صادقی کاشانی|۱۳۹۱|ف=نهم ربیع|ک=مشرق موعود}}</ref> افندی در ''تحفه فیروزیه'' به تحریف اهل سنت در خصوص تغییر تاریخ مرگ عمر بن خطاب از نهم ربیع‌الاول به بیست ششم ذی‌الحجه، مطالبی را مطرح می‌کند.<ref>{{پک|نجفی|وکیلی|۱۳۸۹|ف=تاملی تاریخی در نهم ربیع|ک=تاریخ و فرهنگ}}</ref>
 
در خصوص انگیزه ابولولو برای به قتل رساندن عمر بن خطاب، اتفاق نظری وجود ندارد. به گزارش [[علی بن حسین مسعودی|مسعودی]]، انگیزه او به جهت کینه‌ای بود که بر اثر بی اعتنایی خلیفه بر وضع خراج مولایش [[مغیرة بن شعبه|مغیره بن شعبه]] بر او صورت گرفته‌بود. بر این اساس، وقتی خراجی سنگین بر ابولولو از جانب مغیره وضع شد، ابولولو به عمر شکایت کرد و پس از بی‌اعتنایی عمر نسبت به درخواست ابولولو، کینه‌ای در دل ابولولو شکل گرفت که به این قتل انجامید.<ref>{{پک|Pellat|۱۹۸۳|ف=ABŪ LOʾLOʾA|ک=Encyclopædia Iranica|زبان=en}}</ref><ref>{{پک|اشکوری|۱۳۸۸|ک=دانشنامه بزرگ اسلامی|ف=ابولولو}}</ref> در ''دانشنامه ایرانیکا''، این احتمال که او با ارباب سابقش توطئه قتل عمر بن خطاب را طراحی کرده بود و یا آنکه او عامل دست چند تن از [[صحابه]] در اجرای قتل عمر بن خطاب بوده‌است، مطرح شده‌است.<ref>{{پک|Pellat|۱۹۸۳|ف=ABŪ LOʾLOʾA|ک=Encyclopædia Iranica|زبان=en}}</ref><ref>{{پک|اشکوری|۱۳۸۸|ک=دانشنامه بزرگ اسلامی|ف=ابولولو}}</ref> همچنین کینه ابولولو از فتح ایران به دست عمر، به عنوان یکی از انگیزه‌های این ترور عنوان شده‌است.<ref>{{پک|قنوات|۱۳۸۵|ک=کاشان‌شناسی|ف=ابولولو از مدینه تا کاشان|ص=۷}}</ref> علاوه بر انگیزه ترور، شرایط و نوع ترور عمر بن خطاب به دست ابولولو نیز محل اختلاف منابع بوده‌است. بنابر یکی از این گزارش‌ها، ابولولو که خنجری دو لبه در زیر عبایش پنهان کرده‌بود، در گوشه‌ای از [[مسجد النبی]] خمیده بود تا آنکه عمر به قصد نماز صبح وارد بر مسجد شد، او به ناگاه از جا پرید و با سه یا شش ضربه خنجر که یکی از آنها به زیر ناف او اصابت کرد، عمر را مجروح کرد و گریخت. عمر نیز بر اثر ضربه آخر که به زیر شکمش خورده بود کشته شد. بر اساس گزارشی دیگر، در نماز جماعت، ابولولو که در پشت سر عمر و از نمازگزاران بود، در حالی که عمر در حال نماز خواندن بود به او حمله کرد.<ref>{{پک|Pellat|۱۹۸۳|ف=ABŪ LOʾLOʾA|ک=Encyclopædia Iranica|زبان=en}}</ref> منابع در اینکه عمر در مسجد النبی کشته شد یا آنکه چند روزی را در بستر بیماری افتاد، دچار اختلافند. گروهی او را تا سه روز بعد از اصابت ضربه، زنده گزارش کرده‌اند. ''ایرانیکا'' زنده بودن سه روزه عمر را محتمل‌تر می‌داند.<ref>{{پک|Pellat|۱۹۸۳|ف=ABŪ LOʾLOʾA|ک=Encyclopædia Iranica|زبان=en}}</ref>
از آنجا که اتهام ابولولو ثابت نشده‌بود، این انتقام‌گیری فرزند عمر به منازعات کلامی انجامید.<ref name="ashkori"/>
 
=== درپس مذاهباز اسلامیترور ===
[[پرونده:Tarikhuna bi-uslub qasasi-The Conspiracy to kill Umar.jpg|بندانگشتی|عبدالرحمن (بن عوف یا بن ابی‌بکر) شاهد نیرنگ ادعایی ابولولو، هرمزان و جفینه (در اینجا جفینه به اشتباه به عنوان یک زن تصویر شده‌است؛ تصویر خنجر ابولولو نیز ممکن است اشتباه باشد.)]]
