تبعیض معکوس: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
Shayan2020x (بحث | مشارکتها) جز ابرابزار |
ویژگی پیوندهای پیشنهادی: ۳ پیوند افزوده شد. |
||
خط ۳:
'''تبعیض معکوس''' [[تبعیض]] علیه اعضای یک گروه مسلط یا در اکثریت، به نفع اعضای یک گروه در اقلیت یا بهطور تاریخی محروم است. این گروهها را میتوان بر حسب [[نژاد (انسان)|نژاد]]، [[جنسیت]]، [[قومیت]]، یا دیگر عوامل تعریف کرد. این تبعیض ممکن است در پی جبران [[نابرابریهای اجتماعی]] باشد که گروههای اقلیت نسبت به گروههای اکثریت کمتر از آنها برخوردار بودهاند. در چنین مواردی نیت محو تبعیضی است که گروههای اقلیت با آنها مواجه بودهاند. برچسب تبعیض معکوس را میتوان برای تأکید بر تبعیض ماهوی موجود در برنامههای [[تبعیض مثبت]] به کار برد. تبعیض معکوس را میتوان به عنوان رفتار نابرابر با گروههای در اکثریت در نتیجهٔ سیاستهای ترجیحی، نظیر پذیرش دانشگاهها یا اشتغال به منظور التیام بخشی به تبعیض پیشین علیه اقلیتها تعریف کرد.
تبعیض معکوس اصطلاحی است برای تبعیض علیه اعضای یک گروه غالب یا اکثریت، به نفع اعضای یک اقلیت یا گروهی که از نظر تاریخی محروم هستند. گروهها ممکن است بر اساس قومیت، هویت جنسی، ملیت، نژاد، مذهب، جنسیت یا [[گرایش جنسی]] تعریف شوند.[تحقیق اصلی؟]
ظهور ابتکارات و سیاستهای جبرانی مانند اقدام مثبت در اوایل تا اواسط دهه ۱۹۷۰ توسط بسیاری از سفیدپوستان و برخی سیاه پوستان به عنوان تبعیض معکوس تلقی میشد. این دوره زمانی بود که در طی آن این سیاستها بر عدم حضور گروههای اقلیت قومی و زنان تمرکز داشتند و تلاش میکردند اثرات تبعیضهای گذشته را هم در دولت و هم در دنیای تجارت اصلاح کنند.[۱]
خط ۲۱:
مخالفان اقدام مثبت در ایالات متحده از اصطلاح تبعیض معکوس استفاده میکنند تا بگویند که چنین برنامههایی علیه آمریکاییهای سفیدپوست به نفع آمریکاییهای آفریقاییتبار تبعیض قائل میشوند.[۱۳] مورخ نانسی مکلین مینویسد که در طول دهههای ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰، «به اصطلاح تبعیض معکوس در مقیاسی بیاهمیت رخ داد».[۱۴] تعداد پروندههای تبعیض معکوس که در کمیسیون فرصتهای شغلی برابر (EEOC) ثبت شده بود در دهه ۱۹۹۰ دو برابر شد[۱۵] و همچنان درصد فزایندهای از همه موارد تبعیض را تا سال ۲۰۰۳ منعکس میکرد.[۱۶]
مطالعهای که توسط S. K. Camara و M. P. Orbe انجام شد، روایتهایی از افراد را جمعآوری کرد که موقعیتهایی را توصیف میکردند که در آنها بر اساس وضعیت اکثریت گروهیشان مورد تبعیض قرار میگرفتند (مواردی از تبعیض معکوس). بسیاری از پاسخ دهندگان سفیدپوست تبعیض را بر اساس نژاد خود توصیف کردند، بخش کوچکتری [[تبعیض جنسیتی]] را گزارش کردند. تعداد کمی از دگرجنسگرایان گزارش کردند که بر اساس گرایش جنسی خود تبعیض را تجربه کردند.[۱۷][منبع غیر اولیه مورد نیاز]
دانشکدهها
خط ۲۹:
در سال ۱۹۹۶، دانشگاه تگزاس مجبور شد استفاده از ترجیحات نژادی را در پذیرش کالج خود به تعویق بیندازد، زیرا دادگاه استیناف ایالات متحده برای حوزه پنجم، مدرسه را از در نظر گرفتن نژاد در پذیرش دانش آموزان منع کرد. این حکم تعیین کرد که تنوع در آموزش نمیتواند تمایزات مبتنی بر نژاد را توجیه کند. هاپوود علیه تگزاس شکایتی بود که توسط چهار متقاضی سفیدپوست به دانشکده حقوق تگزاس ارائه شد که از پذیرش آنها رد شد، حتی اگر معدل آنها بیشتر از درخواستهای اقلیت پذیرفته شده بود. چهار دانشجوی سفیدپوست نیز نمرات بیشتری در آزمون پذیرش در دانشکده حقوق داشتند.[۱۹]
با این حال، در Grutter v. Bollinger (2003)، دادگاه عالی به دانشکده حقوق [[دانشگاه میشیگان]] اجازه داد تا به بررسی نژاد در میان سایر عوامل تنوع مرتبط ادامه دهد. این تصمیم تنها سیاست اقدام مثبتی بود که از نظر قانونی به چالش کشیده شد تا در دادگاهها زنده بمانند. با این حال، این حکم باعث سردرگمی دانشگاهها و دادگاههای بدوی در مورد وضعیت اقدام مثبت در سراسر کشور شدهاست.
در سال ۲۰۱۲، فیشر علیه دانشگاه تگزاس به دادگاه عالی رسید.[۲۰] ظاهراً دانشگاه تگزاس از نژاد به عنوان عاملی برای رد درخواست ابیگیل فیشر استفاده کرده و از بررسی منصفانه او محروم شدهاست. دادگاههای بدوی این برنامه را تأیید کردند، اما دیوان عالی حکم دادگاههای بدوی را لغو کرد و پرونده را برای بررسی مجدد به حوزه پنجم فرستاد.
|