مانی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۵:
|مذهب= [[گنوسی]], [[الخسائیه|الخسائی]] و [[دین مانوی|مانوی]]
|نهاد=
|همسر= نداشت
|فرزندان= نداشت
|والدین= [[فاتک|فاتک همدانی]] و مریم کمسرگانی
|آرامگاه= جندی شاپور
|مدفن=
|پیشه= [[پیامبر]]، [[عارف]]، [[نگارگر]]، [[نویسنده]]
خط ۳۹:
مانی رتبه شماره ۸۳ در سیاهه موثرترین اشخاص تاریخ، رده‌بندی شده توسط [[مایکل اچ هارت]] را دارد.<ref>[http://www.adherents.com/adh_influ.html Religion of History's 100 Most Influential People]</ref>
 
==ریشه و تبار==
== زندگانی ==
 
== اوان زندگانی ==
پدر مانی، به نام [[فاتک]] یا [[پاتیگ]]، از [[همدان]] و مادر وی از خاندان [[کامسراگان]] با خویشاوندی با دودمان پادشاهی [[اشکانیان]] [[پارتی]] بود. برخورد نخستین مانی با ادیان و فرقه‌های دینی [[گنوسی]] رایج در [[بین النهرین]] ناشی از گرویدن پدرش به آنها بود. چرا که جذب آنان شده و به [[میان‌رودان]] نقل مکان کرده بود. زمانی‌که مانی شش ساله بود، پدرش ترک همسر کرد و به همراه فرزندش زندگی در میان [[الخسائیه]] (گنوسیان) را آغاز کرد، چرا که دوری گزیدن از [[زن]] و [[شراب]] و [[گوشت]] بخشی از باورها و وظایف دینی بسیاری از فرقه‌های گنوسی بود. بنابراین کودکی مانی در میان گنوسیان سپری گشت و آموزه‌های کودکی او متأثر از باورهای آنان شد، همچنانکه بعدها دین خودش نیز متأثر از باورهای گنوسی بود.
او در نوجوانی ادعا کرد که به او وحی شده‌است و او [[فارقلیط]]، موعود عهد جدید است و واپسین فرستاده و پایان پیامبران، که فرمانروایی آدم را با هدایت الهی به سرحد نهایت می‌رساند، که در بر گیرنده کسانی چون [[شیث]]، [[نوح]]، [[ابراهیم]]، [[سام پسر نوح]]، [[نیکوتئوس]]، [[خنوخ]]، [[زرتشت]]، [[هرمس]]، [[افلاطون]]، [[بودا]] و [[عیسی]] است.
 
مانی کودکی با استعدادهای ویژه بود که سرشت تصوف‌گون را از پدر به ارث برده بود. گفته می‌شود که شخصی فراطبیعی با وی ارتباط برقرار کرده بوده‌است. او سفرهای دور و درازی به [[ایران]]، [[هندوستان]] باختری و شمال خاوری [[ایران]] کرد و به تبلیغ دینش پرداخت. پس از چهل سال سفر به همراه یاران خود به [[پارس]] بازگشت و [[پیروز]] برادر [[شاپور شاه]] را به آیین خود درآورد.
مانی تحت تأثیر [[ماندایی]] یا [[مندایی|مندایی‌گران]]، موعظه‌های خود را در سال‌های جوانی آغاز کرد. بنابر زندگی‌نامه‌های [[بیرونی]] که در دانش‌نامه سده ۱۰ام: [[الفهرست]] [[ابن ندیم]] نگهداری می‌شود، در دوران جوانی خود، مانی از روحی که بعدها [[سیزیگس]] یا [[همزاد]] نامیده شده، وحی دریافت کرده بود و به او حقایق الهی دیانت را آموخته بود. در این دوره گروه‌های بسیار موجود به ویژه [[مسیحیان]] و [[زرتشتیان]] برای قدرت اجتماعی-سیاسی قوی‌تر با هم در حال رقابت بودند. مانی همچنین از کتاب‌های مقدسی چون [[پوران]] و [[کورال]] نیز پیروی کرد.
 