=== درنظر شیعیان ===
بنابر گزارش ایرانیکا، ابولولو در هنگام فرار از مسجد النبی، توانست ده‌ها تن دیگر را با چاقو مضروب سازد که شش یا هفت نفر از آنان کشته شدند.<ref>{{پک|Pellat|۱۹۸۳|ف=ABŪ LOʾLOʾA|ک=Encyclopædia Iranica|زبان=en}}</ref> آورده‌اند که در تعقیب و گریزش، یک، شش، یا به قولی ۹ نفر کشته‌ و شش نفر نیز زحمی شدند.<ref>{{پک|قنوات|۱۳۸۵|ک=کاشان‌شناسی|ف=ابولولو از مدینه تا کاشان|ص=۷۴}}</ref> براساس یک روایت، ابولولو پس از ترور، اسیر و کشته شد.<ref>{{پک|Pellat|۱۹۸۳|ف=ABŪ LOʾLOʾA|ک=Encyclopædia Iranica|زبان=en}}</ref> بر اساس روایتی که ابن سعد، ابن شبه و طبری گزارش کرده‌اند، ابولولو پس از فرار و پیش از اسارت، خودکشی کرد.<ref>{{پک|اشکوری|۱۳۸۸|ک=دانشنامه بزرگ اسلامی|ف=ابولولو}}</ref> پس از قتل عمر، [[عبدالرحمن بن عوف]] و به نقلی [[عبدالرحمان بن ابوبکر|عبدالرحمن بن ابی‌بکر]]، مدعی شد که قتل عمر، توطئه مشترک ابولولو و دو تن دیگر به نام‌های [[هرمزان]] و [[جفینه]] بوده‌است. پس از آن، [[عبیدالله بن عمر]] به خونخواهی پدر، هرمزان و جفیفه و کودک خردسال ابولولو را به قتل رسانید که این قتل‌ها بعدها به جهت بی‌اعتنایی عثمان به آنها، به یک چالش کلامی منجر گردید.<ref>{{پک|Pellat|۱۹۸۳|ف=ABŪ LOʾLOʾA|ک=Encyclopædia Iranica|زبان=en}}</ref><ref>{{پک|اشکوری|۱۳۸۸|ک=دانشنامه بزرگ اسلامی|ف=ابولولو}}</ref> کسانی که به خونخواهی عمر توسط عبیدالله بن عمبر کشته شدند، عبارتند از: «همسر و دختر خردسال ابولولو، جفیه از اهالی حیره و دو فرزند او و هرمزان فرماندار سابق خوزستان».<ref>{{پک|قنوات|۱۳۸۵|ک=کاشان‌شناسی|ف=ابولولو از مدینه تا کاشان|ص=۷۶}}</ref> پس از مرگ عمر، شخصیت ابولولو به عنوان یک موجود افسانه‌ای در فرهنگ برخی سرزمین‌های اسلامی قرار گرفت. به این ترتیب زنان عرب برای ترساندن فرزندانشان، از آمدن موجودی ترسناک به نام «ابولولو» خبر می‌دادند و یا در سرزمین‌های غربی ایران، از موجودی افسانه‌ای به نام «لولو» برای ترساندن بچه‌ها استفاده می‌کردند.<ref>{{پک|آورزمانی|۱۳۹۸|ف=نگاهی به آرامگاه ابولولو|ک=هنر و تمدن شرق|ص=۸}}</ref>
در روایات [[شیعه]] گزارش شده‌است که نهاوندی به تنهایی عمر را کشت و پس از ترور عُمَر بن خَطّاب، [[علی بن ابی‌طالب]] از پیروز حمایت کرد و او را از طریق معجزه به [[کاشان]] منتقل ساخت، جایی که بقیه روزهای خود را با خیال راحت در میان شیعیان سپری کرد.<ref>{{cite book|author1=Michael M. J. Fischer|author-link1=Michael M. J. Fischer|title=Iran: From Religious Dispute to Revolution|date=2003|publisher=University of Wisconsin Press|isbn=978-0-299-18473-5|pages=16–17|edition=reprint|quote=...Firuz made a two-bladed dagger with the handle in the middle and with this he killed 'Omar. He then ran out of the mill where the act had been committed. 'Ali happened to be sitting outside; as Firuz ran past, he rose and changed his seat. When pursuers came to 'Ali, they asked if he had seen Firuz. 'Ali replied, "As long as I have been sitting on this spot, I have not seen him." Having provided a temporary alibi for Firuz, 'Ali then advised Firuz to return to Iran and quickly take a wife. With a special prayer 'Ali transported Firuz to Kashan, normally a journey of several months. There he was welcomed and married. When his pursuers arrived in Kashan several months later inquiring about a certain Firuz recently come from Iraq, they were told that there was such a man but he had come several months ago and had married then, so he could not be the one they sought.}}</ref><ref name="Iran's Unresolved Revolution">{{cite book|author1=Mark Downes|title=Iran's Unresolved Revolution|date=2002|publisher=[[Ashgate Publishing]]|isbn=978-0-7546-3188-0|page=7|edition=illustrated}}</ref>
