سادومازوخیسم: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
املا، پیوند برچسبها: برگرداندهشده ویرایشگر دیداری |
برچسب: خنثیسازی |
||
خط ۴:
== ریشهیابی ==
آزارگری و آزارطلبی جنسی هر دو ماهیتی مزمن دارند. درحالت شدید این فعالیت، قربانی ممکن است متحمل جراحات جدی شده یا جان خود را از دست بدهد. برخی متخصصان روانشناسی و روانپزشکی بر این باورند که ریشههای آزارگری و آزارطلبی را باید در دوران کودکی جستجو کرد و برخی دیگر به نقش احتمالی عوامل زیستی اشاره کردهاند. فرد آزارطلب از طریق آزار دیدن، ترجیحاً تحقیر شدن و کتک خوردن به ارضای
== واژهشناسی ==
مازوخیسم ([[خودآزاری]] یا آزارخواهی) نام خود را از فعالیتهای [[لئوپولد فون زاخر-مازوخ]] (۱۸۳۶–۱۸۹۵) رماننویس [[اتریش]]ی [[سده ۱۹ (میلادی)|سده نوزدهم میلادی]] گرفتهاست که شخصیتهای داستانهایش از اینکه مردان با آنان بدرفتاری کنند و بر آنها تسلط یابند لذت جنسی میبردند. مازوخ در معروفترین کتاب خود «[[ونوس خزپوش]]» داستان
== مازوخیسم ==
خط ۱۷:
=== مازوخیسم احساسی ===
در خود، افرادی را شامل میشود که بهدنبال تفکر و تخیلسازی این انحراف، هستند؛ یعنی آزار دیدن و تحقیر شدن در تخیلات، درصدی از افرادی که دچار مازوخیسم هستند، آزار دیدن و تحقیر شدن را در تخیلات خود مجسم میکنند و لذت میبرند.
== سادیسم ==
خط ۳۳:
::
در [[علم روانشناسی]] و در فرضیهها و تئوریهای رفتارشناسی، عبارت سادومازوخیسم جایگزین هردو عبارت دیگرآزاری و خودآزاری شده و بهطور عام مورد استفاده قرار میگیرد. تعاریف علمی این رفتارها طی دهههای گذشته تغییر بنیادی یافته و با توجه به پژوهشهای تازه علمی، به روز و کارآمدتر شده و میشوند. ریچارد فریهر [[ریچارد فن کرافت-ابینگ|(Richard Freiherr von Krafft-Ebing)]] در قرن ۱۹ میلادی این عبارات را در علم روانکاوی مطرح ساخت و از متحول شدن مفاهیم دیگرآزاری و [[خودآزاری]] در علم پزشکی گفتگو کرد که به برداشتهای دوران اخیر از این مباحث به عنوان [[پرافیلیا]] منجر شد که در
واژه سادیسم از نام [[مارکی دو ساد]] (۱۷۴۰–۱۸۱۴) [[نویسنده]] فرانسوی آثار [[اروتیک]] آغشته به [[فلسفه]] و [[خشونت]] برگرفته شدهاست. در سال ۱۸۳۴ میلادی اولین بار استفاده شد و در سال ۱۸۶۲ میلادی توسط یسن ۷۴ سالگی درگذشت. وی نویسنده چندین داستان از جمله «ضرر تقوی و برکت شرارت» میباشد که در آن صحنههای سادیسی و شکنجه و آزار توأم با لذت جنسی را وصف نمودهاست.<ref name="جزوه"/>
خط ۴۴:
=== کارن هورنای و اریش فروم ===
[[کارن هورنای]] و [[اریش فروم]] دو تن از روانشناسان نوفرویدی نیز این پدیده را مورد بررسی قرار دادند. از دیدگاه هورنای فرد مازوخیست خود را زیر چتر حمایت دیگران قرار میدهد و با زیر پا گذاشتن فردیت و مستهلک شدن در «طرف» تا حدی ایمنی به دست میآورد. اینگونه ایمنی بدان میماند که کشوری کوچک با تسلیم حقوق و استقلال خود به کشور بزرگتر و متجاوز به امنیت برسد و مورد پشتیبانی آن کشور قرار گیرد.<ref>راههای نو در روانکاوی، [[کارن هورنای]]، ترجمه اکبر تبریزی،انتشارات بهجت</ref> اریش فروم با اینکه بیشتر از منظر اجتماعی به این پدیده نگاه میکرد اما نظری مشابه هورنای داشت. فروم بر این عقیده بود که در افراد مازوخیست هراسی عظیم از تنهایی و ناتوانی موج میزند از این رو برای رهایی از قید مسئولیت و تصمیمگیری میکوشند تا جزئی شوند از کل نیرومندتری که بیرون از آنها است. این کل نیرومند ممکن است یک شخص یا یک مؤسسه، خدا، ملت، وجدان یا وسواسی روانی باشد. فروم در رابطه با سادیسم که نقطه مقابل مازوخیسم میباشد معتقد بود ماهیت سائقهای سادیستی لذتی است که از برتری و غلبه بر کسی دیگر حاصل میشود و
=== ژیل دلوز ===
خط ۶۴:
== در جوانان ==
خودآزاری ریشه در مشکلات عمیق و اساسی
=== دلایل ===
|