قلعه فریدون (لامرد)

روستایی در ایران که با طایفه بزرگ بهادر شناخته می‌شود؛امروزه عمارت بهادر به نماد روستا بَدل شده است

قلعه فریدون (لامرد)، روستایی از توابع دهستان ترمان بخش مرکزی شهرستان لامرد در استان فارس ایران است.

قلعه فریدون
قلعه فریدون
روستا
قلعه فریدون در ایران واقع شده
قلعه فریدون
قلعه فریدون
موقعیت در ایران
قلعه فریدون در استان فارس واقع شده
قلعه فریدون
قلعه فریدون
قلعه فریدون (استان فارس)
مختصات: ۲۷°۲۶′ شمالی ۵۳°۸′ شرقی / ۲۷٫۴۳۳°شمالی ۵۳٫۱۳۳°شرقی / 27.433; 53.133
کشورایران
استانفارس
شهرستانلامرد
بخشبخش مرکزی
دهستانحومه
بنیان‌گذاری1328 هجری شمسی
جمعیت
۰ نفر (سرشماری ۹۵)
وبگاهنژاد: کُرد زنگنه

جمعیت و تاریخچه

ویرایش

این روستا در دهستان حومه لامرد یا ترمان یا زنگنه قرار دارد و بر اساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۲۰ خانوار و ۱۰۰ نفر بوده‌است.

- دوره صفر و قائد علی صفر زنگنه‌ای

صفر زنگنه با دیگر برادران خود احتمالاً در دوره صفویه یا زندیه از کرمانشاه به این منطقه آمده‌است و در ابتدا همان زنگنه کهنه قدیم واقع در غرب حوزه علمیه لامرد زندگی می‌کرده‌است. و فرزندش علی صفر زنگنه ای است. ملک تراکمه علیا در لامرد متعلق به قائد علی صفر زنگنه ای بوده که هفت سهم بوده و طایفهٔ حاجی حسن‌های تراکمه (منصوری‌های تراکمه) دو سهم از هفت سهم را از علی صفر زنگنه ای می‌خرند که در اسناد املاک آنها موجود است. به دلیل اینکه علی صفر زنگنه‌ای مال و احشام زیادی داشته، جد شکیب‌های خافی در پی قتل وی بر می‌آید. به علی صفر خبر می‌رسد که جد شکیب‌های خافی چنین نقشه ای در سر دارد. ماندگاری‌های شیرینو فامیل علی صفر زنگنه ای بوده‌اند که به ایشان می‌گویند شکیب‌ها چنین نقشه ای در سر دارند و بیا پیش ما، علی صفر زنگنه‌ای هم با مال و احشام خود راهی شیرینو می‌شود که در اشکفت‌های محذ حاج حسین در غرب خلیفه‌ها توسط شکیب‌ها محاصره می‌گردد و بین آنها درگیری صورت می‌گیرد که فشنگ‌های علی صفر تمام می‌شود و آنها سر وی را می‌برند و نهره ماست را به دور شکمش می‌پیچند و تمامی گوسفندان وی را می‌دزدند (حدود ۳۰۰ راس گوسفند). فرزندی در شکم همسرش بوده که بعدها متولد می‌شود (علی بن علی) یا علی صفر دوم که صفری‌های قلعه فریدون، صفری‌های چخوها، زائرهای خافی و نکوئی‌های ترمان از نسل وی می‌باشند. همچنین علی صفر زنگنه‌ای (علی صفر اول) ملکی دارد در محدوده غرب محله خندق که با جد علیپورهای کهوردان و غلامرضای حاجی قاسم (صابری) اهل خندق شراکت دارد که از چهار راه خندق شروع و به نخل‌های پایین خندق می‌رسد. در سندی که پیش مرحوم علی زایر حسین (علی علی‌پور) و غلامرضای حاج قاسم موجود است نام «علی صفر زنگنه‌ای» قیدشده است. فرزندان علی صفر دوم (علی بن علی) حسین، حسن، غلام و خاتون علی صفر هستند. فرزندان حسن علی صفر، صفری‌های چخوها و زائرهای خافی می‌باشند. علی محمد حسن علی صفر نیز سه فرزند (دو دختر و یک پسر) داشت که تنها پسرش حسین علی محمد حسن علی صفر (پدر بزرگ حاج عباس ایران نژاد مشهور به خسروی ساکن چخوها) و دو دخترش نیز ماهبانو علی محمد حسن علی صفر (والده مشهدی میرزا پیرزاد ساکن تل ملایی) و معصومه علی محمد حسن علی صفر (والده حسین ماندنی است یعنی مادر بزرگ مرحومه سکینه و معصومه و حاجی حسین ماندنی (رفیعی راد) است. غلام علی صفر چهار تا دختر داشته که مرحومه مشهدی زینب صفری (دایه معروف)، مادر مرحوم حاج حسین ابول کریمی، مادر مرحوم مشهدی حاجی زاده (معروف به حاجی لارو) و مادر مرحوم حاج حسین کولک از دختران وی هستند. خاتون علی صفر با زمان مقصود (مختیذ) ازدواج می‌کند که حاصل این ازدواج سه فرزند پسر بنام‌های عبدالکریم زمان، غلام زمان و عبدالله زمان می‌باشد. عبدالکریم زمان جد طایفه پاکوتاه (محبی دوست) می‌باشد که کدخدای روستای تل ملایی باستانی (قدیم) می‌باشد. غلام زمان فرزند دیگر خاتون صفر می‌باشد که فرزندش نصرالله جد طایفهٔ بهادر می‌باشد. عبدالله زمان (فرزند خاتون صفر) جد مادر حسن شهابی و حاجی شهابی (بلقیس عبدالله زمان) و… می‌باشد. فرزندان حسین علی صفر، صفری‌های قلعه فریدون و نکویی‌های ترمان هستند.