==آغاز پیامبری==
گرچه پیروان آیین مانی کمتر از [[زرتشتیان]] بودند، برای نمونه، مانی‌گرایان از پشتیبانی اشخاص بلندرتبه سیاسی برخوردار شدند و به یاری شاهنشاهی ساسانی، مانی می‌توانست فرستادگان فراوانی به دیگر بخش‌های جهان بفرستد.
 
نخستین فرستاده مانی به امپراتوری [[کوشانیان]] در شمال باختری [[هندوستان]] بود (چنانچه نقش‌های فراوان دینی در [[بامیان]] در توصیف اویند)، جایی که باور بر آن است که برای مدت زمانی زندگی کرده و به آموزش پراخته‌است. گفته می‌شود که به سمت درهٔ [[ایندوس]] در [[هندوستان]] در [[۲۴۰ (میلادی)|۲۴۰]] یا [[۲۴۱ (میلادی)|۲۴۱]] [[پس از میلاد]] با کشتی حرکت کرده‌است و پادشاه بودایی: '''[[توران شاه]]''' [[هندوستان]] را به آیین خود درآورده‌است. در آن زمان است که به نظر می‌رسد اثرات گوناگونی از بودایی‌گری به مانوی‌گری سرایت کرده‌است:"نفوذ بودایی‌گری بر ساخت اندیشه دینی مانی قابل توجه است. حلول ارواح، باور مانی‌گران شد و ساختار چهار جانبهٔ اجتماع مانوی، میان راهبان مرد و زن، ([[گزیدگان]]) و پیروان غیر روحانی ([[نیوشندگان]]) که ایشان را پشتیبانی می‌کردند، تقسیم گردید، که به نظر می‌رسد این هم بر پایه سنگ‌های [[بوداییان]] باشد. پس از شکست در برابر بردن هواداری نسل بعدی و مرتد اعلام شدن او توسط موبدان [[زرتشتی]]، گزارش شده‌است که مانی در زندان در انتظار فرمان اعدام شاهنشاه ایران، [[بهرام یکم]]، در گذشت. در حالی که در شرح‌های دیگر، مرگ او را کندن پوست یا بریدن سر وی اعلام می‌کنند.
والبته در گفتارهای میان زرتشتیان طرفدار مانی از زمان تنسر، مانی با گذاشتن نوعی نقاشی از خود که جابجا می‌شد و تغییر می‌کرد (انیمیشن) از زندان گریخت. کرتیر برای اثبات مرگ مانی سر یکی از نگاهبان‌ها که شبیه مانی بود را بر تیری در گندی شاپور زد.
 
== آیین مانی ==
{{اصلی|آیین مانی}}
[[عرفان]] مانوی ریشه در کیش [[گنوسی]] دارد و شناخت، [[خودآگاهی]] و خرد مهم‌ترین ویژگی کیش [[مانوی]] است. به همین سبب مانی جهان شناختی گسترده و ژرف داشت. جهان‌شناسی او هر چند با [[اسطوره|اساطیر]] در آمیخته بود، اما ساختار پیچیده و ژرفی داشت و متکی به اخترشناسی و دانش‌های دیگر بود.<ref> [[ابوالقاسم اسماعیل پور]]، [http://www.caravan.ir/BookDetails.aspx?BookId=103 اسطوره آفرینش در آیین مانی]، [[انتشارات کاروان]] صفحه ۲۳</ref> در نگره [[مانوی]] همان اندازه که روح والاست، تن فاسد، اهریمنی، حقیر و پلشت است.<ref> [[ابوالقاسم اسماعیل پور]]، [http://www.caravan.ir/BookDetails.aspx?BookId=103 اسطوره آفرینش در آیین مانی، ] [[انتشارات کاروان]] صفحه ۲۹</ref>
 
یکی از بارزترین باورهای [[مانویان]]، باور به [[سمسارا]] - به معنی [[تناسخ]] - است، یعنی روان‌هایی که هنوز از رده [[نیوشایان]] به رده [[برگزیدگان (مانوی)|برگزیدگان]] ارتقا نیافته‌اند، محکومند آنقدر در دنیای مادی از جسمی به جسم دیگر منتقل شوند تا به مرحله برگزیدگی یا بالاتر برسند.<ref>مهری باقری ادیان ایران باستان</ref>
 
