سود (حسابداری): تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
ایمان فیضی (بحث | مشارکت‌ها)
ایمان فیضی (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱:
== سود نرمال ==
منفعت معمولي يك جزپنهانجز پنهان از هزينه است و بنابراين اصلا يك جز از منفعت کسب و کار نيست.اين نشان دهنده فرصت [[هزينه]] براي [[سرمايه گذاري]] است بنابراين وقتي كه مالك صرف مي كند اداره شركت مي تواند باشد خرج شود روي شركت ديگري. بنابراين يك جزسرمايه گذاري منفعت معمولي هست منفعتي كه يك مالك تجارت لحاظ مي كند به طور لزوم تا بگرداند تجارتی راکه ارزشي انجامش را براي مثال دارد .اين قابل مقايسه است تا بهترين مقداري كه كارآفرين مي تواند بدست آورد تا كار ديگري انجام دهد.
منفعت معمولي يك جز پنهان از هزينه است و بنابراين اصلا يك جز از منفعت کسب و کار نيست.اين نشان دهنده فرصت هزينه براي سرمايه گذاري است بنابراين وقتي كه مالك صرف مي كند اداره شركت مي تواند باشد خرج شود روي شركت ديگري. بنابراين يك جزسرمايه گذاري منفعت معمولي هست منفعتي كه يك مالك تجارت لحاظ مي كند به طور لزوم تا بگرداند تجارتی راکه ارزشي انجامش را براي مثال دارد .اين قابل مقايسه است تا بهترين مقداري كه كارآفرين مي تواند بدست آورد تا كار ديگري انجام دهد.
منفعت معمولي يك جزپنهان از هزينه است و بنابراين اصلا يك جز از منفعت کسب و کار نيست.اين نشان دهنده فرصت هزينه براي سرمايه گذاري است بنابراين وقتي كه مالك صرف مي كند اداره شركت مي تواند باشد خرج شود روي شركت ديگري. بنابراين يك جزسرمايه گذاري منفعت معمولي هست منفعتي كه يك مالك تجارت لحاظ مي كند به طور لزوم تا بگرداند تجارتی راکه ارزشي انجامش را براي مثال دارد .اين قابل مقايسه است تا بهترين مقداري كه كارآفرين مي تواند بدست آورد تا كار ديگري انجام دهد.
 
== منفعت اقتصادی ==
خط ۱۳:
 
 
معمولاً يك شركت كه معرفي مي كند يك محصول متفاوت را مي تواند در مرحلة اول تضمين كند قدرت رابراي زماني كوتاه. در اين مرحله مشتری قيمت اوليه بيشتري بايد پرداخت كند براي محصولي و تقاضا نيز بالا ست همچنين در دسترس بودن محصول در اين بازار ها نيز محدود خواهد بود. در زمان طولاني به هر حال وقتي كه سودمندي محصول خوب ايجاد شده واينكه ممانعت هاي عكس براي وجود دارد تعداد شركتهايي كه توليد مي كنند اين محصول راافزايش خواهد يافت تا زماني كه عرضه كردن محصولي كه در دسترس باشد نيزانجام به شكل تقريبي زياد شود كه قيمت [[محصول]] كاهش خواهد يافت تا سطحي که به سطح هزينه توليد محصول باشد وقتي كه اين بلاخره اتفاق افتاد كه تمام انحصاردر ارتباط با توليد وفروش محصول از بين خواهد رفت واين انحصار اوليه به صنعت رقابتي بر خواهدگشت .در ارتباط با مورد بازار رقابتی كه چرخه ختم خواهد شد اغلب با عزيمت ازقبل(بزن وفراركن)وارد شوندگان به بازار- برگشتن صنعت به مكان قبلي اش ، فقط با يك قيمت پائين ونه منفعت اقتصادي براي شركتهاي ناگزيرمقدورخواهدبود. سود كه به هرحال اتفاق مي افتد در رقابت وبازارهاي رقابتی در زمان كوتاه ، به محض اينكه شركتها هل بدهند تكاني بخورند براي کسب موقعيت بازار .وقتي كه خطر لحاظ شود ، منفعت اقتصادي پايدار در يك بازار رقابتي همچنين ديده شده است به عنوان نتيجه بازار رقابتی کاهش هزینه اقلام و بهبودي عملكردجلودار خواهدبودو به رقيبان صنعتيكه اجازه مي دهدتا هزينه ها زير قيمت تعيين شدة بازار باشد .
يك صاحب انحصار متواند ايجاد كند يك قيمت با فزونی هزينه ها (‌سايه دار يا پوشيده ) تصويربالا نشان مي دهد يك صاحب انحصار ( فقط يك شركت در صنعت يا بازار ). يك انحصار چند جانبه معمولاً (( منفعت اقتصادي)) دارد اما معمولاً يك صنعت وبازار با بيش از يك شركت مواجه است ( آنها بايد تقسيم بكنند تقاضاي هاي در دسترس قيمت بازار را). منفعت اقتصادي كه به هر حال كه بسيار غالب است در بازار هاي غير رقابتي مثل شرايط يك انحصار كامل يا انحصار فروش .(در اين سناريو ) شركتهاي فردي بعضي عناصر از قدرت بازار را دارند. اگر چه این انحصاريان به اجبار افتاده توسط تقاضاي مشتري هستند .آنهاقیمت گردان نیستند به جای ان قیمت گذار یا کیفیت گذارند.این به انها اجازه می دهد که قیمت را بیشتر از یک بازار پر رقابت تعیین کنند در کوتاه یا بلند مدت .
 