- دوره عبدالکریم زمان کدخدای تل ملایی قدیم

در بالای روستای تل ملایی جدید تپه ای وجود دارد که در بالای آن تپه قلعه عبدالکریم زمان مقصود کدخدای تل ملایی قدیم قرار داشته‌است.

از عبدالکریم زمان دو پسر بنامهای علی عبدالکریم (دارای دختری بنام هاجر) وحسین عبدالکریم (پدرعلی پاکوتاه) ودودختر به نامهای زینب (والده محسن محسنی) و والده حسین محمدتقی شیرافکن بجا ماندند. اساس قدرت عبدالکریم زمان، دایی‌هایش بوده‌اند یعنی حسین، غلام و حسن علی صفر و فرزندانشان. ابول ابن محمدعلی (مهلی) محسن آشوری جد طایفه آشوری‌های تل ملایی به دست عبدالکریم زمان به قتل می‌رسد. در علت قتل چنین آمده‌است: با توجه به اینکه حاجی خان، خان چاه شرف قدرت اول منطقه در آن زمان بوده و گفته می‌شود که قلمرو وی تا لار و بنادر بوده‌است از تمامی کدخداها مالیات می‌گرفته‌است و یک در بیست گندم را باید به عنوان مالیات به حاجی خان پرداخت می‌نموده‌اند. تنها فردی که از این امر سرباز می‌زند، عبدالکریم زمان کدخدای تل ملایی باستانی (قدیم) بوده‌است. ابول محمدعلی (مهلی) محسن جد طایفه آشوری با حاجی خان مراوداتی داشته و به خان چاه شرف پیشنهاد می‌دهد اگر مرا به‌جای عبدالکریم زمان بعنوان کدخدای تل ملایی قدیم منصوب کنی به شما مالیات می‌دهم. حاجی خان برای گفتگو با عبدالکریم زمان، فریدون عبدل صفری را به چاه شرف احضار می‌کند و بی وی بعنوان میانجی پیشنهاد می‌دهد جلسه ای بین خان و عبدالکریم زمان ترتیب دهد. پس از آن جلسه ای فی مابین حاجی خان، فریدون عبدل و عبدالکریم زمان در زیر کُنار صفرها واقع در غرب تل ملایی فعلی برگزار می‌شود و عبدالکریم به خان می‌گوید: چرا باید به شما مالیات دهم؟ شما حرف زور می‌زنید؟ با توجه به زیر بار نرفتن عبدالکریم زمان نسبت به پرداخت مالیات به خان چاه شرف، حاجی خان، عزمش را برای حمله به تل ملایی باستانی (قدیم) جزم می‌کند و با نیروهای تحت فرمانش تل ملایی قدیم را محاصره می‌کند تا عبدالکریم زمان و دایی‌هایش را شکست دهد. این جنگ سه روز طول می‌کشد و آب بر روی تل ملایی قدیم بسته می‌شود تا عبدالکریم زمان و دایی‌هایش از فرط تشنگی تسلیم خان گردند. میر علی شهابی کدخدای تلخندق و خواهرزاده