محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جز ویرایش 95.16.197.172 (بحث) واگردانده شد به آخرین تغییری که همان انجام داده بود
خط ۵۵:
شواهد حاکی از آن‌اند که از محبوبیت مانی‌گرایان پس از قرن ده میلادی در [[آسیای مرکزی]]، به آهستگی کاسته شد.
برخی پژوهشگران یافته‌اند که اندیشهٔ مانی‌گرایان زیرکانه بر تفکرات مسیحی تأثیر داشته‌است، در بحث تضادّ نیکی و بدی (خیر، شر) و شکل واضح شیطان. سبب این اثر تا حدودی، [[آگوستین هیپو]] است که پس از مدتی کمی که به آیین مانی گرویده بود، به [[مسیحیت]] روی آورد و نوشته‌های او هنوز هم در میان الهیات دانان [[کاتولیک]]، پر نفوذ و تأثیرگذارند.
جالب است که میان مانی و [[محمد]]، [[پیامبر اسلام]] توازی بر قرار است. مانی ادعا می‌کرد که جانشین پیغمبرانی چون [[عیسی]] و دیگرانی که تعلیماتشان موضعاً یا بدست پیروانشان تحریف شده است، می‌باشد. مانی اظهار دیانت کرد و هم چنین خود را منسوب به [[فارقلیط]] می‌دانست، عنوانی از [[انجیل]] به معنای کسی که تسلی می‌بخشد یا کسی که بر طرف ما میانجی گری می‌کند که بنابر رسم ارتودکسی خود شخص [[روح القدس]] بدین نام درک می‌شود و در دیدگاهی دیگر فارقلیط پیامبری است که از پس عیسی می‌آید و او را تصدیق می‌کند؛ که این با ادعای پوچ مانی بیشتر هماهنگی دارد.
 
مانی ادعای کرد که: آخرین پیامبر است، و رسالت او را فرشته‌ای بر او آشکار ساخته‌است. محمد، نیز تشابهاً ادعای جانشینی پیامبران به ویژه پیامبر عبری، عیسی را داشت. او نیز ادعا کرد که تعلیمات وکتب رسل پیشین به دست پیروانشان دستکاری و تحریف شده‌است. برای مثال اینکه مسیحیان باور دارند که عیسی پسر خداست. او هم چنین ادعا کرد که آخرین رسول موعود بشریت است، همان گونه که مانی گفته بود. با این حال، اکثریت دین شناسان و مورخان بر این باورند که آن چه در اینجا خواندید بی پایه و سست است.