لطف‌الله مجد (۱۲۹۶ ساری تا ۸ دی ۱۳۵۷ تهران)‌‌‌ [۱] نوازندۀ تار اهل ایران، که به خاطر سونوریتۀ منحصربه‌فرد و سبک متمایزش مشهور است.

لطف‌الله مجد
زاده۱۲۹۶
ساری
درگذشته۸ دی ۱۳۵۷
تهران
ژانرموسیقی کلاسیک ایرانی
ساز(ها)تار
استاد(ها)خودآموخته
آلبوم پرآوازهتک‌نوازی تار، لطف‌الله مجد (1396) تهران: ماهور

زندگی‌نامه ویرایش

مجد از روزگاران كودكى شيفتۀ موسيقى بود و بيشتر اوقات با يك تار شكسته كه از انبار خانه در ازاى انجام تكاليف درسى‌اش هديه گرفته بود، اين سو و آن سو مى‌رفت و مى‌نواخت. اين بسيار نواختن‌ها موجب شد كه پدرش آن تار شكسته را از او باز ستاند، اما گاه‌گاهى در ازاى تعهد به تمركز روى درس‌هايش در اوقات فراغت، تار را به او بازمى‌گرداند و مهم‌تر اينكه او هرگز به كلاس موسيقى نرفت و از هيج استادى موسيقى نياموخت (نصیری‌فر، ص 15). با گذشت زمان لطف‌الله كوشش خويش را در خلق آواهاى موسيقايى دوچندان کرد و هرگاه صداى نواخته شدن آهنگى را روى گرامافون مى‌شنيد، آن را به حافظه مى‌سپرد و مى‌كوشيد آن را با تار اجرا كند و به تدريج قابليت‌ها و مهارت‌هاى خويش را ارتقا بخشيد و ديرى نپاييد كه در نواختن تار چيره‌دست شد.

با تأسیس انجمن موسیقی ملی توسط روح‌الله خالقى که به منظور حفظ، ترويج و تعليم موسيقى ايرانى تاسيس شده بود، به این انجمن پیوست و در آنجا دركى تازه از مبانى نت، زبان موسيقى را كسب كرد و در نتيجه تماس روزانه‌اش با استادان موسيقى، توانايى‌اش در نواختن تار پخته‌تر و آگاهانه‌تر گرديد؛ به طورى كه ديرى نپاييد سبك متمايز خود را پديد آورد. بدین ترتیب او را به‌عنوان استاد نوازندۀ تار با سبك منحصر به‌فرد درخشانى شناختند، هرچند كه او هرگز استاد و مربى‌اى نداشت و هيچ گاه تعليمات رسمى نديد. (نواب الصفا، ص 391).

مجد در سال 1323 به برنامه موسيقى راديو تهران پيوست. همچنین يكى از نخستين نوازندگانى بود كه در برنامه موسوم به گل‌ها شركت كرد كه توسط داوود پيرنيا بنياد نهاده شده بود. اين برنامه در سال 1335 آغاز شد تا رابطه مضمونى بين موسيقى و شعر را در فرهنگ ايرانى به نمايش بگذارد. اجراهاى او در قطعات مختلف اين برنامه در ميان ماندگارترين كارهاى نوازندگى با تار نگريسته مى‌شود. [۱]

ویژگی هنری ویرایش

نواخته‌هاى وى تنها نمود احساسات بيرونى او بود. مجد نوازنده‌اى برجسته، خودانگيخته و خودآموخته است كه ابداعاتش و شيوه نواختنش تقليدى از هيچ استاد برجسته‌اى نيست، اگرچه تا حدودى با اندك مشابهتى سبك نواختن عبدالحسين شهنازی در پاره‌اى قطعاتش قابل تشخيص است. نواختنش به راستى نمودى از حالات و عواطف درونى او در لحظه‌اى بود كه تار را به دست مى‌گرفت (نواب الصفا، ص 388، 393). او بالاخص خلاقيتى در اجراى فرازهاى ريتميك داشت و با مهارتى تمام و سرعتى بى‌همانند مضراب يا زخمه را به كار مى‌گرفت.