عبدالکریم زمان خبر دار می‌شود که دایی اش عبدالکریم در محاصره نیروهای خان است و با نیروهایش به سمت تل ملایی قدیم حرکت می‌کند. میر علی شهابی به دلیل محاصره تل ملایی توسط قشون خان، نمی‌توانسته وارد روستا شود که طوفانی درمی‌گیرد و گرد و خاک بلند می‌شود و چریک‌های میرعلی از این فرصت استفاده کرده و در طوفان که میزان دید نیروهای خان کم بوده وارد روستا شده و خودش را به عبدالکریم زمان می‌رساند. آن وقت عبدالکریم زمان به حاجی خان اعلام می‌کند: بجنگ تا بجنگیم. در همین هنگام باران می‌بارد آنهم فقط در بالای روستای تل ملایی و برکه تل ملایی پر از آب باران می‌شود. خان از بارش باران متعجب می‌شود و پیش خود می گوید: خدا برای او آب رساند و پشت و پناه عبدالکریم است اگر با او بجنگم باز هم خدا پشت و پناهش هست و ممکن است بر ما پیروز شود؛ بنابراین از جنگ منصرف می‌شود و به سپاهش دستور می‌دهد برگردند. در این جنگ دو تا از فرزندان عبدالکریم بنام‌های محمدشاه و باقر عبدالکریم کشته می‌شوند. در ضمن مرحومه ماهبانو امینی همسر فریدون عبدل نیز که می‌خواسته از برکه آب بیاورد توسط نیروهای خان به سمتش تیراندازی می‌شود و زخمی می‌گردد. گفته می‌شود پس از این جنگ به دلیل دشمنی عبدالکریم زمان با حاجی خان و مراودات محمدعلی (مهلی) محسن با خان چاه شرف، عبدالکریم زمان کینه وی را به دل می‌گیرد و حدود دو سال بعد از این واقعه مرحوم ابول محمدعلی (مهلی) محسن آشوری که قصد احداث برکه ای در زمین مرحوم عبدالکریم زمان را داشته، با مخالفت عبدالکریم روبرو می‌شود و عبدالکریم زمان، مرحوم ابول آشوری یا ابول محمدعلی (مهلی) محسن آشوری جد طایفه آشوری را به قتل می‌رساند. پس از آن و در پی این اقدام، مرحوم آقا (معروف به آغَو) جد مرحوم حاج سید اسماعیل هاشمی (چلاخ)، عبدالکریم زمان را نفرین می‌کند و می‌گوید: به جده ام زهرا ذریه ات کور شود و گفته می‌شود ۷ فرزند عبدالکریم زمان پس از این نفرین یکی پس از دیگری فوت می‌کنند. ۲ تا از فرزندان وی هم در جنگ حاجی خان کشته می‌شوند که با این احتساب از ۱۰ فرزند وی تنها دونفر بنامهای علی عبدالکریم (پدر مشهدی هاجر) وحسین عبدالکریم (پدرعلی پاکوتاه) باقی می‌ماند.

