شاپورخُرّه یا شاپورخُوَرّه، که معرب آن سابور خُره است، منسوب به شاپور پسر اردشیر پسر بابک است.[۱] کرسی این ولایت شهر شاپور بود و اصل این اسم بیشاپور است که غالباً شهرستان یعنی محل شهر یا کرسی و پایتخت نامیده می‌شد.[۲] اصطخری گوید: شهر شاپور از تأسیسات شاپور شاه است و به وسعت اصطخر است؛ ولی به‌هرحال بر آن برتری دارد، رفاه بیشتری در آن حکمفرماست و اهالی آن ثروتمندترند. شاپور از لحاظ کیفیت آبادترین و سبز و خرمترین ولایات فارس به حساب می‌آید.[۳] و حمدالله مستوفی گوید: شاپور را «طهمورث دیوبند ساخت، و دین دار خواند. اسکندر رومی به وقت فتح فارس آنرا به کلی خراب گردانید و شاپوربن اردشیر بابکان از نو عمارت کرد و به نام خود آن را بیشاپور خواند.»[۴] مقدسی با اعجاب و تحسین فراوان آن را ولایتی محبوب می‌نامد و می‌گوید: «مرکز شاپور شهرستان است، این ولایت به کوهستان نزدیک است. شهری آباد، پرجمعیت و زیبا، سرزمین روغن‌های ذیقیمت است...»[۵]

طرحی از بیشاپور در زمان محمدشاه قاجار، اثر اوژن فلاندن در کتاب "سفرنامه ایران" (Voyage en Perse)

جستارهای وابسته ویرایش

پانویس ویرایش

  1. اصطخری، ابواسحاق ابراهیم (۱۳۶۸). مسالک و ممالک. علمی و فرهنگی. ص. ۱۱۳.
  2. گای، لسترنج (۱۳۵۶). جغرافیای تاریخی سرزمین‌های خلافت شرقی. علمی و فرهنگی. ص. ۲۸۳.
  3. اصطخری، ابواسحاق ابراهیم (۱۳۶۸). مسالک و ممالک. علمی و فرهنگی. ص. ۹۵ و۱۱۰.
  4. مستوفی، حمدالله (۱۳۶۳). نزهه القلوب،. دنیای کتاب. ص. ۱۲۵.
  5. مقدسی، احمد (۱۳۶۱). التقاسیم فی المعرفه الاقالیم. مولفان و مترجمان.