مجد يكى از مشهورترين استادان برجسته بديهه‌نوازى در موسيقى ايرانى است و به گفته خودش بدون هيچ برنامه از پيش تعيين شده‌اى تحت تاثير عواطفش در لحظه‌اى كه تار را در دست دارد، مى‌نواخت. (نواب الصفا، ص 393). اسماعيل نواب صفوى، تك مضراب‌هاى مجد را به فروچكيدن نرم نرم قطرات باران تشبيه مى‌كند و قطعات ريتميك ارتجالى و بداهه‌نوازى‌هايش را به سيلان آب‌ها. «اجراهاى موسيقايى او بازتابى از فراز و فرودهاى زندگى اوست. گاهى از اوقات، دلى در غم نشسته داشت و گاه شورى از شادى برمى‌انگيخت» (نواب الصفا، ص 393).[۲]

محمدرضا شرایلی در توضیحات آلبوم «تک‌نوازی تار، لطف‌الله مجد» نشر ماهور، مجد را چنین توصیف می‌کند:

«لطف‌الله مجد یکی از این جوانانی بود که چندماه پس از روی کار آمدن وزیری در سن حدود ۲۵ سالگی برای نوازندگی تار در آزمون ورودی رادیو شرکت کرد و پس از نواختن چند قطعه در چهارگاه و قبولی در آزمون عملی به اجرای تک‌نوازی در رادیو پرداخت. وی خودآموخته بود و تار را نزد استادی مشق نکرده بود و تنها ذوق سرشار و استعداد خداداد راهنمای آموختن تارنوازی‌اش بود. او با شنیدن صفحات گرامافن قدیمی و تمرین شنیده‌هایش نوازنده‌ی قابلی شده بود. او در این سال‌ها غیر از شرکت در برنامه‌های تک‌نوازی با برخی ارکسترهای رادیو از جمله ارکستر حسین یاحقی نیز همکاری می‌کرد. آنچنان که از نواخته‌های مجد مشهود است به نظر می‌رسد علی‌رغم آنکه او مستقیماً استادی در تارنوازی نداشته اما برداشت‌های آزاد از تکنیک‌های مضراب و پنجه و به‌ویژه شیوه‌ی صدادهی تار عبدالحسین شهنازی در تکامل لحن خاص نوازندگی مجد بسیار مؤثر بوده است. همچنین همنشینی و معاشرت با نوازندگان هنرمندی چون رضا محجوبی و حسین یاحقی در تأثیرپذیری او از لحن سازهای کششی نقش مهمی داشته است. مضراب مجد پرقدرت و شفاف است و زنگ صدای تار او شاید در کمتر نوازنده‌ای شنیده می‌شود. اگرچه نوازندگی مجد بیش از آن‌که پُرریز باشد دارای تک‌مضراب‌های قوی است اما نوعی ریز ملایم و سریع نیز دارد که گاه در توقف میان جملاتش شنیده می‌شود. استفاده از ویبره‌های تریل‌مانند (پژواک: با اشاره‌های سریع انگشت دوم بر پرده‌ی بالاتر نت اصلی) و ویبره‌های عرضی (لرزش عرضی انگشت پشت پرده‌ی ساز) در ساز مجد به وفور وجود دارد. کوک‌ ساز در تارنوازی مجد دارای تنوع است و برای بسیاری از مایه‌ها از کوک خاص متناسب با همان مایه استفاده می‌کند. پاساژهای سریع که در میان اُفت‌و‌خیز جملات تنیده شده و ناگهان شنونده را به وجد می‌آورد از مشخصات بارز نوازندگی مجد به شمار می‌رود. از دیگر شاخص‌های شناخت تار مجد دراب‌های سریع و تک‌مضراب‌های چپِ گرفته‌ی اوست. این مضراب‌ها که به دلیل سکوت‌های پیامدشان مانند ضربه‌ای در گوش شنونده صدا می‌کند در بسیاری از قطعات ضربی و چهارمضراب‌های مجد شنیده می‌شود. همچنین باید به پایه ‌چهارمضراب‌های او اشاره کرد که از تنوع ذوقیِ قابل‌ملاحظه‌ای برخوردارند. از دیگر تکنیک‌های شخصی تارنوازی او که در برخی تراک‌های این مجموعه نیز شنیده می‌شود اجرای نوعی ریز با مالش ملایم مضراب روی سیم به جای ضربات پیاپی مضراب است که تولید صدایی ملایم، ممتد و پیوسته می‌کند.»[۳]


