وجدان بیدار: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
اصلاح نویسه‌های عربی، اصلاح فاصلهٔ مجازی، اصلاح نویسه، اصلاح ارقام
خط ۲:
 
== شخصیتهای اصلی کتاب ==
* ''ژان کالون'': اصل تاریخی شخصیت کالون، یک فیلسوف و متأله نامدار فرانسوی است که در دوران رفورماسیون (اصلاح دینی) از روحانیون برجسته پروتستان بود و مذهب کالونی از او و افکارش شکل گرفت. کالون در کتاب تسوایگ شخصیتی منفی است که برداشتی بسیار خشک و متصلب از مسیحیت دارد و با توسل به همین ایدئولوژی متصلب نخست در صدد برمی آید تا تحولی پدید آورد، و منادی نوعی اصلاح طلبی که پروتستانیسم مبلغ آن بود، باشد. ولی رفته رفته همین ایدئولوژی به دلیل تصلب و آمریتی که در درون خود نهفته داشت، خود به وسیله ایوسیله‌ای برای به بند کشیدن دیگران بدل شد و پایه گزار یک دیکتاتوری سیاه مذهبی گردید.
 
کالون در نوشتۀنوشتهٔ تسوایگ، فردی جزم اندیش و مطلق گرا و قدرت طلب و حیلت ساز توصیف شده استشده‌است که برای به کرسی نشاندن سخن خویش از هیچ جنایتی دریغ نمی ورزدنمی‌ورزد.از ویژگیهای برجسته کالون در این اثر، یکی دوری گزینی یکسره او از هواهای نفسانی و دیگری همواره پیرانه رفتار کردن او می باشدمی‌باشد. وی خودکامه ایخودکامه‌ای همانند تمامی خودکامگان جهان است که، فعالیت خود را با سخنانی آرمانی آغاز می کند؛می‌کند؛ اما رفته رفته آشکار می شودمی‌شود که تفسیر او از مسیحیت از هر تفسیر دیگری سخت گیرانه تر، نادوستانه تر و ترشروتر است. سیمای کالون در این اثر، به برهوت می ماندمی‌ماند. این چهره نامهربان، عبوس، خشک و زاهدانه، از هر چیز که به زندگی شادمانی، شکوفایی، گرما و حس می دهدمی‌دهد به دور است.
 
* ''میکائیل سروه'': وی در این کتاب فردی معرفی میشود،می‌شود، که نوشته هاینوشته‌های او از نظر مذهبیون، مطالبی کفرآمیز به نظر میرسندمی‌رسند. این مطالب به مذاق کالون خوش نمی آیدنمی‌آید و در نتیجه کالون، سروه را کافری مطرود تلقی میکندمی‌کند و بخشی از آثار وی را به نزد بازپرس وینی می فرستدمی‌فرستد. با این تمهید کالون قصد دارد که سروه را به هلاکت برساند. گرچه گروهی برای نجات سروه تلاش میکنندمی‌کنند و از جمله کارگران یک چاپخانه که وجود نسخه اینسخه‌ای از نوشتۀنوشتهٔ سروه را انکار می کنندمی‌کنند و... اما در نهایت کالون در این بازی که برای او به امری حیثیتی تبدیل شده و باختن در آن باعث از میان رفتن قدرتش می شود،می‌شود، فرمان قتل سروه و سوزانیدن او را صادر می کندمی‌کند.
 
* ''سباستین کاستلیو'': آزادی خواه تهیدستی است که در مقابل کالون و دیکتاتوری مذهبی و کتب استبدادی او می ایستدمی‌ایستد و از جمله نسبت به اعدام سروه دست به اعتراض می زندمی‌زند. کاستلیو که روحیه ایروحیه‌ای دور از خود پسندی و خودستایی دارد، بر خلاف کالون بر احتمال خطاپذیری خویش اذعان دارد و هرگز همچون کالون فکر خود را تنها فکر درست نمی انگاردنمی‌انگارد و درک خود از امور را بی نقص و ردناپذیر نمی شناسدنمی‌شناسد.
 
 
== فصل بندی کتاب ==
کتاب پس از پیشگفتاری بدیع و پُرمحتوا به قلم استفن تسوایک آغاز میشودمی‌شود و مشتمل بر فصلهای ذیل است:
 
#فصل اول: در به قدرت رسیدن کالون
#فصل دوم: آداب ایمان
#فصل سوم: کاستیلو پا پیش می گذاردمی‌گذارد
#فصل چهارم: ماجرای سروه
#فصل پنجم: سروه به قتل می رسدمی‌رسد
#فصل ششم: مانفست مداراگری
#فصل هفتم: وجدانی در برابر قهر قد می افرازدمی‌افرازد
#فصل هشتم: قهر وجدان را از پا در می آوردمی‌آورد
#فصل نهم: قطب هاقطب‌ها به هم می رسندمی‌رسند
 
== زمینه‌های تاریخی کتاب ==
ژان کالون در برخی از نوشته ها؛ رهایی بخش قسمتهایی از اروپا از قید جزم اندیشی مسیحیت معرفی شده و گرچه خود او نخست در سیمای یک معترض و یک اصلاح گر دینی ظاهر شد، امّا در نهایت خود بنیانگزار نوعی استبداد و دیکتاتوری مذهبی مخوف و هولناک در بخشهایی از اروپا گردید.
 
