علی‌اکبر سعیدی سیرجانی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
واگردانی به نسخهٔ 4554816 با استفاده از پاپآپس
Wbestuser (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۰:
 
== زندگی ==
علی‌اکبر سعیدی سیرجانی، در تاریخ [[۲۰ آذر]] [[۱۳۱۰]] در [[سیرجان]] [[کرمان]] متولد شد و در [[۴ آذر]] [[۱۳۷۳]]، زمانی که تحت بازداشت [[وزارت اطلاعات]] جمهوری اسلامی ایران بود، درگذشت {{مدرک}}. علت و محل مرگ او هنوز در پرده‌ای از ابهام است.
 
پس از وقوع انقلاب اسلامی در ایران سعیدی سیرجانی مدتی را در خارج از کشور گذرانید و سپس با اظهار این دلیل که «باید در داخل کشور برای ارتقای سطح آگاهی مردم و نیز دفاع از آزادی تلاش نمود و نه در خارج از کشور»{{مدرک}} به ایران بازگشت. در آن هنگام برخی از روشنفکران و فعالین سیاسی خارج از کشور بازگشت وی را نشانه همکاری و یا دست کم علاقه وی به همکاری و کنار آمدن با حکومت [[جمهوری اسلامی]] تلقی کردند، اتهامی که سعیدی سیرجانی آن را به شدت رد می‌کرد.
 
== بازداشت ==
او چه در زمانی که در خارج از ایران بود و چه پس از آن‌که به کشور بازگشت فعالیتش را با نوشتن نامه‌هایی سرگشاده به بالاترین مقامات جمهوری اسلامی و از جمله [[علی خامنه‌ای]] شدت بخشید. وی در آن نامه‌ها ضمن شرح سختی‌ها و فشارهایی که قشر [[روشنفکری|روشنفکر]] ایران در طول سال‌های بعد از انقلاب تحمل کرده بود، از رهبران جمهوری اسلامی می‌خواست تا رویه و دیدگاه خود را نسبت به منتقدین‌شان عوض کنند. آیت‌الله خامنه‌ای در پاسخ به نامه‌های سعیدی سیرجانی مطلبی را خطاب به وی نوشت {{مدرک}}و توسط [[کیومرث صابری]] (گل آقا) برای وی فرستاد{{مدرک}}. لحن عتاب‌آلود جوابیه [[علی خامنه‌ای]] به گونه‌ای بود که به تعبیر سعیدی سیرجانی «قاصد را نیز شرمنده کرده بود». خامنه‌ای در آن نامه سعیدی سیرجانی را به بی‌دینی و [[ارتداد]] متهم نموده و به وی نسبت به تلاش‌های سیاسی‌اش و انتقاداتی که متوجه حکومت جمهوری اسلامی و رهبرانش می‌نمود، هشدار داده بود {{مدرک}}.
 
[[ارتداد|مرتد]] دانستن سعیدی سیرجانی توسط عالی‌ترین مقام روحانی و سیاسی حکومت [[جمهوری اسلامی]] می‌توانست در حکم صدور مجوز برای [[قتل]] وی باشد. سعیدی سیرجانی اما هشدار رهبر [[جمهوری اسلامی]] را نادیده گرفت و چندی بعد در [[۲۳ اسفند]] [[۱۳۷۲]]، خارج از منزلش توسط مامورین [[وزارت اطلاعات]] جمهوری اسلامی بازداشت شد و نه ماه پس از آن یعنی در [[۴ آذر]]ماه [[۱۳۷۳]] و در اسارت درگذشت {{مدرک}}. او هیچ‌گاه به بازداشت‌گاه و یا [[زندان]] مشخصی منتقل نگشت و تا روز اعلام مرگ او، کسی از وضعیتش اطلاعی نداشت. بعدها گفته شد که وی در یکی از «خانه‌های امن وزارت اطلاعات» نگهداری می‌شد. با دستگیری سعیدی سیرجانی مقامات اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلامی ابتدا با صدور اطلاعیه‌ای وی را متهم به «نگهداری و استعمال [[مواد مخدر]] و نیز همجنس‌بازی و لواط» کردند. اما بعد از مرگش با انتشار مطلبی در [[روزنامه اطلاعات]] (که به بازجوی او منسوب شده بود) وی را به دلیل آن‌چه که «داشتن ذاتی پاک و فضایلی اخلاقی و دگرگونی روحی در طول بازداشتش» نامیده بودند، ستودند{{مدرک}} .
 