نادر مجد (برادرزادۀ لطف‌الله مجد) نیز دربارۀ او در مقدمۀ کتاب «هجده قطعه از لطف‌الله مجد» نشر سرود، چنین می‌نویسد: [۴]

او خیالش را در مضراب و انگشت‌هایش می‌ریزد و آن را جدی می‌گیرد. جلوۀ یک چنین شکل‌های خیالی، ملودی‌های زیبایی است که دنباله‌روی قطعات مطرح شده در ردیف موسیقی نیست. شیطنت‌هایش در تک‌مضراب‌ها بیشتر به بازی‌های کودکانه شباهت دارد. هر چند که این گونه بازی‌ها با اصول مسلم ردیف هم‌خوانی ندارد؛ اما او از این کار شرمنده نیست. هر زخمۀ ساز او فرآیند لذتی است که اشتیاق می‌آورد و بلندپروازانه است. منش خاص ملودی به گونه‌ای جادویی روزنه بر لحظه‌های ناشناخته می‌گشاید. سکوت‌ها دلالت‌های نمادین می‌یابند؛ شاید حکایت از خواست‌های ارضانشده می‌کنند؛ گر چه به شدت به رنگ‌آمیزی ملودی می‌افزایند و سرچشمۀ لذت فزاینده‌اند.با چنین پیش زمینه‌ای، تحلیلی از ساز لطف الله مجد را آغاز می کنم.

نخست از زبان خودش می شنویم:

«باید بگویم که موسیقی با روح من بستگی دارد و به همین دلیل است که از دوران طفولیت به آن دلبستگی داشته و دارم. آنان که ساز مرا شنیده اند، بی‌شک توجه فرموده‌اند که من در نواختن ساز سبک مخصوص به خود  دارم و این سبک مظهر روحیات و ترجمان احساسات درونی من می‌باشد (...) اگر من توانسته باشم اندک خدمتی به موسیقی ایرانی و تغییر آن با ساز خود کرده باشم، موجب نهایت افتخار است.[۵]

در این گفته مجد چهار موضوع بنیادی مطرح شده است که از نظر هنری اهمیت دارند: ۱. موسیقی مجد با روح او در هم تنیده، ۲. از طفولیت به موسیقی دلبستگی داشته، ۳. به خوبی از سبک نوازندگی خود آگاه است و سرانجام، ۴. می داند خدمت او به موسیقی تغییری است که در سبک نوازندگی تار به وجود آورده است. بگذارید این چهار نکته اساسی را بشکافیم:

  • ۱. در هم تنیدگی روح هنرمند با اثر هنری: آنان که با لطف‌الله مجد آشنایی داشتند به‌خوبی می‌دانند که این هنرمند قلبی مهربان و پر از عاطفه و روحی زودرنج و حساس داشت که شکل‌دهندهٔ زندگی و شخصیت او بود. گفته‌اند در محفلی که بیش از پنج نفر بود ساز نمی‌زد. شاید از احتمال بی‌توجهی دیگران به کارهایش در نوازندگی آزرده‌خاطر می‌شد. اما در محفل انس بیداد می‌کرد؛ مگر نه آن که حافظ می گوید: «سر پیاله بپوشان که خرقه‌پوش آمد».
  • ۲. کودک نابغه(Prodigy): دلبستگی به هنر از کودکی نشانهٔ غریزی بودن نیاز به آفرینش نزد هنرمند است. لطف‌الله مجد از کودکی با تار مأنوس بود. او در سال ۱۲۹۶ در ساری متولد شد. در خانه‌شان تار رنگ و رو رفته‌ای بود و او با این ساز کلنجار می رفت. باید به این نکته توجه خاص داشت که نوازندگی تار در خانوادهٔ مجد موروثی است. در اکثر خانه‌های این خانواده حتماً یک تار پیدا می‌شود و حداقل یکی از افراد اهل این خانه با این ساز آشنایی دارد. لطف‌الله تعلیم و تربیت رسمی در موسیقی نداشت و یا اگر داشت جانبی و پیرامونی بود. او استادی به خود ندید چرا که موروثی و ژنی تار می‌نواخت. شاید چنین هنرمندی نیازی هم به استاد نداشته باشد. شنیدم چند جلسه نزد استاد وزیری به شاگردی رفت، اما ادامه نداد. به استاد پیغام فرستاد که «من هرگز مانند شما تار نخواهم نواخت و آن‌چه را که  خود آموخته‌ام نیز از یاد خواهم برد»؛ بعدها استاد وزیری گفته بود که هرگاه بخواهد تار دلنشین و زیبایی بشنود به تار مجد گوش می‌دهد. هر چند  در موسیقی ایران، برخلاف موسیقی غرب، کمتر به کودکان نابغه چون موتزارت بر می‌خوریم زیرا که نوازندهٔ ایرانی به سال‌ها تلاش نیاز دارد تا بتواند به مرتبهٔ بداهه‌نوازی برسد- اما پاره‌ای از هنرمندان سرزمین ما از کودکی قریحه و استعداد شگفتی در موسیقی داشته‌اند. لطف الله مجد از آن دسته هنرمندانی است که شور و بی‌تابی هنری از طفولیت در درونشان موج می‌زند. لحظه‌های بحران و هیجان، از خود بی‌خودشدن‌ها،  نیاز به آفرینش و اشتیاق به خداگونه‌شدن، هنرمند را وا می‌دارد که در ناخودآگاه خود در جست و جوی سویه‌های پنهانی هستی و جوهر زندگی باشد تا فاصله‌ای میان بودن و شدن را طی کند. این مقوله، دیگر کودکی و بزرگی نمی‌شناسد. هنرمند به استاد نیاز ندارد، او به گفتن و سرودن از زبان ساز و سفر در پیچ و خم آواها محتاج است. لطف‌الله مجد این‌گونه بود؛ چرا که در نغمه‌های سازش کمتر رنگ و بوی مدرسه جاری است.  سازش از حقیقت پنهانی در جهان فراحسی سخن می‌گوید. از جهانی که نمی‌شناسیم اما در خیال با رمز و رازش مأنوسیم.
  • ۳. سبک ویژهٔ نوازندگی: همیشه میان هنرمند و تکنسین (فن‌آور) بودن فاصله است. یک فن‌آور به مدرسه می‌رود و درس‌های موسیقی و ردیف را می‌نوازد. او به‌خوبی می‌داند که «بیدگانی» در آواز دشتی و یا «نوروز عرب» در همایون است. قطعات یادگرفته را به درستی و مهارت می‌نوازد، لیک خود حرفی برای گفتن ندارد. هنرمند، اما از تبار دیگری است. هنرمند احساسش را در ساختاری شکیل و معین می‌ریزد که سرشار از حرکت آواها است. حافظ می گوید: «راهی بزن که آهی برساز آن توان زد» گوشه و پرده‌ای که آواز آن نه کلامی و نه سخنی، بل، که آهی است از دل. در شکل آثار بداهه‌نوازی استاد لطف‌الله مجد عناصر ساختاری و نسبت میان آنها کنار هم مجموعه‌ای را می‌آفریند که محتوای پویایی دارد. ترکیب ملودی‌ها، ریتم، رنگ‌آمیزی و هماهنگی به گونه‌ای است که ساز مجد را از هر نظر یگانه و منحصر به فرد می‌کند. نه پیشینیان او و نه پس از او این شکل و شیوهٔ خاص را تجربه نکردند. ویژگی ساز مجد در تک مضراب‌ها، روشنی و شفافیت ریزها و سکوت‌ها خلاصه می‌شود. پیشکسوتان او از میرزاعبدالله تا علی‌نقی وزیری، جملگی نوازندگان چیره‌دست تار بودند. لطف الله مجد که در چنین بستری پرمحتوا پا به فضای هنری می‌گذارد، الزاماً می‌بایست گوشش پر از نغمه‌های این اساتید باشد. اما ساز مجد نه شباهتی به ساز درویش‌خان دارد نه موسی‌خان معروفی. گفته‌اند رگه‌هایی از ساز عبدالحسین‌خان شهنازی در ساز مجد وجود دارد، اما همه می‌دانند که دامنهٔ این تأثیرپذیری بسیار محدود است.