وی در سال ۱۵۰۹ میلادی متولد شد و پس از تحصیل حقوق و الهیات در دانشگاههای پاریس و اورلئان، نگرشی جدید نسبت به دین مسیح پیدا کرد و بر مبنای همین نگرش در سال ۱۵۳۳ میلادی از مذهب کاتولیک برید و به [[پروتستانتیسم]] گروید. از آنجا که پروستانها در این سالها بشدت تحت آزار قرار داشتند، وی نیز از بیم تعقیب و آزار، در این سالها زندگی مخفیانه داشت و از شهری به شهر دیگر می‌رفت. جان کالون عاقبت در سن ۲۸ سالگی شهر [[ژنو]] را برای استقرار دائمی و تبلیغ و ترویج افکار نوگرایانهٔ خویش انتخاب کرد و از آن پس برای سالیان مدید در ژنو ماند.
 
در طی این سالها وی موفق شد هواداران بسیاری به گردِ خویش جمع کند و بتدریج آن شهر را به صورت مرکز آیین پروتستانی که خود مبلغ آن بود، دربیاورد. با دستیابی به قدرت او مصمم شد تا ژنو را به کشوری کامل بدل سازد که حکومت آن در دست اولیای دین باشد.
 
== ویژگیهای استبداد مذهبی کالون ==
در نظام مذهبی که کالون بنیان نهاد و کاستلیو بعدها به مقابله با آن پرداخت؛ زورگویی و کشتار امری رایج بود و بسیاری از مردم با تهدید به اخراج و نفی بلد به نوشتن اعترافنامه مجبور می‌شدند. کالون از عموم مردم می‌خواست که به ایمان مذهبی، آنطور که او می‌پسندد، گردن نهند بدین ترتیب نظامی سخت و خشن و یک دیکتاتوری تمام عیار مذهبی در شهر ژنو برقرار کرد.
در نظامی که کالون در ژنو بنا نهاد، همه مظنون به گناهکاری بودند و هر لحظه ممکن بود که درکوبه به صدا درآید و یکی از اعضای کارآگاهی عقیدتی کالون، برای "بازدید" سرزده وارد خانه شود، بی آنکه شهروندی بتواند جلوی ورود او را بگیرد. در "فرمانها"ی نظام مقدس، آمده بود که شهروندان باید وقت کافی بگذارند تا "بازدید" با فراغ خاطر انجام گیرد و به همین دلیل در این نظام، چه توانگر و چه درویش، چه خرد و چه بزرگ بایستی دست کم یک بار در ماه و برای ساعتهای دراز به این بازدید تن می‌سپردند و به جاسوسان اخلاقی حرفه‌ای نظام، به تفصیل حساب پس می‌دادند.
 
در نظام مقدس کالونی، حتی مردان جهاندیده و سپیدموی می‌بایست چون تازه سالان دبستانی آزمون پس دهند که آیا دعاها را به خوبی از بر دارند یا خیر؟!، و یا بدین پرسش پاسخ بگویند که چرا در یکی از مجالس وعظ کالون حاضر نبوده اند!.
 
با این وجود "بازدید" در استبداد مذهبی کالون، تنها به ترویج اخلاق و شرعیات پایان نمی‌پذیرفت و این پاسبانان اخلاق خود را موظف میدیدند که حتی در جزئی ترین کارهای شهروندان دخالت کنند.
 
کارگزاران نظام مقدس، از جمله لباس زنان را اندازه می‌گرفتند تا مبادا زیاده کوتاه و یا زیاده بلند باشد، و این که مبادا در آن لباسها چینهای زاید یا برشهای خطرناک دیده شود. مأموران نظام همچنین گیسوان زنان را به سنجش دید می‌زدند تا آراسته تر از آنچه مجاز است، نباشد. آنها انگشتری را بر انگشتها و کفشها را در کفشدانها می‌شمردند؛ به قفسه کتابها سر می‌کشیدند که مبادا کتابی بدون مهر بازبینی و سانسورِ مجمع عالی روحانی آنجا یافت شود.
 
مأموران نظام استبدادی کالون همچنین از خدمتکاران درباره آقای خانه بازپرسی می‌کردند و از کودکان درباره پدران و مادرانشان می‌پرسیدند. آنان همزمان به خیابان گوش می‌سپردند تا مبادا کسی ترانه‌ای دنیوی بخواند و یا سازی بنوازد و از اینها بدتر، گناه ابلیسی شادی کردن را مرتکب شود!
 
نظام مقدس کالونی با این ویژگیها سالیانی چند بیش دوام نیاورد و گرچه مبارزات کاستلیو به ظاهر نافرجام ماند؛ امّا عاقبت شورشی برپا شد و کالون و دستیارش، گیوم فارل، از ژنو اخراج شدند.