 
== نوشته‌های مانی ==
سطر ۸۰ ⟵ ۹۰:
یکی از کتاب های پرآوازه مانی که به صورت نقاشی بوده است [[ارژنگ]] نام دارد. در زبان [[پارتی]] از آن به عنوان «آردهَنگ» یاد شده است و در پارسی «ارتنگ» نیز آمده است. این اثر شامل نقاشیهایی بوده است که به وسیله آن دو جهان روشنی و تاریکی و ساخت جهان کنونی به نمایش درآمده بود. این متن تا سده پنجم هجری وجود داشته است.<ref>بررسی منابع و مآخذ تاریخ ایران پیش از اسلام- دکتر محمدباقر وثوقی- انتشارات دانشگاه پیام نور</ref>
 
در آغاز [[قرن بیستم]] نوشته‌های بسیاری از پیروان مانی در پرستش‌گاه‌های [[مانوی]] ([[مانستان|مانستان‌های]]) مدفون در شن‌زارهای [[تورفان]] در چین پیدا شد که بخش بزرگی از آن‌ها در انستیتوی خاورشناسی [[برلین]] نگهداری می‌شوند. بخش‌هایی از این دست‌نوشته‌ها خوانده شده‌است و تلاش برای خواندن بقیه آن‌ها همچنان ادامه دارد. آن‌ها به زبان‌های گوناگون و به خط مانوی که از نوآوری‌های خود مانی بوده‌است، نوشته شده‌اند. بیشتر این نوشته‌ها به زبان [[فارسی میانه]] (پهلوی) و پهلوانیگ (پهلوی اشکانی) هستند. برگردان‌هایی [[قبطی]] از [[مصر]] و ترجمه‌هایی [[یونان|یونانی]] نیز از کتاب‌های مانی بر جای مانده‌است. تا در سال [[۱۹۶۹ (میلادی)|۱۹۶۹]] در [[مصر شمالی]] یک دست‌نوشته خطّی کهن [[یونانی]] متعلق به [[۴۰۰ (میلادی)|۴۰۰]] [[پس از میلاد]] پیدا شد و امروزه «نسخه مانی کلن» نامیده می‌شود چرا که در دانشگاه [[کلن]] نگهداری می‌شود. این نوشته، بازگویی زندگانی مانی و نمو روحانی به همراه آگاهی‌هایی دربارهٔ آموزه‌های دینی مانی و دربرگیرنده بخش‌هایی از انجیل زندهٔ او و نامهٔ او به [[ادسا]] می‌باشد. مانی خود را ناجی و حواری [[عیسی مسیح]] معرفی می‌کرد. در [[پاپیروس]] قبطی مانی‌گری قرن چهارم، مانی به عنوان [[فارقلیط]] - [[روح القدس]] و [[عیسای نوین]] شناخته می‌شود.
 
این دین تا سده ۱۴ میلادی زنده بود و سپس پیروان خود را زیر فشارهای گوناگون سیاسی و دینی از دست داد.
 
== شرح نویسندگان مسیحیغیر مانوی ==
بنا بر [[سیریل اورشلیم]]، دانش اندوخته شده مانی از سفرهای مردی [[هندی]] به نام [[سیتانوس]] در [[۵۰ (میلادی)|۵۰]] [[پس از میلاد]] سرچشمه گرفته‌است. پس از مرگ [[سیتانوس]]، شاگرد او [[تربینتوس]] به [[فلسطین]] و [[یهودا]] («در آنجا شناخته شد و در یهودا محکوم گردید») و [[بابل]] رفت. او از نام [[بوداس]] استفاده می‌کرد که می‌توانست خود را بودا معرفی کند و رابطه‌ای نیز میان فلسفه خود و [[بودایی|بوداییگری]] بیان نماید. [[تربیتوس]] با خود تالیفاتی از [[سیتانوس]] آورده بود که پس از مرگش آن‌ها را به مهماندار خود، بیوه‌ای با یک برده به نام [[کابریسوس]] هدیه داد که بعدها نام خود را به مانی دگرگون کرد. مانس در [[پارسی]] به معنای سخن‌ران است.
 