  • ۴. نوآوری در سبک: در حقیقت می‌توان لطف‌الله مجد را از نظر نوازندگی با نیما در شعر امروز مقایسه کرد؛ چرا که مجد نیز چون نیما نگاه هنرمند ایرانی را به جهان هستی تغییر داد. آنان که با نوای تار آشنایی دارند می‌دانند که نزد نوازندگان دورۀ کلاسیک (منظور کلیه نوازندگان از زمان خانوادۀ فراهانی تا مجد) نه تک مضراب مفهومی داشت و نه سکوت معنایی. نوازندگی در این دوره از ریزهای متوالی و پشت سر هم همراه با جملات مکرر و غیر دینامیک تشکیل می‌شد. از طرفی در ساز مجد تمبر مخملی ساز و بیرون کشیدن صداهای گونه‌گون از آن بیداد می‌کند؛ چیزی که در دورۀ قبل – حداقل در آثاری که از اساتید دورۀ کلاسیک باقی مانده و در دسترس است – تقریباً ناشناخته بود. قطعات ضربی «پیش آوازی» (در تقابل با پیش‌درآمد، ساختار و شکل خاصی را القاء می کند) به شکلی که مجد ارائه داده است، کمتر نزد پیشینیان می‌بینیم. در تحلیل نهایی باید گفت که لطف الله مجد بدعت‌گذار راهی نو که بعدها نزد نوازندگانی چون جلیل شهناز، فرهنگ شریف و هوشنگ ظریف تکمیل و به اوج زیبایی و کمال رسید. هر چند سبک مجد و نگاه امروزی او نزد نوازندگان سنت گرا کمتر تأثیر داشته است. بسیاری از تارنوازان مواد اصلی کار خود را از نوازندگان دیگر، از ردیف و یا از موسیقی محلی و فولکلوریک می‌گیرند.در  آثار  این دسته از نوازندگان، چون ملودی اطراف طیف شناخته شده‌ای دور می‌زند. شنونده نسبت به توالی ملودی‌ها آشنایی دارد و از هر ملودی، نغمۀ دیگر را تقریباً با اطمینان پیش‌بینی می‌کند. و چون سرانجام کار مشخص است، بین نوازنده و شنونده همانندی و یا نوعی ارتباط ارگانیک برقرار می‌شود. این همانندی بیشتر خواهد شد اگر اثر هنری تجربه ای را نزد شنونده تداعی کند، مخصوصاً اگر این تداعی به دوران کودکی او بر گردد. از طرف دیگر می‌دانیم که زبان موسیقی دارای نشانه‌های خاص خود می‌باشد که همچون زبان محاوره‌ای رمزگان مشخصی دارد؛ اما، برخلاف زبان، ترجمه‌پذیر به واقعیت‌های جهان هستی نیست. هر چند اگر در شکل‌های معینی ارائه شود می‌تواند لذتی را برانگیزد؛ به‌ویژه اگر ساختاری شناخته شده در آگاهی جمعی داشته باشد. به عنوان مثال «کرشمه» کارکردی این چنین دارد؛ چرا که در وجدان جمعی‌مان و به عبارت دیگر در ذهن جامعه جاری است. و اما نوآوری در ساختار، لذت ناشی از آشنایی را می‌شکند؛ ولی خود لذتی ژرف‌تر را موجب می‌شود؛ چرا که آشنایی‌زدایی گوهر اصلی اثر هنری است. از این رو می‌توان گفت که لطف‌الله مجد آفرینندۀ آثار «اصیل» است. به همین دلیل، برخلاف موسیقی ردیفی ـ که تکرار شکل‌های از پیش تعیین‌شده است، موسیقی مجد امکان درگیری ذهنی شنونده با قطعه‌ای غیرقابل پیش‌بینی را فراهم می‌آورد؛ بنابراین ملال آور و خسته کننده نیست. و باز برخلاف نوازندۀ ردیف، که تکرار اسطوره‌ای را جایگزین تکامل زمان‌مند اثر می‌کند و به این ترتیب کارکرد خود را از دست می‌دهد، موسیقی مجد در فرآیندی تکاملی، هنری را مطرح می‌کند که به گفتۀ نیچه «هماره خود را می‌آغازد»؛ زنده و ناب است و اثربخش؛ چرا که از گوهر خلاق زیبایی بهره می‌برد. [نادر مجد؛ واشنگتن دی.سی : ۲۱ جون ۲۰۰۲» [۶]

