مهمترین منطقه بازرگانی کنار این دریاچه «برسخان» نام داشته است. محتمل است این نام تصحیفیشکلی از نام رود برسکائون باشد که آب آن به دریاچه میریزدمیریزد. [[گردیزی]] داستانی در مورد برسخان دارد. وی مینویسد که اصل برسخان از عجم و پارس بوده است و سبب آن است که چون اسکندر بر داریوش پیروز شد و [[ایران|ایرانشهر]] بگرفت، از مردمان عجم که مردمی با رای و تدبیر و شجاع وعالم و دوربین و هوشیار بودند، بیمناک شد. پس از هر ولایتی یک یا دو تن را به صورت گروگان با خود به سوی ترکستان برد. و از انجا قصد ختن کرد تا به جائی رسید که امروز برسخان است. پس اسکندر خود به چین رفت. مهتر زادگانبزرگان ایران، کارگران، درودگران و نقاشان آوردند و آنجا جایهاشهرهایی ساختند برمثالشبیه به شهرهای پارس و آن را پارسخان یعنی امیر پارس خواندند. [[ابوریحان بیرونی]] این نام را بصورت پرسخان آوردهاست. [[قدامه بن جعفر]] این منطقه کنار دریاچه را نوشجان آورده است که شامل چهارشهرچهار شهر بزرگ و ۵ شهر کوچک بودهاست. [[یاقوت حموی|یاقوت]] آن را نوشجان علیا و دارای ۴ شهر بزرگ نوشتهاست. گردیزی از شهری بنام یار یاد میکند که فاصله برسخان تا شهر یار راآن ۱۲ فرسنگ میدانداست. وی در ادامه مینویسد که از برسخان ۶ هزار مرد بیرون آید. بنابه نوشته گردیزی در حاشیه ایسیغ کول از برسخان تا شهر تونگ سه روز راه است. [[بارتولد]] شرق شناس شهیر روسی معتقد است که میان برسخان تا تونگ، چادرهای کوچندگان [[چگل]] وجود داشت. گردیزی ضمن اشاره به همین منطقه مینویسد که اندر حوالی ایسیغ کول چگلیان نشینند. در حدود العالم از شهر اسکول در مرز میان محل استقرار دو طایفه چگل و خلج یاد شدهاست .
قدامه بن جعفر مردم این ناحیه را [[مجوس]] یا [[زرتشتی]] و [[زندیق]] یا [[مانوی]] نامیدهاست. یاقوت نیز آن را مجوسبر آتشهمین پرست و زندیق مانویآئینها خواندهاست