لعل سیراب به‌خون‌تشنه لب یار من است

غزلی با مطلع «لعل سیراب به خون تشنه لب یار من است»، غزل شمارهٔ ۵۱ از دیوانِ حافظ در تصحیحِ محمد قزوینی و قاسم غنی است.

لعل سیراب به خون تشنه
زبانفارسی
شاعرحافظ[۱]
شمار ابیات۸
بحررَمَل مُثَمَّن مَخبون محذوف
فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن
متن

لعل سیراب بخون تشنه لب یار منست
وز پی دیدن او دادن جان کار منست
شرم از آن چشم سیه بادش و مژگان دراز
هر که دل بردن او دید و در انکار منست
ساروان رخت بدروازه مبر کان سر کو
شاه‌راهیست که منزلگه دلدار منست
بندهٔ طالع خویشم که درین قحط وفا
عشق آن لولی سرمست خریدار منست
طبلهٔ عطر گل و زلف عبیرافشانش
فیض یک شمّه ز بوی خوش عطّار منست
باغبان همچو نسیمم ز درِ خویش مران
کاب گلزار تو از اشک چو گُلنار منست
شربت قند و گلاب از لب یارم فرمود
نرگس او که طبیب دل بیمار منست
آنکه در طرز غزل نکته بحافظ آموخت
یار شیرین‌سخن نادره‌گفتار منست




۲



۴



۶



۸


نسخهٔ مبنا: تصحیحِ محمّد قزوینی و قاسم غنی

مفهوم و درون‌مایه

ویرایش

در اجراها

ویرایش

بنان در برنامهٔ شمارهٔ ۱۷ از مجموعهٔ گل‌های جاویدان این غزل را در دستگاهِ ماهور اجرا کرده‌است. بنان همینطور این غزل را مجدد در برنامهٔ شمارهٔ ۱۱۸ از مجموعهٔ گل‌های جاویدان در دستگاهِ ماهور اجرا کرده‌است.[۲]

ترجمه‌ها

ویرایش

در دیگر آثار هنری

ویرایش

پانویس

ویرایش

منابع

ویرایش
  • دادجو، درّه (۱۳۹۷). «خوشخوانی‌های دیوان حافظ». در بهاءالدین خرمشاهی. دانشنامهٔ حافظ و حافظ‌پژوهی. ج. ۲. تهران: نخستان پارسی. شابک ۹۷۸-۶۰۰-۹۹۷۶۴-۴-۷.
  • حافظ شیرازی، شمس‌الدین محمد بن بهاءالدین محمد. قزوینی، محمد؛ غنی، قاسم، ویراستاران. دیوان حافظ. تهران: سینا.