[[وزارت اطلاعات]] پیش از آن و در اطلاعیه‌ای که به عنوان اعلام خبر دستگیری سعیدی سیرجانی منتشر کرده بود ادعا نمود سعیدی سیرجانی در پوشش جلسات ادبی و فرهنگی در منزلش در واقع محافل تریاک‌کشی و آمیزش جنسی با مردان جوان به راه می‌انداخت و به علاوه، به سایر دوستانش نیز تلفن می‌کرد و آن‌ها را برای شرکت در این محافل دعوت می‌نمود{{مدرک}}. در اطلاعیه‌های صادره از سوی وزارت اطلاعات مشخصا ادعا شده بود که سعیدی سیرجانی در تماس‌های تلفنی با دوستانش برای توصیف حضور جوانانی که مورد استفاده جنسی قرار می‌داد، از اصطلاح «کشک و بادمجان» استفاده می‌کرد {{مدرک}}. انتشار این مطلب موجی از خشم و نفرت را در میان روشنفکران ایران نسبت به وزارت اطلاعات برانگیخت. افراد و مجامع دفاع از [[حقوق بشر]] در داخل و خارج از کشور اعلام کردند که در شرایطی که سعیدی سیرجانی به عنوان متهم، قدرت دفاع از خود را ندارد و اساسا معلوم نیست در کجا و تحت چه شرایطی نگهداری می‌شود و احتمالا هیچ ارتباطی نیز با دنیای خارج از محل بازداشت خود ندارد وارد کردن چنان اتهاماتی به وی با ابتدایی‌ترین اصول انسانی و اخلاقی در تضاد است.
 
== مرگ مشکوک ==
ماجرای مرگ سعیدی سیرجانی نیز مانند نحوه درگذشت بسیاری دیگر از روشنفکران ناراضی و منتقد حکومت جمهوری اسلامی ایران، در پس پرده‌ای از ابهام باقی ماند.
 
پس از اعلام خبر مرگ سعیدی سیرجانی، [[وزارت اطلاعات]] جمهوری اسلامی با درج مقالاتی در روزنامه اطلاعات نوشت که سعیدی سیرجانی پیش از مرگش توسط مقامات آن وزارت به دیدار مناطق جنگی و همچنین [[آرامگاه روح‌الله خمینی]] برده شده و پس از آن‌که تحت تاثیر معنوی فضای حاکم بر آن نقاط قرار گرفت از افکار و عقاید گذشته خود برگشته بود {{مدرک}} . هم‌چنین مقداری دست‌نوشته و قطعه‌ای [[شعر]] در مدح و ثنای مقامات زنده و مرده حکومت جمهوری اسلامی نیز به عنوان آخرین یادداشت‌های سعیدی سیرجانی به درج رسیدند. وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی علت مرگ سعیدی سیرجانی را «[[ایست قلبی]] ناشی از مشکلات تنفسی» اعلام کرد. اما هرگز جزئیات وضعیت جسمانی وی در مدت اسارتش و نیز اسناد و مدارک پزشکی مربوط به آن را منتشر ننمود و در اختیار خانواده و دوستانش قرار نداد. بعدها و با افشای جریان موسوم به [[قتل‌های زنجیره‌ای]] روشنفکران ایران، به نقل از [[سعید امامی]] (اسلامی) معاون اسبق و متوفی امنیت وزارت اطلاعات گفته شد که سعیدی سیرجانی بنا به تصمیم مقامات آن وزارت کشته شده بود {{مدرک}}.
 
[[اکبر گنجی]] روزنامه‌نگاری که برای نخستین بار در داخل کشور پرده از راز بسیاری از قتل‌های سیاسی منتقدین حکومت جمهوری اسلامی برداشت، افشا نمود که سعید امامی (اسلامی) در جمعی از از افراد قابل‌اعتمادش توضیح داده بود که ابتدا - و با برنامه‌ریزی قبلی - به وی یکی از خوراکی‌های مورد علاقه‌اش یعنی «[[حلوا ارده|ارده]]» داده شد و به دلیل آن‌که این ماده غذایی باعث قبض شدن [[معده]] و [[یبوست]] می‌گردد، سعیدی سیرجانی از مراقبین و بازجویانش طلب داروی مسهل می‌کند. سعید امامی (اسلامی) توضیح داده بود که به جای شیاف مُلیّن به سعیدی سیرجانی «شیافی ساخته شده از [[پتاسیم]]» داده شد، تا به عنوان توصیه پزشک از آن استفاده کند {{مدرک}} . پتاسیم به سادگی می‌تواند قلب انسان را از کار بیندازد. سعید امامی (اسلامی) که خود نیز بعدها در زمان بازداشتش توسط همکارانش در [[وزارت اطلاعات]] جمهوری اسلامی بطرز مشکوکی مرد، همچنین در جلسه‌ای با حضور برخی از مقامات فرهنگی کشور با افتخار شرح داده بود که سعیدی سیرجانی چگونه بر اثر درد ناشی از عمل کردن سم پتاسیم در روده خود ضجه می‌کشید و بازجویان و مراقبین‌اش می‌خندیدند و منتظر مرگش بودند . از آن‌جا که این ادعا در داخل کشور و در مطبوعات ایران منتشر شد و هرگز مورد تکذیب مقامات [[جمهوری اسلامی]] نیز قرار نگرفت، می‌توان آن را قریب به واقعیت تصور کرد . جسد سعیدی سیرجانی شبانه و توسط ماموران وزارت اطلاعات در گورستان [[بهشت زهرا]]ی تهران دفن شد.
 
