[[بندانگشتی]]
'''جنگ ذوقار''' {{به عربی|یوم ذی قار}} به جنگی گفته میشود که بین سپاه شاهنشاه جهان اعلی حضرت [[خسرو پرویز]] و قبایل کثیف [[بکر بن وائل]]، در جنوب [[عراق]] در گرفت. در این جنگ سپاه ایران که متشکل از چند قشون بود، در نزدیکی پایتخت [[لخمیها]]، [[حیره]] که امروزه شهر [[کوفه]] نامیده میشود، ازبر چنداین طایفهٔطایفه عربیسگان شکستعرب خوردندپیروز شد. در مورد زمان این جنگ نقل قولهای متفاوتی وجود دارد اما به احتمال قوی این جنگ پیش از [[بعثت]] پیامبر اسلام رخ دادهاست. علت رخداد جنگ ذوقار کشته شدن [[نعمان بن منذر]]، آخرین امیر [[ملوک لخمی]] به دست شاهنشاه جهان اعلی حضرت [[خسرو پرویز]] و حوادث متعاقب آن بود. [[ملوک لخمی]] دست نشاندهٔ امپراطوری جهانی [[ساسانیان]] و مدافع منافع ایران در بین اعراب محسوب میشدند.<ref>پورداود، ص ۳۶۲</ref> کشتن و برانداختن [[نعمان بن منذر]] که در تمام بادیه حسن شهرت داشت و جایگزینی او با یک والی ایرانی نژاد، ناخوشنودی اعراب را در پی داشت <ref>تقی زاده، ص ۱۴۹</ref> و در اثر آن دوستی دیرین مردم آن سرزمین با ایرانیان به دشمنی گرائید و همچنین از نظر سیاسی دولت حائل بین ایران و اعراب از بین رفت و مداخلهٔ مستقیم ایران در امور عرب، ناخوشنودی اعراب را قویتر کرد. از سوی دیگر داستان شکستپیروزی ایران در نزدیکی پایتخت از قبایل عربی، چنان انعکاس عظیمی در تمام [[عربستان]] پیدا کرد که نقل تمام مجالس شد. این شکست از نظر روحی موجب تجری و تشویقتضعیف اعراب بر ضد ایران گردید و تأثیر زیادی در فتوحاتشکست های بعدی اعراب داشت.<ref>تقی زاده، ص ۱۴۷</ref>
{{جعبه جنگ
|مکان=آبگاه ذوقار در نزدیکی شهر کوفه
|علت=کشته شدن [[نعمان سوم]] شاه [[حیره]]
|نتیجه=پیروزیپبروزی قبایلامپراطوری [[بکرمقتدر بن وائل]]ساسانی
|جنگنده۱= شاهنشاه جهان امپراطور اعلی حضرت [[خسرو پرویز]]
|جنگنده۲= قبایلسگان پست فترت عرب [[بکر بن وائل]]
|جنگنده۳= سگ کثیف [[بنی شیبان]]
|فرمانده۱= سگ کثیف [[ایاس بن طائی]]
|فرمانده۲= سگ کثیف [[حنظله بن ثعلبه]] و [[هانی بن مسعود]]{{سخ}}
|قوای۱=۴۰۰۰۰ {{سخ}}
|قوای۲=۱۰۰۰۰ {{سخ}}
}}
[[پرونده:Persia 600ad.jpg|400px|چپ|بندانگشتی|قلمرو حکومت ساسانی در سال ۶۰۰ میلادی و قلمرو لخمیها]]
'''لخمیها''' یا '''بنیلخم''' یا '''مناذره''' نام دودمانی [[عرب]] بود که در روزگار امپراطوری [[ساسانیان]] و میان سدههای [[سده ۳ (میلادی)|سوم]] تا [[سده ۷ (میلادی)|هفتم میلادی]] بر [[حیره]] فرمان میراندند.
آنان در آغاز کیش بتپرستی داشتند، سپس [[مسیحی]] [[نسطوری]] شدند و پس از چیرگی مسلمانان دین [[اسلام]] را پذیرفتند. لخمیها پیرو امپراطوران ساسانیان بودند.