[[میرزا عبدالله اصفهانی افندی]] از علمای شیعه دربارهٔ پیروز نهاوندی می‌گوید:
{{نقل قول|فیروز، یکی از بزرگترین مسلمانان و مجاهدین اسلام بود، و یکی از صادقترین و راستگوترین پیروان امیرالمؤمنین علی ابن ابی طالب بشمار می‌آمد. مشهور است که ابو لولو، یکی از بهترین شیعیان علی بوده‌است.<ref>ریاض العلماء (جلد۵ صفحه۵۰۷)</ref><ref>سفینة البحار (ج۷ ص۵۶۰)</ref><ref>سفینة البحار (ج۷ ص۵۵۹)</ref>}}
بقیه شیعیان من جمله [[حسین بن حمدان خصیبی|حُسین بن حَمدان خَصیبی]] معتقدند که پیروز نهاوندی یک مسلمان شیعه و قهرمان و دلاور است که [[بهشت]] به او وعده داده شده‌است.<ref>[http://alawi12.tripod.com/alhedaia.htm کتاب الهدایة الکبری-ابوعبدالله حُسین بن حَمدان جُنبُلائی خَصیبی: صفحه ۱۶۲] {{Webarchive|url=https://web.archive.org/web/20170816024148/http://alawi12.tripod.com/alhedaia.htm |date=16 أغسطس 2017}}</ref>
 
عمادالدین طبری در کامل بهایی گزارشی را نقل می‌کند که بر اساس آن، ابولولو پس از قتل عمر، موفق به فرار شد و خود را به خانه [[علی بن ابی‌طالب]] رساند. علی نیز او را پناه داد و تدارک رهایی او از عمال حکومتی را فراهم کرد. در این نقل، ابولولو به [[قم]] فرستاده شد تا از خطر دستگیری در امان باشد. کامل بهایی پس از نقل این داستان، آن را با عبارت «این روایت صحتی ندارد» تضعیف می‌کند. کمی بعد و در قرن‌های اخیر؛ در برخی از جزئیات ماجرا تغییراتی صورت گرفته و شهر قم به [[کاشان]] مبدل شده‌است و در باقی آثار شیعه گزارش شده‌است. اولین بار در تاریخ حبیب السیر در سال ۹۳۰ ه.ق، مساله فرار ابولولو از مدینه و رساندن خود به کاشان؛ به دیدگاه شیعه در این خصوص نسبت داده شده‌است و قول به کشته شدن ابولولو در مدینه، به اهل سنت منسوب شده‌است.<ref>{{پک|مشکانی سبزواری|۱۳۹۱|ک=ابولولو از حقیقت تا توهم|ص=۱۶-۱۷}}</ref> افندی در گزارشی، پس از نقل داستان آمدن ابولولو به کاشان، به مساله شیعه شدن اهالی کاشان به دست او رواج تشیع در منطقه می‌پردازد.<ref>{{پک|جعفریان|۱۳۸۸|ک=تاریخ تشیع در ایران|ص=۸۳۷}}</ref>
=== درنظر اهل سنت ===
در منابع اهل سنت وجماعه ذکر شده‌است که او [[مجوس|مجوسی]] مجرم و آتش‌پرست بوده‌است.
[[ابن تیمیه]] در مورد پیروز می‌گوید:
{{نقل قول|ابولؤلؤ طبق اجماع امت اسلام کافر است. او از سربازان آتش‌پرست ایرانی بود، بنابراین عمر را به خاطر نفرت از اسلام و قوم عرب کشت، به خاطر عشق به مجوس، و انتقام از مسلمین، بخاطر آنچه که عمر با [[مردمان ایرانی‌تبار|آن‌ها]] کرد وقتی که کشورشان (ایران) را فتح کرد، رهبران (شاهان) آن‌ها را کشت و پول آن‌ها میان امت عرب اسلامی تقسیم کرد.<ref>منهاج السنة النبویة (جلد۶ صفحه۳۷۱)</ref>}}
 
== آرامگاهمرگ ==
یکی از مسائلی که در تاریخ زندگانی ابولولو مورد اشاره منابع قرار گرفته‌است، مرگ اوست. بیشتر منابع تاریخی، مرگ او را به دست خودش و کمی بعد از ترور عمر بن خطاب دانسته‌اند. ابن سعد، ابن اثیر، مسعودی، ابن خلکان، عمادالدین طبری و ابن کثیر، گزارش می‌کنند که ابولولو هنگامی که از مسجد می‌گریخت؛ شخصی به رویش پارچه‌ای سنگین انداخت و او که مرگ خویش را حتمی می‌دید،‌ اقدام به خودکشی کرد. با این وجود طبری در تاریخش، قتل ابولولو را به دست مردی تمیمی و یعقوبی قاتل او را، عبدالله بن عمر دانسته‌است.<ref>{{پک|مشکانی سبزواری|۱۳۹۱|ک=ابولولو از حقیقت تا توهم|ص=۱۴}}</ref> آن دسته از منابعی که به فرار کردن ابولولو مدینه باور پیدا کرده‌اند، مرگ او را بر اثر عارضه بخصوصی عنوان نکرده‌اند.<ref>{{پک|مشکانی سبزواری|۱۳۹۱|ک=ابولولو از حقیقت تا توهم|ص=۱۸}}</ref>
{{اصلی|آرامگاه ابولؤلؤ}}
[[پرونده:Abu_lulu_tomb1.JPG|بندانگشتی|چپ|مقبره بابا شجاع الدین منسوب به ابولولو، [[کاشان]]، [[ایران]]، اکنون مقر نیروی انتظامی است.]]
