مسیریابی (شبکه): تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز ربات: مرتبسازی ردهها؛ زیباسازی |
Ali.eblis1 (بحث | مشارکتها) جز ویرایش با ابرابزار |
||
خط ۱:
{{تمیزکاری}}
== مسیریابی ==
این فرآیند شامل انتخاب مسیر در شبکهاست و میتواند در ارسال دادهها نقش داشته باشد. مسیریابی برای چندین شبکه عملی است. مانند شبکه تلفن، اینترنت و انتقال. این مسیریابی میتواند عامل ارسال بستههای منطقی از مبدا به مقصد باشد. ابزار سختافزاری به نام مسیر یاب، پل، دریچه، دیوار آتش و سوئچ معروف هستند. کامپیوترهایی که کارت شبکه دارنند میتوانند بستهها را ارسال کنند. این روند عامل ارسال براساس جداول میباشد و میتواند ثبتها را در مقصد نگه داری کند. تشکیل این جداول در حافظه عملی است. این مسیریابی به طول کل عامل متضاد با تولید یک ارتباط میباشد. آدرس شبکه نیز به شکل خاص طراحی میشود. چون آدرس ساختار یافته میتواند در ورودی جدول استفاده شود یک گروه ابزار وجود دارند که میتوانند آدرسها را تغییر دهند علی رغم این که محیط موضعی است.
سطر ۷ ⟵ ۸:
* حمل Unicast برای یک پیام به حالت ویژه
* بخش عامل حمل پیام به تمام گرههای شبکه
* حمل multicast برای یک گروه گره که در دریافت پیام نقش دارند.
* حمل anycast برای ارسال به هر گروه و به خصوص نزدیکترین منبع. Unicast حالت غالب حمل پیام است و این جا بر آلگوریتم unicastتاکید داریم.
== توزیع توپولوژی ==
شبکههای کوچک دارای جداول دستی هستند. شبکههای بزرگ توپولوژی پیچیده دارند. و به سرعت تغییر میکنند. به این طریق ساختار جداول غیرقابل طراحی خواهد شد. بیشتر این شبکههای تلفنی کلیدی (pstn) از این جداول استفاده میکنند و نقایص در مسیر این سیستم شناخته و رفع خواهند شد. مسیر یابی دینامیکی تلاشی برای حل مسئله و تشکیل ساختار خودکار جداول است. این براساس اطلاعات پروتکل مسیریابی عملی است. به این طریق شبکهها از هر نقص ایمن خواهند شد. این دینامیک در اینترنت نقش فعال دارد. طراحی پروتکلها به یک تماس ماهرانه نیاز دارد. نباید فرض کرد که شبکه سازی به نقطه اتوماسیون کامل رسیدهاست.
=== الگوریتم بردار فاصله ===
در این الگوریتم از الگوریتم bellman – ford استفاده میشود و میتوان یک رقم و هزینه را برای هر لینک بین گروههای شبکه تعیین نمود. گرهها میتوانند اطلاعات را از A به B بفرستند. و این از طریق مسیر کم هزینه عملی است. این الگوریتم خیلی ساده عمل میکند. ابتدا باید راه اندازی انجام شود. بخشهای همجوار نیز باید شناخته شوند. هر گره به طور منظم میتواند هزینه کل را به مقصد بفرستد. گرههای همجوار به بررسی اطلاعات و مقایسه یافتهها میپردازند. این عامل پیشرفت در جداول مسیریابی خواهد بود. تمام گرهها بهترین حلقه را کشف میکنند. وقتی یکی از گرهها کاهش یافت آنهایی که در همجوار هستند میتوانند ورودی را خالی کنند و به مقصد بروند. به این طریق اطلاعات جدول ارائه خواهند شد. آنها میتوانند اطلاعات را در اختیار گرههای مجاور قرار دهند. در نهایت اطلاعات ارتقا یافته دریافت میشوند و مسیر جدید شناخته خواهد شد.
سطر ۱۷ ⟵ ۱۹:
=== الگوریتم حالت لینک ===
وقتی از این الگوریتم استفاده میشود هر گره از دادههای اصلی در الگوی شبکهای استفاده خواهد نمود. در این شرایط تمام گرهها وارد شبکه میشوند و اطلاعات با یکدیگر در ارتباط خواهند بود. این گرهها میتوانند اطلاعات را وارد نقشه کنند. به این طریق هر مسیریاب تعیین کننده مسیر کم هزینه به سمت دیگر گرهها خواهد بود. در نهایت یک الگوریتم با کوتاهترین مسیر به وجود میآید. این درخت میتواند ماحصل ترکیب این گرهها باشد. در این شرایط بهتر است این درخت در طراحی جدول استفاده شود و حلقه بعدی گره نیز مشخص گردد.