سطر ۹۱ ⟵ ۹۸:
هم‌چنین در سده چهارم، [[افرائیم]] به مانی پرخاش کرد که چرا گذاشته مغلوب «دروغی» از هند شود که دو نیرویی که در برابر یکدیگر هستند را معرفی کند.
 
== مرگ مانی به گفته نوشته‌های مانویان ==
مانی آموخته است که هنگامی که جان آدم نیکوکاری از تن بیرون می‌رود، [[ایزد|ایزدی]] به پذیرهٔ او می‌آید که سه [[فرشته]] همراه اوست که یکی جامه‌ای و دیگری دیهیمی و سومی پُساکی در دست دارند. جان آدم نیکوکار جامه و دیهیم و پُساک (تاج گل) را می‌گیرد و از راه کهکشان به ماه و از آنجا به خورشید و از راه خورشید به [[بهشت نو]] می‌رود و در آنجا می‌ماند تا پایان جهان. در پایان جهان، بهشت نو به [[بهشت کهن]] پیوند می‌خورد:
 
:«چونان شهریاری که سلاح و جامه از تن به در کند و دیگر جامهٔ شاهوار بپوشد، آن سان فرستادهٔ جهان روشنی، جامهٔ رزمگاهی از تن به در کرد و نشست به ناوی از نور و پذیرفت جامه، دیهیم نور و پساک زیبا، و با شادی بسیار با ایزدان روشن که از راست و چپ شوند، با چنگ و سرود شادی پرواز کرد به اعجاز ایزدی؛ چونان آذرخشی تندرو و شهابی درخشان و تیزرو به سوی کهکشان و [خورشید] انجمن ایزدی.» <ref>[[محسن ابوالقاسمی|ابوالقاسمی، محسن]]، ''[[کتاب تاریخ زبان فارسی|تاریخ زبان فارسی]]''، [[سازمان سمت]]، ۱۳۷۳. (صص ۱۹۱ و ۱۹۶)</ref>
 
== دین مانی پس از مرگ مانیوی ==
نظر بر این است که پیروان مانی تلاش بسیاری برای مشمول کردن همه آیین‌های دینی شناخته شده کردند؛ در نتیجه بسیاری از رسائل ساختگی مسیحی را از جمله: [[اعمال توماس]] را حفظ کردند که در غیر این صورت امکان داشت از میان برود. مانی مایل بود که خود را به عنوان «حواری [[عیسی مسیح]]» تشریح کند، اما [[کلیسای ارتدوکس]] او را مرتد خواند.
 
سطر ۱۰۸ ⟵ ۱۱۵:
جالب است که میان مانی و [[محمد]]، [[پیامبر اسلام]] توازی بر قرار است. مانی ادعا می‌کرد که جانشین پیغمبرانی چون [[عیسی]] و دیگرانی که آموزه‌هایشان موضعاً یا به دست پیروانشان تحریف شده است، می‌باشد. مانی اظهار پیامبری کرد و هم‌چنین خود را منسوب به [[فارقلیط]] می‌دانست، عنوانی از [[انجیل]] به معنای کسی که تسلی می‌بخشد یا کسی که بر طرف ما میانجی‌گری می‌کند که بنابر رسم ارتودکسی خود شخص [[روح‌القدس]] بدین نام درک می‌شود و در دیدگاهی دیگر فارقلیط پیامبری است که از پس عیسی می‌آید و او را تصدیق می‌کند؛ که این با ادعای مانی بیشتر هماهنگی دارد.
 
مانی ادعا کرد که: آخرین پیامبر است، و رسالت او را فرشته‌ای بر او آشکار ساخته‌است. محمد، نیز مانند ادعای جانشینی پیامبران به ویژه پیامبر عبری، عیسی را داشت. او نیز ادعا کرد که آموزه‌ها و کتاب‌های پیامبران پیشین به دست پیروانشان دستکاری و تحریف شده‌است. برای نمونه اینکه مسیحیان باور دارند که عیسی پسر خداست. او هم‌چنین ادعا کرد که واپسین پیامبر موعود بشریت است، همان گونه که مانی گفته بود. با این حال، بیشتر دین‌شناسان و تاریخ‌نگاران بر این باورند که آن چه در اینجا خواندید، بی پایه و سست است.
 
