گلدفینگر (انگلیسی: Goldfinger) فیلمی در ژانر اکشن و جاسوسی به کارگردانی گای همیلتون است که در سال ۱۹۶۴ منتشر شد. این فیلم سومین فیلم در سری فیلم‌های اکشن جیمز باند است. گلدفینگر به عنوان فیلمی در فرنچایز معرفی شد که جیمز باند "در کانون توجه قرار می گیرد".  بسیاری از عناصر معرفی شده در آن در بسیاری از فیلم‌های بعدی جیمز باند ظاهر شدند، مانند استفاده گسترده از فناوری و ابزارهای باند، یک سکانس پیش از اعتبار گسترده که تا حد زیادی از طرح اصلی، چندین محل و زبان خارجی جدا بود. شوخ طبعی انتشار فیلم منجر به تعدادی کالای تبلیغاتی با مجوز شد، از جمله یک ماشین اسباب‌بازی استون مارتین DB5 از Corgi Toys ، که به پرفروش‌ترین اسباب‌بازی سال 1964 تبدیل شد، [ کجا؟ ] و تصویر ایتون طلایی شده روی جلد Life .

گلدفینگر
پوستر فیلم
کارگردانگای همیلتون
تهیه‌کنندهآلبرت آر. براکلی
هری سالتزمن
نویسندهرمان:
پنجه طلایی
اثر ایان فلمینگ
فیلمنامه‌نویسریچارد مِـی‌بام
پل دن
جوهانا هاروود (نامش در عنوان‌بندی فیلم نیامده)[۱]
بازیگرانشان کانری
آنر بلکمن
گرت فروبه
شرلی ایتون
هارولد ساکاتا
برنارد لی
دزموند لولین
موسیقیجان بری
فیلم‌بردارتد مور
تدوین‌گرپیتر آر. هانت
توزیع‌کنندهیونایتد آرتیستس
تاریخ‌های انتشار
  • ۱۷ سپتامبر ۱۹۶۴ (۱۹۶۴-0۹-۱۷) (لندن، نخستین)
  • ۱۸ اکتبر ۱۹۶۴ (۱۹۶۴-۹۱۰-۱۸) (بریتانیا)
مدت زمان
۱۱۰ دقیقه
کشوربریتانیا[۲][۳][۴][۵]
زبانانگلیسی
هزینهٔ فیلم۳ میلیون دلار[۶]
فروش گیشه۱۲۵ میلیون دلار[۷]

گلدفینگر اولین فیلم باند بود که برنده جایزه اسکار (برای بهترین تدوین صدا ) شد و با استقبال گسترده منتقدان مواجه شد. این فیلم یک موفقیت مالی بود و در عرض دو هفته بودجه خود را جبران کرد و بیش از 120 میلیون دلار در سراسر جهان فروش کرد. در سال 1999، این فیلم در فهرست 100 فیلم برتر بریتانیایی BFI که توسط موسسه فیلم بریتانیا تهیه شده بود ، در رتبه 70 قرار گرفت

خلاصه داستان

ویرایش

جیمز باند مأمور MI6 پس از تخریب یک آزمایشگاه مواد مخدر در آمریکای لاتین به تعطیلات خود در ساحل میامی می‌رود. مافوق او، ام، از طریق مأمور سیا، فلیکس لیتر، باند را راهنمایی می‌کند تا فروشنده شمش، اوریک گلدفینگر را در هتل آنجا مشاهده کند. باند متوجه می‌شود که گلدفینگر در یک بازی جین رامی پرمخاطره، با کمک کارمندش، جیل مسترسون، از راه دور تقلب می‌کند. باند حرف جیل را قطع می‌کند و گلدفینگر را باج می‌زند تا از دست بدهد. پس از یک شب با جیل، باند توسط اودجاب، خدمتکار کره ای گلدفینگر، ناک اوت می‌شود. باند از خواب بیدار می‌شود و جیل را می‌بیند که با رنگ طلایی پوشیده شده و در اثر «خفگی پوست» مرده‌است.