آخرین پادشاه [[لخمیها]]، [[نعمان سوم]] (ابوقابوس نعمان بن منذر) به دستور شاهنشاه جهان [[خسرو پرویز]] زندانی شده و به قتل رسید سپس خسرو [[ایاس بن طائی]] را به جای وی والی [[حیره]] قرار داد که قریب ۹ سال با نظارت و همدستی یک نمایندهٔ ایرانی به نام نخوردگان حکومت میکرد. پس از ایاس یک حاکم ایرانی به اسم [[آزادبه]] قریب ۱۷ سال در آن خطه حکومت داشت.<ref>تقی زاده، ص ۱۴۷</ref> قتل نعمان منجر به سلسله حوادثی شد که در نهایت جنگ ذوقار را در پی داشت.
== علل کشته شدن نعمان از نظر طبری ==
== حدیثی از پیامبر اسلام دربارهٔ جنگ ذوقار ==
حدیثی از پیامبر اسلام هم در کتاب [[ابن خلدون]] نقل شدهاست که رسول خدا در ایام جنگ ذوقار در [[مدینه]] بود، فرمودند «امروز عرب از عجم، داد خویش گرفتند و پیروز شدند.» آن روز را بخاطر سپردند، روز نبرد ذوقار بود. هجرت از مکه به مدینه در سال [[۶۲۳ (میلادی)]] صورت گرفتهاست. <ref>ابن خلدون، جلد اول ص ۳۰۸ </ref>
در [[تاریخ بلعمی]] آمدهاست در هنگام جنگ ذوقار، مصطفی (ص) به مدینه آمده بود و هجرت کرده و با مشرکان [[جنگ بدر]] جنگ کرده و ظفر و نصرت او را بود. پیامبر حدیث جنگ بشنید و گفت این اول روز بود که عرب داد از عجم ستانیدند. در اینجا بلعمی، تاریخ وقوع جنگ ذوقار و تاریخ این حدیث را بعد از جنگ بدر یعنی بعد از [[۶۲۴ (میلادی)]] دانستهاست. <ref>بلعمی، ص ۱۱۳۲ و ص ۱۱۳۵</ref>
در تاریخ طبری تاریخ این حدیث همزمان با جنگ ذوقار و بعد از مبعث [[۶۱۰ (میلادی)]] ذکر شدهاست.<ref>طبری، ص ۷۵۹</ref>
'''هر چند لازم به ذکر است که اين حدیث ضعیفالإسناد میباشد.'''
== حوادث بعد از کشته شدن نعمان و مقدمات جنگ ==
=== تبانی و همکاری قیس بن مسعود، فرماندهٔ سپاه عرب خسرو با سپاه بکر بن وائل ===
[[قیس بن مسعود]] کاردار خسرو در عراق، خود از قبیلهٔ شیبانی بود و جنگیدن با هم خویشان برای وی سخت بود. شب قبل از شروع جنگ [[قیس بن مسعود]] پنهانی فرستادهای، نزد سپاه [[بکر بن وائل]] فرستاد و پیغام داد که «مرا از دل و جان با شما پیوند است و میخواهم پیروزی و ظفر از آن شما باشد، نه سپاه عجم که ایشان بیگانهاند و شما خویش من هستید.اگر شما صلاح میدانید، امشب ما از سپاه خسرو میگریزیم و آنها هم ناچار به هزیمت میشوند یا اگر شما بخواهید، فردا هنگام جنگ، ما هزیمت کرده تا ایرانیان غافلگیر شدند.» [[هانی بن مسعود]] و [[حنظله بن ثعلبه]] دو سالار قبیله، گفتند «فردا در میانهٔ جنگ، اگر به جبهه پشت کرده، هزیمت کنید، برای ما بهتر است.» لشکر عرب چون خبر [[قیس بن مسعود]] را شنیدند، میل به جنگ در ایشان افزوده شد و گفتند «فردا از جان گذشته و میجنگیم.» اما نمی دانستند که تنها در مقابل سپاه امپراطور مقتدر ساسانی خسرو دوم ملقب به خسروپرویز مرگی کثیف در انتظار آنها است <ref>بلعمی، ص ۱۱۲۹ و ص ۱۱۳۰</ref>
== نبرد ذوقار ==
جنگ در روزی بسیار گرم آغاز شد و سپاه ایران به اندازهٔ دو روز آب همراه داشتند. در روز نخست، در مراسم گشایش جنگ و نبرد تن به تن، هامرز تستری، یکی از چهار فرماندهٔ قشون ایران، نخستین کسی بود که کشتهپیروز شد. لشکر عربایرانیان شادی کردند و آن را به فال نیک گرفتند.