مانی رتبه شماره ۸۳ در لیست موثرترین اشخاص تاریخ، رده‌بندی شده توسط مایکل اچ هارت را دارد.
در آغاز [[قرن بیستم]] نوشته‌های بسیاری از پیروان مانی در پرستش‌گاه‌های [[مانوی]] ([[مانستان|مانستان‌های]]) مدفون در شن‌زارهای [[تورفان]] در چین پیدا شد که بخش بزرگی از آن‌ها در انستیتوی خاورشناسی [[برلین]] نگهداری می‌شوند. بخش‌هایی از این دست‌نوشته‌ها خوانده شده‌است و تلاش برای خواندن بقیه آن‌ها همچنان ادامه دارد. آن‌ها به زبان‌های گوناگون و به خط مانوی که از نوآوری‌های خود مانی بوده‌است، نوشته شده‌اند. بیشتر این نوشته‌ها به زبان [[فارسی میانه]] (پهلوی) و پهلوانیگ (پهلوی اشکانی) هستند. برگردان‌هایی [[قبطی]] از [[مصر]] و ترجمه‌هایی [[یونان|یونانی]] نیز از کتاب‌های مانی بر جای مانده‌است. تا در سال [[۱۹۶۹ (میلادی)|۱۹۶۹]] در [[مصر شمالی]] یک دست‌نوشته خطّی کهن [[یونانی]] متعلق به [[۴۰۰ (میلادی)|۴۰۰]] [[پس از میلاد]] پیدا شد و امروزه «نسخه مانی کلن» نامیده می‌شود چرا که در دانشگاه [[کلن]] نگهداری می‌شود. این نوشته، بازگویی زندگانی مانی و نمو روحانی به همراه آگاهی‌هایی دربارهٔ آموزه‌های دینی مانی و دربرگیرنده بخش‌هایی از انجیل زندهٔ او و نامهٔ او به [[ادسا]] می‌باشد. مانی خود را ناجی و حواری [[عیسی مسیح]] معرفی می‌کرد. در [[پاپیروس]] قبطی مانی‌گری قرن چهارم، مانی به عنوان [[فارقلیط]] - [[روح القدس]] و [[عیسای نوین]] شناخته می‌شود.
 
این دین تا سده ۱۴ میلادی زنده بود و سپس پیروان خود را زیر فشارهای گوناگون سیاسی و دینی از دست داد.
 
== آیین مانی ==
{{اصلی|آیین مانی}}
[[عرفان]] مانوی ریشه در کیش [[گنوسی]] دارد و شناخت، [[خودآگاهی]] و خرد مهم‌ترین ویژگی کیش [[مانوی]] است. به همین سبب مانی جهان شناختی گسترده و ژرف داشت. جهان‌شناسی او هر چند با [[اسطوره|اساطیر]] در آمیخته بود، اما ساختار پیچیده و ژرفی داشت و متکی به اخترشناسی و دانش‌های دیگر بود.<ref> [[ابوالقاسم اسماعیل پور]]، [http://www.caravan.ir/BookDetails.aspx?BookId=103 اسطوره آفرینش در آیین مانی]، [[انتشارات کاروان]] صفحه ۲۳</ref> در نگره [[مانوی]] همان اندازه که روح والاست، تن فاسد، اهریمنی، حقیر و پلشت است.<ref> [[ابوالقاسم اسماعیل پور]]، [http://www.caravan.ir/BookDetails.aspx?BookId=103 اسطوره آفرینش در آیین مانی، ] [[انتشارات کاروان]] صفحه ۲۹</ref>
 
یکی از بارزترین باورهای [[مانویان]]، باور به [[سمسارا]] - به معنی [[تناسخ]] - است، یعنی روان‌هایی که هنوز از رده [[نیوشایان]] به رده [[برگزیدگان (مانوی)|برگزیدگان]] ارتقا نیافته‌اند، محکومند آنقدر در دنیای مادی از جسمی به جسم دیگر منتقل شوند تا به مرحله برگزیدگی یا بالاتر برسند.<ref>مهری باقری ادیان ایران باستان</ref>
 
== پانویس ==