مکتب کیوتو: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۲۲:
=== تانابه هاجیمه ===
تانابه هاجیمه(۱۹۶۲-۱۸۸۵)
همانطور که در فلسفه نیشدا مفهوم تجربه ناب مفهومی کلیدی بود، در آشنایی تانابه با مکتب ماربورگ و شناخت تانابه بعد از مدتی از تفکر کانتی و نوکانتی دور شد و به سمت عدم مطلق یکی دیگر از مفاهیم مشترک در بین فیلسوفان مکتب کیوتو است و تانابه نیز نظراتی دربارة این مفهوم دارد. تانابه تحت تأثیر هگل نگاهی دیالکتیکی به تاریخ دارد و از اینرو عدم مطلق تصویری از خدای یهودی– مسیحی است که وجود آن نوعی وحدت متعالی در تاریخ است. این مفهوم مفهومی عقلانی و ثابت هم نیست بلکه نوعی نیروی حیاتی(élan vital) پویاست که کل وجود را در برگرفته است(Heisig, ۲۰۰۱: ۱۲۱). ناگفته پیداست که تانابه علاوه بر هگل تحت تأثیر اندیشة برگسون هم بودهاست. تانابه تفسیر جدیدی از عدم مطلق ارائه می¬دهد که متفاوت از تفسیر نیشداست. همین تفسیر او را به طرح نظریة منطق امر خاص سوق دادهاست. منطق امر خاص تانابه واکنشی به منطق مکان نیشدا بودهاست. البته منطقی که تانابه از آن صحبت می¬کند منطق ارسطویی یا منطق ریاضی نیست بلکه می¬توان آن را منطق فرهنگی و اجتماعی نامید. او با منطق امر خاص خود می¬خواست موضع سیاسی خود را در مقابل حکومت ژاپن بیان کند. او یک فیلسوف سوسیال دموکرات بود که از فرهنگ بورژوازی انتقاد می¬کرد. به نظر او منطقِ موضوع و محمولی نتوانسته بین آگاهی و نهادهای اجتماعی که براندیشه فرد نفوذ زیادی دارند پلی ایجاد کند؛ لذا تانابه در ۱۹۳۴ مقاله¬ای تحت عنوان «منطق اگزیستانس اجتماعی» را منتشر ساخت. او در این منطق از جامعة قوم محور(منظور دولت ژاپن وقت خودش) صحبت می¬کند که خودش و اذهان اعضای خودش را بستهاست. با توجه به این موضوع او به این نتیجه رسید که «بین فرد انضمامی و زنده و جامعة آرمانی بُعد دیگری وجود دارد که او آن را قلمرو امر خاص نامیدهاست»(Heisig, ۲۰۰۱: ۱۲۴). بنابراین میبینیم که فلسفة تانابه نیز همانند فلسفة نیشیدا دارای مفاهیمی مشابهی مثل عدم، تجربه و غیرهاست ولو اینکه هردو متفکر در روش تفسیر این مفاهیم اختلاف نظر دارند. ۱. نیشیتانی کیجی (۱۹۹۰-۱۹۰۰): نیشیتانی نیز درکنار نیشیدا و تانابه نقش برجسته¬ای در بسط و گسترش فلسفة ژاپن داشتهاست. کیجی در ۲۷ فوریه ۱۹۰۰ در شهر کوچکی در ایشیکاوا متولد شد. او در دانشگاه کیوتو فلسفه خواند و سپس در همان دانشگاه تدریس نمود. اولین کتاب او فلسفة ذهنیت ابتدایی(۱۹۴۰) نام دارد. مراد او از ذهنیت کم و بیش همان معنای نفس و خودی(self) که در فلسفه غرب رایج است ولی صفت ابندایی دربارة ذهنیت به معنای چیزی متفاوت از صفت«بنیادی» است و لفظ «ابتدایی» به معنای ذهنیتی بدون قانون الهی یا ایمان است(Heisig, ۲۰۰۱: ۱۹۳). همچنین از مهمترین آثار او می¬توان به غلبه بر پوچ انگاری، جهان و فرد، درباب بودانیسم و کتاب دین و عدم اشاره کرد. او در کتاب اخیرش یعنی دین و عدم کوشیده ثنویت رایج در فلسفه غرب را با بودائیسم شرقی اصلاح کند. نیشیتانی بسیاری از مضامین فلسفه غرب را با تفکرات آسیایی مقایسه می¬کند. او فلسفه آسیای شرقی را با اصطلاحات متفاوتی توصیف می¬کند و به نظر او این فلسفه «شهودی و عملی» است که بر جنبه-های دینی تجربه نه توصیف نظری تأکید می¬کند (Nishitani, ۱۹۹۱: xiv). اندیشه نیشیتانی شباهت زیادی به اندیشه¬های اگزیستانسیالیستی قرن بیستم مثل اندیشة هایدگر دارد. وی بر خلاف نیشیدا و تانابه که به مجموعه¬ای از اندیشه و مفاهیم فلسفی توجه داشتند با مفاهیمی مثل ناامیدی، پوچ¬انگاری و نفی، فلسفه خود را آغاز می¬کند. لذا همانند هایدگر نقطة شروع فلسفه او وضعیت انسان در این جهان است. بدین جهت می¬بینیم که او در کتاب دین و عدم با مسائلی مثل معنای انسان، مرگ، تناهی و امکان بشر سروکار دارد. این فیلسوف ژاپنی در این کتاب از تفکرات فلسفی یونان تا اگزیستانسیالیسم معاصر بهره جستهاست. نیشیتانی تمامی این تفکرات و اندیشه¬های غربی را دربارة دیدگاه بودائیستی¬اش تفسیر می¬کند و فلسفه¬ای را خلق می¬کند که نه کاملاً بودائیستی است نه غرب ی بلکه فلسفه¬ای کم و بیش التقاطی است. شایان ذکر است او یکی از پیشگامان اصلی در ترجمه آثار کلاسیک فلسفه غرب به زبان ژاپنی بودهاست. نیشیتانی در کتاب غلبه بر پوچ¬انگاری به موضوع پوچ¬انگاری از منظر هگل، شوپنهاور، کی-یرکگور، نیچه و هایدگر می¬پردازد. اما بخش دیگری از این کتاب را به بررسی پوچ¬انگاری نیچه اختصاص دادهاست. در فصل آخر نیز معنای پوچ انگاری در ژاپن را مورد بررسی و تحلیل قرار دادهاست. بنابراین نیشتانی نیز مسیر فلسفی نیشدا را با فلسفه خاص خودش بسط داده و بدین طریق راه را برای فیلسوفان جدید مکتب کیوتو هموار نمودهاست. == پیوند به بیرون ==
|