اقلیت-اکثریت یا منطقه اقلیت-اکثریت اصطلاحی است که برای اشاره به زیربخشی استفاده می‌شود که در آن یک یا چند اقلیت نژادی، قومی و یا مذهبی (نسبت به جمعیت کل کشور) اکثریت جمعیت محلی را تشکیل می‌دهند.

واژه‌شناسی ویرایش

اصطلاحات دقیق استفاده شده از مکانی به مکان دیگر و زبانی به زبان دیگر متفاوت است. در بسیاری از کشورهای بزرگ و به هم پیوسته مانند چین، بسیاری از مناطق خودمختار وجود دارد که جمعیت اقلیت در آن اکثریت هستند. این مناطق به طور کلی نتیجه توزیع تاریخی جمعیت است، نه به دلیل مهاجرت اخیر یا تفاوت‌های اخیر در نرخ تولد و باروری بین گروه‌های مختلف.

زمینه ویرایش

مناطق اقلیت اکثریت به دو شکل اصلی وجود دارند. یک شکل زمانی است که یک گروه همگن ساکن در یک منطقه اکثریت جمعیت محلی را تشکیل می‌دهد. این گروه بندی در غیر این صورت یک اقلیت در حوزه قضایی گسترده‌تر خواهد بود. نوع دیگر زمانی رخ می‌دهد که چندین گروه متفاوت، وقتی با هم شمارش شوند، اکثریت درصدی از جمعیت محلی را تشکیل می‌دهند و از گروه‌های غالب تاریخی به عنوان ترکیبی از گروه‌های اقلیت متنوع بیشتر می‌شوند.[۱]

تفاوت‌هایی بین گروه‌های مذهبی، قومی، زبانی یا نژادی وجود دارد. این اشکال مختلف سناریوها یا مناطق اکثریت-اقلیت، تمایل دارند به محیط‌های اجتماعی-سیاسی و فرهنگی متفاوت کمک کنند. برای مثال، مطالعه‌ای در سال ۲۰۰۶ میلادی (European Social Survey)  نشان داد که افراد دارای وضعیت اقلیت-اکثریت محلی در ۲۱ کشور  اتحادیه اروپا بیشتر از اکثریت‌های بومی ملی موجود از یکپارچگی سیاسی قوی‌تر حمایت می‌کنند،[۲] و یک مطالعه در مرکز تحقیقات پیو در سال ۲۰۱۹ نشان داد که ۴۶ درصد از سفیدپوستان آمریکایی معتقد بودند که جمعیت ملی اکثریت-اقلیت تأثیر منفی بر فرهنگ آمریکایی دارد.[۳] همچنین مطالعه‌ای در مورد گروه‌هایی که گفته می‌شود دارای وضعیت اکثریت-اقلیت «قدیمی» و «جدید» در مناطق خاص هستند، انجام شده است. در تحقیقاتی که توسط برنامه‌های چارچوبی توسعه فنی و تحقیقاتی اتحادیه اروپا تأمین مالی شد، یک مطالعه در سال ۲۰۱۵ این تفاوت را بررسی کرد و نشان داد که برای مثال، اتریشی‌تبارها در تیرول جنوبی زندگی می‌کنند. فرهنگی که تمایل دارد ایتالیایی‌ها را به یادگیری زبان آلمانی برای پیشرفت در استان، مانند دسترسی به اداره دولت محلی، وادار کند. این با جمعیت اکثریت-اقلیتی «جدید» ناشی از مهاجرت در اروپا در تضاد بود.[۴]

منابع ویرایش

  1. Paul Taylor; D’Vera Cohn (November 7, 2012). "A Milestone En Route to a Majority Minority Nation". Pew Research Center. The minority groups that carried President Obama to victory yesterday by giving him 80% of their votes are on track to become a majority of the nation’s population by 2050, according to projections by the Pew Research Center.
  2. Kathleen M. Dowley; Brian D. Silver (July 2011). "Support for Europe among Europe's Ethnic, Religious, and Immigrant Minorities". International Journal of Public Opinion Research. Vol. 23. Oxford University Press. By this test, then, for all five indicators of majority–minority status, that minority group members in the 21 EU countries are more supportive of stronger European unification than majority group members is far from just a random finding.
  3. Ryan W. Miller (March 21, 2019). "46% of whites worry becoming a majority-minority nation will 'weaken American culture,' survey says". USA Today. Almost half of white Americans say the USA becoming a majority nonwhite nation would "weaken American customs and values," a new Pew Research Center survey says.
  4. Roberta Medda-Windischer (2015). "Integration of New and Old Minorities in Europe" (PDF). European Academy of Bolzano: Framework Programmes for Research and Technological Development. Figure 1: Majority-Minority Relationship: An Asymmetrical Balance. ... members of the majority in areas inhabited by old minorities can sometimes be obliged to learn the minority language (for instance, in South Tyrol where the members of the Italian-speaking group living in South Tyrol are under the obligation to learn the minority language, German, at school and must provide evidence of the knowledge of the minority language if they want to obtain a post in the Public Administration of the Province of South Tyrol), whereas the same obligation cannot be found, at least as far as Europe is concerned, in areas inhabited even largely by new minorities.