سرنوشت پیکر ابولولو روشن نیست، اما در [[ایران]] و در میان برخی شیعیان شایع است که وی پس از کشتن عمر به زادگاهش در فین [[کاشان]] گریخته و پس از مرگ در آنجا دفن شده‌است. در جنوب جاده [[کاشان]] به فین آرامگاهی با عنوان «آرامگاه بابا شجاع الدین» منسوب به وی موجود است، که اثر آنرا می‌توان دست کم در کتاب‌های سده ششم نیز یافت.<ref name="shia"/>
 
== دین و مذهب ==
این آرامگاه شامل صحن، [[ایوان]]، رواق و [[گنبد]] هرمی ۱۲ ضلعی است که با [[کاشی]] فیروزه‌ای پوشش یافته‌است.<ref name="shia"/>
منابع در خصوص دین و مذهب او دچار اختلاف هستند. در این میان گروهی به [[مزدیسنا|زرتشتی]] بودن او معتقدند و برخی او را [[مسیحی]] می‌دانند و نامش را فیروز نصرانی گزارش کرده‌اند.<ref>{{پک|Pellat|۱۹۸۳|ف=ABŪ LOʾLOʾA|ک=Encyclopædia Iranica|زبان=en}}</ref> از میان منابع کهن‌تر همچون ابن حبيب در الاسماء المغتالين و ابن شبه در تاريخ المدينه المنوره و همینطور مسعودی در تاریخش، مذهب او را [[مجوس|مجوسی]] گزارش کرده‌اند. در مقابل طبری، گزارش را عنوان می‌کند که بر اساس آن، ابولولو ابتدا به اسارت رومیان درآمده‌است و پس از آن به اسارت اعراب درآمده که به همین جهت، مذهبش از جانب طبری، مسیحی عنوان شده‌است. در دایرة المعارف بزرگ اسلامی این گزارش طبری از سیف بن عمر، نچندان قابل اعتماد توصیف شده‌است.<ref>{{پک|اشکوری|۱۳۸۸|ک=دانشنامه بزرگ اسلامی|ف=ابولولو}}</ref> بلعمی که او را حبشی می‌داند، مذهبش را ترسا عنوان کرده‌است.<ref>{{پک|مشکانی سبزواری|۱۳۹۱|ک=ابولولو از حقیقت تا توهم|ص=۱}}</ref> با این وجود، مشکانی بر این باور است که اعلان مذهب و دین ابولولو توسط منابع، تحت تاثیر زادگاه و محل زندگی سابق او بوده‌است. یکی دیگر از اقوال در مذهب ابولولو،‌ مسلمان و حتی شیعه بودن اوست. در این جهت، محدث قمی در سفینة البحار، به استناد به دو روایت و یک نقل از افندی، مذهب ابولولو را تشیع عنوان کرده‌است. بر این ادعا،‌ نقدهایی وارد شده‌است.<ref>{{پک|مشکانی سبزواری|۱۳۹۱|ک=ابولولو از حقیقت تا توهم|ص=۲۹-۳۱}}</ref> عصیری نیز به نقل از صنعانی، دین ابولولو را اسلام گزارش می‌کند.<ref>{{پک|عصیری|۱۳۸۴|ک=آسیاب تبری|ص=۹}}</ref> در زیارت‌نامه‌ای که در آرامگاه منسوب به او در کاشان نصب شده‌است، او به عنوان صحابه پیامبر اسلام، مسلمانی مجاهد و شیعه علی عنوان گرفته‌است.<ref>{{پک|قنوات|۱۳۸۵|ک=کاشان‌شناسی|ف=ابولولو از مدینه تا کاشان|ص=۷۷}}</ref><ref>{{پک|عصیری|۱۳۸۴|ک=آسیاب تبری|ص=۸۲}}</ref>
 
== میراث ==
از هنگام ساخت این بنا اطلاع دقیقی نیست، [[خواندمیر]] در [[حبیب السیر]] و [[قاضی نورالله شوشتری]] در [[مجالس المومنین]] از وجود [[آرامگاه ابولؤلؤ|قبری]] منسوب به ابولؤلؤ در [[کاشان]] خبر داده‌اند، بلکه صاحب [[مجمل‌التواریخ]] و القصص (تألیف ۵۲۰ هجری قمری) به نقل از مأخذی قدیم‌تر، ابولؤلؤ را از مردم فین [[کاشان]] دانسته‌است<ref name="ashkori"/>
 
=== همسر و فرزندان ===
قدیمی‌ترین تاریخ موجود بر بنا نیز بدین شرح است: «هذا قبر عباد من عباد الله الصالحین حشره الله مع من کان یتولاه، بتاریخ ۷۷۷ قمری»
منابع اسلامی گزارش کرده‌اند که پس از مرگ عمر بن خطاب، فرزندش عبیدالله، کینه ایرانیان را به دل گرفت و در ابتدا، زن و دختر ابولولو را به قتل رسانید. او سوگند یاد کرد که هیچ ایرانی در مدینه را زنده نگذارد.<ref>{{پک|Pellat|۱۹۸۳|ف=ABŪ LOʾLOʾA|ک=Encyclopædia Iranica|زبان=en}}</ref> منابع نام دخترش را به اعتبار لقب او، لولو به معنای مروارید عنوان کرده‌اند.<ref>{{پک|آورزمانی|۱۳۹۸|ف=نگاهی به آرامگاه ابولولو|ک=هنر و تمدن شرق|ص=۶}}</ref>[[پرونده:Abu_lulu_tomb1.JPG|بندانگشتی|چپ|مقبره بابا شجاع الدین منسوب به ابولولو، [[کاشان]]، [[ایران]]، اکنون مقر نیروی انتظامی است.]]
