ابراهیم امینی شاعر
این مقاله به دلیل زیر نامزد حذف زماندار شده است:
اگر میتوانید مشکل این مقاله را با ویرایش، نگارش، منبعدهی، تغییر نام یا ادغام حل کنید، لطفاً این صفحه را ویرایش کنید و مقاله را در حد استانداردهای ویکیپدیا بهبود دهید. در صورتی که مقاله را بهبود بخشیدید، میتوانید این برچسب را بردارید یا این که با هر دلیلی با حذف صفحه مخالفت کنید. اما اگر خودتان سازندهٔ این مقاله هستید، لطفاً این برچسب را از مقاله برندارید و از کاربری دیگر یا نامزدکننده بخواهید تا برچسب را بردارد. اگرچه الزامی وجود ندارد، اما توصیه میشود که دلیل خود برای مخالفت را در خلاصهٔ ویرایش یا در صفحهٔ بحث مقاله ذکر کنید. اگر این الگو حذف شد، آن را دوباره در صفحه قرار ندهید. اگر این پیام برای ده روز، یعنی تا پس از ۲۹ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۱۷:۰۲ (UTC) در جای خود باقی بماند، ممکن است که مقاله حذف شود. یافتن منابع: "ابراهیم امینی شاعر" – اخبار · روزنامهها · کتابها · آکادمیک · جیاستور |
ابراهیم امینی در سال ۱۳۶۶ در چمتال واقع در بلخ متولد شد. تحصیلات اوليه خود را در همین شهر در لیسه استقلال گذرانده است.
ابراهیم امینی | |
---|---|
زاده | ۱۳۶۶ بلخ |
محل زندگی | وین |
پیشه | شاعر |
زمینه کاری | شعر |
ملیت | افغانستانی |
سبک نوشتاری | قوالب کلاسیک |
کتابها | چشم بندی، زخم زیبایی، وقتی هوای چشم ترا مه گرفته بود، نوشته ام که خط بزنی، گریه در گودال، روز بد برادر من |
تا کنون از این شاعر مجموعه اشعار وقتی هوای چشم ترا مه گرفته بود، نوشته ام که خط بزنی، گریه در گودال، زخم زیبایی، روز بَد، برادر من و چشم بندی منتشر گردیده است.
کتابشناسی
ویرایش- وقتی هوای چشم ترا مه گرفته بود ، زمستان ۱۳۸۶،
- نوشته ام که خط بزنی ،
- گریه در گودال ، ۱۳۸۹،
- زخم زیبایی ۱۳۹۰،
- روز بَد، برادر من! ۱۳۹۳،
- چشمبندی ۱۴۰۳،
نمونه اشعار
ویرایشپیشانیات هنوز دو خط چین نخورده: یک /زیبایی بلند تو پایین نخورده: دو
ای ماه، کم نما به رخ ما کلوخکان /بر گونۀ تو سیلی سنگین نخورده: سه
تنهایم و چهار طرف ماین کاشته /یک سگ که ترسی از من غمگین نخورده: پنج
از صد جهت خوشم که از آغاز تا تمام /سنگم به بیپناهی کلکین نخورده: شش
مثل کبوتر از قفس سینهام رهاست /هر واژهیی که آب از آیینه خورده: هفت
گشتم نیافتم که یگان شاعر قوی /آخر شکست از گل نسرین نخورده: هشت
در دست راست نامۀ اعمال داشتن /شرم است، بنده تاپۀ نفرین نخورده: نُه
ایمان بیاورید به نان نداشته /ثابت کنید سهم مرا دین نخورده: صفر