در لندن، یکی از مقامات بانک انگلستان به نام سرهنگ اسمیترز و ام تسک باند با تعیین چگونگی قاچاق طلا توسط گلدفینگر در سطح بین‌المللی. Q باند را با استون مارتین DB5 اصلاح شده و دو دستگاه ردیاب تأمین می‌کند. باند در کلوب کشورش در کنت با گلدفینگر ملاقات می‌کند و با او گلف بازی می‌کند و یک طلای بازیابی شده نازی‌ها را که بانک انگلستان در اختیارش قرار می‌دهد، شرط می‌بندد. گلدفینگر سعی می‌کند تقلب کند، اما باند او را فریب می‌دهد تا مسابقه را از دست بدهد. گلدفینگر به باند از مداخله در امورش هشدار می‌دهد و اودجاب قدرت فوق‌العاده‌اش و سهولت مرگبارش را نشان می‌دهد که با استفاده از آن می‌تواند سر هر قربانی را از بدنش جدا کند. کلاه لبه فولادی. گلدفینگر اودجوب را روی مجسمه سنگی نمایش می‌دهد.

باند گلدفینگر را به سوئیس دنبال می‌کند، جایی که با خواهر جیل، تیلی، که تلاش می‌کند گلدفینگر را ترور کند، ملاقات می‌کند. باند مخفیانه وارد پالایشگاه گلدفینگر می‌شود و شنیده می‌شود که او به یک فیزیکدان هسته ای چینی به نام لینگ می‌گوید که او طلا را در بدنه رولزرویس فانتوم III خود قرار داده‌است تا از انگلستان خارج شود.

باند همچنین شنیده می‌شود که گلدفینگر به «عملیات گرند اسلم» اشاره می‌کند و با تیلی روبرو می‌شود که دوباره سعی می‌کند گلدفینگر را بکشد. زنگ هشدار به صدا در می‌آید و اودجاب تیلی را با کلاه مرگبار خود می‌کشد. باند پس از تعقیب و گریز در اطراف محوطه کارخانه اسیر می‌شود و با یک لیزر صنعتی بالای سر به میزی بسته می‌شود و پرتو به سمت او می‌رود. باند به گلدفینگر دروغ می‌گوید که MI6 از عملیات گرند اسلم می‌داند. گلدفینگر جان باند را نجات می‌دهد تا MI6 فکر کند که او در امان است. خلبان پوسی گالور، باند اسیر را با یک جت شخصی به مزرعه گلدفینگر در نزدیکی لکسینگتون ، کنتاکی می‌فرستد. زمانی که باند آنجاست، از سلول خود فرار می‌کند و شاهد ملاقات گلدفینگر با مافیوزهای آمریکایی است، که در حال تأمین مواد برای عملیات گرند اسلم هستند. گلدفینگر قصد دارد با انتشار گاز عصبی دلتا-۹ در جو، به انبار شمش آمریکا در فورت ناکس نفوذ کند و پرسنل را بکشد.

اوباش نقشه گلدفینگر را به سخره می‌گیرند، به ویژه آقای سولو که فوراً می‌خواهد حقوق بگیرد و قبل از اینکه دیگران توسط گلدفینگر با گاز کشته شوند، آنجا را ترک می‌کند. باند توسط پوسی گالور دستگیر می‌شود، اما سعی می‌کند با قرار دادن دستگاه خود در جیب سولو، به سیا هشدار دهد. متأسفانه سولو توسط Oddjob کشته می‌شود و جسد او در یک ماشین سنگ‌شکن همراه با دستگاه هومینگ نابود می‌شود. باند با گلدفینگر بر سر نامحتمل بودن لجستیکی جابجایی طلا روبرو می‌شود. از آنجایی که گلدفینگر قصد سرقت آن را انکار می‌کند، باند از حضور آقای لینگ استنباط می‌کند که دولت چین به گلدفینگر یک بمب کثیف پیشنهاد داده‌است تا در داخل طاق منفجر شود تا پرتو افکن شود. طلا برای چندین دهه ارزش طلای خود گلدفینگر افزایش می‌یابد و چینی‌ها از هرج و مرج اقتصادی سود می‌برند. گلدفینگر هشدار می‌دهد که هرگونه تلاش برای مداخله منجر به انفجار بمب در مکان حیاتی دیگری در ایالات متحده می‌شود.