- دوران کدخدایی حسین ابن عبدالکریم زمان

حسین عبدالکریم پس از مرگ عبدالکریم زمان، به عنوان کدخدای تل ملایی قدیم منصوب می‌شود. مادر حسین عبدالکریم، خواهر عبدل حسین است. و عبدل حسین (پدر فریدون) دایی حسین عبدالکریم محسوب می‌شود.عبدل حسین در زمان حسین عبدالکریم از تل ملایی خارج می‌شود و در کَوری ساکن می‌شود و آشوری‌ها در خنجو ساکن بودند. این جریانات مصادف است با قتل مرحوم ابول ابن محمدعلی آشوری توسط خوانین که شرح آن مفصل است. پس از حسین عبدالکریم زمان، فریدون عبدل صفری بعنوان کدخدای تل ملایی منصوب می‌شود.

- دوران کدخدایی فریدون عبدل صفری زنگنه

فریدون فرزند عبدل حسین علی ابن علی صفر زنگنه ای می‌باشد. فریدون دارای سه برادر بنام‌های، احمدشاه، حمزه و محمد عبدل و یک خواهر بنام نساء عبدل (والده مرحوم حاج سلیمان قائدی) می‌باشد. مرحوم فریدون در تل ملایی فعلی، جایی که الان منزل حسین ابول آشوری هست زندگی می‌کرده‌است. و پس از حسین عبدالکریم بعنوان کدخدای تل ملایی جدید بوده‌است و پس از خروج آشوری‌ها از خنجو و ورود آنها به تل ملایی، فریدون از تل ملایی هجرت می‌کند و کل تل ملایی تخلیه می‌گردد و کدخدای تل ملایی پس از فریدون مشهدی حمزه ابول آشوری می‌گردد. فریدون پس از هجرت از تل ملایی به نزد اسماعیل عباس (شاه اسماعیل) در قلعه ترمان می‌رود. در آنجا به علت اینکه در بین زنگنه‌ها، باسواد بوده منشی شاه اسماعیل می‌شود و پس از دستگیری سران زنگنه و زندانی شدن آنها در ارگ کریمخانی فریدون هم به مدت ۱ سال در ارگ کریمخانی شیراز دوران زندان را سپری کرده‌است. پس از ترمان، فریدون به چاه گزی می‌رود و فرزند بزرگ فریدون مرحوم حاج مختار صفری متولد چاه گزی هستند. مراسم عقد برادر فریدون، یعنی احمدشاه عبدل در چاه گزی بوده‌است. فریدون مدتی هم توسط اسماعیل به عنوان مستحفظ کچلها منصوب می‌شود و پس از آن به چخوهای قدیمی می‌رود که با پسر عموزاده و پسر عمه خود مرحوم مشهدی حسین صفری (معروف به جِنگ) در یک منزل مشترک زندگی می‌کرده‌اند و در سال ۱۳۳۰ هجری شمسی، فریدون عبدل صفری به دستور سرهنگ امامی مبنی بر اینکه هر کسی باید به ملک و محل خودش برگردد، به شرق تل ملایی کنونی یعنی روستای قلعه فریدون می‌آید و به همراه برادران خود احمدشاه، حمزه و محمد عبدل صفری و مرحوم علی و مشهدی قاسم بهادر نصرالله روستای قلعه فریدون رو بنا می‌نهند و به عنوان بنیانگذار و کدخدای روستای قلعه فریدون بوده تا اینکه این روستا به دلیل نبود امکانات، برق و جاده دسترسی در سال ۱۳۷۱ به‌طور کامل تخلیه می‌گردد و در سال ۱۳۹۰ به‌صورت یک مجموعه باغ شهری مجدداً توسط مالکین بازسازی می‌گردد.

منابع

ویرایش
  • «نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن ۱۳۸۵». درگاه ملی آمار ایران. بایگانی‌شده از اصلی در ۱ ژانویه ۲۰۱۳. دریافت‌شده در ۱ ژانویه ۲۰۱۳.