=== پروتکل بردار مسیر ===
مسیریابی حالت لینک و بردار فاصله پروتکل غالب میباشند. آنها از سیستم ناشناخته درونی استفاده مینمایند ولی بین سیستمهای ناشناخته نمیباشند. این دو نوع پروتکل میتوانند در شبکههای بزرگ مسیریابی شوند و به این طریق مسیریابی درون حوزهای عملی خواهد شد. مسیریابی حالت لینک میتواند اطلاعات زیادی را وارد جدول کند، این عامل تشکیل ترافیک بزرگ میباشد. مسیریابی بردار برای درون حوزهها استفاده میشود و مانند بردار راه دور است. در این جا یک گره در هر سیستم ناشناخته وجود دارد که به عنوان کل سیستم عمل خواهد کرد. این گره از نوع سخنگو است. این گره جدول مسیریابی را تولید کرده و به گرههای همجوار میفرستد. در این شرایط فقط گرههای سخنگو در هر سیستم با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند. این گره میتواند در مسیر پیش رود و در سیستم ناشناخته فعال شود.
سطر ۲۸ ⟵ ۳۱:
== عوامل چندگانه ==
در بعضی از شبکهها، مسیریابی تحت اثر این واقعیت است که هیچ عامل واحدی علت انتخاب مسیر نمیباشد. این عوامل در انتخاب مسیر و بخشهایی از آن کاربرد دارند. پیچیدگی و یا عدم وجود راندمان کافی میتواند یک عامل مهم در بهینه سازی اهداف باشد. در این شرایط یک تناقض با اهداف دیگر شرکت کنندهها به وجود میآید. یک مثال از این شامل ترافیک در سیستم جادهای است. در این حالت هر راننده به دنبال یک مسیر است که زمان کمتری داشته باشد. با این وجود مسیر تعادلی میتواند برای تمام آنها مطلوب باشد. تناقض braess نشان میدهد که افزایش جاده جدید میتوان زمان سفر را طولانی کند. اینترنت به سیستم ناشناخته مانند Isp تقسیم میشود که هر یک دارای کنترل مسیر شبکه هستند. مسیرهای سطح AS میتوانند از طریق پروتکل BGP انتخاب شوند. این عامل تولید یک توالی AS ازطریق بستههای جریان یافتهاست. هر AS دارای چند مسیر است که در خدمت ASهای مجاور قرار گرفتهاست. تصمیم گیری در این زمینه شامل ارتباط تجاری با این بخشهای همجوار است. البته این ارتباط با کیفیت مسیر کمتر است. دوم آنکه وقتی مسیر سطح AS انتخاب شد چند مسیر سطح ردیاب به وجود میآید و دو IS میتوانند در چند محل به هم متصل باشند. در انتخاب این مسیر واحد باید هر ISP ازمسیریابی داغ استفاده کند که شامل ارسال ترافیک در مسیر و کاهش فاصله از طریق شبکه ISP است حتی اگر آن مسیر فاصله کل مقصد را افزایش دهد. دو تا ISP به نام B،A را در نظر بگیرید. هر یک در نیویورک با یک لینک سریع در ارتباط هستند و فضای پنهان ۵ms دارند. آنها در لندن با لینک ۵ms مرتبط میشوند. فرض کنید که آنها لینک خارج از قاره دارند و لینک A دارای ms ۱۰۰ و لینک B دارای ms ۱۲۰ حافظهاست. وقتی مسیریابی از یک منبع در شبکه A صورت گیرد پیام به B درلندن خواهد رفت. این عامل ذخیره A در لینک فرا قارهای است ولی پیام وارد لینک ms ۱۲۵ خواهد شد که تا ms ۲۰ سریع تر است.
مطالعه سال ۲۰۰۳ نشان داد که بین جفتهای IPS همجوار، بیش از ۳۰% مسیر دارای حافظه پنهان است و ۵% آن حداقل ms ۱۲ تاخیر دارد. این مشکل ناشی از انتخاب مسیر سطح AS میباشد ولی میتواند به عدم وجود مکانیزم بهینه سازی BGP اشاره کند. گفته میشود که در یک مکانیزم مناسب ISP میتواند در مشارکت قرار گیرد و حافظه پنهان را کاهش دهد.
== منبع ==
|