باند درگیر دعوا با پوسی می‌شود که با در آغوش گرفتن آنها و ایجاد پیوند خود، بدون اینکه گلدفینگر بداند، به پایان می‌رسد. عملیات گرند اسلم با پاشیدن گاز توسط سیرک پرنده پوسی گالور بر فراز فورت ناکس آغاز می‌شود و ظاهراً نگهبانان نظامی و پرسنل دولتی را می‌کشد. ارتش خصوصی گلدفینگر به فورت ناکس نفوذ می‌کند و در حالی که گلدفینگر با یک هلیکوپتر با بمب می‌رسد، به طاق می‌رسد. در طاق، سرسپردهٔ گلدفینگر، کیش، باند را به بمب دستبند می‌زند. بدون اینکه گلدفینگر بداند، صمیمیت باند با پوسی گالور او را متقاعد کرد که به مقامات ایالات متحده هشدار دهد. گاز عصبی با یک ماده بی‌ضرر جایگزین شده‌است. گلدفینگر طاق را با باند، اودجاب و کیش که در آن به دام افتاده‌اند قفل می‌کند.

هنگامی که ارتش ایالات متحده حمله خود را آغاز می‌کند، گلدفینگر، متخصص هسته ای لینگ را در نیرنگی می‌کشد و فرار می‌کند. کیش تلاش می‌کند تا بمب را خلع سلاح کند، اما اودجاب او را با پرتاب کردن او از یک راهرو می‌کشد. باند با کلید کیش خود را آزاد می‌کند، اما اودجاب قبل از اینکه بتواند با بمب مقابله کند، او را مورد ضرب و شتم قرار می‌دهد. باند موفق می‌شود به‌طور مرگبار اودجاب را با برق بکشد و سپس قفل بمب را خاموش کند، اما مطمئن نیست که چگونه آن را خلع سلاح کند. پس از کشتن مردان گلدفینگر، نیروهای آمریکایی طاق را باز می‌کنند. یک متخصص اتمی با عجله وارد می‌شود و در هفت ثانیه باقی مانده دستگاه را خاموش می‌کند (تایمر با خواندن "۰۰۷"). در مسیر با پوسی، باند برای ناهار با رئیس‌جمهور به کاخ سفید می‌رود، اما گلدفینگر هواپیما را می‌رباید. در مبارزه برای رولور گلدفینگر، اسلحه تخلیه می‌شود و یک فشار زدایی انفجاری ایجاد می‌کند. که گلدفینگر را از پنجره پاره شده عبور می‌دهد. باند و پوسی قبل از سقوط به سلامت از هواپیما خارج می‌شوند.

تأثیر گذاری

ویرایش

فیلمنامه گلدفینگر به الگویی برای فیلمهای بعدی جیمز باند تبدیل شد. این اولین سری از باند بود که به فناوری بسیار متکی بود. فیلم‌های بعدی در مجموعه Bond بیشتر از ساختار گلدفینگر الگو می‌گرفتند. این الگو شامل است بر یک هانچمن یا یکه زن با خصوصیاتی شاخص و یک معشوقه که توسط شروری کشته می‌شود.[۸]

بازیگران

ویرایش

منابع

ویرایش
  1. Sunday Independent, 18 August 2019, p.22.
  2. "Goldfinger". Lumiere. European Audiovisual Observatory. Archived from the original on 24 September 2019. Retrieved 9 October 2020.
  3. https://awardsdatabase.oscars.org/Search/Nominations?filmId=2954&view=2-Film%20Title-Alpha
  4. https://variety.com/1963/film/reviews/goldfinger-1200420642/
  5. https://www.britannica.com/topic/Goldfinger-film-by-Hamilton
  6. Behind the Scenes with 'Goldfinger' (DVD). MGM/UA Home Entertainment Inc. 2000.
  7. "Goldfinger". The Numbers. Archived from the original on 25 January 2008. Retrieved 16 March 2008.
  8. Benson 1988, p. 178.

پیوند به بیرون

ویرایش