عالم ذر
در بیطرفی این مقاله اختلافنظر وجود دارد. (چگونگی و زمان حذف پیام این الگو را بدانید) |
به عقیده اسلام عالم ذر یا روز اَلَست، زمانی است که خدا پیمانی از انسان برای گواهی دادن بر یگانگی خود گرفتهاست.[۱] در آیه ۱۷۲ سوره اعراف به پیمان خداوند از انسان در عالم ذر اشاره شده است:
وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِن بَنِي آدَمَ مِن ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ قَالُوا بَلَىٰ شَهِدْنَا أَن تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هَٰذَا غَافِلِينَ
ﻭ (ﺑﻪﻳﺎﺩ ﺁﺭ) ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﺭﺍ ﻛﻪ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺕ ﺍﺯ ﺻﻠﺐ بنیﺁﺩم نسلشان ﺭﺍ ﭘﺪﻳﺪ ﺁﻭﺭﺩ، ﻭ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ (ﺩﺭ ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﺑﺎ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﻳﺶ) ﺑﺮ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﮔﻮﺍﻩ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ:(ﺁﻳﺎ ﻣﻦ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﺷﻤﺎ ﻧﻴﺴﺘﻢ؟ ﺍﻧﺴﺎﻥﻫﺎ ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ وابستگی ﻭﺟﻮﺩﺷﺎﻥ ﻭ ﻭﺟﻮﺩ ﻫﻤﻪ ﻣﻮﺟﻮﺩﺍﺕ ﺑﻪ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭی ﻭ ﺭﺑﻮﺑﻴّﺖ ﺣﻖ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺁﺭی، گواهی ﺩﺍﺩﻳﻢ. ﭘﺲ ﺍﻗﺮﺍﺭ ﺑﻪ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭی ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺩﻧﻴﺎ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﮔﺮﻓﺘﻴﻢ ﺗﺎ ﺭﻭﺯ ﻗﻴﺎﻣﺖ ﻧﮕﻮﻳﻴﺪ: "ﻣﺎ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ (ﺣﻘﻴﻘﺖ ﺁﺷﻜﺎﺭ ﻭ ﺭﻭﺷﻦ) بیﺧﺒﺮ ﺑﻮﺩﻳﻢ.)
عالم ذر در ادبیات فارسیویرایش
هیچ سخنی در این باره ثبت نگشته است.
عالم ذر در قرآنویرایش
در قرآن، سخن از پیمانی عظیم که خداوند از انسانها گرفته است به میان آمده.
قرآن: وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلی أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلی شَهِدْنا أَنْ تَقُولُوا یَوْمَ الْقِیامَةِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هذا غافِلینَ. «پس به یادآور زمانی را که پروردگارت از پشت فرزندان آدم، ذریه آنها را بر گرفت و آنان را گواه بر خویشتن ساخت و گفت: آیا من پروردگار شما نیستم؟ گفتند: آری، گواهی میدهیم. برای اینکه در روز رستاخیز نگویید ما از این غافل بودیم.»[۲]
وجه تسمیه کلماتویرایش
به این دلیل که در این آیه سخن از ذریه که به معنی فرزندان خردسال است به میان آمده، این آیه را ذر نامیدهاند و به خاطر کلمه اَلَست به پیمان الست معروف شده است.[۳]
دیدگاه مختلف در رابطه با عالم ذرویرایش
برخی این گونه بیان میدارند که:
خداوند در طول زندگی دنیایی آثار صنع و نشانههای یگانگی خود را به انسان نشان میدهد و آنان را بر این امر گواه میگیرد. گویا میفرماید: «أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ» و انسانها با زبان حال پاسخ میدهند: «بَلی شَهِدْنا». پس در اینجا پیمان تکوینی است و سخن گفتن مانند خبر دادن رنگ رخساره از وضعیت درونی شخص است.[۴]
جعفر صادق امام ششم شیعیان نیز در این رابطه گفته است:
فطرت الله اسلام است که خداوند هنگام پیمان گرفتن آنان را بر فطرت توحید آفرید و فرمود: آیا پروردگار شما نیستم؟ در آنجا کافر و مؤمن حضور داشت.[۵]
بنا بر این بیان، مراد از عالم ذر همان فطرت انسانی است. انسانهای بدوی و متکامل در این احساس مشترکند که همه بنده و خداوند پروردگار آنها است و انسانها هرگز از این پیمان و شناخت غافل نبوده و نیستند.[۶]
برخی دیگر همچون محمد حسین طباطبایی نظریه خویش را این گونه بیان میکند:
عالم «ذر» روح این عالم است که آن را «عالَم غیب» و «عالَم عدم» نیز میگویند. توضیح اینکه هر موجودی دو وجه (صورت و جنبه) دارد: وجهی به سوی خدا که زمان و تدریج در آن راه ندارد و وجهی به سوی دیگر که در آن تدریج و زمان راه دارد. خداوند متعال میفرماید: «إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُون» «وقتی بخواهد چیزی را ایجاد کند، به آن میگوید: موجود شو! بیدرنگ به وجود میآید.»، «کُن» هم امر (دستور) است و هم مخاطب درست کن. پس کلمه «کُن» از طرفی وجود شیء و از طرفی ایجاد شیء است و این موجود منبسط یک وجه الیالله دارد که عالم ذرّ است و همان موجود یک وجه دیگر دارد که همین دنیای ظاهر است؛ بنابراین، عالم ذرّ این عالم مسلوب نیست.[۷]
مفاد این پیمانویرایش
در برخی از روایات اسلامی، این پیمان را به فطرت مربوط میدانند و مرتبط بودن این پیمان با فطرت را یکی از پایههای این پیمان قلمداد میکنند.[۸]
پانویسویرایش
- ↑ آیه ۱۷۲، سوره اعراف ،قرآن
- ↑ المیزان نوشته سید محمد حسین طباطبایی، چاپ پنجم، مؤسسه اعلمی، بیروت، ج۸، ص۳۰۶-سوره اعراف، آیه۱۷۲-سوره اعراف، آیه۱۰۲-سوره حدید، آیه ۸-تفسیر نمونه، زیر نظر ناصر مکارم شیرازی، دارالکتب، ج۲۳، ص۳۱۷ و ج۶، ص۲۷۶
- ↑ منشور جاوید، جعفر سبحانی، چاپ فرهنگ، اصفهان، ج ۲، ص ۶۳
- ↑ کنز الدقایق، میرزا محمد مشهدی، تحقیق مجتبی عراقی، چاپ اول، ج۳، ص۷۴۲؛ المیزان، ج۸، ص۳۱۰
- ↑ ابن سنان از جعفر صادق از فطرة لله پرسید. صادق گفت: «هِیَ الْإِسْلَامُ فَطَرَهُمُ اللَّهُ حِینَ أَخَذَ مِیثَاقَهُمْ عَلَی التَّوْحِیدِ فَقَالَ: «أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ» وَ فِیهِ الْمُؤْمِنُ وَ الْکَافِرُ؛ فطرت الله اسلام است که خداوند هنگام پیمان گرفتن آنان را بر فطرت توحید آفرید و فرمود: آیا پروردگار شما نیستم؟ در آنجا کافر و مؤمن حضور داشت.» البرهان، ج۳، ص۲۳۶
- ↑ المیزان، ج۸، ص۳۰۸- فطرت، مرتضی مطهری، چاپ دوم، انتشارات صدرا، ص۱۸۱-تفسیر نمونه، ج۱۷، ص۴۵۵
- ↑ در محضر علامه طباطبایی، محمد حسین رخ شاد، چاپ اول، نهاوندی، ص۴۲و-۴۳-کنز الدقایق، ج۳، ص۷۴۲
- ↑ بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، چاپ دوم، مؤسسه الوفاء، بیروت، ج۳، ص۲۷۶