از تاریخ [[گچ‌بری]]های دیگر موجود نتیجه می‌شود که در دوران حسینعلی خان، برادر فتحعلی شاه [[دودمان قاجار|قاجار]] نیز تعمیراتی در این مکان صورت گرفته‌است.<ref name="shia"/>
=== عمرکشان ===
{{اصلی|عمرکشان}}«عمرکشان»، «فرحةالزهرا»، «عیدالزهرا»، «روز رفع القلم» و «غدیر دوم» معروف‌ترین عناوین یاد شده برای مراسمی است که شیعیان در روز نهم ربیع‌الاول به جهت قتل عمر بن خطاب برگزار می‌کنند.<ref>{{پک|نجفی|وکیلی|۱۳۸۹|ف=تاملی تاریخی در نهم ربیع|ک=تاریخ و فرهنگ}}</ref> این آئین یکی از سنت‌های مرسوم شیعیان امامیه است که پس از عصر صفوی مورد اهتمام قرار گرفت و به عنوان بخشی از فرهنگ جامعه شیعی محسوب شد.<ref name=":0">{{پک|صادقی کاشانی|۱۳۹۱|ف=نهم ربیع|ک=مشرق موعود}}</ref> آخوندمحمد آرانی کاشانی در توصیفی دقیق از مراسم عمرکشان کاشانی‌ها به سال ۱۳۱۶ ه.ق، این عید را بی‌مانند توصیف می‌کند و از عروسک‌هایی به نشانه عمر یاد می‌کند که به دست کودکان بوده‌است و از این عروسک‌ها در آن مراسم به فروش می‌رسیده‌است. شعرخوانی، تصنیف‌گویی، آتش‌بازی و مشغول به عیش و نوش شدن در چند روز متوالی، از سنت‌های این مراسم در کاشان یاد شده‌است. در این توصیف آمده‌است که سازنده هیکل بزرگی که به نشانه عمر در روز عمرکشان به آتش کشیده می‌شود، به عزایی ساختگی می‌رود و مردمان برای به در آوردن او از عزا، با استخوان‌ها و فضولات حیوانات، به استقبال او می‌روند.<ref>{{پک|غفاری|۱۳۷۰|ک=ایران‌نامه|ف=درآمدی بر نمایش‌های ایرانی}}</ref> افندی مطلبی را در کتاب ''ریاض العلماء و حیاض الفضلاء''، به نقل از کتاب ''نواقص الروافض'' میرزا مخدوم شریفی، گزارش می‌کند که بر اساس آن شیعیان کاشان، در روز بیست و ششم ذی‌الحجه، بر مزار ابولولوء جمع می‌شوند و مراسم عمرکشان می‌گیرند.<ref>{{پک|نجفی|وکیلی|۱۳۸۹|ف=تاملی تاریخی در نهم ربیع|ک=تاریخ و فرهنگ}}</ref> پس از پیروزی جمهوری اسلامی در ایران، برگزاری مراسم عمرکشان از جانب حکومت، ممنوع اعلام شد. حکم ممنوعیت این مراسم از جانب [[سید روح‌الله خمینی|روح‌الله خمینی]]، رهبر وقت جمهوری اسلامی صادر شد و [[سید علی‌اکبر محتشمی‌پور|محتشمی‌پور]] - وزیر وقت کشور - با برگزاری این مراسم به شدت برخورد کرد.<ref>{{پک/بن|جشت|ک=جامعه‌شناسی تشیع|ف=نهم ربیع‌الاول و جشن ممنوع عمرکشان}}</ref> در سال ۱۳۸۷ و در پی تذکر مجمع تقریب مذاهب به مسئولین، ورود افراد به این مقبره ممنوع اعلام شد و این بنا به «پایگاه نیروی انتظامی معاونت اجتماعی و ارشاد» تغییر کاربری داده شد.<ref>{{پک|آورزمانی|۱۳۹۸|ف=نگاهی به آرامگاه ابولولو|ک=هنر و تمدن شرق|ص=۵}}</ref> امروزه در ایران، این مراسم به صورت مخفیانه در خانه‌ها برگزاری می‌گردد.<ref>{{پک/بن|جشت|ک=جامعه‌شناسی تشیع|ف=نهم ربیع‌الاول و جشن ممنوع عمرکشان}}</ref> مخالفان برگزاری مراسم عمرکشان، به مسئله ایجاد اختلاف میان شیعه و سنی پرداخته‌اند و این مراسم را مخالف سیاست‌های وحدت محور شیعه و سنی می‌دانند.<ref>{{پک|مشکانی|صادقی|۱۳۹۰|ف=بازکاوی داستان رفع القلم|ک=معرفت}}</ref>
 
=== آرامگاه ===
شیخ دانشگاه الازهر مصر بخاطر کشته شدن خلیفه مسلمانان سنی بدست یک ایرانی، ضمن خودداری از دیدار با حمید بقایی رئیس پیشین سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری ایران در قاهره، خواستار ویرانی کامل آرامگاه ساخته شده بر آرامگاه پیروز نهاوندی در کاشان شده بود.<ref>{{یادکرد وب |url=http://www.afkarnews.ir/prtd.50k2yt0xja26y.html |title=در خواست شیخ الازهر برای خراب کردن مزار "ابولؤلؤ" |accessdate=۲۲ فوریه ۲۰۱۵ |archiveurl=https://web.archive.org/web/20150222214832/http://www.afkarnews.ir/prtd.50k2yt0xja26y.html |archivedate=۲۲ فوریه ۲۰۱۵ |dead-url=yes}}</ref><ref>{{یادکرد وب |url=http://sunninews.net/tj/articles.aspx?article_no=11649 |title=جبهه علمای الازهر خواستار تخریب مزار "ابو لولو" در کاشان شد |accessdate=۲۲ فوریه ۲۰۱۵ |archiveurl=https://web.archive.org/web/20150222215749/http://sunninews.net/tj/articles.aspx?article_no=11649 |archivedate=۲۲ فوریه ۲۰۱۵ |dead-url=yes}}</ref>
