سلطنت مملوک (دهلی): تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
افزودن تصویر |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴:
از آنجایی که قطبالدین ایبک غلام غوریان بود و همچنین اغلب سلاطین این خاندان پیش از رسیدن به سلطنت غلام بودند سلسله حکومتی آنان به «سلطنت ممالیک» یا «خاندان غلامان» شهرت یافت و اولین دولت از سلطنتهای پنجگانهای بود که قبل از فتوحات [[گورکانیان هند|گورکانیان]] در هند پای گرفت. این دولتها به یک خاندان واحد منسوب نبودند و نام عمومی «سلاطین دهلی» فقط از آن جهت بر آنان اطلاق میگردد که همگی در دهلی حکومت داشتند.
پس از آنکه [[محمد غوری]] خودش یا بواسطهٔ فرماندهان سپاهش شمال هند را تا مصب رود گنگ فتح کرد، غلام ترک خود یعنی قطبالدین ایبک را به حکومت [[دهلی]] گماشت.<ref name="لین پل، استانلی">لین پل، استانلی. تاریخ دولتهای اسلامی و خاندان حکومتگر. ج ۲</ref> دوره تصدی ایبک به عنوان یک فرمانروای [[سلسله غوریان|غوری]] بین ۱۱۹۲ - ۱۲۰۶، شاهد هجوم به منطقه مرکزی [[رود گنگ|گنگ]] در هند بود و به تاسیس برخی حکومتهای جدید منجر شد.<ref name=C_Anzalone_۱۰۰>Anzalone, p. ۱۰۰</ref> ایبک بلافاصله پس از درگذشت محمد غوری در سال ۶۰۲
از مشهورترین فرمانروایان و مهمترین سلاطین ممالیک، [[شمسالدین التمش|سلطان شمسالدین اِلتُتْمِش]] است. او غلام و داماد قطبالدین ایبک بود. التمش یا ایلتتمش نخست [[ناصرالدین قباچه |سلطان ناصرالدین قباچه]]، پادشاه [[سند]] و مربی [[محمد عوفی]] مولف «تذکره لبابالاباب» و کتاب «جوامع الحکایات» را شکست داد و در همان سال[[سلطان غیاثالدین]] پادشاه [[بنگال]] را نیز مجبور کرد که به اطاعت حکومت دهلی گردن نهد. سپس موفق شد کوششهای «ییلدیز» را برای بدست آوردن حکومت خود که خوارزمشاه در غزنه آنرا از او گرفته بود، خنثی کند و در مقابل هجوم [[جلالالدین خوارزمشاه]] که پس از شکست از قوای [[چنگیز]] میخواست دولتی در آنجا تشکیل دهد، بخوبی مقاومت نماید و سرزمین خود را تا کوههای [[هندوکش]] گسترش دهد.<ref name="لین پل، استانلی">لین پل، استانلی. تاریخ دولتهای اسلامی و خاندان حکومتگر. ج ۲</ref>
خط ۱۰:
گر چه حملات مغول، به مدت چند سال موجب بروز ناآرامیها و تشویشهای شدیدی در هند بود ولی از حسن اقبال آنان، مغولها مدت طولانی در منطقهٔ سند باقی نماندند. التمش همچنان با قدرت به حکومت خود بر تمامی مناطق واقع در شمال کوههای «[[ویندها]]» ادامه میداد و [[خلیفه عباسی|خلیفهٔ بغداد]] [[مستنصر بالله]] (۶۲۳ ـ ۶۴۱ ق / ۱۲۲۶ ـ ۱۲۴۲ م) نیز این اولین دولت اسلامی هند را تأئید کرد و طی فرمانی، فرمانروائی منطقه را به التمش داد.<ref name="اطلاعات ">سید کمال حاج سید جوادی. این قند پارسی که به بنگاله میرود</ref><ref name="لین پل، استانلی">لین پل، استانلی. تاریخ دولتهای اسلامی و خاندان حکومتگر. ج ۲</ref>
از دیگر حاکمان مهم این خاندان [[رضیه]] است او اولین سلطان زن مسلمان در [[شبه قاره هند]] و دختر سلطان شمسالدین التمش بود که از ۶۳۴ ق/ ۱۲۳۶ م تا ۶۳۷ ق/
[[غیاثالدین بلبن|غیاثالدین بَلْبَن]] به عنوان آخرین سلطان بزرگ این خاندان شناخته میشود که در سال
ممالیک بعدی، جرئت و جسارت محمد غوری و ایلتتمش را از دست دادند و با اینکه غیاث الدین بلبان داماد ایلتتمش سیاست سرکوبگرانه را برای رهائی از سلطهٔ والیان مملوک ایالات در پیش گرفت ولی این روش سرانجام به فروپاشی این سلطنت منجر گردید.<ref name="لین پل، استانلی">لین پل، استانلی. تاریخ دولتهای اسلامی و خاندان حکومتگر. ج ۲</ref>
شاهزاده [[علاءالدین محمد پسر بلبن | علاءالدین محمد]] (ملقب به قاآن الملک شهید) فرزند غیاثالدین بلبن که به جانشینی او تعیین شده بود، حامی و مورد ستایش [[امیرخسرو دهلوی]] و [[حسن دهلوی|خواجه حسن دهلوی]] بود. در زمان او [[ملتان]] مرکز زبان فارسی در شبه قاره شد. «عبدالحی بن فخرالدین الحسنی» در کتاب «نزهه الخواطر» نوشته که علاءالدین محمد، [[سعدی شیرازی]] را به ملتان دعوت کرده و به آنجا آوردهاست و در مجلس او همیشه [[شاهنامه]] و دیوان [[خاقانی]] و [[انوری]] و [[نظامی گنجوی|خمسه نظامی]] و اشعار امیرخسرو خوانده میشدهاست.<ref name="اطلاعات ">سید کمال حاج سید جوادی. این قند پارسی که به بنگاله میرود</ref> شاهزاده امیر محمّد، در سال
|