خط ۱۹:
[[File:Imperfect competition in the short run.svg|thumb|left|).). ]]
 
وجود منفعت هاي اقتصادي بستگي دارد به شیوع مشكلات براي ورود.اين متوقف مي كند ديگر شركتها براي ورود به صنعت و نقب زني براي منفعت . مثل اينكه آنها وجود داشته باشند در يك بازار رقابتي بيشتر. در مواردي جايي که مشكلات وجود دارند -بيشتر از يك شركت هستند،شركتها مي توانند تباني كنند تا محدود كنند محصول را بدين وسيله محدود مي كنند منابع تهيه را به منظور اينكه اطمينان حاصل كنند قيمت محصول به اندازه كافي بالا نگه داشته مي شود تا تضمين كنند که تمام شركتهاي موجود در صنعت منفعت اقتصادي بدست مي آورند.به هر حال برخي اقتصاد دانان براي مثال '''steven kee '''بحث مي كند كه اگر حتي يك مقدار بسيار كوچك قدرت بازار مي تواند اجازه دهد به شرکت تا توليد كنند يك منفعت و یا حتی صرفا بعضی محصولات منجر به یک ضررگردد دردرون خودش تشکیل می دهد يك مانع براي ورود.
در مورد يك [[كالا]] محوري،يك منفعت اقتصادي اتفاق مي افتد وقتي [[هزينه]] هاي متوسط يك [[شركت]] كمتر است ازحداکثر خروجي قيمت [[محصول]] يا خدمت .اين منفعت اقتصادي معادل است با مقدار خروجي ضرب در توسط تفاوت بين ميانگين هزينه و قيمت .
 
=== اختراع دولت ===
خط ۳۲:
==به حداكثر رسانيدن==
اين هست يك فرضيه استاندارد ( اگر چه ضرور تا يك چيز كامل در دنياي واقعي نيست ) درصورتیکه چيزهايي ديگر مساوي باشند يك شركت تلاش خواهد كرد تا سودش را حداكثر كند با فرضه اينكه منفعت به عنوان يك تفاوت در درآمد كلي وهزينه هاي كل يك شركت تعريف شده است-یک شرکت حداكثری را با عملكردن در نقطه اي كه تفاوت بين دو هست به در بالاترين حد دست می اورد .در بازار ها كه نشان نمي دهند وابستگي متقابل را اين نقطه مي تواند بدست بیابد توسط نگاه كردن در اين دومنحني به صورت مستقيم كه يا توسط انتخاب كردن بهتر نقاطي كه شيب اين دو منحني تشكيل مي دهند مساوي است. ( حاشيه درآمد و حاشية هزينه به ترتيب ). در بازارهاي وابسته تئوري بازي بايد استفاده شود براي استنتاج راه حل به حداكثري رساندن منفعت.
 
مقاله ایجاد شده توسط '''مسعود شهریاری مقدم'''
[[رده:اقتصاد]]