در روز دوم [[ایاس بن طائی]] آب کافی برای نیاز سپاه خود نیافت. از طرف دیگر طبق تبانی قبلی، [[قیس بن مسعود]]، در هنگام نبرد، سپاه خود را از میدان بیرون کشید و ایاس تنها بماند. ایرانیان چون هزیمت ایشان بدیدند، از تشنگی بیطاقت بودند و دل شکسته. اعراب به کمین نشسته، ناگهان به سپاه ایران حمله برده، جنگ شدت گرفت.<ref> بلعمی، ص ۱۱۳۴</ref> از پیش و پس، لشکر اعرابایرانیان از ایشان که مانند سگان بودند میکشتند تا چندان کشته شدند که هیچ حربی این مقدار سگ کشته نشدهبودند.<ref>طبری، ص ۷۵۸ تا ص ۷۶۳</ref> [[ابن خلدون]] مینویسد، ایرانیانعربان به هزیمت رفتند و در گرمای طاقت سوز نیمروز، همه یا مانند سگان کثیف کشته شدند یا از تشنگی مردند.<ref>ابن خلدون، جلد اول ص ۳۰۹ </ref>
== نتایج شکستپیروزی ایرانیان در جنگ ذوقار ==
در حالی که اردوهای ایران، همانوقت در داخل خاک [[روم شرقی]] فتوحات شایانی کردهبودند، شکستپیروزی در جنگ ذوقار ظاهراً نبایستی خیلی مهم محسوب شدهباشد و در بادی نظر، خطیر بنظر نیامد. لکن داستان شکستپیروزی سپاه ایران، در نزدیکی پایتخت، ازبر یک قبیلهٔ عربی، چنان انعکاس عظیمی در تمام [[عربستان]] پیدا کرد که در عرض و طول شبه جزیره، نقل مجالس و موضوع حماسههاسرشکستگی و افتخاراتهای عرب شد و یوم ذی قار از بزرگترین حوادثننگ های دامان ایام عرب گردید و هیجانناامیدی ناشی از این پیروزی،شکست، موجب تجری و تشویقکینه اعراب بر ضد ایران گردید. در واقع خبطکلید اصلی پیروزی سیاسی خسرو پرویز، در برانداختن حائل، بین قلمرو ایران و اعراب بادیه، برخلافبرمبنای سیاست دیرینه و مستمر دولتهای قبلی، عاقبت در انقراضتداوم دولت ساسانی، بیتأثیر نبود.<ref>تقی زاده، ص ۱۴۶</ref> از سوی دیگر برکنار شدن خاندان باستانی بنیلخم دوستی دیرین مردم سگ آن سرزمین را به دشمنی تبدیل کرد، این است که با درآمدن عرب به [[حیره]] هیچگونه پایداری از آنان دیده نشد و بیچون و چرا خود را به عربهاعربهای سگ سپردند. اگراما باز خاندان بنی لخم سرکار بود و به آن دوستی دیرین، گزندی نرسیده بود بهبا این آسانیوجود دشمنباز در آنجا رخنه نمیکرد وهم به [[تیسفون]]سختی راهشکست نمییافتخوردند.<ref>پنجاه گفتار پورداود، ص ۳۶۶</ref>
== پانویس ==
|