بعد از نوازندگان دورۀ اول چون درویش‌خان و مرتضی نی‌داوود، لطف‌الله مجد و فرهنگ شریف و جلیل شهناز و فریدون حافظی ادامه‌دهندۀ راه و نوازندگان برتر تار در رادیو ایران بودند.

آثار ویرایش

از لطف‌الله مجد نواخته‌های فراوانی در برنامه‌های مختلف رادیو به‌صورت تک‌نوازی، هم‌نوازی با ساز ملودیک یا ریتمیک و همچنین اجرای ساز و آواز وجود دارد که فرست این آثار در آرشیو برنامۀ گل‌ها و آرشیو رادیو موجود است. [۱] [۲] مجد همچنین برنامه‌های متعددی با هنرمندان نظیر علی‌اصغر بهاری، فرامرز پایور، حسین تهرانی و حسن کسائی اجرا کرده و از معروفترین همکاری‌های او جشن هنر شیراز، سال ۱۳۴۹ می‌باشد.

مجد خود را چندان درگير تصنيف نكرد. در ميان كارهايش در اين ژانر مى‌توان از تصنيف «دور از رخ تابانش» و ديگر «اميد دل» با شعرى از على مؤيد ثابتى ياد كرد كه به خوبى شناخته شده است. او تمركز خود را روى نواختن تار گذاشت. از خود چندين چهارمضراب به جاى گذاشته مثل چند رنگ و پیش‌درآمد و ضربی و چندين قطعه آهنگين ديگر كه اكثر آن‌ها در ميان آثار موجود از زيباترين‌ها در هنر موسيقى ايرانى به شمار مى‌آيد. [۱]

همچنین چند آلبوم موسیقی و یک کتاب نیز به‌صورت رسمی از او منتشر شده که بدین ترتیب‌اند:

  • آلبوم «صد سال تار؛ گزیده ای از شیوه های تارنوازی در دوران معاصر» (1381) نشر ماهور [۳]
  • آلبوم «لطف تار» نشر آوای باربد
  • آلبوم «تار؛ لطف الله مجد» (۱۳۸۹) نشر آوا خورشید
  • کتاب «هجده قطعه از لطف‌الله مجد» (1393) نشر سرود [۴]
  • آلبوم «هم‌نوازی تار و تمبک؛ لطف‌الله مجد، جمشید شمیرانی» (1398) نشر ماهور [۶]

