محمد بیرام خان‌خانان: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
خط ۱۶:
همایون که در یافته بود بدون حمایت خان‌ها، امپراتوری تضعیف شدهٔ گورکانی را نمی‌تواند ترمیم کند با دختر بزرگ جمال خان از مخالفین پدرش [[بابر]] ازدواج کرد و بیرام خان نیز دختر کوچک همان خاندان را گرفت.<ref name="en.wiki">ویکی پدیا انگلیسی Abdul Rahim Khan-I-Khana </ref>
 
وقتی همایون در سال ۱۵۵۶ درگذشت وی اکبر جوان را امپراتور خواند و اسباب جلوس او را بر اریکه سلطنت فراهم آورد. پس از آنکه اکبر در سن ۱۴ سالگی جانشین پدر شد بیرام خان به مدت چهار سال به عنوان نایب‌السلطنه عمل کرد. قابل توجه ترین نبرد او [[نبرد دوم پانی پت]] بود که بین اکبر و «هِمو» پادشاه [[هندو]] بود که [[آگرا]] و [[دهلی]] را در تصرف خود داشت و در نوامبر [[۱۵۵۶ (میلادی)|۱۵۵۶ م]] در شمال هند در گرفت.<ref name="en.wikipedia.org">ویکی پدیا انگلیسی Bairam Khan </ref> شاه هندو صد هزار سوار و پانصد فیل جنگی و توپخانه‌ای نیرومند داشت. وقتی دو لشگر به هم رسیدند، توپخانه همو٬همو، سپاهیان جلال‌الدین اکبر را زیر آتش سنگین خود گرفت و فیل‌ها شروع به پیشروی کردند. اما بیرام دستور داد تا فیل‌ها را زیر آتش گرفته و تیرباران کنند؛ این تاکتیک تازه فوراً وضع میدان را به سود سپاه گورکانی تغییر داد و فیل‌های وحشت زده به عقب برگشته اردوی همو را برهم زدند و سپاهیان او را مجبور به فرار کردند. بعد از این پیروزی همه ثروت و ساز و برگ ارتش همو به دست بیرام خان افتاد و او برای اینکه به پادشاه نوجوان روحیه بدهد به دست خود همو را در حضور او گردن زد. سپس سپاه گورکانی و موکب جلال‌الدین اکبر با شکوه تمام وارد دهلی شد.<ref name="پارس">بیرم خان بهارلو صدراعظم و سپهسالار امپراطوری تُرک گورکانی هند </ref>
 
پس از این پیروزی بیرام خان بقایای نیروهای افغان را که در [[اجمیر]] و [[گوالیا]] و [[جونبپور]] بودند شکست داد و دوباره مرز امپراتوری گورکانی را تا [[رود گنگ|رود گَنگ]] گسترش داد. اکبر نیز او را علاوه بر مقام «امیرالامراء» به رتبه «نیابت سلطنت» و «پیشکاری کل» (صدر اعظم) ممالک هندوستان ارتقاء داد و بیرام خان بهارلو نیز با کمال اخلاص و وفاداری تمام کوشش خود را در راستای استوار ساختن امپراتوری گورکانی به‌کار برد.
 
وی در ترغیب و تشویق شاعران و عالمانی که از ایران به هند می‌رفته‌اند گشاده‌دست بود و بدین سبب گروهی از سخنوران در دوران قدرت و شوکت او از ایران به هند رفتند و در دستگاه حکومتی او به گرمی پذیرفته شدند.<ref name="vista.ir">ویستا</ref>
 
بیرام در قلع و قمع مفسدان و مخالفان اکبر اهتمام بسیار نمود با این وجود روش خشن و مستبدانه او که مخالف مرام [[تساهل و تسامح]] اکبر بود و نفوذ دایه اکبر، عاقبت بین بیرام و اکبر اختلاف پدید آورد. اکبر او را در ۱۵۶۰ معزول کرد و خود زمام امور را بدست گرفت. بیرام به قصد [[حج]] به سمت[[مکه]] رفت اما قبل از عزیمت در [[پاتان]] [[گجرات]]، به دست یک [[افغان]]ی [[پشتون]] که پدرش را پنج سال پیش در جنگی با سپاهیان بیرام از دست داده بود، کشته شد و جسد او را به [[مشهد]] منتقل کردند.<ref name="دهخدا">لغت‌نامه دهخدا </ref><ref name="en.wikipedia.org">ویکی پدیا انگلیسی Bairam Khan </ref>
 
سپس اکبر به او امر کرد که به زیارت [[حج]] برود. اما بیرم خان به سوی [[پنجاب]] و کوههای [[سوالک]] رفته و در آنجا علم استقلال برافراشت. امپراتور اکبر نیز به سوی او لشکر کشید و بر پیشکار سابق خود پیروز شد. با این وجود به خاطر خدمات بیرام٬ اکبر او را اکرام و نوازش بسیار کرد.<ref name="پارس">بیرم خان بهارلو صدراعظم و سپهسالار امپراطوری تُرک گورکانی هند </ref>
 
سپس او از امپراتور اجازه سفر به [[حجاز]] گرفت. بیرام خان به قصد حج به سمت[[مکه]] رفت اما قبل از عزیمت در [[پاتان]] [[گجرات]]، به دست یک [[افغان]]ی [[پشتون]] به‌نام «مبارک خان لودی» که پدرش را پنج سال پیش در جنگی با سپاهیان بیرام از دست داده بود، در ۱۴ جمادی‌الاولی [[۹۶۸ (قمری )|۹۶۸ ه‍.ق]] ناجوانمردانه ترور و کشته شد. <ref name="دهخدا">لغت‌نامه دهخدا </ref> <ref name="پارس">بیرم خان بهارلو صدراعظم و سپهسالار امپراطوری تُرک گورکانی هند </ref><ref name="en.wikipedia.org">ویکی پدیا انگلیسی Bairam Khan </ref>
 
جنازه بیرام خان با شکوه تمام به دهلی برده و چندی در جوار [[نظام الدین اولیاء|بقعه خواجه نظام الدین اولیا]] به امانت گذارده شد و در [[۹۷۱ (قمری)|۹۷۱ ه‍.ق]] سپس بر اساس وصیتش استخوانهایش را به [[مشهد]] منتقل کردند در کنار [[حرم امام رضا]] به خاک سپردند.<ref name="پارس">بیرم خان بهارلو صدراعظم و سپهسالار امپراطوری تُرک گورکانی هند </ref>
 
پس از آنکه بیرام خان‌خانان در [[۱۵۶۱ (میلادی)|۱۵۶۱ م]] ناجوانمردانه به‌قتل رسید همسر و فرزندش [[عبدالرحیم خان‌خانان]] که در آن زمان چهارساله بود را به [[احمدآباد]] و از آنجا به [[دهلی]] آوردند و به دربار اکبر سپردند. اکبر شاه، با همسر بیرام خان ازدواج کرد و ناپسری خود عبدالرحیم را تحت حمایت و تربیت خود درآورد.<ref name="en.wiki">ویکی پدیا انگلیسی Abdul Rahim Khan-I-Khana </ref> عبدالرحیم خان‌خانان در دربار اکبر مدارج عالی یافت و در حمایت از هنرمندان گوی سبقت را از پدر ربود.