{{اصلی|آرامگاه پیروز نهاوندی}}در منابع متاخر، آرامگاهی به ابولولو در شهر کاشان منسوب است.<ref>{{پک|اشکوری|۱۳۸۸|ک=دانشنامه بزرگ اسلامی|ف=ابولولو}}</ref> فریدون آورزمانی گزارش می‌کند که ابولولو در مدینه کشته و دفن شد؛ اما بعدها و پس از سلطه شیعه بر منطقه، طرفداران او، بقایای جسدش را به کاشان که یکی از مراکز شیعه بشمار می‌آمد منتقل کردند و در آنجا برایش آرامگاهی ساختند.<ref group="یادداشت">انتقال اجساد در دوران سلطه شیعه بر منطقه، امری عادی قلمداد می‌شده‌است به طوری که حتی [[محمد خدابنده اولجایتو|اولجایتو]]، حاکم شیعه ایران، قصد کرد تا اجساد [[دوازده امام|امامان شیعه]] را نیز به ایران منتقل کند و برای این اقدام،‌ [[گنبد سلطانیه]] را بنا نهاد، اما با مخالفت عالمان دینی مواجه شد. (رک: {{پک|آورزمانی|۱۳۹۸|ف=نگاهی به آرامگاه ابولولو|ک=هنر و تمدن شرق|ص=۸}})</ref><ref>{{پک|آورزمانی|۱۳۹۸|ف=نگاهی به آرامگاه ابولولو|ک=هنر و تمدن شرق|ص=۵}}</ref> قنوات نیز شبیه به این ادعا را گزارش می‌کند؛ او می‌نویسد: «روایتی دیگر - که نگارنده به صورت شفاهی شنیده است - بعد از به خلافت رسیدن امام علی (ع)، کاشانی‌ها کسانی را به مدینه فرستادند و از آن حضرت خواستند جنازه ابولولو را به کاشان بفرستد و آن حضرت چنین کردند.» نقات تاکید می‌کند که این گزارش به هیچ منبع معتبری مستند نیست.<ref>{{پک|قنوات|۱۳۸۵|ک=کاشان‌شناسی|ف=ابولولو از مدینه تا کاشان|ص=۸۰}}</ref>
 
در تاریخچه این بنا آورده‌اند که سنگی بر روی این مقبره وجود داشت که بر روی آن نوشته شده بود: «هذا قبر عبد من عبادالله الصالحین حشره الله مع من کان یتولاه بتاریخ ۷۷۷». با این وجود، مقبره مربوط به قرن هشتم ه.ق است و بنابر کتیبه نصب شده بر این بارگاه، متعلق به دوره ایلخانی-صفوی است. این احتمال که این مقبره یکی از صوفیان باشد نیز مطرح شده‌است. این بنا مرکب از صحن،‌ ایوان، رواق و گنبدی هرمی شکل به صورت دوازده‌ضلعی است. این گنبد با کاشی فیروزه‌ای تزئین شده‌است. گچ‌بری درب ورودی این بقعه، به سال ۱۲۱۰ ه.ق به دست حسینقلی‌خان برادر فتحعلی شاه قاجار صورت گرفته‌است. علاوه بر مقبره منسوب به ابولولو در کاشان، یک مقبره دیگر در تربت حیدریه نیز به او منسوب است.<ref>{{پک|مشکانی سبزواری|۱۳۹۱|ک=ابولولو از حقیقت تا توهم|ص=۲۰-۲۴}}</ref> آخرین بازسازی این بنا، مرمت گنبد توسط سازمان میراث فرهنگی در سال ۱۳۵۴ ه.ش بوده‌است و پس از آن با شماره ثبتی ۱۰۹۱ در فهرست آثار تاریخی کشور ثبت گردید. آورزمانی از سنگی بر روی مقبره گزارش می‌کند که مربوط به دوره صفوی و سلطنت شاه طهماسب اول بوده‌است. سال ساخت سنگ بر روی آن، سال ۹۳۰ ه.ق حک شده و صاحب مقبره، پهلوان شجاع‌الدین عنوان شده‌است. این سنگ بعدها به سرقت رفته‌است.<ref>{{پک|آورزمانی|۱۳۹۸|ف=نگاهی به آرامگاه ابولولو|ک=هنر و تمدن شرق|ص=۷}}</ref>
 
== منبع‌شناسی ==
از زندگانی او اطلاعات چندانی در منابع پوشش داده نشده‌است و منابع متاخر نیز تنها به آنچه در منابع متقدم گزارش شده‌است بسنده کرده و اطلاعات جدیدی درباره زندگی او نداده‌اند.<ref>{{پک|اشکوری|۱۳۸۸|ک=دانشنامه بزرگ اسلامی|ف=ابولولو}}</ref>
 
== یادداشت‌ها ==
{{پانویس|گروه=یادداشت|اندازه=کوچک|۲}}
 
== پانویس ==
{{پانویس|۲۳|اندازه=ریز}}
 
== منابع ==
{{آغاز پانویس|35em}}
'''فارسی و عربی'''
* {{یادکرد دانشنامه|نام خانوادگی=اشکوری|نام=حسن|پیوند نویسنده=|ویراستار=|مقاله=ابولولو|دانشنامه=[[دانشنامه بزرگ اسلامی]]|عنوان جلد=دانشنامه بزرگ اسلامی|سال=۱۳۸۸|ناشر=[[مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی]]|مکان=تهران|پیوند مدخل=https://lib.eshia.ir/23022/6/2516/%D8%A7%D8%A8%D9%88%D9%84%D9%88%D9%84%D9%88}}
* {{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی۱=آورزمانی|نام۱=فریدون|تاریخ=۱۳۹۸|عنوان=نگاهی به آرامگاه پیروز ملقب به (ابولؤلؤ) در گذشته و حال|پیوند=http://ensani.ir/file/download/article/1579942136-10206-25-1.pdf|ژورنال=هنر و تمدن شرق|دوره=|شماره=۲۵|صفحات=}}
