«مهرنوش» فردی دانا که انوشیروان سخنان او را با لشکریانش در جنگ با نوش‌زاد بازگو می‌کند. و انوشیروان از او با لقب «پرستار باهوش و پشمینه پوش» یاد می‌کند.[۱]

در شاهنامه فردوسی چنین آمده‌است: همانا که مهرنوش- آن پرستار باهوش و پشمینه پوش- گفته‌است که: هر کسی که به مرگ پدرش شاد گشت، او را رامش زندگانی مباد[۲] [۳]

بدین داستان زد یکی مهرنوش پرستار با هوش و پشمینه پوش
که هر کو به‌مرگ پدر گشت شادورا رامش و زندگانی مباد
تو از تیرگی روشنایی مجویکه با آتش آب اندر آید به‌جوی
نه آسانیی دید بی‌رنج کسکه روشن زمانه برینست و بس
تو با چرخ گردان مکن دوستیکه گه مغز اویی و گه پوستی
چه جویی ز کردار او رنگ و بویبخواهد ربودن چو بنمود روی
بدان گه بود بیم رنج و گزندکه گردون گردان بر آرد بلند[۱]

جستارهای وابسته

ویرایش

پانویس

ویرایش
  1. ۱٫۰ ۱٫۱ شاهنامه فردوسی، بر پایه چاپ مسکو، انتشارات هرمس، صفحه1471
  2. شاهنامه فردوسی، به نثر پارسی سره، میترامهرآبادی، جلد سوم، صفحه272
  3. پارسی نگاشتهٔ شاهنامهٔ فردوسی، صفحه: ۷۶۴

منابع

ویرایش
  • شاهنامهٔ فردوسی
  • پارسی نگاشتهٔ شاهنامه، نگارش: فرانک دوانلو، انتشارات آهنگ قلم، چاپ سوم، ۱۳۸۷