نیوهمانگ: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز ربات: مرتبسازی ردهها؛ زیباسازی |
Mazdakabedi (بحث | مشارکتها) اصلاح نشانی وب، ابرابزار |
||
خط ۸:
| بازیگران=[[گلشیفته فراهانی]]{{سر خط}}[[هدیه تهرانی]]{{سر خط}}[[حسن پورشیرازی]]
| موسیقی= [[حسین علیزاده]]
| فیلمبرداری= [[نایجل بلاک]]
| تدوین= [[هایده صفی یاری]]
| توزیع کننده=
خط ۲۶:
| پانویس=
}}
'''نیوه مانگ''' یک فیلم سینمایی محصول [[ایران]]، [[اتریش]] و [[فرانسه]]، ساخته سال ۲۰۰۶ میلادی به کارگردانی [[بهمن قبادی]] است. «[[نیوهمانگ (فیلم)|نیوه مانگ]]» پس از فیلمهای «[[زمانی برای مستی اسبها (فیلم)|زمانی برای مستی اسبها]]» (
== خلاصه داستان ==
{{خطر لوث شدن}}
«مامو»، نوازنده پیر و سرشناس [[کردستان]]، همراه فرزندانش سفری را برای اجرای کنسرت در [[عراق]] پس از [[صدام]] آغاز میکند. در این سفر، کاکو مرد میان سالی که خود را ارادت مند مامو میداند، به عنوان راننده و با اتوبوسی که از دوستش قرض
{{پایان خطر لوث شدن}}
== دربارهٔ فیلم ==
چهارمین فیلم سینمایی [[بهمن قبادی]] فیلمساز ایرانی مانند سه فیلم پیشین او به درد و رنج مردم کرد میپردازد و باز مانند سه فیلم قبلی، نه به کردهای یک کشور بلکه به سرگذشت مردم اقلیمی یگانه و بزرگتر به نام «کردستان» نظر دارد.
سطر ۳۷ ⟵ ۳۸:
فیلم در روستایی در کردستان [[ایران]] شروع میشود. کاکو کردی سرزنده و ساده دل است که از کار رانندگی اتوبوس روزگار میگذراند، اما به هنر موسیقی، به ویژه موسیقی سنتی مردم خود علاقهای وافر دارد. او در گیر و دار یک معرکه جنگ خروس با تلفن همراه (موبایل) پیامی از «استاد مامو» دریافت میکند.
استاد مامو موسیقی دان یا نوازندهای
در [[عراق]] رژیم [[صدام حسین]] سقوط
'''موسیقی: عنصری از هویت فرهنگی'''
سطر ۴۵ ⟵ ۴۶:
استاد مامو که کردی اصیل و غیرتمند است، قصد دارد به گونهای شایسته و ماندگار همبستگی خود را با [[کردهای عراق]] ابراز کند؛ پس تصمیم میگیرد با اهدای موسیقی خود سهم خود را در شکوفایی فرهنگ کرد ادا کند.
استاد مامو که از شوق آزادی کردهای [[عراق]] سر از پا نمیشناسد، در واپسین روزهای زندگی آرزویی جز این ندارد که برای هم تباران خود در آن سوی مرزهای [[ایران]] کنسرتی اجرا کند که «فریاد آزادی خلق» باشد.
این آرزو وجود استاد مامو را فرا میگیرد و او پس از تلاش و تقلای فراوان موفق میشود هم از مقامات [[ایران]] اجازه سفر به [[عراق]] را بگیرد و هم از کردهای [[عراق]] اجازه برگزاری کنسرت را در یکی از شهرهای بزرگ آن دیار.
سطر ۵۳ ⟵ ۵۴:
با آغاز مسافرت گروه نوازندگان در دل طبیعت سرشار و پرتنوع کردستان، شالوده یک «[[فیلم جادهای]]» کمابیش پرماجرا قوام میگیرد که با شور و شادی و امید شروع میشود، اما در هر قدم به یأس و اندوه و شکست نزدیکتر میشود.
استاد مامو که میداند کنسرت او بدون صدای زن جلوه و رونقی نخواهد داشت، به سراغ خوانندهای قدیمی به نام هشو میرود که «صدای آسمانی» او زبانزد همگان است. (با بازی [[هدیه تهرانی]] که به رغم گریم همچنان جوان و گیراست!)
خانم خواننده در روستایی کمابیش «رؤیایی» مسکن دارد که انبوهی از زنان زیبارو با حرکات دل-فریب و جامههای رنگین آن را تسخیر
با وجود مقاومت فراوان زن خواننده، استاد مامو سرانجام موفق میشود او را نیز از کنج نومیدی و انزوا بیرون بکشد و با گروه خود همراه کند. و این البته در [[ایران]] امروز آغاز گرفتاری است. زنی تنها در میان یک دوجین مرد غریبه به [[عراق]] سفر میکند آن هم برای آواز خوانی!
'''وحشت سرگردانی'''
استاد مامو پیوسته با موجی از خیال یا «تجلی» رو به روست که به گونهای فشرده و نمادین سرنوشت او و قومش را به یادش میآورند. ترجیع بند یا موتیف مرکزی این رؤیاها تابوتی است که روی زمین لخت سرگردان است. مامو که مرگ خود را نزدیک میبیند، بارها خود را خفته در تابوتی میبیند که زنی مرموز به دشواری آن را به دنبال خود میکشد.
مامو که از شوق برپایی کنسرتی بزرگ برای کردهای [[عراق]] جانی تازه گرفته و میکوشد خوش بینی و امید را در فرزندان خود نیز زنده نگه دارد، خود به گونهای مرموز و ناشناخته پیشاپیش ناکامی و شکست را احساس میکند.
سطر ۷۵ ⟵ ۷۶:
زنی فرشته وش به نام «نیوه مانگ» (یا نیمه ماه) با صدایی مرموز چون وحی یا ندایی آسمانی. او به استاد مامو و فرزندان هنرمندش میگوید که اگر به او اعتماد کنند و به همراهش بروند، میتواند آنها را به محل کنسرت برساند. شاید استعارهای خیالی یا نمودی از فرشتهای موعود که مقدر است طبق افسانهای مردمی به سرگردانی قوم پایان دهد.
از این پس مرز رؤیا و واقعیت، گذشته و آینده و نماد و اسطوره و همه چیزهای متعالی، به همراه شیرازه نه چندان محکم فیلم، به هم میریزد.
در صحنههای پایانی فیلم مامو و فرزندان هنرمندش چون مشتی آوارگان غارت زده در کوه و کمر سرگردان ماندهاند. در زمینهای مرزی سه کشور [[ایران]] و [[عراق]] و [[ترکیه]] که کردها در هر سه آنها رگ و ریشه دارند، اما هیچ کدام به آنها تعلق ندارد.
سطر ۸۱ ⟵ ۸۲:
کابوسهای خیالی مامو سرانجام تحقق مییابد، اما نه در عالم واقع، بلکه در هیئت کابوسی تیرهتر: تابوت حامل او در مرزهای سه کشور کردنشین سرگردان است، و او سرانجام در آغوش مرگ لبخند میزند. کنایه به سرنوشت قومی سرگردان که برای مردن هم زمینی از آن خود ندارد.
فیلم «نیمهٔ ماه» در جشنوارههای سینمایی بسیاری شرکت کرده و مورد ستایش قرار
== جوایز ==
سطر ۹۵ ⟵ ۹۶:
{{فیلم-خرد}}
== پیوند به بیرون ==
|