* {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=جعفریان|نام=رسول|عنوان=تاریخ تشیع در ایران از آغاز طلوع دولت صفوی|سال=۱۳۸۸|مکان=تهران|ناشر=علم|شابک=۹۷۸-۹۶۴-۴۰۵-۸۲۲-۶|پیوند نویسنده=رسول جعفریان}}
* {{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی=خوش‌صورت موفق|نام=اعظم|نام خانوادگی۲=فرمانیان|نام۲=مهدی|عنوان=بررسی و نقد مراسم نهم ربیع در منابع شیعی|ژورنال=پژوهشنامه مذاهب اسلامی|مکان=|شماره=۳|تاریخ=۱۳۹۴|صفحه=۱۱۱–۱۳۰|پیوند=https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1107928/بررسی-و-نقد-مراسم-نهم-ربیع-در-منابع-شیعی?q=عیدالزهرا&score=17.0&rownumber=3|دسترسی پیوند=آبونمان|توسط=[[نورمگز]]}}
* {{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی۱=صادقی کاشانی|نام۱=مصطفی|تاریخ=۱۳۹۱|عنوان=نهم ربیع، روز امامت و مهدویت|پیوند=http://ensani.ir/file/download/article/20130921140433-9850-38.pdf|ژورنال=مشرق موعود|دوره=ششم|شماره=بیست و دوم|صفحات=}}
* {{یادکرد دانشنامه|نام خانوادگی=عالم‌زاده|نام=هادی|پیوند نویسنده=|ویراستار=|مقاله=ابوبکر|دانشنامه=[[دانشنامه بزرگ اسلامی]]|عنوان جلد=دانشنامه بزرگ اسلامی|سال=۱۳۸۸|ناشر=[[مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی]]|مکان=تهران|پیوند مدخل=https://lib.eshia.ir/23022/5/1977}}
* {{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی۱=قنوات|نام۱=عبدالرحیم|تاریخ=۱۳۸۵|عنوان=ابولولو از مدینه تا کاشان|پیوند=http://ensani.ir/file/download/article/1624172203-10401-99-15.pdf|ژورنال=کاشان‌شناسی|دوره=دوم|شماره=۳|صفحات=}}
* {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=عصیری|نام=مجتبی|عنوان=آسیاب تبری، زندگینامه شجاع‌الدین ابولولو|سال=۱۳۸۴|مکان=مشهد|ناشر=قاف مشهدالرضا|شابک=۹۷۶۷۱۰۰۹۲۹۰۹|شابک نادرست=بله}}
* {{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی=غفاری|نام=فرخ|عنوان=درآمدی بر نمایش‌های ایرانی|ژورنال=ایران‌نامه|مکان=تورنتو|شماره=۳۴|تاریخ=۱۳۷۰|صفحه=۱۷۷-۱۸۵|پیوند=https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/363569/%D8%AF%D8%B1%D8%A2%D9%85%D8%AF%DB%8C-%D8%A8%D8%B1-%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%D8%B4-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C?q=%D8%B9%D9%85%D8%B1%DA%A9%D8%B4%D8%A7%D9%86&score=17.0&rownumber=10|دسترسی پیوند=آبونمان|توسط=[[نورمگز]]}}
* {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=مشکانی سبزواری|نام=عباسعلی|عنوان=ابولولو از حقیقت تا توهم|سال=۱۳۹۱|مکان=تهران|ناشر=مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی|پیوند=https://noorlib.ir/book/view/39065?pageNumber=9&viewType=html}}
* {{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی۱=مشکانی|نام۱=عباسعلی|تاریخ=۱۳۹۰|عنوان=بازکاوی داستان رفع القلم|پیوند=http://ensani.ir/file/download/article/20130115090124-9723-165.pdf|ژورنال=معرفت|دوره=یازدهم|شماره=صد و هفتاد|صفحات=۷۷–۸۷|نام۲=مصطفی|نام خانوادگی۲=صادقی}}
* {{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی۱=نجفی|نام۱=مسلم|تاریخ=۱۳۸۹|عنوان=تاملاتی تاریخی دربارهٔ نهم ربیع|پیوند=http://ensani.ir/file/download/article/20140520122408-9913-10.pdfhttp://ensani.ir/file/download/article/20140520122408-9913-10.pdf|ژورنال=تاریخ و فرهنگ|دوره=|شماره=هشتاد و پنج|صفحات=|نام۲=هادی|نام خانوادگی۲=وکیلی}}
'''منابع آنلاین'''
* {{یادکرد وب|نام خانوادگی=لطفی|نام=فاطمه|عنوان=نهم ربیع‌الاول و جشن ممنوع عمرکشان|ناشر=|نشانی=http://www.socio-shia.com/index.php/sociology-of-shia-fields/shia-rituals/187-9rabi-note#_ftn3|تاریخ=|تاریخ بازبینی=|شناسه={{شناسه یادکرد|جشت}}|نویسنده=|کد زبان=|وبگاه=جامعه‌شناسی تشیع}}
'''انگلیسی'''
{{چپ‌چین}}