[[فرج سرکوهی]] یکی از دوستان سعیدی سیرجانی و از نویسندگان ناراضی ایران بعدها فاش ساخت که پس از اعلام خبر مرگ سعیدی سیرجانی، شخص [[سعید امامی]] (اسلامی) که [[معاونت امنیت وزارت اطلاعات ایران|معاونت وقت امنیت وزارت اطلاعات]] را برعهده داشت، با وی و سایر اعضای فعال [[کانون نویسندگان ایران]] در [[تهران]] تماس گرفته و به آن‌ها هشدار داده بود که از برگزاری هرگونه مراسم ختم و یا تجلیل برای سعیدی سیرجانی خودداری کنند در غیر این صورت خود آنان نیز همگی به سرنوشت سعیدی سیرجانی دچار خواهند شد {{مدرک}} .
 
در زمان بازداشت و مرگ سعیدی سیرجانی [[علی خامنه‌ای]] رهبر نظام جمهوری اسلامی بود. همچنین [[اکبر هاشمی رفسنجانی]] [[رئیس جمهور|ریاست جمهوری اسلامی ایران]]، محمد یزدی ریاست [[قوه قضائیه]] جمهوری اسلامی ایران، [[علی فلاحیان]]، وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران و نیز [[علی اکبر ناطق نوری]] ریاست [[مجلس شورای اسلامی]] ایران را برعهده داشتند. علاوه بر آن‌ها وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی جمهوری اسلامی ایران نیز بر عهده مهندس [[مصطفی میرسلیم]] بود.
 
پس از مرگ سعیدی سیرجانی خانواده وی و نیز سازمان‌های مدافع [[حقوق بشر]] و دوستان و هم‌فکران و سایر نویسندگان و فعالان نام‌دار سیاسی در داخل و خارج از کشور خواستار نبش قبر و معاینه جسدش توسط پزشکانی بی‌طرف شدند اما مقامات [[وزارت اطلاعات]] جمهوری اسلامی به شدت با این خواسته مخالفت کردند{{مدرک}}.
 
علی اکبر سعیدی سیرجانی در ‎آخرین نامه‌ای که به خامنه‌ای نوشت، پذیرفت که با مرتد نامیدن‌اش از سوی رهبر نظام جمهوری اسلامی قاعدتا بزودی کشته خواهد شد، اما برای در امان ماندن از زندان و قتلی که می‌دانست در انتظارش بود هیچ اصرار و التماسی نکرد و مرگ در راه حق را «[[شهادت]]» نامید. [[رضا علامه‌زاده]] روشنفکر ایرانی مقیم [[هلند]] درباره افکار و نیز سرگذشت سعیدی سیرجانی فیلم مستندی ساخت که در بخش‌هایی از آن سعیدی سیرجانی سخن گفته و به نکات مختلفی اشاره می‌کند. وی از جمله تاکید می‌کند که از مرگ برای آزادی و میهن‌اش ابایی ندارد و آیندگان باید بدانند که کسانی هم بودند که برای نجات و سعادت کشورشان تلاش می‌کردند. او همچنین می‌گوید ممکن است که دستگیر شده و تحت شکنجه‌ها و فشارهای گوناگون مجبور گردد همچون سایر روشنفکرانی که پیش از او گرفتار زندان‌های وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی شده‌اند اقاریر و اعترافاتی غیرواقعی کند؛ اما معیار و مبنای قضاوت آیندگان درباره وی باید مطالبی باشند که در آزادی‌اش نوشته است. فیلم این گفتگو اکنون در شبکه اینترنت موجود است.‎