درگذشت ویرایش

لطف‌الله مجد در ۸ دی ۱۳۵۷ در تهران و در سن 61 سالگی، به دلیل سکته درگذشت. پرویز خطیبی در خاطرات خود قصۀ اواخر عمر مجد را چنین به‌پایان می‌برد:

«تابستان در مهتابی خانة ما نشسته بودیم. مجد با آنكه سن زیادی نداشت در نتیجه ابتلائات زندگی فرسوده شده بود و با مشكلات عصبی دست به گریبان بود. تار را برداشت كه چیزی بزند تا بنان گرم بشود و بخواند. اما، از نغمه‌ای كه از تار بر می‌خاست خشنود نبود. دستش درست به اختیار او نمی‌رفت. چند بار از سرگرفت، ولی، به ناقص خرسند نمی‌شد. آخر به جان آمد و در حمله‌ای از خشم و نومیدی، با ضربه‌ای سنگین سیم تار را پاره كرد و تار را به گوشه‌ای پرتاب نمود. در چهرة نومید و برافروخته‌اش، نفرین به بخت خوانده می‌شد. پس از آن شب من دیگر تار مجد را جز در نوار نشنیدم. او چند سال بعد درگذشت و جهان هنر از وجودش محروم ماند.» [۷]

منابع ویرایش

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ Foundation، Encyclopaedia Iranica. «MAJD, Loṭf-Allāh». iranicaonline.org (به انگلیسی). دریافت‌شده در ۲۰۲۳-۱۰-۳۱.
  2. اسماعیل نواب صفا. «MAJD, Loṭf-Allāh». ایرانیکا.
  3. کتابچه آلبوم «تک‌نوازی تار، لطف‌الله مجد» (۱۳۹۶). به قلم محمدرضا شرایلی. تهران: ماهور
  4. پانویس ناشر برای متن مقدمه: آقای نادر مجد( برادر زاده استاد لطف ا….مجد) که خود موسیقدانی با فرهنگ و فرهیخته بوده و تار را به خوبی و به شیوه ی عمومی خویش می نوازد. لطف کرده و این مقدمه ی جامع و زیبا را برای ما از آمریکا فرستاده اند. قابل ذکر است که در سالهای اخیر به همت ایشان مرکزی در واشنگتن دی . سی . جهت حفظ و اشاعه موسیقی ملی ایران تأسیس شده که علاوه بر آموزش و کارهای فرهنگی دارای ارکستر بسیار خوبی به رهبری خود ایشان می باشد که تاکنون – در کنار اجرای قطعات جدید، از ساخته های خود و دیگران – قطعات متعددی از آثار مطرح موسیقی ملی ایران را تنظیم و اجرا نموده است. در اینجا جا دارد که ضمن تشکر و قدردانی از زحمات ایشان در راه اعتلای موسیقی ایران، این نکته را نیز متذکر شویم که گر چه مطالب ایشان بسیار شاعرانه نوشته شده و با اشاره به نکاتی بدیع و تازه عمق نگرش خود را به موسیقی نمایان می سازد، اما از آنجا که این انتشارات بنای مداخله و اظهار نظر در خصوص نقطه نظرات هنرمندان را ندارد، جز اعمال پاره ای ویرایشهای متداول و معمول مسؤولیت  دیگری ندارد و قضاوت درباره ی مطالب را به خوانندگان گرامی واگذار می کند.
  5. نواب صفا، اسماعیل. نقل از کتاب قصه شمع: خاطرات هنری، اسماعیل نواب صفا، نشرالبرز ، تهران – ص ۳۹۳. البرز. ص. ۳۹۳.
  6. مجد، نادر (۱۳۹۳). هجده قطعه از لطف الله مجد. تهران: سرود. ص. مقدمه.
  7. «خاطراتی از لطف الله مجد». پرویز خطیبی. ۲۰۲۳-۱۰-۳۱. دریافت‌شده در ۲۰۲۳-۱۰-۳۱.