* {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=Pellat|نام=Ch|پیوند نویسنده=شارل پلا|فصل=ABŪ LOʾLOʾA|نام خانوادگی ویراستار=Daniel|نام ویراستار=Elton L|پیوند ویراستار=التون دانیل|ناشر=[[ایرانیکا|Persica Press]]|سال=۱۹۸۳|صفحات=۳۳۳-۳۳۴|شابک=۱۵۶۸۵۹۰۵۰۴|زبان=en|عنوان=Encyclopædia Iranica}}
* {{Citation|title=East Rome, Sasanian Persia And the End of Antiquity: Historiographical And Historical Studies|last=Howard-Johnston|first=James|authorlink=James Howard-Johnston|year=2006|publisher=Ashgate Publishing|isbn=0-86078-992-6|url=http://books.google.com/books?id=1U4rUaLdYnQC|postscript=.}}
* {{cite book|last=Robinson|first=Chase F.|authorlink=|title=The New Cambridge History of Islam|publisher=Cambridge University Press|year=2011|ref=harv}}
* {{cite book|last1=Calmard|first1=Jean|date=1996|chapter=Shi‘i Rituals and Power II. The Consolidation of Safavid Shi‘ism: Folklore and Popular Religion|editor1-last=Melville|editor1-first=Charles|title=Safavid Persia: The History and Politics of an Islamic Society|series=Pembroke Persian Papers|volume=4|location=London|publisher=I.B. Tauris|isbn=1-86064-023-0|pages=139–190}}
* {{cite encyclopedia|last1=Chkeidze|first1=Thea|date=2012|title=Georgia v. Linguistic Contacts with Iranian Languages|encyclopedia=Encyclopaedia Iranica|url=https://iranicaonline.org/articles/georgia-v-}}
* {{cite book|last1=El-Hibri|first1=Tayeb|date=2010|title=Parable and Politics in Early Islamic History: The Rashidun Caliphs|location=New York|publisher=Columbia University Press|isbn=978-0-231-15082-8|url=https://books.google.com/books?id=ouwL4dGrTN8C&pg=PA108}}
* {{cite journal|last1=Johnson|first1=Rosemary Stanfield|date=1994|title=Sunni Survival in Safavid Iran: Anti‐Sunni Activities During the Reign of Tahmasp I|url=https://www.jstor.org/stable/4310889|journal=Iranian Studies|volume=27|issue=1–4|pages=123–133|doi=10.1080/00210869408701823|jstor=4310889}}
* {{cite encyclopedia|last1=Levi Della Vida|editor3-last=Bosworth|encyclopedia=Encyclopaedia of Islam, Second Edition|editor5-link=Wolfhart Heinrichs|editor5-first=W.P.|editor5-last=Heinrichs|editor4-link=Emeri Johannes van Donzel|editor4-first=E.|editor4-last=van Donzel|editor3-link=Clifford Edmund Bosworth|editor3-first=C.E.|editor2-link=Thierry Bianquis|first1=G.|editor2-first=Th.|editor2-last=Bianquis|editor1-link=Peri Bearman|editor1-first=P.|editor1-last=Bearman|title=ʿUmar (I) b. al-Khaṭṭāb|date=1960–2007|first2=M.|last2=Bonner|author1-link=Giorgio Levi Della Vida|doi=10.1163/1573-3912_islam_SIM_7707}}
* {{cite book|last1=Madelung|first1=Wilferd|author1-link=Wilferd Madelung|date=1997|title=The Succession to Muhammad: A Study of the Early Caliphate|location=Cambridge|publisher=Cambridge University Press|isbn=0-521-56181-7|url=https://books.google.com/books?id=2QKBUwBUWWkC}}
* {{cite book|last1=Rezakhani|first1=Khodadad|author1-link=Khodadad Rezakhani|date=2017|title=ReOrienting the Sasanians: East Iran in Late Antiquity|location=Edinburgh|publisher=Edinburgh University Press|isbn=978-1-4744-0029-9}}
* {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی۱=Daryaee|نام۱=Touraj|عنوان=Sasanian Iran (224-651 CE): Portrait of a Late Antique Empire|سال=۲۰۰۸|ناشر=Mazda publishers|شابک=978-1-56859-169-8|زبان=en|مکان=Santa Ana}}
* {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی۱=Lewis|نام۱=Bernard|عنوان=The Jews of Islam: Updated Edition|سال=۲۰۱۵|ناشر=Princeton University Press|شابک=9780691160870|زبان=en|مکان=New Jersey}}
{{پایان چپ‌چین}}
{{پایان پانویس}}
 
== پیوند به بیرون ==